< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله مظاهری

89/11/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : آیا قبل از تفحص می‌شود اصل جاری کرد؟

  شرط دوم درباره اصول عملیه فرموده‌اند باید تفحص بشود بعد از آن که تفحص شد اصل را جاری بکند اگر نمی‌داند سوره در نماز واجب است یا نه؟ باید تفحص بکند مجتهد بعد از آن که روایتی پیدا نکرد و بالاخره بعد از آن که این اجتهادش به جایی نرسید آن وقت رفع ما لایعلمون و اما به مجرد این که شک دارد آیا واجب است یا نه؟ بخواهد اصل جاری بکند گفته‌اند جایز نیست این راجع به احکام.

  راجع به موضوعات گفته‌اند نه تفحص لازم نیست هر دو مسلم پیش اصحاب است مثلا شما می‌روید بازار برای این که چیز بخرید خب قاعده ید به شما می‌گوید که این پارچه‌ها مال صاحب مغازه است قاعده ید جاری بکن پارچه را بخر اما حالا شما بروید تفحص بکنید از همسایه‌اش بپرسید این آدم خوبی است یا نه ؟ این دزد است یا نه ؟ خب معلوم است اصلاً این کار حرام است این کار تجسس است و ما بخواهیم تفحص بکنیم در قاعده ید در قاعده اصاله الصحه در قاعده فراغ در قاعده سوق این موضوعات گفته‌اند تفحص لازم نیست بعضی اوقات تفحص حرام هم هست، راجع به اصول عملیه هم همین طور ، داری توی خیابان می‌روی آبی ترشح کرد به شما نمی‌دانی پاک است یا نه ؟ بگو کل شیی طاهر حتی تعلم حالا تفحص کنی این آب کجا بوده ؟ چه جوری بوده؟ آیا بول بوده؟ آیا آب بوده؟ خب معلوم است تفحص لازم نیست و می‌توانی بدون تفحص اصل را جاری کنی کل شیی طاهر حتی تعلم دیروز بود روایتش را خواندم روایت این بود که آمد خدمت امام صادق علیه السلام گفت یابن رسول الله دماغم خون افتاد نمی‌دانم به لباسهایم ریخت یا روی زمین ؟ حضرت فرمودند لاتنقض الیقین بالشک بگو لباست پاک است قبلا پاک بوده حالا هم پاک است حتی سؤال کرد یابن رسول الله من می‌توانم تفحص کنم تفحص خیلی ساده نگاه کنم ببینم روی زمین ریخت یا روی لباسهایم حضرت فرمودند می‌خواهی بکنی بکن اما حکم شرعیش لاتنقض الیقین بالشک تفحص لازم نیست تفحص این جوری یعنی تفحصی که هیچ درد سر ندارد لذا مسلم پیش اصحاب شده که تفحص در شبهات موضوعیه لازم نیست همه،همه، تفحص در احکام لازم است هر حکمی باشد و معلوم هم هست تفحص لازم است برای این که اگر بخواهد تفحص نکند خب این رساله می‌خواهد بنویسد جلد و جلد با رفع ما لایعلمون و لاتنقص الیقین بالشک و امثال این‌ها رساله بنویسد خب نمی‌شود که، هر مسئله‌ای را باید روی آن تفحص بکند جدا ببیند که این اصحاب در این مسئله چه گفته‌اند؟ روایات اهل بیت در این مسئله چه گفته‌اند؟ حتی استاد بزرگوار ما آقای بروجردی که مقید بودند این که عامکه در این مسئله چه گفته‌اند؟ بعد از آن که به دست آورد کلمات عامه را به دست آورد کلمات خاصه را به دست آورد که روایت توی مسئله نیست آن وقت بعد از تفحص تجسس نوبت می‌رسد به اصول عملیه به رفع ما لایعلمون مثلا و رفع ما لایعلمون را جلد و جلدهی بدون تفحص بخواهد جاری بکند معلوم است خیلی از واجبات الهی فدای رفع ما لایعلمون این می‌شود اصلا معنای مجتهد یعنی همین اجتهاد باید بکند بعضی اوقات باید این طرف بگردد آن طرف بگردد 10 ساعت این طرف و آن طرف یک ساعت دو ساعت فکر ، فکر دقیق اجتهادش که تمام شد آن وقت نوبت می‌رسد به اصول عملیه.

  مسئله از نظر ظاهر اشکال نیست یک ضرورت است ضرورتش هم این جور که من عرض می‌کنم اگر در احکام بخواهد تفحص نکند اجتهاد نیست علاوه بر این که ضرورت در فقه ما بلکه ضرورت در عرف ، چنانچه در شبهات موضوعیه قضیه به عکس است اصلاً بخواهد تفحص بکند مسخره‌اش می‌کنند یک سیره یک عرف متشرعه و غیر متشرعه ، و علاوه بر این که مسلم پیش اصحاب و روایت هم هست هم روایت این طرف و هم روایت آن طرف اگر از ما بپرسند این حرفی که می‌زنی دلیلش چیست؟ باید بگوییم که ضرورت، ضرورت در فقه ما، راجع به احکام تفحص لازم است راجع به موضوعات تفحص لازم نیست و خیلی جاها هم اصلاً تفحصش حرام است در احکام بخواهد تفحص نکند مسلم است که خیلی جاها قول یعنی فتوای بدون دلیل است در موضوعات بخواهد تفحص بکند خیلی جاها خلاف عقل است ‌خلاف عرف است خلاف ضرورت در اسلام است و بالاخره اصلا تفحصش حرام است مسئله تا این جا تمام می‌شو د حرفی هم نیست.

  اما یک ندانستگی پیدا می‌شود و این ندانستگی را چکارش بکنیم؟ و نمی‌دانم چرا خیلی هم روی این ندانستگی صحبت نشده که برای ما دانستگی بشود و آن این است که چه فرق می‌کند بین احکام و موضوعات؟ خب هر دو شک است وقتی هر دو شک شد بگوییم دو تا شک با هم تفاوت می‌کند اگر شک در احکام باشد تفحص می‌خواهیم مسلم، ضرورت، اگر شک در موضوعات است تفحص نمی‌خواهیم مسلم، ضرورت خب ما طلبه‌ها ان قلت قلت داریم در آن می‌مانیم می‌گوییم خیلی خوب در هر دو ضرروت است و خیلی خوب عمل هم می‌کنم واشکال هم ندارم اما نفهمیدگی من باقی است چه فرق می‌کند بین این دو تا شیی ؟ چرا در یکی می‌گویید تفحص می‌خواهد؟ در یکی می‌گویید تفحص نمی‌خواهد؟ و انصافا هم این نفهمیدگی هست بخواهیم بگوییم که مثلا شک در موضوعات اگر بخواهیم تفحص بکنیم اختلال نظام لازم می‌آید بنابراین چون اختلال نظام لازم می‌آید می‌گوییم تفحص نمی‌خواهیم و الا هر شکی تفحص لازم دارد می‌شود گفت؟ که بخواهد آن اختلال نظام تصرف بکند در نحوه شک که یک نحو تعبد هم می‌شود بگوید چون اختلال نظام است در موضوعات تفحص نکن اما چون در احکام اختلال نظام لازم نمی‌آید حتی باید تفحص بکنی، خب خوب است اما بالاخره شک ما طلبه‌ها را رفع نمی‌کند و آن این است که ما یک شک داریم گاهی متعلق به موضوعات است گاهی متعلق به احکام است و این شک باید یک حکم داشته باشد یا یجب التفحص یا لایجب التفحص و شما بگویید یجب التفحص در احکام لایجب التفحص در موضوعات آن وقت بگویم که نحوه شک با هم تفاوت دارد بگویی نه، بگویم پس در موضوعات چرا باید تفحص کنم؟ بگویید اختلال نظام، می‌شود عنوان ثانوی ، یعنی به عنوان اولی هر شکی باید روی آن تفحص کرد اما به عنوان ثانوی چون که اختلال نظام لازم می‌آید به عنوان ثانوی لازم نیست تفحص بکنیم یک اشکال دیگر هم هست و آن این است که خب این مثل استصحابی که الان گفتم اختلال نظام نیست که ما یک مقدار تفحص بکنیم.

  در بعضی جاها که می‌شود تفحص کرد مثلا مثل همین استصحاب خون نمی‌دانم ریخت به لباسهایم یا ریخت به زمین؟ امام علیه السلام بگویند تفحص کن ببین به لباست ریخته یا روی زمین ریخته؟ اگر نفهمیدی کجا ریخته لا تنقض الیقین بالشک اما حضرت می‌فرمایند تفحص نکن، بعد می‌گوید که بخواهم نگاه کنم که می‌شود می‌فرمایند خب حالا می‌خواهی نگاه بکنی برای خودت، این دیگر حکم شرعی نیست، حکم شرعیش تفحص نه ،لا تنقض الیقین بالشک و این اختلال نظام همه جا جاری نمی‌شود هر کجا جاری بشود آن از درد ناعلاجی بگوییم تفحص نه، و اما اگر مثل این مواردی باشد که عرض می‌کنم اختلال نظام هم لازم نمی‌آید لذا این حرف هم که بخواهیم بگوییم اگر بخواهیم در موضوعات تفحص کنیم اختلال نظام لازم می‌آید دو تا ایراد به آن هست یک ایراد این که آقا این اختلال نظام نمی‌تواند شک تکوینی را حکم برایش درست بکند این می‌شود عنوان ثانوی و باید توی اصولتان بگویید تفحص در شک لازم است می‌خواهد متعلقش موضوعات باشد می‌خواهد احکام، اما آن جا که اختلال نظام می‌آید نه، آن جا که اختلال نظام لازم نمی‌آید تفحص باید بکنید قاعده این جور باید بگوید اما نگفته‌اند که این مسئله اختلال نظام هم خب این حرف هست که نمی‌شود کلیتا تمامش بکنیم.

  یک حرف دیگر بزنیم که این را استاد بزرگوار ما آقای داماد رضوان الله تعالی علیه خیلی جاها می‌زدند این جا آن حرف ایشان را بزنیم، آقای داماد می‌فرمودند که گاهی اختلال نظام یا حرج ضرر موجب می‌شود که شارع مقدس حکم بکند حکم کلی، علت حکمش آن حرج باشد آن ضرر باشد مثلا قاعده حرج همین است و قاعده حرج شخصی است برای هر کس حرج باشد حکم نیست اما گاهی کلی است مثلا خون قروح و جروح خب فقهاء روی آن فتوی می‌دهند دیگر در خون قروح و جروح می‌گویند اگر دمبل باشد و این مشکل باشد برای نوع مردم شستن آن یا مثلا هر روز رفتن حمام برای نوع مردم مشکل است گفته‌اند این خون قروح و جروح دیگر برای همه معفو است حتی برای کسی که مشکل نیست مثلا یک کسی دلش می‌خواهد هر روز برود حمام هیچ برایش حرجی نیست اما همین خون قروح و جروح برایش معفو است در حالی که نه حرج است نه مشقت است نه ضرر است اما گفته‌اند که خون قروح و جروح برای تو هم معفو است آن وقت آقای داماد می‌فرمودند خوب می‌فرمودند می‌فرمودند در آن حرج نوعی موجب شده حکم را وضع کند کلیتاً آن وقت این حکم که کلی شد دیگر هم برای کسی که حرج شخصی دارد هم برای کسی که حرج شخصی ندارد همین مقدار که حرج نوعی شد شارع مقدس حکم را وضع می‌کند کلیتا آن فرمایش آقای داماد که خیلی فرمایش خوبی است خیلی جاها هم می‌آید آیا می‌توانیم بیاوریمش این جا؟ بگوییم که در احکام خب در ذات اجتهاد خوابیده باید تفحص بکند آن هیچ آن حرج و مرج و امثال این‌ها هم نیست اما در موضوعات برای نوع مردم تفحص حرج است یا برای نوع جاها تفحص حرج است و چون چنین بوده است شارع مقدس یا عقلاء هر دو طوری نیست عقلاء کرده‌اند یا شارع مقدس حکم را وضع کرده‌اند کلیتا و گفته‌اند تفحص لازم نیست، اگر کسی این حرف را بزند دیگر عنوان ثانوی و اولی و امثال این‌ها نمی‌شود درست در می‌آید و آن این است که تفحص در احکام واجب است تفحص در موضوعات واجب نیست، نه تعبد، عقلاء هم همین طور عقلاء هم می‌گویند تفحص در احکام لازم است تفحص در موضوعات لازم نیست شارع مقدس هم همین را امضا کرده گفته تفحص در احکام لازم است تفحص در موضوعات لازم نیست و اگر کسی بگوید آقا چه فرقی کرد؟ شک شک است شما بگویید این شک اگر متعلقش احکام شد تفحص می‌خواهد اما این شک اگر متعلقش موضوعات شد این تفحص نمی‌خواهد می‌گوییم خب اگر شک است دیگر بائک تجر و بائی لم تجر که نمی‌شود حکم الامثال فی ما یجوز و مالایجوز سیان اگر هم تفحص می‌خواهد دیگر هر دو، اگر تفحص نمی‌خواهد هیچ کدام.

  مسئله مشکل است انصافا اگر بپسندید حرف من را که اصلش گرفته شده از آقای داماد است خیلی جاها مسئله حل می‌شود من جمله این جا.

  مرحوم شیخ در فرائد مرحوم آخوند در کفایه و دیگران علت را می‌خواهند بیاورند رفته‌اند توی مطالب دیگری، راجع به موضوعات که اصلاً صحبت نکرده‌اند راجع به احکام صحبت کرده‌اند که چرا باید تفحص بکنیم؟ مرحوم شیخ دو تا دلیل آورده‌اند هر دو دلیل را مرحوم آخوند در کفایه آورده‌اند.

  یک دلیل گفته‌اند که خب این تفحص نکنیم علم اجمالی داریم علم اجمالی را باید منحل بکنیم تا بتوانیم حکم روی آن بکنیم علم اجمالی چیست؟ گفته این مجتهد خب کلیتا می‌داند که یک احکامی در شریعت مقدس اسلام هست اما این احکام چیست؟ چند تاست؟ چه جوری است؟ نمی‌دانیم بنابراین علم اجمالی داریم به یک احکامی که این می‌خواهد فتوی بدهد این می‌خواهد رساله بنویسد این علم اجمالی را باید منحل بکند منحل کردنش به چیست؟ مرحوم شیخ انصاری، مرحوم آخوند در کفایه گفته به تفحص ، تفحص کند ببیند فقهاء چه گفته‌اند؟ ببیند در وسائل روایت آمده؟ نیامده؟ ببیند حتی عامه چه گفته‌اند حسابی تفحص کند مأیوس بشود از دلیل وقتی مأیوس شد از دلیل آن وقت رفع ما لایعلمون، لذا اصل مسئله را که چرا تفحص می‌خواهیم؟ و ای کاش مرحوم شیخ مرحوم آخوند، دیگران که چرا تفحص نمی‌خواهیم؟ این را اصلا متذکر نشده‌اند و خیلی خوب بود مثل مرحوم شیخ و آن فکرشان می‌گفتند که در موضوعات چرا تفحص نمی‌خواهیم؟ مثلا اگر کفایه مطالعه کرده باشید مرحوم آخوند همین جا می‌فرمایند که شک در موضوعات مثل شک در احکام نیست مسلم است شک در موضوعات تفحص نمی‌خواهد با یک کلمه با نیم سطر و اما در احکام تفحص می‌خواهیم چرا؟ دو تا دلیل آورده‌اند برای چرایش؟ حالا این دو تا دلیلی که برای چرایش آورده‌اند در هر دو دلیلش انسان می‌ماند و آن این است که این آقا که مجتهد است امشب می‌خواهد فتوی بدهد نمی‌خواهد که در مابقی احکام حیص و بیص بکند در این مسئله فعلی مابقی مسائل برایش الان مبتلا به نیست یک استفتاء از او کرده‌اند استفتاء این بوده که آیا سوره جزء نماز است یا نه؟ سوره آیا واجب است یا نه؟ خب این را الان می‌خواهد جواب بدهد اما مسئله در باب روزه چیست؟ مسئله در باب غیر حمد و سوره چیست؟ مسائل من الطهاره الی الدیات چیست؟ اصلاً الان موضوع ابتلایش نیست، این الان موضوع ابتلایش است علم اجمالی منحل می‌شود به علم تفصیلی و شک بدوی شک بدوی در این جا می‌گوید که رفع ما لایعلمون بدون این که تفحص هم بکند، اگر حرف من را بزنید آن حرفی است می‌گویید آقا ضرورت در میان عقلاست ضرورت در فقه ماست، ضرورت دلیلش چیست؟ نمی‌دانم، ما فقه‌مان ندانستگی زیاد دارد دلیلش بعضی اوقات می‌گویید روایت اما راستی واقع و نفس الامر تعبدیات را که انسان چیز سرش نمی‌شود حالا آن چه می‌دانیم ضرورت هست تفحص در احکام می‌خواهیم این مسلم است چرا؟ چرایش را نمی‌دانم، این چرایش را در آن مانده‌ایم که مرحوم شیخ می‌خواهند چرا را حلش بکنند راجع به موضوعات که اصلاً صحبت نمی‌کنند مسئله مشکل را اصلا انداخته‌اند آمده‌اند روی مسئله آسان با علم اجمالی می‌خواهند مسئله را درست بکنند و اگر کسی راجع به علم اجمالی بگوید منحل می‌شود به علم تفصیلی و شک بدوی ، محل ابتلاء الان سوره است کار به مابقی جاها که نداریم، سوره را نمی‌دانم واجب است یا نه؟ می‌گوید اقل و اکثر ارتباطی است سوره واجب نیست جواب استفتاء می‌دهد واجب نیست، این اشکال من راجع به این دو بزرگوار ، تقاضا دارم روی آن فکر بکنید حسابی ببینید حرف من درست است یا نه؟ بعدش آن حرف دوم شیخ و مرحوم آخوند که تمسک کرده‌اند به ادله‌ای که مربوط به فقه و فقاهت و تعلیم و تعلم است آنها دلالت می‌کند بر این که ما باید تفحص بکنیم این را هم روی آن فکر بکنید تا فردا انشاء‌الله.

 و صلی الله علی محمد و آل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo