< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله مظاهری

90/04/12

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع : استصحاب قهقری
  اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
  مرحوم شیخ در این جا دو تا تنبیه منعقد کرده‌اند و مرحوم آخوند رضوان الله تعالی علیه دو تا تنبیه را انداخته‌اند در حالی که وعده دادند در باب برائت که راجع یکی از تنبیهات صحبت کنند اما حالا چرا پشیمان شده‌اند؟ نمی‌دانم و همین طور که مرحوم شیخ این دو تا تنبیه را فرموده‌اند مرحوم آخوند هم در کفایه باید این دو تا تنبیه را بگویند و چرا نفرموده‌اند؟ نمی‌دانم.
  یکی استصحاب قهقری یکی هم استصحاب تأهلیه، استصحاب تأهلیه را در باب برائت وعده دادند که بعد صحبت می‌کنیم اما حالا یادشان رفته؟ اگر مثلا یادشان بوده چرا آن سطر را قلم نزدند آن جا؟ بعید است بگوییم یادشان رفته بعد هم کفایه را منتشر کرده‌اند، نمی‌دانم چه جوری است که در باب برائت وعده می‌کنند که استصحاب تأهلیه یأتی در باب استصحاب در باب تنبیهات انشاء الله اما این جا مرحوم شیخ منعقد کرده‌اند اما مرحوم آخوند ول کرده‌اند اهمیت به آن نداده‌اند یک فکری بکنید جواب این اشکال را فردا بدهید که چرا چنین شده؟
  حالا علی کل حال تبعا لشیخ این دو تا استصحاب را خوب است که ما متذکر بشویم.
  استصحاب اول استصحاب قهقری معنای استصحاب این که اگر کسی یقینی داشت ثم شک، عبایش پاک بود الان دست تر به عبایش خورد نمی‌داند عبا نجس شد یا نه؟ بگوید کان الان یکون کذلک استصحاب طهارت بکند ، به این می‌گوییم استصحاب معمولی، اول یقین ثم شک.
  اما اگر قضیه عکس شد اول شک و بعد یقین آیا این استصحاب جاری است یا نه؟ مثالی که می‌زنند می‌گویند مثلا الان امر ظهور در وجوب دارد این را می‌دانم اما نمی‌دانم در زمان معصوم هم امر ظهور در وجوب داشت یا نه؟ استصحاب کنم بگویم الان ظهور در وجوب دارد پس در زمان معصوم هم ظهور در وجوب داشته است آیا می‌شود این استصحاب را جاری کرد؟
  مرحوم شیخ در فرائد می‌گویند که طوری نیست برای این که ما یک یقین و شک می‌خواهیم حالا گاهی یقین مان اول شکمان بعد، گاهی به عکس شکمان اول یقینمان بعد، و همین طور که اگر یقین داشته باشیم ثم شک استصحاب داریم اگر هم شک داشته باشیم ثم یقین استصحاب داریم اما قهقری ، می‌گویم که مثلا امر ظهور در وجوب دارد پس در زمان شارع مقدس هم ظهور در وجوب داشته است بعد مرحوم شیخ می‌فرماید اما یک مسئله دیگر هست و آن این است که ما یک اصولی داریم آن اصول مقدم بر استصحاب است آن اصول چیست؟ اصاله عدم انتقال ، اصاله الحقیقه ، اصاله عدم مجاز خب امر الان ظهور در وجوب دارد نمی‌دانیم در زمان شارع مقدس این ظهور در وجوب داشته یا نه؟ اصاله عدم اشتراک، اصاله عدم انتقال به ما می‌گوید که هر چه حالا هست آن وقت هم بوده، و مرحوم شیخ می‌فرماید این اصول مقدم است بر استصحاب ، اسمش را مرحوم شیخ گذاشته اصول لفظیه و این اصول لفظیه را هم ایشان می‌فرماید خیلی است مثل در بحث ما اصاله عدم اشتراک ، اصاله عدم انتقال ، اصاله عدم حدوث و امثال این‌ها، این اصول مقدم بر آن استصحاب قهقری.
  خب حرف مرحوم شیخ خوب است اما حرفی که هست این است چرا استصحاب جاری نباشد؟ این وجه تقدم اصاله عدم انتقال بر استصحاب قهقری چیست؟ حکومت است؟ ورود است؟ تخصص است؟ چیست؟ اماره که نیست این اصول، وقتی اماره نشد وجه تقدم چیست؟ اصلا این اصول لفظیه چیست که مرحوم شیخ این جا اسمش را گذاشته‌اند اصول لفظیه، اصول لفظیه یعنی چه؟
  روی مبنای ما خیلی مسئله واضح است و آن این است که ما می‌گوییم عقلاء همین طور که اماره دارند اصول عملیه دارند و این اصول عملیه هم خیلی است اصاله عدم خطاء اصاله عدم نسیان، اصاله عدم زیاده اصاله عدم نقیصه این اصول که باید جاری بشود تا ظهور برای ما منعقد بشود و من جمله استصحاب ما همه این‌ها را اصول عملیه عقلایی می‌دانیم اما مرحوم شیخ این‌ها را قبول ندارد از همین جهت هم توی فرائد متعرض نشده‌اند بعد از مرحوم شیخ هم کسی متعرض نشده که این اصول اصول عقلائیه اصول عملیه تعیین وظیفه در ظرف شک ، روی حرف ما خب خیلی خوب است اسمش را گذاشته‌اند اصول لفظیه ما اسمش را می‌گذاریم اصول عملیه عقلائیه یعنی عقلاء تعیین وظیفه در ظرف شک می‌کنند چنانچه مرحوم شیخ یاد ما داده‌اند 4 تا اصل درست کردند بنام اصول عملیه شرعیه یکی برائت و تخییر و احتیاط و استصحاب که ما به شیخ عرض کردیم هر 4 تا اصل این‌ها اصول عقلائیه هستند نه اصول تعبدیه شرعیه، شارع مقدس این‌ها را امضا کرده‌، این اصول لفظیه هم این جوری بگوییم بگوییم همه این‌ها اصول عقلائیه است اصول عملیه، اصول عملیه یعنی چه؟ تعیین وظیفه در ظرف شک ، عقلاء می‌گویند اگر شک کردی این نامه که به تو رسیده خطا توی آن است یا نه؟ اصاله عدم خطاء، زیاده توی آن است یا نه؟ اصاله عدم زیاده، کم کرده یا نه؟ اصاله عدم نقیصه چنانچه اگر شک کردی که آیا این درست گفته یا نه؟ اصاله الظهور الا این که اصاله الظهور اماره است آنها تعیین وظیفه در ظرف شک است ده هفده تا باید جاری بشود تا بتوانیم اصاله الظهور را جاری بکنم، لذا اگر حرف ما درست باشد بر می‌گردد به این که استصحاب قهقری می‌توانم بکنم تعیین وظیفه در ظرف شک ، قاعده عدم انتقال هم می‌توانم شاید همان استصحاب عدم ازلی باشد اصاله عدم انتقال ، اصاله عدم الحدوث به قول شیخ انصاری اصاله الحقیقه اصاله عدم الاشتراک، اصاله عدم مجاز برای این که اثبات بکنم این امر ظاهر در وجوب است به این اصول می‌توانم تمسک بکنم بگویم در زمان شارع مقدس هم چنین بوده است الان که ظهور در وجوب دارد در زمان شارع هم ظهور داشته یا نه؟ می‌گوییم که بله، با چه؟ با اصاله عدم انتقال اصاله عدم حدوث اصاله الحقیقه ، من جمله استصحاب قهقری، الان واجب است زمان شارع مقدس هم واجب بوده است و این که مرحوم شیخ این اصول لفظیه را می‌آورند و مقدم می‌اندازند بر استصحاب وجه این چیست؟ چرا مقدم باشد؟ مثل این که فرض کرده‌اند این اصول لفظیه این‌ها حکومت دارد بر استصحاب، بعضی‌ها که گفته‌اند این‌ها اماره است حالا اماره‌اش را ظاهراً مرحوم شیخ نمی‌گویند برای این که مرحوم شیخ اسمش را گذاشته‌اند اصول لفظیه، لذا به مرحوم شیخ می‌گوییم که به چه دلیل تقدم آن بر این؟ همین جوری که اصاله عدم انتقال داریم اصاله الحقیقه داریم اصاله استصحاب قهقری هم داریم نه آن مقدم بر این است نه آن مقدم بر این است هر کدام را جاری کنیم طوری نیست ما می‌خواهیم اثبات بکنیم اوامر در زمان شارع مقدس ظهور در وجوب داشته چنانچه الان ظهور در وجوب دارد بگویید با استصحاب قهقری یا بگویید با اصاله عدم انتقال یا بگویید با اصول دیگر که در مسئله هست اصاله الحقیقه ، اصاله عدم اشتراک و امثال این‌ها، لذا وجه تقدم را نمی‌فهمیم، یک فکری بکنید وجه تقدم درست بکنید ، این یک حرف است.
  اما یک چیز مهمتر از این‌ها این است که اصلا چرا مرحوم شیخ این اصول لفظیه که تعیین وظیفه در ظرف شک است و اصول عقلائیه است اصلا در فرائد نیاورده‌اند؟ بعد از مرحوم شیخ هم مرحوم آخوند، مرحوم آخوند گاهی در کفایه یک اشاره دارد این جوری اشاره که می‌فرمایند که اصل عقلایی تعبدا اما نمی‌دانم می‌ترسیدند؟ احتمالش را نمی‌دادند؟ توی کفایه که باید شرح این را بدهند توی کفایه پیدا نمی‌شود، مرحوم شیخ هم این اصول عملیه عقلائیه اصلا جایی بحثش را نمی‌کنند در حالی که همین جور که ما اصول شرعیه داریم عملیه ، اصول عقلیه هم داریم عملیه یعنی تعیین وظیفه در ظرف شک و هر اصلی که عقلاء دارند باید بگوییم شارع مقدس هم دارد ردع که نکرده این اصولی که جاری می‌کنید تا اصاله الظهور درست بکنید این‌ها همه اصول عقلائیه است شارع مقدس هم با عدم ردع امضایش کرده لذا ما باید بگوییم که ده بیست تا بلکه بیشتر اصول عملیه عقلائیه داریم اماره نیست، تعیین وظیفه در ظرف شک است مثلا اصاله الصحه قاعده فراغ قاعده تجاوز اصاله الصحه فی فعل الغیر این‌ها همه اصول عقلائیه است عقلاء هم اصاله الصحه دارند عقلائ هم اصاله الفراغ دارند اصاله صحه در فعل نفس دارند قاعده ید دارند این‌ها همه که مرحوم شیخ هیچ کدام را قبول ندارد این اماره است اما همه این‌ها اصول لفظیه عقلائیه است قاعده ید را که کسی نمی‌تواند بگوید این اصل تعبدی است یا اصاله الصحه فی فعل الغیر را بگوید این اصل تعبدی است این‌ها همه اصول عقلائیه است همه را شارع مقدس امضا کرده است اسمش را گذاشته‌ایم اصول لفظیه، یا بعضی‌ها اسمش را گذاشته‌اند اصول فقهیه ولی بهترین حرف‌ها همین است بگوییم که اصول عملیه عقلائیه، و این اصول عملیه شرعیه خودمان هم برگردانیم به اصول عملیه عقلائیه بگوییم برائت خب قبح عقاب بلا بیان شما درست کردید این همان تعیین وظیفه در ظرف شک است در باب دوران امر بین محذورین شما با عقل جلو آمدید تخییر درست کردید شما در قاعده اشتغال اشتغال یقینی برائت یقینی یک امر عقلی است دیگر، آمدید قاعده اشتغال درست کردید بله توی استصحاب باید گفته باشید اصل عقلائی چنانچه توی احتمالات مرحوم شیخ یازده تا احتمال همین را یک احتمالش همین بود قبول نکردند و گفتند استصحاب اصل شرعی تعبدی است و لاتنقض الیقین بالشک در حالی که استصحاب یک اصل عقلایی است لاتنقض الیقین بالشک ارشاد به همان حکم عقل است همه این‌ها هم می‌شود اصول لفظیه همه این‌ها می‌شود اصول عملیه عقلیه ، نگفته کسی اما شماها بگویید، نگفته کسی اما باید حتی این جا خیلی بحث مفصل بکنیم و بگوییم که ما اماره داریم عقلا ما اصول عملیه داریم عقلا شارع مقدس آن اماره ها را حجت کرده با عدم ردع بلکه امضا، آن اصول عقلائیه را هم امضا کرده یا با عدم ردع گفته درست است و نرویم سراغ این که این اصول را همه اش را تعبدی بکنیم شرعی، آن وقت بعضی را بگوییم تعیین وظیفه در ظرف شک بعضی را بگوییم اسمش را بگذاریم اصول لفظیه و بگوییم اصول لفظیه مقدم بر اصول عملیه.
  روی این حرفهایی که من زدم کسی نزده باید بفرمایید که استصحاب قهقری جاری است اشکال هم ندارد الا این که علاوه بر این استصحاب قهقری ما ردیف آن یک اصول لفظیه دیگر هم داریم این‌ها هر کدامش جاری بشود اشکال ندارد همه‌اش هم جاری بشود اشکال ندارد تعارضی هم با هم ندارد حکومت احدهما بر دیگری هم نیست.
  بله یک مطلب باقی می‌ماند شاید مطلب خوبی باشد و آن این است که این ظهور لاتنقض الیقین بالشک یا این که من استیقن ثم شک این ظهور دارد در استصحاب معمولی ، انصرف دارد از استصحاب قهقری، یا مثلا یک کسی بگوید آقا عقلاء استصحاب قهقری ندارند به جای استصحاب قهقری اصاله عدم انتقال دارند اگر کسی این حرف را بزند که مرحوم شیخ نفرموده‌اند آن وقت خوب است که بگوییم استصحاب قهقری نداریم چون عقلاء ندارند، استصحاب قهقری نداریم چون ادله لاتنقض الیقین بالشک انصراف از آن دارد آن وقت دیگر باز تقدم نمی‌شود سالبه به انتفاء موضوعش می‌کنید می‌گویید عقلاء ندارند شارع مقدس هم ندارد و چون که اسم و رسمی در میان عقلاء در شرع مقدس نیست پس استصحاب قهقری مثل آن استصحاب عدم ازلی به قول استاد بزرگوار ما آقای بروجردی از توی مدرسه در آمده، ما طلبه‌ها این کارها را می‌کنیم و اما عقلاء استصحابی به نام استصحاب قهقری ندارند به جایش اصاله عدم انتقال دارند، عقلاء استصحاب قهقری ندارند به جایش اصاله الحقیقه دارند، اصاله عدم مجاز دارند آن وقت استصحاب قهقری را سالبه به انتفاء موضوعش بکنیم .
  اگر این حرف را کسی بزند حرفی است والا اگر این حرف را کسی نزند بگوید خیر عقلاء همین طور که اصاله عدم انتقال دارند استصحاب قهقری هم دارند آن لاتنقض الیقین بالشک هم انصراف انصراف بدوی است غلبه ای است انصراف غلبه‌ای که حجت نیست پس بنابراین استصحاب آن را هم می‌گیرد ولو فرد نادر باشد این حرفها را چون کسی نزده تقاضا دارم یک فکری روی آن بکنید اگر رد و ایرادی داشته باشید بتوانید مرا ردم بکنید آن وقت یک مباحثه سنگینی می‌شود که هم استاد از شاگرد هم شاگرد از استاد استفاده می‌کند اگر نه مثل بحث دیروز، بحث دیروز خیلی بحث مهمی بود من جمع و جورش کردم شاید یکی از شما یک چیزی بگوید امروز دو دفعه درباره‌اش صحبت کنم نگفتید ما هم ولش کردیم حالا استصحاب قهقری هم همین است اگر چیزی گفتید فردا صحبت می‌کنیم اگر نگفتید فردا راجع به استصحاب تأهلیه صحبت می‌کنیم انشاء الله .
 و صلی الله علی محمد و آل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo