< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله مظاهری

89/07/03

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : حجیت خبر واحد از روایات

  اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.

  تمسک شده است برای حجیت خبر ثقه به روایات اشکال شده است تمسک به روایت برای حجیت روایت که دور است آن که می‌گوید روایت حجت نیست شما می‌خواهید بگویید که روایت داریم روایت حجت است.

  جواب داده شده که نه، روایت متواتر ، روایات برای حجیت خبر ثقه متواتر است و آن روایات متواتر به ما می‌گوید که خبر واحد مطلقا حجت است، دیگر این اشکال وارد نیست.

  روایات هم متواتر است انصافاً اگر کسی یک بررسی در وسائل بکند بیش از 100 تا روایت دیده می‌شود که مفروغ عنه گرفته خبر واحد حجت است.

  مرحوم صاحب وسائل در جلد 18 قریب 20 تا روایت در همین باب 11 آورده است که خبر واحد حجت است بلکه مفروغ عنه گرفته که آن حجت است نظیر این که شنیده‌اید که عمروی ثقه فما یودی عنی فعنی یؤدی این عمروی یکی از وکلای خاص امام زمان بود فرمودند این ثقه است حالا که ثقه است هر چه بگوید از من گفته لذا اول می‌گوید عمروی ثقه بعد بار می‌کند به آن خبر واحد حجت است هر چه او ازمن بگوید از من است فما یؤدی عنی فعنی یؤدی هر چه از من بگوید درست است از من گفته است، تقریباً 20 تا روایت در این باب 11 از ابواب صفات قاضی در جلد 18 وسائل آمده و سابقا در این که خبر واحد در موضوعات حجت است تعدد نمی‌خواهد آن جا هم ما یک روایاتی رانقل کردیم که هفت هشت تا روایت می‌گفت که خبر واحد در موضوعات حجت است، اذان ثقه حجت است می‌توانی با همان اذان نماز بخوانی، در صید و ذباحه اگر یک مسلمان بگوید من دیدم این ماهی را از آب گرفت زنده از آب بیرون آورد حجت است، من دیدم که سر این گوسفند را برید درست برید، گفته اند حجت است و سابقا هفت هشت تا روایت راجع به موضوعات که گفتیم فقط مخالف روایت مسعده بن صدقه است که آن را هم توجیه کردیم ولی حساب هفت هشت تا روایت در موضوعات و ده بیست تاروایت در خبر ثقه که 6 تا از آن روایات باب 11 لفظ ثقه آورده یعنی عادل در گفتار و شما نه وقتش را دارید نه حالش را دارید اگر یک بررسی بکنید حتماً 100 تا روایت می‌شود پیداکرد که خبر واحد حجت است.

  لذا موارد خاص یک جا نداریم که خصوصیت داشته باشد وقتی که بررسی بکنیم می‌بینیم یک تواتر معنوی هست اگر کسی نگوید تواتر لفظی حالا آن مشکل است اما تواتر معنوی هست این که خبر واحد حجت است.

  بله یک حرف هست این که خب تواتر معنوی قدر متیقن درست می‌کند قدر متیقنش این است که روایت عدل مزکی، یعنی روایتی که دو نفر عادل روایت را نقل کرده باشند مثل در موضوعات که مشهور است گفته‌اند که موضوعات را خبر واحد نمی‌تواند درست بکند بینه می‌خواهد بینه یعنی دو تا عادل که اسمش را می‌گذارند خبر عدل مزکی یعنی دو نفر عادل شهادت بدهند روی یک خبر، قدرمتیقن این است خبر عدل مزکی، لذا مثلاً شهید ثانی در درایه و پسرشان صاحب معالم این‌ها می‌گویند خبر واحد خبر ثقه حجت نیست چنانچه خبر ضعیف حجت نیست بعد گفته‌اند باید عدل باشد مزکی هم باشد یعنی باید بینه باشد.

  در درایه مرحوم شهید گفته‌اند مرحوم صاحب معالم گفته‌اند اما نمی‌دانم چه جور شده خودشان در فقه عمل نکرده‌اند برای این که مثلاً شرح لمعه جلد 2 یا مسالک مرحوم شهید دوم سر تا پا همچنین روایتی نه داریم نه توانسته‌اند پیدا بکنند یعنی بینه در احکام، معمولاً همان روایت صحیح است یا روایت حسن است یا روایت موثق لذا من ندیدم که مرحوم شهید به این گفته خودشان جایی عمل کرده باشندگاهی می‌گویند که این روایت ضعیف است و اراده می‌کنند این که ثقه است اما ثقه نه و اما این که روایت بینه روی آن است ندیدیم احدی به آن عمل بکند ولو مرحوم شهید این را هم گفته باشند.

  لذا قدر متیقن بخواهیم آن را بگیریم نمی‌شود، قدرمتیقن عرفی می‌شود خبر ضعیف حجت نیست خبر ثقه حجت است این قدر متیقن آن تواتر است.

  لذا این قدر متیقن تواتر معنوی می‌شود روایت ثقه یعنی روایتی که نقل می‌کند از نظر قول عادل باشد ولو از نظر عقیده فاسد باشد ولو از نظر عمل فاسق باشد و اما اگر به دست بیاوریم از نظر قول از نظر خبر دادن این عادل است یعنی ثقه است این قدر متیقن از آن 100 تا روایت است

  به عبارت دیگر قدر متیقن عرفی و وقتی که برویم توی عرف می‌بینیم عرف خبر ثقه را حجت می‌داند احتیاج ندارد عرف عادل باشد بشود پشت سرش نماز بخوانیم در عرف لازم نیست این که بینه باشد اگر یک ثقه‌ای عادل در گفتار چیزی بگوید عرف این را می‌پسندد، بله خبر ضعیف را عرف حجت نمی‌داند آن وقت این جا هم بگوییم که این 100 تا روایت به بالا قدر متیقن عرفی این است که خبر ثقه حجت است این قدر متیقن آن است لذا تواتر داریم به این که خبر ثقه حجت است و آن تواتر برای ما کار می‌کند اگر این جور که من عرض کردم قبول بکنید دیگر مانعی ندارد بگوییم دلیل دوم برای حجیت خبر واحد یکی قرآن، آن آیات یکی هم روایات، این 100 تا روایت روی هم رفته که قدر متیقن از آن می‌گیریم تواتر معنوی، تواتر معنوی را هم معنا بکنیم تواتر معنوی عرفی، این خلاصه حرف است.

  مرحوم آخوند در کفایه این تواتر را قبول ندارد یعنی متعرض نیست نه این که بگوید نه، متعرض نیست و ایشان تواتر اجمالی درست می‌کند این تواتر اجمالی را مرحوم آخوند یک سر و صدایی به آن داده هم در فقه هم در اصول و معنای تواتر اجمالی این است که مثلا 10تا روایت 9 تا 8 تا می‌گویند که اجمالاً می‌فهمیم یکی از این‌ها از امام علیه السلام صادر شده غیر از آن تواتر لفظی و تواتر معنوی، آن تواتر لفظی تواتر معنوی این است که مثال می‌زنند می‌گویند که مثلاً یک نخ نمی‌تواند دلو را بیاورد بیرون، دو تا نمی‌تواند سه تا نمی‌تواند اماکم کم که زیاد شد یک طناب می‌شود آن طناب دلو آب را می‌آورد بیرون هر چه بالا باشد لذا می‌گویند تواتر معنوی، تواتر لفظی معنایش این است، یکی می‌گوید حجت نیست ده تا می‌گوید حجت نیست 20 تا می‌گوید حجت نیست اما ناگهان به اندازه‌ای می‌شود که احتمال کذب دیگر از بین می‌رود آن وقت اگر تواتر لفظی باشد آن لفظ می‌شود حجت اگر تواتر معنوی باشد می‌شود معنای الفاظ که گفتم قدر متیقن، مرحوم آخوند در مقابل این تواتر لفظی و تواتر معنوی یک تواتر دیگر درست کرده به نام تواتر اجمالی و آن این است که مثلاً وقتی برویم توی وسایل می بینیم در یک باب هفت هشت ده تا روایت نقل کرده روایت‌هاضعیف السند است اما اطمینان پیدا می‌شود اطمینان عرفی یکی از این‌ها از امام علیه السلام صادر شده ، به این می‌گویند تواتر اجمالی.

  مرحوم آخوند توی مسئله می‌فرمایند تواتر اجمالی داریم بر این که خبر واحد حجت است یعنی هفت هشت تا روایت داریم توی این هفت هشت تا روایت یک روایت اقلاً از امام صادر شده آن روایت به ما می‌گوید خبر واحد حجت ا ست.

  آن وقت اشکال می‌کنند به خودشان که خب این تواتر اجمالی قدر متیقن دارد دیگر، قدر متیقن از این تواتر اجمالی آن جاست که یک روایت صحیح السند مزکی یعنی یک بینه، و به درد شما که نمی‌خورد به درد شهید دوم و پسر شهید دوم صاحب معالم و به درد آنها می‌خورد و شما می‌خواهید خبر واحد را مطلقاً حجت بکنید، خبر ثقه را می‌خواهید حجت بکنید، می‌خواهید خبر ضعیف را بیندازید خبر ثقه را حجت بکنید.

  آن وقت مرحوم آخوند تمحل می‌کنند توی کفایه از جاهای مشکل کفایه هم هست می‌فرماید توی این هفت هشت تا روایت ما یک روایت پیدا می‌کنیم که این همان قدر متیقن باشد ، عدل مزکی باشد که آن روایت بگوید مطلقا خبر واحد حجت است آن وقت با علم اجمالی آن روایت را درست می‌کنیم مطلق خبر واحد هم با این روایت درست می‌کنیم، این حرف مرحوم آخوند است و این فرمایش مرحوم آخوند برای اصول ما و برای فرضیات خوب است.

  اما اولاً اشکال به مرحوم آخوند است این که ما این چنین روایتی توی تمام 100 تا روایت چه برسد هفت هشت تا روایت نداریم لذا یک روایت پیدا کنیم که صحیح السند باشد و آن روایت بگوید مطلقا خبر واحد حجت است ما چنین چیزی نداریم اگر پیدا کنید کفایه را زنده کرده‌اید مسلم نیست دیگر یعنی یک روایت صحیح السند مزکی، همان که شهید دوم و صاحب معالم می‌گویند یعنی دو تا عادل روی یک مطلب روایت داشته باشیم به این می‌گویند بینه همین جور که در موضوعات مشهور در میان اصحاب است بینه حجت است یعنی اگر بخواهیم در موضوعات چیزی را بپذیریم دو نفر باید بگویند تا پذیرفته بشود، شهید و همچنین صاحب معالم توی احکام هم همین را گفته‌اند، گفته‌اند در احکام هم باید دو تا روایت صحیح السند روی آن باشد، مرحوم آخوند این جا همان حرف را می‌گیرند می‌فرمایند که ما توی این هفت هشت ده تا روایت که تواتر اجمالی است یک روایت پیدا می‌کنیم که آن روایت مزکی باشد آن روایت بگوید خبر واحد حجت است لذا تواتر اجمالی برای ما آن روایت را حجت می‌کند آن روایت برای ما مطلق اخبار را حجت می‌کند یعنی خبر ثقه.

  لذا اولا به مرحوم آخوند می‌گوییم این چنین چیزی پیدا نمی‌شود، فرض است، در حقیقت شما مانده‌اید با روایت نتوانستید خبر واحد را حجت کنید یک فرضی کرده‌اید که اصلاً واقعیت ندارد این یک حرف است.

  یک حرف هم به مرحوم آخوند می‌گوییم اصلاً نگویید تواتر اجمالی که در آن بمانید تواتر تواتر معنوی است قضیه هفت هشت تا روایت که نیست، گفتم مرحوم صاحب وسایل بیش از 20 روایت در یک باب، در باب 11 جلد 18 وسایل باب 11 از صفات قاضی بیش از 20 روایت در آن جا خبر واحد حجت است، البته خبر ثقه و این که می‌گوید که عمروی ثقه نه معنایش عادل باشد عمروی ثقه مایؤدی عنی فعنی یودی یعنی این چون که عدالت در گفتار دارد هر چه بگوید درست است هر چه بگوید قبول است.

  خب 100 تا روایت این جوری دیگر نمی‌شود تواتر اجمالی می‌شود تواتر معنوی و تواتر معنوی معنایش این است که خبر ثقه مطلقا حجت است دلیل ما روایات اهل بیت علیهم السلام ، لذا با خبر واحد خبر واحد درست نکرده‌ایم با تواتر روی حجیت خبر واحد، مطلق خبر واحد ثقه را حجت کرده‌ایم، اگر می‌خواستیم با خبر واحد خبر واحد را درست بکنیم اشکال وارد بود و اما نمی‌خواهیم که این جور بکنیم اول می‌گوییم که حجیت قول ثقه در روایات ما بیش از 100 تا روایت است می‌شود تواتر معنوی مثل شجاعت امیر المومنین سلام الله علیه که مثال می‌زنند ما مثال می‌زنیم توی اصول به شجاعت امیرالمومنین خب می‌گویند که یک قضیه از امیرالمؤمنین حجت نیست تاریخ است، دو قضیه حجت نیست تاریخ است، هفت هشت ده تا قضیه باز حجت نیست یا لااقل تواتر اجمالی است و اماوقتی برویم توی حالات امیر المؤمنین می‌بینیم بیش از 100 مورد شجاعت امیر المؤمنین گفته شده یک قدر متیقن این 100 تا روایت به ما می‌گوید و آن این که ان علیا شجاع.

  لذا ولو تاریخ‌ها یکی پس از دیگری حجت نیست اما این تاریخ‌ها وقتی جمع بشود قطع آور است قطع عرفی یقین آور است یقین عرفی همان که آن تواتر معنوی قطعا اثبات می‌کند شجاعت را این هم قطعا اثبات می‌کند حجیت خبر واحد را، دیگر به آن تمحل مرحوم آخوند هم احتیاج نداریم لذا به مرحوم آخوند عرض می‌کنیم اولاً تواتر اجمالی نیست تواتر معنوی است و ثانیاً اگر تواتر اجمالی باشد حرف شما درست نیست برای این که واقعیت ندارد خارجیت ندارد ما توی همین 100 تا روایت هم نمی‌توانیم پیدا کنیم یک روایتی که مضمونش حجیت خبر واحد باشد چه رسد هفت هشت تا روایتی که مرحوم آخوند می‌گویند.

  بله یک حرف دیگر هست این حرف را همیشه زده‌ایم حالا هم می‌زنیم این که آیات بعضی دلالت می‌کرد بر حجیت خبر واحد، روایات به این تقریبی که گفتیم دلالت می‌کند بر حجیت خبر واحد اما همه این‌ها ارشاد است قضیه مفروغ عنه گرفته شده، در آیات شریفه قضیه مفروغ عنه گرفته شده ثم آیه شریفه نازل شده در روایات هم همین است این 100تا روایت تعبد نیست ارشاد است یعنی قضیه مفروغ عنه گرفته شده مثل عمروی ثقه حالا که عمروی ثقه چه ؟ خودت بارکن مایؤدی عنی فعنی یؤدی این جوری است قضیه مفروغ عنه گرفته شده خبر ثقه حجت است خبر فاسق حجت نیست آن وقت روی این مفروغ عنه می‌فرماید ان جائکم فاسق بنباء فتبینوا ، دلالتش خوب است اما خوبی این جوری نه تعبدی، روایات هم این است روایات هم 100 تا روایت به بالا می‌گوید خبر واحد حجت است اما همه این روایت‌ها قضیه را مفروغ عنه گرفته نظیر همین عمروی ثقه فما یؤدی عنی فعنی یؤدی اول موضوع درست می‌کند می‌گوید عمروی ثقه حالا که شهادت داد به این که ثقه می‌گوید خودت بار کن فمایؤدی عنی فعنی یؤدی یعنی دیگر حالا که ثقه شد معلوم است مفروغ عنه است خبر واحد حجت است .

  لذا این روایات هم مثل آیات دلالتش بر حجیت خبر واحد خوب است اما نه تعبداً بلکه ارشاداً ، نه تعبداً بلکه قضیه حجیت خبر واحد مفروغ عنه گرفته شده، قضیه خبر ضعیف خبر فاسق خبر فاجر عدم حجیتش مفروغ عنه گرفته شده وقتی مفروغ گرفته شده حکم آمده روی آن قضیه مفروغ عنها.

  بحث فردا راجع به اجماع است که ادعا شده اجماع داریم به این که خبر واحد حجت است انشاء الله فردا درباره‌اش صحبت می‌کنیم.

 وصلی الله علی محمد و آل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo