< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله مظاهری

90/07/24

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع : شرایط اجتهاد
  اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
  یکی از شرایط اجتهاد یا استنباط احکام شرعیه معرفت رجال است باید آشنایی به علم رجال داشته باشد آشنایی به علم درایه داشته باشد برای این که روایات ما این متوقف از نظر سند به علم رجال است و این طور هم نیست که ما بگوییم که ما احتیاج به علم رجال نداریم و هر وقت احتیاج داشتیم نمی‌دانیم روایت صحیح است یا نه؟ مراجعه می‌کنیم مثلا به نجاشی واشکالمان رفع می‌شود خدا رحمت کند مرحوم آیت الله آقای اراکی توی درس همین را می‌گفتند، می‌گفتند کی می‌گوید اجتهاد و استنباط متوقف بر علم رجال است؟ نه، مامقانی را بگذار در مقابلت هر وقت احتیاج پیدا کردی مراجعه کن به کتاب مامقانی و اشکالت رفع می‌شود اما این فرمایش مرحوم آقای اراکی اگر اختلاف نبود در علم رجال خب این حرف خوبی بود اما در علم رجال در علم درایه یک اختلاف عجیبی است ، بعضی‌ها خیلی سخت گیرند مثل ابن غضائری از قدماء یا آقای خویی از متأخرین به اندازه‌ای سخت گیر است که آقای خویی نتوانسته با معجم برود جلو خیلی جاها می بینیم که خلاف معجم فتوی می‌دهد بعضی اصحاب اجماع را اصلا قبول ندارند مثل آقای خویی یا بعضی از بزرگان، بعضی مثل شیخ طوسی در عده در حالی که کتاب اصول است اما خیلی اعمال درایه و رجال می‌کند اجتمعت الاصحاب بر این که قول اهل اجماع حجت است بعضی‌ها حرف شیخ طوسی را رد می‌کنند، بعضی‌ها مثلا همین حرف مرحوم صدوق در من لایحضر می‌فرماید آن چه آورده‌ام بینی و بین الله حجت است، بعضی‌ها با نقض می‌گویند فرمایش ایشان درست نیست باید خود ما ببینیم که این سند درست است یا سند درست نیست خیلی جاها سند را ما درست می‌کنیم آقای خویی قبول ندارد، آقای حکیم درست می‌کند ما قبول نداریم مثلا در زمان ما استاد بزرگوار ما آقای بروجردی تا می‌شد سند درست می‌کردند دیگر و خیلی اتفاقا ایشان تخصص در علم رجال هم داشتند تخصص آقای بروجردی در علم رجال و درایه بیش از همه‌ اساتید ما بود اما بعضی اوقات مثل مرحوم حضرت امام رضوان الله تعالی علیه ایشان خیلی سخت گیر بودند سند را نمی‌پذیرفتند یک ادله‌ای آن برای خودش داشت یک ادله‌ای آن برای خودش داشت و بالاخره صرف این که نجاشی رجال دارد ما به آن نگاه کنیم اشکال‌مان رفع بشود این جورها نیست .
  ما باید در علم رجال مبنا داشته باشیم بعضی‌ها که زیاد هم هستند مثل مرحوم شهید دوم ایشان می‌فرمایند اصلا روایت موثق حجت نیست روایت باید صحیح السند باشد صحیح السند به معنا این که همه آنها عدل امامی باشند، بعضی‌ها مثل صاحب معالم در حالی که نتوانسته به آن عمل بکند منتقی را که نوشته منتقی بسیاری از روایات آن چه در رجال ایشان می‌گوید توی منتقی نیست ایشان می‌فرمایند که نه مثل موضوعات است چون که در موضوعات است باید عدلین امامیین باشد این روایت حجت است روایتی حجت است که دو شاهد عادل یعنی سند از اول تا آخر دو شاهد عادل روایت را نقل بکنند آن وقت می‌شود روایت صحیحه، این منتقی کتاب خوبی است منتقی روایت است دیگر ، کتاب روایی است اما همین مرحوم صاحب معالم وقتی آمده توی منتقی من خیلی جاهای منتقی را دیده‌ام این با یک عدل امامی هم نمی‌تواند روایت را درست بکند چه رسد دو عدل امامی اما خودشان به همان روایت عمل می‌کنند مرادم این است که بعضی سخت گیرند یک ادله‌ای هم برای خودشان دارند بعضی هم آسان گیرند یک ادله‌ برای خودشان دارند پس ما باید در علم رجال در علم درایه کار بکنیم مبنا درست بکنیم بعد از آن که مبنا درست کردیم آن وقت برویم در استنباط و این جمله آقای اراکی خدا رحمتشان بکند من به ایشان هم می‌گفتم ما منزل‌مان تکیه ملا محمود منزل ایشان منزل ما هر دو بود برای من یک فرصت خوبی بود بعد از نماز در حالی که گوش ایشان هم نمی‌شنید اما رفیق شده بودند با من، از مدرسه فیضیه تا آن جا می‌رفتیم یا اشکالهای درسی آن روز را من با ایشان صحبت می‌کردم از ایشان سوال می کردم یا چیزهای متفرقه چیزهای متفرقه هم ایشان خیلی داشت خدا رحمتشان بکند آن وقت همین حرف را من به ایشان زدم خب جواب قانع کننده اما بالاخره مرحوم آقای اراکی بارها می‌گفتند که مامقانی را بگذار در مقابلت استنباط بکن اگر یک جایی گیر کردی محمد بن ابی عمیر چیست؟ برو توی رجال ببین مرحوم مثلا نجاشی او را توثیق کرده یا نه؟ مرحوم شیخ طوسی او را توثیق کرده یا نه؟ یک توثیق هم کفایت می‌کند عمل به روایت بکن.
  و علی کل حال از اختلاف در رجال، مرحوم نجاشی خیلی خدمت کرده است به علم رجال چنانچه مرحوم شیخ طوسی هم علاوه بر این که مثل مرحوم نجاشی کتاب نوشته به نام فهرست در کتابهای دیگر من جمله عده خیلی خدمت کرده است به علم رجال به علم درایه، بعدش هم الحمدلله کتابهای خوب خوبی در علم رجال در علم درایه نوشته شده این اواخر هم مرحوم مامقانی این که بعضی‌ها بی ادبی می‌کنند نسبت به ایشان می‌دهند مامقانی چون سه جلد است و گنده است پس بنابراین محقق نیست متحقق نیست این اشتباه بزرگی تهمت بزرگی است مامقانی بسیار کتاب خوبی است سه جلد هم هست سه جلد قطور هم هست کار هم کرده خیلی جمع بین همه اقوال کرده و ماییم که باید توی مامقانی یک مبنا درست بکنیم در علم رجال.
  قدماء روایت صحیحه و حسنه و موثقه و ضعیفه این‌ها را قبول نداشتند قدماء می‌گفتند روایت دو قسم است یا معتمد علیه عند الاصحاب است یا نه، هر کجا معتمد علیه است حجت است هر کجا نه نه.
  مرحوم علامه آمدند این اقسام را درست کردند و ماییم که دیگر باید ببینیم این روایت مثلا آیا موثقه مقدم به حسنه است ؟ یا حسنه مقدم بر موثقه ؟ این که اصحاب می‌گویند حسنه مقدم بر موثقه است خب درست نیست ، مثل سکونی‌ها که خیلی هم هستند سنی هستند دیگر عدالت که ندارند ندارند امامی هم که نیستند نیستند اما قولشان معتمد علیه عند الاصحاب است اسمش را می‌گذاریم روایت موثقه و این رجالی که من نوشته‌ام روی همین قاعده قدماء آمده‌ام جلو هی مرتب مثلا می‌گویم که فلانی ثقه دیگر این ثقه اعم است از این که صحیحه باشد حسنه باشد موثقه باشد ، ضعیفه نباشد، مقید هم بودم دو نفر توثیق بکنند لذا در همین رجالی که من نوشته‌ام می‌نویسم مثلا قال النجاشی ثقه و غیره یعنی مثل شیخ طوسی ، بعضی اوقات می‌گویم این دو نفر توثیقش کرده‌اند تا آن حرف مرحوم صاحب معالم هم زمین نخورد و بالاخره ما باید وقتی که می‌خواهیم به یک روایتی عمل بکنیم اول باید سندش را درست کنیم و با نگاه کردن به یک کتاب رجال این سند درست نمی‌شود ما باید خودمان اهل باشیم توی رجال کار کرده باشیم تا تشخیص بدهیم صحیه را از موثقه ، موثقه را از ضعیفه ، روایت معتمد علیها عند الاصحاب و غیر معتمد علیها عند الاصحاب ، خب همین روایت معتمد علیها عند الاصحاب را آقای خویی قبول ندارد می‌گوید اعراض اصحاب می‌خواهد باشد می‌خواهد نباشد عمل اصحاب می‌خواهد باشد می‌خواهد نباشد البته خودشان در فقه نتوانستند طبق معجم بروند جلو خیلی جاها با اعراض اصحاب روایت را از کار می‌اندازند خیلی جاها با عمل اصحاب جبر سند بر عمل اصحاب می‌کنند همین مرحوم آقای خویی در فقه زیاد این جور است اما حالا توی معجم حسابی اعراض اصحاب حجت نیست عمل اصحاب حجت نیست خودمان باید ببینیم چه جوری است و در رجال خیلی سخت گیری کرده‌اند حتی رسیده به آن جا اصحاب اجماع را قبول ندارند اصلا روش قدماء را قبول ندارند برای خودشان یک روش خاصی در رجال دارند، خب ما که می‌خواهیم استنباط بکنیم باید این حرف مثلا مرحوم آقای خویی را درستش بکنیم یا قبول بکنیم یا رد بکنیم بنابراین یک شرط در استنباط همین است که باید معرفت به علم رجال داشته باشد معرفت به علم درایه داشته باشیم.
  شرط دیگری که در مسئله هست این است که کسی که می‌خواهد استنباط بکند باید خالی الذهن باشد باید تعصبات ، محبت به چیزی، العیاذ بالله هوی‌ها نفسانیت‌ها این‌ها در ما موجود نباشد تخلیه النفس من کل شیئ الافقه و مدارک فقه، این خیلی کار مشکلی است اما خیلی کار لازمی است این قضیه قضیه درست هم هست مشهور است مرحوم علامه می‌خواستند فتوی بدهند این که چاه دیگر عاصم است به ملاقات نجس نجس نمی‌شود کر است اما مشهور در میان فقهاء این بوده در زمان علامه که چاه به ملاقات نجس نجس می‌شود الا کر باشد آن کر معمولی و اما اگر کر نباشد به ملاقات نجس نجس می‌شود روایت هم روی آن خیلی داریم یک مسئله بغرنجی است راستی مسئله بغرنج است و یک جهشی علامه در این مسئله آورد به اندازه‌ای که باید بگوییم یک فاصله عجیبی بین قول قدماء و متأخرین پیدا شد، قدماء می‌گفتند که آب چاه عاصم نیست به ملاقات نجس نجس می‌شود متأخرین می‌گویند نه ولو آب چاه یک وجب در یک وجب باشد اما جوشش داشته باشد به ملاقات نجس نجس نمی‌شود مثل کر است مثل آب جاری لذا توی رساله‌ها الان که می‌نویسند آبهایی که معتصم است می‌گویند یکی آب جاری یکی آب کر یکی آب باران یکی آب چاه یکی آب چشمه و قدماء این جور نمی‌گفتند خب حالا علامه می‌خواست مثل این که توی فتاوایش توی بررسی‌ها به نظرشان رسید که آب چاه مثل آب نهر است اما از آن طرف هم از قدماء می‌ترسید از آن طرف هم دلیل پیش ایشان تمام بود مشهور است اول کاری که کرد چاه خانه اش را پر کرد زن و بچه‌اش می‌گفتند چرا این چنین کردی ؟ می‌گفت می‌خواهم نفسیات روی من نتواند کار بکند خب وقتی که چاه خانه اش را پر کرد و خالی الذهن شد آن چه می‌دید روایات اهل بیت بود نه چیز دیگر آن وقت فتوی دادند به این که آب چاه عاصم است به ملاقات نجس نجس نمی‌شود این کار علامه کار درستی است به تجربه اثبات شده که بعضی اوقات راستی آدم مقدس است اما نفسیات روی آن اثر می‌گذارد یک روایتی برایتان بخوانم روایت را مرحوم صاحب وسائل در جلد 16 وسائل نقل می‌کند از امام صادق علیه السلام روایت صحیح السند هم هست امام صادق علیه السلام می‌فرمایند یک قاضی بوده در زمان بنی اسرائیل قاضی جامع الشرایط یعنی راستی متدین مجتهد این قاضی که خدمت گزار هم بوده به عالم دین یک وقتی برادر زنش یک نزاعی داشته آمده پیش این این دلش می‌خواسته که این برادر زنش حق با این بشود و روی قواعد قضاوت هم چنین شده ذره‌ای ناحق نبوده ذره‌ای اعمال العیاذ بالله بی تقوایی نبوده راستی حق شده مال این برادر زن خب مسئله تمام شده ، آقا امام صادق علیه السلام می‌فرمایند که مُرد زنش خوابش را دید، دید یک ماری مرتب از منافذ او می رود از منفذ دیگر بیرون می‌آید از دماغ او می‌رود از دهان بیرون می‌آید از دهان او می‌رود از گوش او بیرون می‌آید آن وقت آن قاضی به زنش گفت این تقصیر تو است آن وقت قضیه را به او گفت برادرت آمد پیش من و من دلم می‌خواست بر نفع این تمام بشود و اتفاقا هم همین جور شد حق با این شد من خوشحال شدم، آن خوشحالی من نفسیت من روی قضاوت من این مار شده و این مار به من اذیت می‌کند ، آقا امام صادق علیه السلام می‌فرمایند که قاضی لب دره آتش نشسته است حتی اگر نفسیات او به حق باشد همان نفسیات هم که تأثیر می‌گذارد روی قضات او همین هم برای این گرفتاری پیدا می‌شود ،خب روایت کار قضات را مشکل می‌کند روایت کار ما طلبه‌ها را توی گفتارمان توی کردارمان مشکل می‌کند این قول امام صادق علیه السلام منبرهای ما یک دفعه العیاذ بالله و لو کم نفسیات و هوی و هوس ها و تعصب‌ها یک جور دیگر منبر برویم این‌ها تأثیر می‌گذارد من جمله روی استفتاء، روی استنباط ، روی اجتهاد، تخلیه النفس از نفسیات، تخلیه النفس از تعصبات، تخلیه النفس الان زیاد پیدا شده که ما دلمان می‌خواهد یک فتاوایی بدهیم دانشگاه خوشش بیاید، بی جا فتوی نمی‌دهیم، درست و راستی این طرف بزن آن طرف بزن فتوی را درست کن یک فتوای جدید اما وقتی بشکافندش می‌بینند که این خالی الذهن نبوده، آن خالی الذهن نبودنش اثر گذاشته این به طور ناخود آگاه یک فتاوایی داده.
  یادم نمی‌رود یک بزرگی به او هم می‌گفتند یک کتاب نوشته بود این کتاب بالاخره سر تا پا به این جا برخورد شده بود که خانم بدون چادر توی مجالس نشستن اختلاط بین زن و مرد و بالاخره دست دادن به نامحرم ولو زیر دستکش این‌ها مانعی ندارد، فتاوی ذره ذره رسیده بود به این جا، خیلی جاها دیده ایم این جور است، خودمان که آن نفسیات برای این که از فتاوای ما متجددها خوششان بیاید لذا می‌زنیم این طرف و آن طرف چادر کنار، ضد ارزشش می‌کنیم، پوشیدن سر تا پا اما وقتی به پوشیدن سر تا پا می‌رسد یک حرفها ، از ما سؤال می‌کنند که دو تا دانشجو این دو تا دانشجو راستی مؤدب متدین پوشیده زن پوشیده حرفهای هوی و هوس هم با هم نمی‌زنند می‌خواهند با هم مباحثه کنند چطور است؟ می‌گوید اشکال ندارد چه اشکال دارد؟ صحیح است درست است، نظیرش الان توی کلمات ما زیاد آمده، اختلاط بین زن و مرد چه اشکال دارد؟ آن جا اشکال دارد که مفسده باشد اگر احتمال مفسده ندهیم اختلاط زن و مرد و نشست و برخاست چه اشکال دارد؟ تک جنسی دانشگاه ها اصلا حرف عوامانه است حرف بی خودی است هر که گفته ساده لوح است هر که گفته غلط کرده ، این‌ها نه این که ما متدین نباشیم ، هستیم حسابی، نه این که ما العیاذ بالله آن چه خدا می‌خواهد نگفته باشیم، نه، به عقیده ما آن چه خدا خواسته گفته‌ایم اما آن نفسیات ما همین که حضرت امام هم می‌فرمایند که زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده در فقه ما، خیلی حرف بالایی است انصافا اما بعضی اوقات این زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده در فقه ما ما را می‌برد روی نفسانیات و می‌گوییم زمان مکان اقتضا می‌کند حتی می رسد به آن جا روایت‌ها را موسمی درست می‌کنیم می‌گوییم این روایت‌ها آن وقت‌ها بوده به درد حالا نمی‌خورد در حالی که حضرت امام آن که می‌گفتند ایشان یک تقید عجیبی به روایات اهل بیت یک تعبد عجیبی به فقه سنتی جواهری، اما سوء استفاده‌های ما آن هم به طور ناخود آگاه بعضی اوقات تخلیه ذهن در حال استنباط نمی‌توانیم بکنیم یک فتوی می‌دهیم این فتوی ناگهان ضررش خیلی است.
  من خیال می‌کنم این حرفهایی که من می‌زنم ولو حالا مرحوم آخوند توی کفایه نگفته اما مرحوم آخوند مسلم قبول دارد این‌ها را حالا ولو این که در شرایط اجتهاد به خصوص در اصول نیامده باشد اما این‌ها چیزی نیست که کسی قبول نداشته باشد و بگوید نه تخلیه ذهن از نفسیات ، تخلیه ذهن از تجددها ، تخلیه ذهن از هوی و هوس‌ها ، تخلیه ذهن از حب و بغض‌ها این‌ها می‌خواهد باشد می‌خواهدنباشد باید این ببیند آیا این فرعش مطابق با اصل است یا نه؟ اگر فرعش مطابق با اصل است این اجتهاد است این اجتهاد حجت است هم برای خودش هم برای دیگران .
  حالا این‌ها چون که کسی نگفته ، به معنا این که توی اصول نیامده این جوری بگویند از شرایط اجتهاد و الا واقع و نفس الامر خیال نمی‌کنم کسی حرفهای من را خدشه بکند و تقاضا دارم از شما روی آن فکر بکنید حسابی اگر خدشه‌ای از بزرگان روی حرف من هست حتما پیدا کنید خدشه را به من بگویید، حالا که وارد شدیم این هفت هشت ده تا شرطی که در نظر من است و فقهاء نگفته‌اند اصولیین نگفته‌اند این هفت هشت ده تا شرط را راستی جا بیندازیم بار یشه، اگر این کار را بتوانیم بکنیم حالا من مدعی هستم شما بشوید منکر این طرف و آن طرف بزنید رد بکنید اگر رد بکنید خدمت خوبی به من کرده‌اید اگر هم رد نکنید اثبات کنید خدمت خوبی به من کرده‌اید و این که شرط را راجع به استنباط راجع به اجتهاد ماساندیم.
  ببینید آیا باید ماساند مثل حرف من و این نهال را کاشت و ریشه‌دار کرد یا باید این نهال را کند و اصلا این حرفها را نزنیم چنانچه بزرگان در باب اجتهاد نزده‌اند. باز هم حرف داریم برای فردا انشاء الله .
 و صلی الله علی محمد و آل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo