< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله مظاهری

89/08/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : فرق بین رفع ما لایعلمون و قاعده قبح عقاب بلا بیان

  اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.

  بحث دیروز که عنوان کردم بحث مشکلی است به این معنا مشکل است که مرحوم شیخ و دیگران رفته‌اند توی فرق بین برائت شرعی و برائت عقلی، فرق این دو چیست؟

  هر کسی چیزی یا چیزها گفته در حالی که ما سابقا گفتیم دیروز هم گفتم برائت شرعی همان برائت عقلی است برائت شرعی می‌گوید رفع ما لایعلمون برائت عقلی هم می‌گوید قبح عقاب بلا بیان، و این تعبد نیست بلکه ارشاد است، رفع ما لایعلمون یک امر عقلی است و ارشاد به همان قاعده قبح عقاب بلا بیان است و تعبد در کار نیست تا ما بگوییم فرق بین تعبد و عقل چیست؟ و این راجع به همه ارشادیات همین است، اگر چیزی عقل را بیدار می‌کند تایید عقل می‌کند یا امضای حکم عقل می‌کند دیگر این از خود چیز ندارد به قول بزرگان تابع مایرشد الیه است مثل حجیت خبر واحد حجیت خبر واحد خب گفتیم دلیلش بنای عقلاست، شارع مقدس با آیات با روایات با اجماع اگر امضا کرده باشد که کرده است این همان بنای عقلاء را امضا کرده است ، می‌فرمایند که بنای عقلاء درست است وقتی بنای عقلاء درست شد دیگر این ان جائکم فاسق بنباء فتبینوا و امثال آیات یا روایات ما یؤدی عنی فعنی یؤدی این‌ها دیگر هیچ کدام اطلاق و خصوصیت و چیز زائد و این‌ها ندارد تباع مایرشد الیه است باید ببینیم که بنای عقلاء چیست لذا مثلاً بنای عقلاء این است که خبر ضعیف حجت نیست بنای عقلاء این است که خبر ثقه حجت است ولو مسلمان نباشد خب می‌گوییم که آیات و روایات هم تابع همان بنای عقلاست، در ما نحن فیه همین طور است عقل ما چه رسد عقلاء یعنی عقل دقی فلسفی و همچنین عقل عرفی این‌ها می‌گویند که اگر نگفته باشد بخواهد عقاب بکند برای این که می‌خواسته، حق عقاب کردن ندارد برای این که به او می‌گوید اگر می‌خواستی چرا نگفتی؟ خب این یک امر عقلایی است یک امر عقلی است حالا بگوید که من می‌خواستم خب جوابش این است که چرا نگفتی؟ چرا نگفتی یعنی حق توبیخ هم نداری چه رسد حق عقوبت، قبح عقاب بلا بیان، روایت رفع ما لا یعلمون هم همین می‌گوید، می‌گوید ما لایعلم مرفوع است چرا مرفوع است؟ برای این که تا نگفته است نمی‌تواند عقاب بکند یعنی قبح عقاب بلا بیان.

  لذا روی عرض ما هیچ فرقی بین حدیث رفع و قاعده قبح عقاب بلا بیان نیست، و هر چه قاعده قبح عقاب بلا بیان می‌گوید رفع ما لایعلمون می‌گوید قاعده قبح عقاب بلابیان می‌گوید.

  اما قوم متعرض نشده‌اند این که مسئله مشکل شده این جا مشکل شده که این حرف من را اصحاب قبول ندارند شیخ بزرگوار قبول ندارد بعد از شیخ بزرگوار هم دیگران قبول ندارند و رفته‌اند توی فرق که فرق بین رفع ما لایعلمون و قاعده قبح عقاب بلا بیان چیست؟ فرق‌ها گفته‌اند اما این فرق‌ها همه بر می‌گردد به سه تا فرق.

  اول گفته‌اند که این قاعده قبح عقاب بلا بیان با دلیل اخباری منافات ندارد برای این که دلیل اخباری اگر تمام باشد مثل اخوک دینک فاحتط لدینک اگر تمام باشد حکومت پیدا می‌کند بر قاعده قبح عقاب بلا بیان، قاعده قبح عقاب بلا بیان می‌گوید تا بیان نباشد قبیح است اخوک دینک فاحتط لدینک می‌گوید من بیانم، همان حکومتی که گفتیم نظارت دارد اخوک دینک فاحتط لدینک حلال بین و حرام بین و شبهات بین ذلک و من ترک الشبهات نجی من المحرمات ومن ارتکب الشبهات وقع فی المحرمات و هلک من حیث لا یعلم این اگر دلالتش تمام باشد با قاعده قبح عقاب بلا بیان حاکم و محکوم می‌شود گفتند که پس ادله اخباری اگر تمام باشد منافات با قاعده قبح عقاب بلا بیان ندارد و قاعده قبح عقاب بلا بیان را زمین می‌زند و ادله اخباری باید حاکم باشد و اما با رفع ما لایعلمون گفته‌اند تعارض دارد آن می‌گوید ما لا یعلم مرفوع است آن می‌گوید خیر در همین ما لا یعلم باید احتیاط کنی، لذا در حقیقت رفع ما لا یعلمون با اخوک دینک فاحتط لدینک این‌ها با هم معارضند و باید آن جا که قول اخباری را نقل می‌کنیم رفع تعارض بکنیم.

  خب ما چه می‌گوییم؟ ما می‌گوییم که آن اخوک دینک فاحتط لدینک حکومت دارد بر رفع ما لا یعلمون آن می‌گوید ما لایعلم مرفوع است ادله احتیاط می‌گوید من بیان، لایعلم نیست، یعلم است همین جور که حکومت دارد بر قاعده قبح عقاب بلا بیان حکومت دارد بر ما لایعلمون ، می‌گوید مادامی که ندانی حکم نیست، اخوک دینک فاحتط لدینک می‌گوید می‌دانی، می‌دانی یعنی چه؟ مثل همان حکومت‌های دیگر آن می‌گوید که در شکیات عمل بکن آن می‌گوید لا شک لکثیر الشک تو شک نداری این هم این جا می‌گوید ما لایعلم مرفوع است ادله اخباری اگر تمام باشد می‌گوید ما لا یعلم نیست تو یعلم هستی ، یعلم به چه؟ به این که باید در ما لا نص فیه احتیاط بکنی.

  لذا این فرقی که از شیخ بزرگوار دیده می‌شود و بزرگان هم مرحوم آخوند که این جاها اصلاً گفتم روایت را نقل می‌کنند فی الجمله‌ای درباره‌اش صحبت می‌کنند می‌روند در آیه حجب ، ولی بزرگان مفصل‌ گوها مثل استاد بزرگوار ما حضرت امام و مثل مخصوصا مرحوم نایینی با آن قلم رسای مقررشان یعنی مرحوم آقای کاظمینی، خب این یک فرق که آنها گفته‌اند، جوابش هم همین است که من عرض کردم.

  اخباری همین را می‌گوید می‌گوید هر وقت ندانستی احتیاط کن لذا اگر دلیلش تمام باشد حکومت دارد بر ما لا یعلم الا این که می‌رسیم می‌گوییم دلیلش ناتمام است.

  فرق دوم گفته‌اند که حدیث رفع، رُفع لذا مختص به این اسلام است از همین جهت هم مشهور شده به حدیث رفع منتا علی الامه گفته‌اند این دفع نیست رفع است یعنی احتیاط بوده در شریعت مقدس اسلام رفع شده رفع ما لا یعلمون منتا علی الامه اما قاعده قبح عقاب بلا بیان می‌گوید نه، در هر امتی اگر نداند عقاب نمی‌تواند بکند و این هم اگر ارتکاب کرد برایش جایز است لذا این جور می‌شود قاعده قبح عقاب بلا بیان دفع است این حدیق رفع رفع است پس فرقش بین حدیث رفع و قاعده قبح عقاب بلا بیان این است که آن دفع است آن رفع، این مشهور در میان اصحاب هم شده .

  اما اگر ما قاعده قبح عقاب بلا بیان را کنیم که در امم سابقه هم قاعده قبح عقاب بلا بیان نبوده و اگر شک داشتند چیزی مثلاً واجب است یا نه؟ می‌گفتند واجب است و این در شریعت مقدس مثلاً موسی و عیسی همه این‌ها این قاعده قبح عقاب بلا بیان بوده ، خب در این شریعت مقدس اسلام می‌گویید که این دفع که بوده الان رفع است یعنی قاعده قبح عقاب بلا بیان آنها نداشتند و اما در شریعت مقدس اسلام آمده که قاعده قبح عقاب بلا بیان نه کار نکند، یک نحو تهافت بین شرع و عقل می‌شود اصلاً چند روز قبل همه اشکالهای ما این است که آقا چه جور می‌شود که در امم سابقه ما بگوییم اگر کسی نمی‌دانست اگر کسی خطا کرد اگر کسی نسیان کرد اثر بار بر آن است، نمی‌تواند عقل این را قبول بکند، همان آیه لایکلف الله نفسا الا وسعها اگر کسی مضطر بوده ، مکره بوده اگر خطا کرده اگر نسیان کرده ما بخواهیم بگوییم که عقابش می‌کردند بعد می‌گوید نمی‌دانستم خطا کردم، زمین خوردم تیر را بی خود زدم و امثال این‌ها به او می‌گویند چرا تحفط نکردی ؟ این عقل نمی‌پسندد این را، نمی‌تواند عقل این را قبول بکند، لذا قاعده قبح عقاب بلا بیان همه جا بوده است در هر امتی بوده در این امت هم هست خب بیا سر حدیث رفع، حدیث رفع ارشاد به همان حکم عقل است وقتی ارشاد شد هر کجا حکم عقل است رفع ما لایعلمون هم هست و هر کجا نه رفع ما لا یعلمون هم نیست و ما بگوییم که رفع ما لا یعلمون مختص به ماست نه مختص به امم سابقه خب معنایش این است که قاعده قبح عقاب بلا بیان هم مختص ماست نه امم سابقه، اصلاً بین این کلام یک تهافت حسابی انسان می‌بیند که بگوید رفع ما لا یعلمون مختص به اسلام است اما دین آنها یعنی غیر اسلام دین موسی، دین عیسی، این‌ها رفع ما لا یعلمون نداشته‌اند اما قاعده قبح عقاب بلا بیان داشته‌اند خب این یعنی چه؟ اگر نداشتند مطلقاً نداشتند اگر داشتند مطلقا داشتند این که رفع ما لا یعلمون مختص به اسلام است اما قاعده قبح عقاب بلا بیان هم برای اسلام است هم برای غیر اسلام ، این از این کلمه منتا علی الامه مثل این که یک اشتباه شده که گفته‌اند این حدیث رفع منتا علی الامه است و اختصاص دارد به اسلام عزیز به مسلمانها اما قاعده قبح عقاب بلا بیان که منتا علی الامه نیست یک امر عقلی است پس هم در اسلام است هم در سایر امم، می‌گویم خیلی خوب این گفته شده است و مشهور هم هست حالا سؤال می‌کنیم در امم سابقه رفع ما لا یعلمون نداشتیم قاعده قبح عقاب بلا بیان داشتیم یا نه؟ آری داشتیم خب اگر داشتیم رفع ما لا یعلمون می‌خواهیم داشته باشیم می‌خواهیم نداشته باشیم خطا و نسیان و ما اضطروا الیه و ما استکرهوا علیه در آن امم نبوه ما هم همین را می‌خواهیم بگوییم نبوده حالا اسلام می‌خواهد بگوید هست یا نیست؟ اگر بخواهد بگوید نیست با قاعده قبح عقاب بلا بیان منافات دارد و اگر بخواهد هست خب چه فرقی می‌کند امم سابقه و این امت؟

  مرحوم نایینی تصریح می‌کنند می‌گوید که این فرق بین این حدیث رفع و قاعده قبح عقاب بلا بیان این است که قاعده قبح عقاب بلا بیان حقیقت به معنا رفع است اما این روایت رفع ما لا یعلمون به معنا دفع است بعد تشریح می‌کند دفع، رفع یعنی چه؟ یعنی قاعده قبح عقاب بلا بیان در هر امتی هست نمی‌شود که ما لایعلم یا خطا نسیان حکم داشته باشد می‌گوییم خب حالا حدیث رفع چکار کرده؟آمده به معنا رفع است رفع یعنی چه؟ یعنی در آن امم بوده در این امت منتا علی الامه برداشته شده خب یک تهافت است دیگر، اگر قاعده قبح عقاب بلا بیان آنها داشتند دیگر دفع الخطا دفع النسیان دفع ما استکرهوا علیه تا آخر، و در این امت دیگر شارع مقدس یک چیزی که در آن امم هم بوده منت بگذارد سر ما بگوید مختص این امت، توی همین ما گیر بودیم که نتوانستیم هم درست بکنیم که چه جور می‌شود منتا علی الامه ما لا یعلمون برداشته شده باشد در حالی که در آن امم هم ما لایعلمون دیگر برداشته شده خطا نسیان برداشته شده.

  حرف سوم هم انشاء الله برای فردا گفته‌اند یک جا حدیث رفع هست قاعده قبح عقاب بلا بیان نیست یک جا هم قاعده قبح عقاب بلا بیان هست هم حدیث رفع بین آنها عامین من وجه است این هم برای فردا اگر آن مطلب دوم را توانستم بفهمانم که هیچ، می رویم سر مطلب سوم اگر نتوانستم بفهمانم فردا تکرار می‌کنیم انشاء الله.

 وصلی الله علی محمد و آل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo