< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله مظاهری

89/06/29

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : آیه سوال برای حجیت خبر واحد

  اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.

  تمسک شده است برای حجیت خبر واحد به آیه ذکر یا آیه سوال فسئلوا اهل الذکر ان کنتم لاتعلمون تقریب استدلال مثل همان تقریب آیه نفر و آیه کتمان است این که واجب است سوال بکند جاهل باید مسائلش را بپرسد در حال جهل عمل بجا بیاورد باطل است بعدش هم عذاب دارد پس این که واجب است ما سوال بکنیم از اهل ذکر یعنی کسی که می‌داند خب لازمه‌اش این است که باید قبول کنیم والا سوال کنیم قبول نکنیم لازم می‌آید لغویت پس معنای حجیت خبر واحد هم یعنی همین .

  دیروز می‌گفتم خبر فاسق و فاجر و اینها اصلا از بحث بیرون است مسلم خبر ثفه والا ما بگوئیم از هر کس سوال کنیم واجب باشد قبول بکنیم معلوم است این یک ضرورت عرفی دارد برای فساد لذا اهل الذکر هم شاید یک اشاره‌ای داشته باشد یعنی از کسی که آشنا به اسلام است و حرفش قبول است عرفا یعنی فاسق نیست فاجر نیست از این سوال بکنید دیگر لازمه‌اش این است سوال بکنید باید قبول بکند قبول کنید فسئلوا می‌شود لغو معنای حجیت خبر واحد هم یعنی همان.

  مرحوم شیخ انصاری همین جور که در آیه نفر و در آیه کتمان فرمودند، یعنی اطلاق ندارد که هر خبری هر سوالی برای این که در مقام بیان این است که جاهل از عالم باید سوال بکند و چون در مقام بیان خصوصیات نیست قدر متیقن‌گیری می‌کنیم قدر متیقنش آنجاست که از گفته آن عالم علم پیدا می‌کند.

  لذا ما بخواهیم اطلاق گیری بکنیم از مثل این آیات که در مقام بیان چیز دیگر نمی‌توانیم اطلاق گیری بکنیم.

  مرحوم آخوند در کفایه اینجا آن اطلاق مرحوم شیخ را که قبول دارند یک جمله دیگر دارند می‌گویند ظهور آیه این است که علم پیدا شود برای این که فسئلوا اهل الذکر ان کنتم لاتعلمون حتی علموا گفته ظهور آیه که ان کنتم لاتعلمون یعنی فسئلوا حتی علموا لذا آن حرف مرحوم شیخ انصاری را ریختند در ظهور خود آیه شریفه می‌فرماید احتیاج به این نداریم بگوئیم سوال بکن قبول کن والا اگر بگوید لازم نیست قبول بکنی یلزم لغویت می‌فرماید نه، ظهور خود آیه فسئلوا اهل الذکر ان کنتم لاتعلمون عرف می‌گوید حتی علموا.

  لذا مرحوم آخوند می‌فرماید ظهور عرفی اینست فسئلوا اهل الذکر ان کنتم لاتعلمون خود این لفظ که می‌گوید ان کنتم لاتعلمون رویش خوابیده حتی علموا این هم حرف مرحوم آخوند است.

  دیروز من عرض می‌کردم که اینها عرضه بر عرف است وقتی عرضه بر عرف باشد حرف مرحوم آخوند درست است فسئلوا اهل الذکر ان کنتم لاتعلمون حتی علموا همین جور که گاهی علم وجدانی پیدا می‌کند گاهی هم علم عرفی پیدا می‌کند معنای حجیت خبر واحد هم یعنی همین یعنی معمولاً وقتی سوال بکند جوابش را بدهد می‌داند عرفا یا فسئلوا اهل الذکر ان کنتم لاتعلمون حتی علموا اما نه علموا مرحوم آخوند علموا عرفی و معمولاً مردم این جوراند از ما مسئله بپرسند و ما جوابش را بدهیم اطمینان پیدا می‌کنند اطمینان علم عرفی است و آن علم دقی فلسفی را نمی خواهیم تا کسی بگوید حرف مرحوم آخوند ظهور ندارد نه، علم عادی 90 درصد مردم بلکه بیشتر از ما که سوال می‌کنند علم پیدا می‌کنند علم یعنی ظن متآخم با علم، علم یعنی اطمینان اصلا علم‌های توی قرآن کم هست که آن علم دقی فلسفی کلامی باشد لذا از شما وقتی مریدتان بپرسد شما جواب بدهید، علم پیدا می‌کد از شما سوال می‌کند شما هم جواب می‌دهد علم پیدا می‌کند اصلا شبهه این که نکند این بی‌خود می‌گوید اصلا شبهه به ذهنش نمی‌آید.

  بله یک آدم بی‌سواد و فاسق و فاجری اما معمولاً ما طلبه‌ها را مردم هم عادل می‌دانند هم عالم می‌دانند اصلا به ذهنش نمی‌آید که این آقا بیخودی مسئله می‌گوید به ذهنش نمی‌آید که این عادل نیست لذا می‌بینید که عدالتی که در فقه ما راجع به امام جماعت آمده مردم مراعات نمی‌کنند.

  مثلاً می بینیم چندین هزار نفر صحن مطهر امام رضا نماز می‌خواند اصلا نمی‌شناسدش نمی‌داند همین مقدار که می‌داند یک اهل علم است توی ذهنش است که اهل علم که اشتباه نمی‌کند علم که فاسق و فاجر نیست عملا همان عمل سنی‌هاست که عدالت را اصلا شرط نمی‌دانند اما این عدالت را شرط می‌داند، می‌داند هم باید عادل باشد اما به ذهنش نمی‌آید که ما طلبه‌ها عادل نباشیم لذا حسابی پشت سرمان نماز می‌خوانند و از ما مسئله می‌پرسند و اطمینان هم دارند و نمازشان هم درست است چون اطمینان دارند سوالشان هم جوابش را می‌گیرد و به آن عمل می‌کند جوابش هم درست است کم هم پیدا می‌شود که این جواب مطابق با سوال نباشد و توی دردسر بیفتد و اصلا تفحص نمی‌کند تا توی دردسر بیفتد.

  لذا همه این آیات که دیروز می‌گفتم این حجیت خبر واحد مفروغ عنه در این آیات است در اینجا هم همین طور این که مرحوم آخوند می‌فرمایند که ظهور این است که فسئلوا اهل الذکر ان کنتم لاتعلمون حتی علموا می‌گوئیم بله درست است این ظهور هست اما چه علمی؟ مرحوم آخوند می‌خواهند علم دقی فلسفی درست بکنند حجیت خبر واحد آن علم را نمی‌آورد و چون آن علم را نمی‌آورد بنابراین می‌گویند آیه دلالت بر حجیت خبر واحد ندارد.

  اما اگر بگوئیم که نه، آیه عرضه داشته شده بر مردم و علم مردم غیر آن علم دقی فلسفی است علم مردم یعنی اطمینان و این هم حجت است.

  لاتقفوا ما لیس لک به علم ان السمع و البصر و الفواد کل اولئک کان عنه مسئولا خب همه معنا کردند لاتقفوا ما لیس لک به حجه گفتند منجمله خبر واحد در میان عرف حجت است و چون حجت است این مثل همان علم دقی فلسفی است.

  لذا تا اینجا انسان می‌تواند بگوید که آیه شریفه دلالت می‌کند بر حجیت خبر واحد نظیر آیه نفر یا آیه کتمان مفروغ عنه گرفته شده حجیت خبر واحد برای این که سیره عقلا همه همه خبر واحد را حجت می‌دانند از خبر واحد ثقه اطمینان و علم عرفی پیدا می‌کند لذا آیه شریفه هم می‌گوید برو از افرادی که می‌دانند سوال بکن تا علم پیدا بکنی خیلی دلالتش به عقیده من خوب است بلکه قضیه مفروغ عنه گرفته شده از این که خبر واحد حجت است از همین جهت هم می‌رسیم انشاء الله بعد مرحوم شیخ انصاری اقرار می‌کنند مرحوم آخوند و دیگران اقرارمی‌کنند می‌گویند که خبر واحد از راه بنای عقلا حجت است اگر هم آیه‌ای باشد اگر روایتی باشد آنها هم ارشاد است بنابراین باید بگوئیم آیات و روایات تایید می‌کند آن بنای عقلا، بنای عقلا خیلی اصول حجت دار دارد منجمله خبر واحد.

  خب مسئله تا اینجا تمام شد الا این که مرحوم شیخ انصاری فرمودند این آیه خارج از بحث ماست مربوط به اهل ذکر است اهل ذکر یعنی مجتهد جامع الشرایط فسئلوا اهل الذکر یعنی از مرجع تقلیدتان بپرسید او اهل ذکر است ان کنتم لاتعلمون بعبارت دیگر مرحوم شیخ انصاری می‌فرماید که آِیه شریفه مربوط به این است که باید از نظر احکام عالم باشی راهش این است که رساله مرجع تقلید مطالعه کنی رساله مرجع تقلید را مطالعه کن برای تو علم‌آور است.

  لذا می‌فرمایند آیه از این جهت اصلا مورد بحث ما نیست برای این که مسئله گواه اهل ذکر نیستند و چون اهل ذکر نیستند آیه تخصصا از علم حجیت خبر واحد بیرون است بعد هم می‌فرمایند تایید مطلب ما هم این روایاتی که اهل ذکر را ائمه طاهرین قرار دادند فسئلوا اهل الذکر یعنی فسئلوا اهل بیت علیهم السلام را این هم دلیلش است ولی ظاهراً فرمایش مرحوم شیخ درست نیست آن روایاتی که می‌گوید مراد اهل بیت‌اند این بیان مصداقی است دیگر نمی‌شود خصوصیت که بگوئیم فسئلوا اهل الذکر مختص به ائمه طاهرین علیهم السلام باید اهل ذکر باشد مصداق کاملش معلوم است اهل بیت علیهم السلام است مصداق نازلترش مجتهد جامع الشرایط و نائب آن امام است مصداق نازلترش یک افراد ملا بعضی‌ها اینجوری‌اند انصافا خوب مسئله بلدند بگویند یک تسلط حسابی بر فتاوا دارند مصداق نازلترش طلبه‌ها، فضلا ، ائمه جماعات خب اینها همه‌شان در مقابل مرید‌هایشان این مراد اهل ذکر است یعنی چه؟ یعنی می‌داند در مقابل آن کسی که نمی‌داند آیه شریفه می‌گوید اگر نمی‌دانی مراجعه کن به کسی که می‌داند هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون انما یتذکر اولوالباب یک امر عقلی است جاهل باید به عالم مراجعه کند و ما طلبه‌ها همه‌مان اهل ذکریم اگر مسئله بلد باشیم وقتی مسئله بلد باشیم چون که ما می‌دانیم او نمی‌داند به طور ناخودآگاه عقلش او را می‌کشاند پای محراب از شما مسئله می‌پرسد عقلش او را می‌کشاند پای منبر و آن آقایی که اطمینان به او دارد راستی مورد اطمینان است در حوزه‌ها قبولش دارند حوزه‌ها حسابی دارد گوش می‌دهد و صاف از گوشش می‌رود توی ذهنش این آدم جاهل به مسئله عالم به آن مسئله می‌شود و این که ما بگوئیم که اهل ذکر یعنی ائمه طاهرین علیهم السلام ظاهراً این وجه ندارد.

  لذا حرف مرحوم شیخ انصاری را نمی‌شود درستش کرد.

  مرحوم آخوند به جای این که حرف من را بفرمایند رفتند توی قضیه اصولی رد مرحوم شیخ انصاری فرموده‌اند که قبول می‌کنیم اهل ذکر یعنی اهل فتوا الا این که در میان روات ما یک افرادی هستند اینها اهل فتوا و مثل ابن ابی عمیر ابان ابن تغلب زراره ابی بصیر اینها توی آن جای که درکوفه یکجایی بود می‌نشستند مسئله می‌گفتند که دوست دارم تو در آنجا فتوا بگوئی نه روایت نقل بکنی و این کار خوبی است من دوست دارم تو را برای خاطر این که اهل فتوا هستی و بودند هم خیلی‌هایشان اهل فتوا بودند.

  مرحوم آخوند می‌گوید خب فسئلوا اهل الذکر ان کنتم لاتعلمون اینها را که می‌گیرد آن وقت می‌آئیم سر روات دیگر که مجتهد نیستند آن هم با عدم فصل درستش می‌کنیم که اسمش را می‌گذارند اجماع مرکب یعنی هر کسی گفته که خبر واحد حجت است راجع به فتوا دیگر فرق نگذاشته بین روات که مجتهد باشد یا نباشد هر کس هم گفته حجت نیست فرق نگذاشته بین این که مجتهد باشد یا نباشد می‌گوید عدم فصل جز ما دلالت می‌کند بر این که مابقی هم از آنها می‌شود سوال و جواب کرد یعنی یک جمله اصولی و این جمله اصولی اجماع مرکب نمی‌دانم چه جور شده در مقابل شیخ انصاری با این ایده با این حرف می‌آیند جلو برای این که اولا اگر آیه شریفه بگوید که فسئلوا اهل الذکر یعنی مجتهد خب غیر مجتهد بیرون است وقتی غیر مجتهد بیرون شد دیگر فرقی نیست بین آن که آن روای باشد یا نباشد هر چه باشد و اگر هم گفتید اهل ذکر یعنی مجتهتد جامع الشرایط هر کس مجتهد جامع الشرایط است قولش حجت است هر کس نیست قولش حجت نیست اصل قضیه هم درست نیست برای این که قول به عدم فصل و اینجا که قول به عدم فصل هم نیست تا بگوئیم اجماع مرکب یک ادعاست می‌گویند عدم فصل جز ما.

  مرحوم آخوند در کفایه اگر یادتان باشد نمی‌دانم چه جورشده یک دلبستگی به این عدم فصل دارد آن وقت بعضی اوقات می‌گویند قول به عدم فصل یعنی بزرگان گفتند که فرقی نیست این را می‌گویند قول به عدم فرق بعضی اوقات می‌گویند عدم فصل یعنی فقها نگفتند اصولیین نگفتند قول به عدم فصل نیست اما ما یقین داریم فصلی نیست لذا اسمش را می‌گذارد عدم فصل قطعا گاهی می‌فرمایند عدم فصل جز ما.

  لذا به مرحوم آخوند می‌فرمائیم جزم شما برای خودتان خوب است یک امر شخصی می‌شود دیگر.

  اصل مسئله هم بر می‌گردد به عدم خلاف و خب فقها در اجماع دیگر گفته‌اند باید اقوال را بد است بیاوریم از سکوت فقها بخواهیم چیزی را استفاده بکنیم بنام این که عدم خلاف است خب نه، سکوت آنها که حجیت ندارد آن که حجیت دارد گفتن است اجماع یعنی گفتنی‌ها نقل اجماع یعنی نقل گفتنی‌ها و اما اگر مثلاً مرحوم شیخ انصاری خب بعضی اوقات توی مکاسب می‌فرماید که مسئله را عنوان می‌کنند بعد می‌گویند بلاخلاف یا لم نجد له مخالف خب اینها که آن اجماع نمی‌شود اجماع این است که آن آقا مثل صاحب مفتاح الکرامه 20-10 تا کتاب ببیند نقل بکند این هست به آن می‌گوئیم اجماع منقول.

  لذا نمی‌دانم چه جورشده مرحوم آخوند بیش از 8-7 جا گاهی می‌گوید قول به عدم فصل گاهی می‌فرماید عدم فصل جز ما گاهی می‌فرماید عدم فصل قطعا هیچ کدامش حجت نیست هیچ کدامش نمی‌شود مرحوم آخوند تحمیل بکند به طلبه‌ها می‌گوئیم خب شما قطع داری به ما چه؟ اما مهمتر از این 2 خب مرحوم شیخ می‌فرماید این آیه مربوط به اهل خبره است هر کسی اهل خبرهباشد لذا مثلا عمار ساباطی اهل خبره نیست چون اهل خبره نیست قولش حجت نیست ابان ابن تغلب خبره است قولش حجت است مرحوم شیخ این را می‌گویند، می‌گویند اصلاً آیه شریفه مربوط به خبر واحد نیست مربوط به خبره مربوط به اهل فتواست و مثل آیه نفر است که قرآن می‌گوید که این مردم تشکیل حوزه‌ها بدهید در این حوزه‌ها مجتهد جامع الشرایط پیدا شود برای شمار سالبه بنویسید رساله او برای شما می‌شود حجت به قول مرحوم شیخ انصاری اصلا مربوط به خبر واحد نمی شود تا ما بگوئیم که بعضی روات مجتهداند بعضی مجتهد نیستند آن مجتهدها روایتشان حجت است پس دیگران هم روایتشان حجت است اصلا قضیه روایت نیست که مرحوم آخوند می‌گویند آن که مرحوم شیخ می فرمایند که فسئلوا اهل الذکر یعنی از مراجع تقلید بپرسید شما باید مقلِّد باشید او باید مقَّلد باشد احکام‌تان را از مرجع تقلید بپرسید.

  خبره حجت است از جمله ادله خبره حجت است این آیه شریفه است اما باز هم این آیه شریفه را باید بگویم که ارشاد است رجوع جاهل به عالم یک امر عقلی است رجوع مثلاً بچه‌اش مریض است مراجعه به دکتر بکند یک امر عقلی است یک امر فطری است مردم هم مراجعه به مجتهد جامع الشرایط بکنند یک امر عقلی است یک امر فطری است.

  اگر حرف من را بپذیرید هم آیه نفر و هم آیه کتمان و هم آیه سوال دلالت بر حجیت خبر واحد دارد اگر حرف من درست نباشد دیگر این 3 تا آیه دلالت بر حجیت خبر واحد ندارد.

  حالا باز هم اینجاها حرف هست دیگر حرفش را نمی‌زنیم انشاء الله بحث فردایمان راجع به آیه اُذُن.

 وصلی الله علی محمد و آل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo