< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله مظاهری

89/10/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : مبحث شبهه غیر مصوره

  بحث در شبهه غیر محصوره بود که شیخ بزرگوار فرمودند ضرورت است در فقه چه رسد اجماع سیره است از متشرعه این که اجتناب لازم نیست بعدش هم 4-3 تا دلیل از دیگران آوردند که مرحوم صاحب کفایه هم آوردند این که آن ادله غیر مبتلا به که گفت اجتناب از آن مبتلا به لازم نیست اینجا هم می‌آید قاعده اضطرار داریم قاعده هرج داریم قاعده ضرر داریم این‌ها همه می‌گوید که اگر شبهه غیر محصوره شد اجتناب لازم نیست.

  خب تا اینجا دیروز درباره‌اش صحبت کردیم صحبت مشکلی که هست این است حالا که می‌فرماید لازم نیست یک دفعه مخالفت احتمالیه می‌کند خب مسلم طوری نیست مثل این که گوشت می‌خواهد می‌داند یک میته توی تمام این اصفهان و حتی توی تمام محل می‌داند یک میته هست خب می‌گوئید که شبهه غیر محصوره اجتناب لازم نیست این گوشت می‌خواهد می‌رود گوشت می‌خرد این احتمال مخالفت هست اما طوری نیست چرا طوری نیست ؟ همان ضرر و سیره و اجماع و آن ادله‌ای که 10-8 تا ادله برایش آوردیم اما یک دفعه می‌خواهد هر چه گوشت هست این برود در آن مغازه تا بخرد تا مخالفت قطعه پیدا بشود حالا برای چه؟ نمی‌دانیم آیا این الان است؟ نه این نمی‌تواند این کار را بکند یا می‌تواند؟ مرحوم شیخ می‌فرماید نه، نمی‌تواند چرا؟ می‌فرماید یک، تجری است و حتی اگر همه‌اش هم نرود بگیرد اما همین که می‌خواهد گناه بکند تجری است و تجری حرام است یعنی انسان قصد معصیت کند فعلی انجام بدهد این هم قصد معصیت کرده است رفته در مغازه گوشت گرفته همه‌اش را هم نگیرد یکی را بگیرد باز هم حرام است می‌فرمایندتجری ولی آن جا که قصد معصیت ندارد مثلا یک جنس گران شده حسابی این می‌داند دیگران نمی‌دانند و می‌افتد توی بازار این جنس را از همه می‌خرد مخالفت قطعیه عملیه می‌فرمایند خب در اینجا که قصد معصیت ندارد دیگر تجری نیست اما اذن در معصیت است ارتکاب معصیت است حرام است.

  لذا مرحوم شیخ انصاری می‌فرمایند که مشهور هم هست و شیخ انصاری هم همین جورها مشی فرمودند که این که می‌گوئیم غیر محصوره اجتناب لازم نیست از آن مبتلا به است و اما اگر بیفتد توی محل و هر چه هست که یقین کند آن نجس را مرتکب شده می‌فرمایند اذن در معصیت است نمی‌شود اصلا خود ارتکاب معصیت است نمی‌شود و ادله می‌گوید اینجاها را نمی‌گیرد حرف شیخ انصاری درست است آن جا که بگوئیم تکلیف منجز هست خب خوب است حرف شیخ انصاری که بگوئیم در اطراف شبهه غیر محصوره تکلیف منجز هست یعنی حرمت نجاست حرمت میته این هست وقتی حرمت میته هست اجازه به ما داده شده که مخالف احتمالیه طوری نیست و اما دیگر مخالفت قطعیه را دلیل نداریم آن اجتنب عن النجس می‌گیردش برای این که وقتی همه را مرتکب شد نجاست خورده میته خورده و قرآن می‌فرماید میته نخور.

  حالا آن جا که تجری نباشد اگر بگوئیم تکلیف منجز هست حرف شیخ انصاری خوب است و اما اگر کسی بگوید تکلیف منجز دیگر نیست یعنی شبهه غیر محصوره تکلیف منجز را عقلا برمی‌دارد اگر هم همه‌اش برود این طرف و آن طرف و همه‌اش را بخورد نجاست خورده میته خورده اما اجتنب که دیگر نداشته رفع ید از تکلیف مثل شبهه بدویه می‌بیند یک کسی میته خورد بعد فهیمد میته خورده یک کسی یک آب نجس بود خورد بعد فهیمد آب نجس خورده خب این دیگر اذن در معصیت و گناه کرده است؟ خب نه، خود شارع گفته وقتی نمی‌دانی کل شیء طاهر حتی تعلم گفته است که کل شیء لک حلال حتی تعلم در آن وقتی که خورده تکلیف منجز نبوده در آن وقتی که فهمید نجاست خورده نه حرام به جا آورده برای این که تکلیف نبوده دیگر رفع ما لا یعلمون یعنی دیگر تکلیف نیست و این رفع ما لایعلمون به این می‌گوید تو نجس خوردی این شیشه نجس بود خوردی یا این گوسفند میته بود خوردی اما در وقتی که می‌خوردی میته می‌خوردی اما حرام نمی‌خوردی چرا؟ رفع ما لایعلمون خب معنای رفع ما لایعلمون یعنی همین رفع ما لایعلمون در آن شبهات بدویه یعنی نمی‌داند چیزی میته است یا نه؟ علم اجمالی نبوده شبهه بدوی خب می‌گوید که کل شیء لک حلال حتی تعلم می‌خورد بعد می‌فهمد میته خورده خب هیچ چیز می‌داند میته خورده اما می‌داند حرام خورده یا نه؟ نه، چرا نه؟ رفع ما لایعلمون می‌گوید تکلیف را برداشتم حرام نیست اما تو میته خوردی خب میته حلال خوردی و این میته حلال که دیگر نمی‌توانیم بگوئیم اذن در معصیت است ما نحن فیه هم همین طور است اگر فرمودی تکلیف منجز در اطراف علم اجمالی نیست حالا یا مطلقا که مرحوم آخوند گفتند نتوانستند ترسیدند بگویند اما در شبهه غیر محصوره خب شیخ هم گفتند همه گفتند حالا در همان بعضش در شبهه غیر محصوره رفت گوشت خرید بدبختی‌اش همان میته درآمد خب حالا الان این خورد حرام خورده؟ خب نه، برای این که آن اجتناب لازم نیست از شبهه غیر محصوره این حرام نخورده میته خورده؟ آره و مثل این که شیخ انصاری خوردن میته را خوردن حرام خلط فرمودند فرمودند این اذن در معصیت است نمی‌تواند این کار را بکند عرض می‌کنیم راجع به بعضش چه می‌گوئی؟ راجع به بعضش می‌فرماید که رفع ما لایعلمون حرمتش را برمی‌دارد ولو این که میته خورده ولو این که حرام خورده.

  لذا در آن موقع دیگر که اصل جاری می‌کند تکلیف منجز نیست که همه این موارد را ارتکاب می‌کند با ادله‌ای که در شبهه غیر محصوره داریم. بله بعد می‌فهمد میته خورده بعد می‌فهمد آب نجس خورده خب برود دهانش را آب بکشد ام این که حرام خورده دیگر حرام برای چه؟ خب مسلم حرام نخورده نه تجری است نه حرام خورده و مثل این که مرحوم شیخ حتی در شبهه غیر محصوره این قبول کردند تکلیف منجر در مسئله هست.

  لذا همین است اگر بگوئید آقا تکلیف منجر که جایی نرفته؟ اجتنب عن النجس فی البین حالا شبهه غیر محصوره می‌گوید که مخالفت احتمالیه طوری نیست یعنی برو در مغازه قصاب گوشت بخر، اما همه‌اش را؟ منافات دارد با آن اجتنب عن النجس فی البین و این میته خورده یقین دارد پس حرام خورده ما به شیخ عرض می‌کنیم آقا فرق است بین این که میته خورده باشد یا حرام خورده باشد میته خورده باشد مسلم است وقتی که همه مغازه‌ها را گشت و گوشت را پیدا کرد و از همه گوشت گرفت یقین دارد میته خورده دهانش را باید برود آب بکشد آن ظرفی که با آن پخته باید برود آب بکشد اما این حرام خورده یا نه؟ اگر بگوئیم تکلیف منجز از بین نرفته خب بله حرام خورده و اما اگر بگوئید بابا تکلیف منجز تمام شد دیگر حالا ولو مخالفت احتمالیه تکلیف منجز نیست کل واحد اینها رفع ما لایعلمون دارد به دلیل شبهه غیر محصوره همان غیر متبلایش را هم می‌گوئیم غیر مبتلا به و کل این‌ها رفع ما لایعلمون دارد، رفع ما لایعلمون معنایش این است که اگر مطابق واقع شد هیچ چیز و در خبر واحدش هم همین است در خبر واحد عادل یا ثقه شهادت داد که این گوشت پاک است شهادت داد این گوشت پاک است و شما گرفتید و خوردید بعد فهمیدید که این اشتباه کرده یا ثقه نبوده خب دهان آب بکشد؟ بله، الان برای بعد، نمی‌دانم ظرف‌ها را آب بکشد؟ بله برای بعد اما حالا این که این گوشت را خورد این حرام را خورده؟ خب نه، برای این که به قول مرحوم آخوند ان صادف الواقع فتنجز و ان خالف الواقع فهو معذور حالا ما که بالاتر از این‌ها می‌گوئیم می‌گوئیم رفع ید از تکلیف است یعنی اماره رفع ید از تکلیف است اصل استصحاب ، غیر استصحاب رفع ید از تکلیف است و رفع ید از تکلیف معنایش این است که این میته خورده اما حلال خورده مثل یک مثال عوامانه‌ای توی طلبه‌ها هست البته اشتباه است از راه دیگر اشتباه می‌گویند یک شراب حلال هم داریم؟ می‌گوید که شراب را بردار ببر یک جا که دیگر از آن جا مخلص نباشد مثلا در راروی خودش قفل بکند هیچ کس نباشد در را باز بکند این در حال هلاکت باشد واجب است این شراب را بخورد رفع مضطروا الیه می‌گوید این شراب را بخورد خب در طلبه‌ها که مشهور است می‌گویند شراب حلال خورده حالا آن جا که بدست خودش نباشد راستی شراب حلال است دیگر یعنی توی بیابان گیر کرده هیچ چیز ندارد خودش به سر خودش نیاورده تصادفی، الان می‌میرد رفع مضطروا الیه می‌گوید شراب را بخور شراب حلال است یا حرام؟ حلال است شراب است اما حلال است چرا؟ رفع ما لایعلمون رفع مضطروا الیه و در همه این 9 تا رفع مضطرو الیه رفع ما لایعلمون خب همه این‌ها می‌گوید رفع ید از تکلیف معیین تکلیف منجز در بین نیست وقتی تکلیف منجز در بین نیست ولو بالفعل هم باشد تکلیف بالفعل که کار برد ندارد شارع مقدس حرمت شراب را می‌بیند انشاء می‌کند حرمت علیکم الخمر این مقام انشاء می‌دهد دست اجرا توی قرآن آمده حرمت علیکم المیته حرمت علیکم الخمر این مقام فعلیت تو می‌بینی مقام تنجیز است قدرت هم رویش داری و می‌توانی نخوری حرمت علیکم عقل ما ، مقام تنجیز عقل است عقل ما می‌گوید که مخالفت مولا نکن این را می‌گویند مقام تنجیز حالا رفع ما لایعلمون حالا یا عقل ما می‌گوید که ما در این اصول اربعه می‌گوئیم این‌ها عقلی است تعبدی هیچ کدام نیست حالا یا عقل یا شرع می‌گوید رفع ما لایعلمون یعنی چه؟ یعنی تکلیف منجز تو نداری تکلیف بالفعل هست رفع ما لایعلمون می‌گوید تکلیف منجز نداری یعنی چه؟ یعنی اگر نمی‌دانی شراب است یا نه؟ شراب خوردی اما حرام نخوردی حرمت علیکم المیته نمی‌تواند مقام تنجز که باشد عقل ما می‌گوید که میته نخور اما اگر نخوردی می‌میری رفع مضطروا الیه عقل می‌گوید بخور یعنی مقام تنجیز نیست دیگر این میته خورده اما حلال است و اصلا نمی‌رسد هم به آن جا که مرحوم حاج شیخ (رض) این طور که آقای داماد نقل می‌کردند که می‌فرمودند تاسف می‌خورد پیراهن پاره می‌کند از این که تکالیفش دارد از بین می‌رود اما مجبور است ساکت بماند نه ما بالاتر از این‌ها می‌گوئیم، می‌گوئیم اصلا تکالیفش از بین نمی‌رود برای این که تکالیفش در مقام فعلیت است آن که ضرر بهش نمی‌خورد نمی‌خواهد که استثنا بکند بگوید که حرمت علیکم المیته الا نه، استثنا در احکام اولیه که نیست اضطرار می‌گوید که تکلیف بالفعل است اما منجز نیست برای تو چرا؟ نمی‌دانیم تکلیف بالفعل است اما منجز نیست برای تو چرا؟ برای این که مضطری.

  لذا در مثل علم اجمالی خب گفت هر دو آب را بریز و تیمم بکن روایات دیگر هم داریم گفت که در شبهه محصوره اجتنب عن النجس فی البین یعنی تکلیف منجز هست اینجا اجتنب عن النجس فی البین یعنی تکلیف منجز هست اینجا خب آن در شبهه محصوره اما حالا شبهه غیر محصوره هست اجتنب عن النجس فی البین نداریم نه شرعا داریم نه عقلا داریم نه عرفا داریم وقتی نداریم این بعضی‌اش را مرتکب بشود اجتنب عن النجس فی البین نیست همه‌اش را مرتکب بشود باز هم اجتنب عن النجس فی البین نیست بلکه آن چه خورد است حلال بوده ولو بالفعل حرام بوده اما درعالم تنجیز حلال بوده و این که ما بگوئیم اگر رفت دنبال همه تجری است، تجری آنجاست که بعنوان گناه مثل این که شیشه شراب را شراب تویش نیست آب تویش است اما این بعنوان شراب بخورد به این می‌گوئیم تجری و اما این بعنوان این که اجتنب عن النجس فی البین همه‌اش را بخورد که این نیست و در شبهه غیر محصوره نداریم، خب وقتی نداریم معنایش این است که این مثل آن جاست که می‌داند شراب است بخورد اضطرار طوری نیست و این که بعضی گفتند حرام خورده اما طوری نیست این را ما قبول نداریم از کجا حرام خورده؟ رفع مضطروا الیه آمده بگوید در عالم تنجز نیست نه این که حرام خورده بله خمر خورده اما این رفع مضطروا الیه می‌گوید این خمر تو حرام است.

  در شبهه غیر محصوره هم می‌گوید که این نجس فی البین نجس هست اما حرمت فی البین دیگر نداریم که این می‌خورد همه اطراف هم می‌خورد مثل آن جا که شراب واقعی می‌خورد مضطر است تکلیف ندارد این جا هم تکلیف ندارد ادله 10-8 تائی شبهه غیر محصوره می‌گوید که اجتنب عن النجس فی البین نیست که این می‌رود همه را می‌گیرد و می‌خورد هر کدام را بخورد اشکال ندارد رفع ما لایعلمون دارد تا آن آخر است از این مغازه می‌گیرد رفع ما لایعلمون دارد از آن مغازه رفع ما لایعلمون تا برود آن آخر، آخر، آن آخری هم که نمی‌داند این راستی خمر است یا این راستی میته است آن هم رفع ما لایعلمون دارد حالا توی همه این رفع ما لایعلمون‌ها می‌فهمد یک خمری خورده ما می‌گوئیم می‌فهمد یک حرامی خورده است نه، ما می‌گوئیم اصلا یک حرامی نخورده برای این که همه‌اش تا حالا رفع ما لایعلمون بوده که حرمت را برداشته.

  حالا یک جا، در این بحث نه، یک جا حضرت امام می‌فرمودند خب حالا بعد بفهمد گناه کرده این به چه دلیل حرام باشد؟ این هم یک حرفی است از حضرت امام که ما از همین جا بگوئیم تکلیف منجز هست نمی‌شودگفت تکلیف منجز هست ، بگوئید تکلیف منجز هست اما حرف حضرت امام هم می‌آید برای این که کل واحد این‌ها که خود شیخ انصاری می‌گوید که می‌تواند مرتکب بشود کل واحد آن آخری که نمی‌داند آیا خمر است یا نه؟ نجس هست یا نه؟ آن آخری هم رفع ما لایعلمون دارد وقتی همه را خورد آن وقت علم پیدا می‌کند شراب خورده حضرت امام می‌گویند علم پیدا می‌کند حرمت به جا آورده اما کی می‌گوید که وقتی علم پیدا کردی یعنی کار حرام کردی این خلاصه حرف است اگر بپسندید که ما بگوئیم رفع ید از تکلیف می‌شود دیگر هم تکلیفی نیست همه‌اش را اما اگر بگوئید تکلیف منجز هست دست نمی‌خورد دیگر خواه ناخواه حرف مرحوم شیخ می‌شود. یک قدری بیشتر رویش فکر بکنید شاید آن چه می‌خواستم بگویم توانسته باشم بگویم.

 و صلی الله علی محمد و آل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo