< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله مظاهری

90/08/29

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع : عدول از مجتهدی به مجتهد دیگر
  اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
  مشهور در میان اصحاب بلکه ادعای اجماع هم شده است این که عدول از مجتهد حی به مجتهد حی جایز نیست ، اعلم نیست دو نفر سه نفر چهار نفر با هم مساوی هستند از هر کدام می‌خواهد می‌تواند تقلید بکند حالا از یکی از آنها تقلید کرد بعد پشیمان شد آیا می‌تواند عدول کند به دیگری یانه؟ گفته‌اند نه حالا که انتخاب کرده است مرجع تقلیدش را دیگر باید از این تقلید کند و این که بخواهد عدول کند به دیگری جایز نیست.
  مسئله دیگر که باز از همین مصادیق است این که آیا می‌تواند دو تا انتخاب بکند حالا از اول یا بعد؟ چند تا مجتهد هستند این ها مساوی ، از همه آنها تقلید می‌کند زرنگ است می‌رود توی رساله‌هاهر کدام آسان همان را می‌گیرد لذا سه چهار تا مقلَد پیدا می‌کند می‌شود یا نه؟ می‌گویند نه، یا این که نه، اول یک کسی را انتخاب می‌کند بعد آن مسائلی که از آن تقلید کرده تقلید می‌کند اما یک مسائل دیگری را از دوم ، از سوم می‌گیرد می‌شود یا نه؟ گفته‌اند نه، تبعیض در تقلید را گفته‌اند نه، و عدول را گفته‌اند نه، انتخاب دو تا مرجع تقلید را هم گفته‌اند نه.
  معمولا این‌ها خیلی درباره‌اش صحبت نکرده‌اند چون که عقیده‌شان این بوده اجماع توی مسئله هست لذاهی مرتب گفته‌اند للاجماع للاجماع از مسئله گذشته اند؟
  اما مثل مرحوم شیخ انصاری و امثال این‌ها دلیل آورده‌اند گفته‌اند که دوران امر بین تعیین و تخییر است و دوران امر بین تعیین و تخییر ، تعیین نه تخییر، یعنی از یک مجتهدی تقلید می‌کرده است حالا آیا می‌تواند عدول کند به دیگری یا نه؟ از این مجتهد تقلید بکند بلا اشکال است اما عدول کند نمی‌داند جایز است یا نه؟ دوران امر بین تعیین و تخییر می‌گوید نه.
  دیگر راجع به تبعیض و راجع به از اول دو مجتهد انتخاب کردن و امثال این‌ها همه همه می بینیم در کلماتشان همین، یا ادعای اجماع است یا ادعای دوران امر بین تعیین و تخییر.
  اگر بخواهیم بحث طلبگی بکنیم اجماع‌شان مدرکی است ، دوران امر بین تعیین و تخییر هم اصل است و ما راجع به خصوصیت می‌توانیم برائت جاری بکنیم، برای این که در دوران امر بین تعیین و تخییر انتخاب خصوصیت ملزم بودن من به خصوصیت این مؤونه می‌خواهد نمی‌دانم این الزام هست یا نه؟ رفع ما لایعلمون ، نمی‌دانم زید را اکرام بکنم یا عمرو را؟ اما زید چون عالم است احتمال خصوصیت می‌دهم اما رفتن زید را اکرام کردن مشکل است و این اشکال در عمرو نیست حالا من نمی‌دانم ملزم به خصوصیت هستم یا نه؟ ولو دوران امر بین تعیین و تخییر این تعیین را با برائت بر می‌دارند تخییر باقی می‌ماند لذا اگر کسی بخواهد بحث طلبگی بکند از اجماع نترسد کاری به فقه نداشته باشد خب این فرمایش آقایان که گفته‌اند عدول از حی به حی جایز نیست تبعیض جایز نیست و عدول به این معنا که اصلا از آن اعراض کند دیگری را بگیرد یا این که نه، اعراض از آن نکند یک کسی را پهلوی آن بگذارد؟ اجماع است ، می‌گوییم خب حالا اجماع اما خودشان این کسانی که گفته‌اند جایز نیست گفته‌اند دوران امر بین تعیین و تخییر است، اگر کسی توی اصول دوران امر بین تعیین و تخییر را اگر تعیینی باشد خب حرف خوبی است مشهور هم دوران امر بین تعیین و تخییر اگر یادتان باشد در اصول ، مشهور در میان اصحاب تعیینی هستند اما اگر کسی از آن خصوصیت بتواند دست بردارد با اصل ، بگوید تخییرش مسلم است تعینیش مسلم نیست رفع ما لایعلمون می‌گوید تعیین نه تخییر آری، دیگر دلیل را از دست این آقایان می‌گیریم، این آقایان که می‌گویند جایز نیست دیگر می‌شوند بلا دلیل.
  اما مسئله مهمتر از این هاست و آن این است که عدول من الحی الی الحی، تبعیض در تقلید، عدول ابتدائی یا انتهایی همه این‌ها می‌گوییم که همان کسی که می‌گوید تقلید لازم است همان هم می‌گوید عدول از حی به حی جایز است آن چیست؟ عقل ما، عقلاء، سیره ، یک کسی دو تا طبیب خانواده پیدا می‌کند با هم تفاوت ندارند گاهی به این مراجعه می‌کند گاهی به آن، یک کسی طبیب خانواده دارد از او قهر می‌کند و یک طبیب خانواده دو دفعه پیدا می‌کند در همه کارهای فنی کارهای مراجعه عالم به جاهل کارهای خبره‌ای اصلش عقل است فرعش هم عقل است همان کسی که می‌گوید که باید تقلید بکنی چیست؟ عقل ما مراجعه جاهل به عالم، عقل ما می‌گوید چون که نمی‌توانی اجتهاد کنی باید تقلید کنی، همان عقل ما می‌گوید حالا که نمی‌توانی اجتهاد کنی تقلید کن همان عقل ما می‌گوید که اگر اعلم توی کار نباشد می‌خواهی از یکی می‌خواهی از دو تا، تبعیض ، تساوی است دیگر من نمی‌دانم زید را اکرام کنم یا عمرو را هیچ ترجیحی هم با هم ندارد وقتی ندارد می‌توانم زید را اکرام کنم می‌توانم عمر را تخییر است دیگر، در این جا هم همین است دو تا مجتهدند هیچ تفاوت با هم ندارند می‌خواهم از این تقلید بکنم می‌خواهم از آن، می‌خواهم بعضی مسائل را از این بعضی مسائل را از آن، عدول کرده‌ام، حالا الان از این تقلید می‌کنم یک چیز از او دیده‌ام یا می بینم مسائلش خیلی مشکل است خب می روم از یک مجتهد دیگر تقلید می‌کنم یعنی ترجیح و این‌ها نیست دو تا مجتهد مساوی، هم از او می‌شود تقلید کرد هم از آن می‌شود تقلید کرد حالا که می‌شود از آن تقلید کرد، می‌شود از آن تقلید کرد من از هر دو می‌خواهم تقلید کنم چه اشکالی دارد ؟
  گفتم مراجعه می‌کرد به یک دکتری، دو تا دکتر مساوی در محله‌شان هیچ تفاوتی با هم ندارند گاهی بچه‌اش مریض می‌شود پیش این می‌برد گاهی بچه‌اش مریض می‌شود پیش آن می برد، یا این که نه، یک مدتی پیش آن برد، حالا می‌خواهد یک مدتی پیش این ببرد چه اشکالی دارد؟ در مهام امور هم همین است دو تا دکتر متخصص بچه چشمش درد گرفته در مهام امور است باید مراجعه کند به دکتر متخصص می‌گوید دکتر متخصص کیست؟ می‌گویند فلان دکتر و فلان دکتر به هر کدام می‌خواهد مراجعه می‌کند، یک مدتی پیش این رفت بچه‌اش خوب نشد می‌رود پیش آن ، یا این که آن خیلی پول گرفت نسخه‌هایش خیلی بالا بالاست دومی را انتخاب می‌کند فرض این است که ترجیحی در کار نیست یعنی هر دو متخصص، اگر اعلم باشد آن یک حرف دیگری است، عالم و اعلم خب این را گفتیم تقلید اعلم مسلم واجب است، اعلم و عالم فرض ما نیست ، عدول من الحی الی الحی مساویین و الا اگر اعلم را به دست بیاورد ولو بعد خب آن معلوم است باید مراجعه کند به اعلم آن را حرف ندارند.
  ولی فرض ما این است دو تا اعلم با هم هیچ تفاوت ندارد یا دو تا عالم هیچ تفاوت با هم ندارد، از شما سؤال می‌کند از کی تقلید می‌گوید که دو نفرند فرقی نمی‌کند، یکی را انتخاب می‌کند خودش، حالا یکی را انتخاب کرد می رود توی رساله اش می بیند چه رساله مشکلی دارد لذا خودش آن رساله را می‌گذارد کنار یک رساله دیگر می‌گیرد ، چنانچه بچه‌اش را می‌برد پیش این دکتر دو تا دکتر توی محله‌شان مساوی ، هر دو خوب هر دو دکتر هر دو حاذق متدین لذا یک مدتی گاهی پسرش را می‌برد پیش این، گاهی دخترش را می‌برد پیش آن ، گاهی خودش مریض می‌شود می‌رود پیش آن گاهی هم هر دو دکتر را می‌خواهد داشته باشد گاهی پیش این‌ می‌رود گاهی پیش آن می‌رود، هیچ جا احتیاط نمی‌کند الا اعلم باشد و الا احتیاط بکند بگوید حالا که انتخاب کردیم دکتر خانوادگی دیگر از دستش ندهیم عقل ما می‌گویند نه، چرا؟ دوران امر بین تعیین و تخییر توی اصل می‌آید سابقا ما می‌گفتیم دوران امر بین تعیین و تخییر اگر عقلی باشد می‌گفتیم بله دوران امر بین تعیین و تخییر تعیین مقدم است اما ما نحن فیه این جور نیست اگر ما بخواهیم آقایان هم که دوران امر بین تعیین و تخییر درست می‌کنند اصلی درست می‌کنند یعنی می‌گوید نمی‌دانم حالا که نمی‌دانم من به این که مراجعه کرده‌ام این مسلم است به آن مراجعه کنم نمی‌دانم می‌شود یا نه؟ دوران امر بین تعیین و تخییر، برده‌اند روی اصل والا اگر حرف من باشد اصلا نوبت اصل نمی‌رسد و آن این است که همان کسی که می‌گوید تقلید بکن از مجتهد جامع الشرایط اگر اعلم نیست از هر که می‌خواهی، این عقل ما، همین عقل ما می‌گوید دو نفر را هم می‌توانی انتخاب کنی بعضی مسائلت را از این بعضی مسائلت را از آن ، همان عقل ما می‌گوید اگر مراجعه کردی به یک کسی، دیگر نتوانی مراجعه کنی به دیگری، نه، امروز مراجعه کن به این فردا هم مراجعه کن به آن، پسرت مال آن باشد دخترت مال آن باشد و بالاخره هر دو دکترها را داشته باش کار آسان می‌شود برای این که هر دو دکتر را داری، هر دو مکانیک ها را داشته باش گاهی پیش آن برو گاهی پیش آن و اما این که بگوید حالا که مکانیک فلانی را انتخاب کردی و ماشینت را بردی پیش آن و دیگر تو شدی مشتری دیگر دست از این نمی‌توانی برداری.
  لذا مثل تعارض در میان دکترها این که زیاد است ، تعارض در میان دکترها زیاد است چه کنم ؟ تخییر، دو تا دکتر متخصص در جراحی این می‌خواهد جراحی کئد آن می‌گوید آن جوری آن می‌گوید آن جوری ، چه بکنم؟ عقلاء می‌گویند تخییر ، دو تا دکتر می‌داند با هم اختلاف رأی دارند دیگر خب مسلم دکترها، اصلا فکرش را نمی‌کند می‌گوید به این دکتر مراجعه کن نسخه را بگیر عمل بکن، اگر هم تعارضی شد باز می‌گوید تخییر می‌خواهی عمل به این بکن می‌خواهی عمل به آن بکن، ما نحن فیه هم همین طور است دو تا مجتهدند می‌دانم با هم اختلاف فتوی دارند دو تا دکترند می‌دانم اختلاف فتوی دارند دو تا مکانیک هستند می‌دانم اختلاف فتوی دارند ما باید مراجعه کنیم به متخصص هر چه گفت عمل بکنیم ، توی تعارض‌ها هم تخییر، توی مسئله یاد گرفتن و مسئله پرسیدن هم مثل مکانیک مثل دکتر متخصص مثل دکتر عمومی، همه از یک باب است وقتی از یک باب شد دیگر مراجعه کردم مدتی پیش این و دیگر نمی‌توانم مراجعه کنم به دیگری چرا؟ مخالفت قطعیه عملیه هم لازم نمی‌آید برای خاطر این که بعدش هم صحبت می‌کنیم توی فرع بعدی آن جاها هم که مخالفت قطعیه عملیه لازم بیاید طولی است آن هم اشکالی ندارد آن هم معنای عرفی است ، یک مدتی مراجعه می‌کرد به این حالا آن را رها کرده مراجعه می‌کند به آن و آن می‌گوید این کارهایی که کردی همه‌اش بی خود است خب حالا چه بکند؟ که در این جا گفته‌اند حجت دوم نه حجت اول، اگر هم یک مدتی به آن عمل کرده یک مدتی هم به این عمل می‌کند هر دو هم درست است برای این که دو تا حجت طولی است و مخالفت عملیه هم در طولی لازم بیاید اشکال ندارد ، این بحث بعد ماست که ایشان آورده راجع به آن بعد صحبت می‌کنیم.
  ولی الان که این‌ها نه مخالفت عملیه لازم می‌آید نه احتمالیه نه قطعیه این است که این می‌خواهد از اول دو تا طبیب طبیب خانواده برای خودش بگیرد ، ‌می‌خواهد دو تا مکانیک برای ماشینش بگیرد، می‌خواهد دو تا مهندس همیشه کمک کارش باشند عقلاء می‌گویند که همین جوری که مراجعه به مهندس مراجعه به مکانیک مراجعه به طبیب مراجعه به مجتهد جامع الشرایط جایز است باید باشد تخییر در این هم جایز است می‌خواهی یکی را انتخاب کن می‌خواهی دو تا را، یکی را انتخاب کردی روی آن عمل بکن برو جلو، دو تا را انتخاب کردی آن مسائلی که از آن تقلید می‌کنی از آن تقلید کن، آن مسائلی که از آن تقلید می‌کنی از آن تقلید کن، فرض کن مُرد چکار می‌کنی؟ تسبیحات اربعه را آن می‌گفت سه مرتبه، حالا این می‌گوید یک مرتبه، آن موقع باید سه مرتبه بخوانی این موقع هم باید یک مرتبه بخوانی، در صورتی که یک کدام بمیرد خب همین جور که در مردنش می‌گویید حجت فعلی در آن زنده بودنش هم بگویید حجت فعلی ، به هر کدام مراجعه کردی همان قولش حجت است و عقل ما عقلاء تبعیض در تقلید را جایز می‌داند، عدول از حی به حی را جایز می‌داند و از اول انتخاب کردن را جایز می‌داند، یک مدتی عمل کرد ثم مراجعه کرد به دیگری و اصلا از این اعراض کرد جایز می‌داند، نه، اعراض هم نکرد آن مسائلی که از آن تقلید می‌کرد آن به حال خود باقی باشد مثل بقاء بر تقلید میت، این مسائلی که الان جلو می‌آید به این مراجعه می‌کند و به عبارت دیگر هر چه در بقاء بر تقلید میت گفتیم ما هم این جا می‌گوییم، بقاء بر تقلید میت را ما گفتیم یک امر عرفی است جایز است در این جا هم می‌گوییم انتخاب کردن دو تا مجتهد جایز است هیچ تفاوت با بقاء بر تقلید میت ندارد و این که آقایان توی بقای بر تقلید میت که الان مشهور شده بقاء بر تقلید میت جایز است خب معنایش این است دو تا مجتهد پیدا می‌کند دیگر آن مجتهد مرده را به فتاوایش عمل کن مخصوصا اگر التزامی باشد که ما التزامی هستیم می‌گوید بقاء بر تقلید میت به آن عمل بکن، امامی توانی هم به فتاوای حی عمل بکنی در حقیقت دو تا مجتهد الان مرجع تقلیدش هستند یکی مرده، یکی هم زنده خب اگر نمی‌شود عدول از حی به حی برای دوران دور بین تعیین و تخییر این جا هم بگو نمی‌شود بقاء بر تقلید میت و بقاء بر تقلید میت الان همان کسانی که می‌گویند عدول از حی به حی جایز نیست می‌گویند بقاء بر تقلید میت جایز است حالا دلیشان هر چه می‌خواهد باشد یا آن استصحابی که درباره‌اش صحبت کردیم یا چیزهای دیگر.
  در هر کجا که دوران امر بین محذورین است گفتم که دو تا دکتر متخصص برای جراحی بچه‌اش آن می‌گوید آن جور آن می‌گوید این جور با هم تهافت دارد با هم تباین دارد چه بکند؟ عقلاء می‌گویند خب یکی را انتخاب کن دیگر تمام بشود به امید خدا، در حالی که دوران امر بین محذورین است عقل ما همه جا می‌گوید تخییر در این جا هم می‌گوید تخییر حالا دو تا طبیب هستند آن می‌گوید این دوا را بخور آن می‌گوید این دوا را بخور می‌شود تخییر، و نشود از هر دو تقلید بکنی می‌گوییم خب در دوران امر بین محذورین نمی‌شود و تخییر است، اما در مابقی چرا؟ آن می‌گوید اقامه واجب است آن می‌گوید اقامه واجب نیست، من از کسی تقلید می‌کنم.
 که می‌گوید اقامه واجب نیست ، تسبیحات اربعه یکی می‌گوید سه مرتبه یکی می‌گوید یک مرتبه ، من از آن تقلید می‌کنم که می‌گوید یک مرتبه، نمازم را می‌خوانم بدون اقامه تسبیحات اربعه هم یک مرتبه نمازم هم درست است چرا؟ حجت دارم برای اقامه‌ام آن مجتهد برای تسبیحات اربعه‌ام آن مجتهد.
  به عبارت دیگر هر چه در بقاء بر تقلید میت گفتیم ما این جا می‌گوییم چه جور در بقاء بر تقلید میت مجتهد می‌گفت که یک مرتبه تسبیحات اربعه حالا مرده، این حی می‌گوید سه مرتبه، باقی باش بر تقلید میت یک مرتبه بگو، در حالی که مجتهد الان می‌گوید سه مرتبه ، اما یکی می‌گفت که اقامه واجب است حالا این حی می‌گوید واجب نیست ، من تسبیحات اربعه را از این میت تقلید می‌کنم اقامه را از این میت تقلید می‌کنم نماز می‌خوانم بدون اقامه تسبیحات اربعه هم یک مرتبه، با بقاء بر تقلید میت قضیه را درستش می‌کنیم دو تا مجتهد، ما هم حی را درست می‌کنیم با دو تا مجتهد می‌گوییم آن می‌گوید تسبیحات اربعه یک مرتبه از آن تقلید کن، آن می‌گوید اقامه لازم نیست از آن تقلید بکن دو تا حجت همان عقلی که می‌گوید تقلید کن همان عقل هم می‌گوید که می‌توانی دو تا مجتهد انتخاب بکنی.
  لذا از نظر ما عدول جایز است ، از نظر ما تبعیض در تقلید اگر اعلم نباشد جایز است ، از نظر ما اصلا مجتهد را رها کردن یکی دیگر را گرفتن جایز است، عدول هم به این معنا که بعضی از آن بعضی از آن که این هم یک نحو تبعیض در تقلید است آن هم جایز است دلیل‌مان هم عقل است اگر عقل ما را نپسندید دلیل دوران امر بین محذورین است دوران امر بین محذورین را ما آن خصوصیتش را با برائت بر می‌داریم باز هم می‌شود تخییر.
 و صلی الله علی محمد و آل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo