< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله مظاهری

91/01/29

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع : حقیقت و مجاز
 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
 مسئله سوم در اصول درباره حقیقت و مجاز است.
 معنای حقیقت یعنی استعمال لفظ در معنای ما وضع له حالا آن معنای ما وضع له یک دفعه وضع تعینی است یک دفعه وضع تعیینی است اما بالاخره این استعمال می کند لفظ را در معنا .
 مجاز استعمال لفظ فی ما غیر ما وضع له با یک قرینه ای لفظ را استعمال می کند در معنایش نه ، در یک معنای دیگری.
 راجع به حقیقت و مجاز یک اختلافی هست بین قدماء و متأخرین مثل تفتازانی اگر یادتان باشد البته خودش نه ، نقل می کند از همه که اگر بخواهی لفظی را در غیر ما وضع له استعمال بکنی این توقیفی است قرینه می خواهد قرینه اش را هم باید برای تو گفته باشند ، لذا آن جا در مطول 24 قرینه می آورد که یکی از این 24 قرینه باید باشد و اما بدون قرینه تو بخواهی استعمال بکنی یا حتی قرینه از خود در آوری تو بخواهی استعمال بکنی لفظ را در ما غیر وضع له گفته نمی شود لذا در مطول اگر یادتان باشد می گوید لفظ مجاز در غیر ما وضع له یک قرینه می خواهد قرینه اش هم تعبدی است 24 قرینه هم آن جا ذکر می کنند .
 توجه به این مطلب هم داشته باشید این که کم نیست استعمال شیئ در غیر ما وضع له همه جا توی همه الفاظ این بیشتر از استعمال شیئ در ما وضع له است ، از کسانی که خوب این جا آمده المنجد است یعنی المنجد اول معنای حقیقی را می آورد لفظ را می گوید معنای حقیقی را می آورد بعد هفت هشت ده تا معنا پشت سر هم می کند همه این ها معانی مجازی است استعمال شیئ در غیر ما وضع له است لذا باید بگوییم استعمال شیئ در ما وضع له همه جا در همه زبان ها حتی زبان فارسی یکی است ، استعمال شیئ در غیر ما وضع له صدتاست اصلا استعمالات معمولا مجاز است حالا یا آن جوری که برای ما گفته اند مجاز مشهور است و مجاز غیر مشهور است و گاهی استعاره است و استعاره تخیلیه است و استعاره غیر تخیلیه و گفته اند دیگر ، اگر مطول خوانده باشید .
 ولی آن که الان هست این است که مجاز خیلی بیشتر از حقیقت است معمولا لفظ استعمال می شود در غیر ما وضع له آن وقت تفتازانی می گوید فقط تفتازانی هم نه ، تفتازانی نقل قول است مشهور ، مشهور در میان قدماء و در میان ادبای قدماء گفته اند استعمال شیئ در غیر ما وضع له جایز است اما باید با قرینه باشد قرینه اش هم توقیفی است یکی از آن 24 قرینه باید باشد و الا اگر خود درآوری باشد استعمال شیئ در غیر ما وضع له غلط است ، این حرف مشهور .
 مرحوم آخوند در کفایه حرف خوبی می زنند می فرمایند استعمال شیئ در غیر ما وضع له که خیلی است مشهور است ذوقی است باید بالطبع باشد نه با قرینه توقیفی البته قرینه می خواهد استعمال شیئ در غیر ما وضع له اما گفته استعمال شیئ در غیر ما وضع له بالطبع است لا بالتوقف ، بالتعبد ، مرحوم آخوند در کفایه می فرمایند که ببین خیلی جاها آن 24 تا قرینه نیست و استعمال شیئ در غیر ما وضع له جایز است زید لفظ ، ضرب لفظ خب این زید لفظ ، زید الان استعمال شده در غیر ما وضع له یعنی از زید از آن جثه خارجی اراده نکرده اند ما یتلفظ به اراده کرده اند آن 24 قرینه هم هیچ کدام نیست صحیح هم هست عالی صحیح است.
 ضرب فعل ماض از این ضرب معنا نمی کنید زد یک زیدی فعل ماضی ، این جور که معنا نمی کنید معنا می کنید ض و ر و ب این لفظ ض ر ب فعل ماضی است ، یضرب فعل مضارع است خب این ها همه غیر ما وضع له است مجاز است دیگر مجاز است آن 24 قرینه هم هیچ کدام نیست ، اما طبع ، ذوق ، شما فقهاء اسمش را می گذارید عرف ، عرف این را می پسندد وقتی می پسندد می گوییم استعمال شیئ در غیرما وضع له اگر بالطبع باشد یعنی عرفا قبول داشته باشد استعمال شیئ در غیر ما وضع له جایز است قرینه می خواهد اما تعبد نه ، ذوقی ، لذا آن 24 قرینه که این ها گفته اند استقراء است یعنی این طرف و آن طرف زده اند 24 تا پیدا کرده اند تو بیست و پنجمی اش را بیاور تو صدمی اش را بیاور و بگو استعمال شیئ در غیر ما وضع له با قرینه ، قرینه طبع ، ذوق پسند هر چه باشد استعمال شیئ در غیر ما وضع له درست است .
 مرحوم آخوند در کفایه عکسش را هم می فرمایند می فرمایند خیلی جاها 24 تا قرینه یکی از آنها هست اما استعمال غلط است مثلا مثل جری المیزاب می گوید خب درست است دیگر جری المیزاب را تفتازانی گفته درست است به اعتبار حال و محل و قرینه اش هم اعتبار حال و محل است آب توی ناودان به جای این که بگوید آب جاری است می گوید ناودان جاری است می گوید این درست است مرحوم آخوند می گوید خیلی خوب اگر قرینه حال و محل در همه جا درست باشد زید توی خانه نشسته بگویند الدار قاعد درست است یا نه ؟ می گوید غلط است ، خدا رحمت کند مرحوم آقای مجاهدی از شاگردهای مرحوم آخوند بود و کفایه خوب می گفت ، من یک مقداری کفایه پیش این مرد بزرگ خواندم همین جا را پیش آن مرد بزرگ ایشان مثال می زد می گفت جری المیزاب درست است اما زید سر مستراح نشسته حالا به او بگویند آقای مستراح خب بدش می آید فحش می دهد ، یا به مستراح بگویند آقای زید خب مسلم غلط است خیلی جاها این 24 قرینه که این ها گفته اند تعبد است اگر بخواهیم به اعتبار آن قرائن بیاییم جلو نه درست نیست بلکه افتضاح می شویم بلکه رکاکت پیدا می کند اصلا استعمال نیست ، لذا مرحوم آخوند در کفایه می فرمایند این حرف ادباء حرف تفتازانی ها نه جامع افراد است نه مانع اغیار است خب پس چه درست است ؟ استعمال شیئ در غیر ما وضع له با قرینه ، قرینه ای که طبع بپسندد ذوق بپسندد ، گفتم به عبارت شما فقهاء عرف بپسندد ، حرف خوبی است انصافا .
 استاد بزرگوار ما حضرت امام رضوان الله تعالی علیه می فرمایند اصلا همه این ها حقیقت ادعائیه است ما اصلا مجاز نداریم ، توی مطول توی همان بحث بلاغت در استعاره تخیلیه تفتازانی از سکاکی این حقیقت ادعائیه را نقل می کند خیلی هم مفصل مشکل هم هست آن جا صحبت می کند که مرحوم آخوند هم گاهی این حقیقت ادعائیه را نمی دانم چرا این جا نیاورده اند ؟ این حقیقت ادعائیه را مرحوم آخوند هم در کفایه دارند گاهی ، حضرت امام به طور کلی همه جا می فرمودند استعمال شیئ در غیر ما وضع له از باب حقیقت ادعائیه است البته قرینه می خواهد حقیت ادعائیه چیست ؟ این که ما غیر ما وضع له را ادعا می کنیم ادعای ذوقی ادعای ادبی این که ما وضع له است ثم لفظ را در همان استعمال می کنیم ، زید اسد این زید اسد زید کالاسد نیست بلکه این اسد همان معنای حقیقی حیوان مفترس است شما اول فرض می کنید زید راستی شیر است حالا یا توی علم یا توی کشتی گرفتن یا توی حرف زدن ، توی هر چه ، موارد فرق می کند لذا زید را مصداق اسد قرار می دهید وقتی زید مصداق اسد شد گفتید زید اسد حقیقت است مثل این که یک شیری دیده باشید بگویید هذا اسد چه جور حقیقت است زید اسد هم همین طور است ، اسمش را می گذارند حقیقت ادعائیه یعنی زید مصداق اسد است ثم لفظ اسد را که بار بر آن می کنید می شود حقیقت نه مجاز .
 مرحوم آ شیخ محمد رضا مسجدشاهی یکی از علماء بزرگ اصفهان بوده از مسجدشاهی ها ، توی همین مسجد نو هم نماز می خواندند گاهی ، از شاگردهای خوب مرحوم آخوند بوده مرحوم آخوند روی او خیلی حساب می کرده از شاگردهای خوب مرحوم سید صاحب عروه بوده و راستی آ شیخ محمدرضا از نظر علمی مخصوصا در ادبیت از نظر ذوقی خیلی بالا بوده و یک کتاب به نام وقایه درباره همین حقیقت ادعائیه نوشته و خوب است انصافا و حضرت امام رضوان الله تعالی علیه یک مدتی شاگردی این مرد را هم کرده خیلی تعریف این مرد را می کرد و وقتی حقیقت ادعائیه را ایشان توی درس عنوان می کردند مقید بودند اسم آ شیخ محمدرضا را بیاورند این آیت الله بزرگ را اسمش را بیاورند حتی به اندازه ای که میخواستند بگویند حقیقت ادعائیه مال ایشان است .
 و علی کل حال این حرف سوم بهتر از حرف اول و دوم است حرف اول آن که با قرینه یکی از آن 24 تا آن غلط است ، حرف دوم استعمال شیئ در غیر ما وضع له بالطبع ، بالذوق ، عرفی این خیلی خوب است که مرحوم آخوند توی کفایه می گویند این جا ، حرف سوم استعمال شیئ در غیر ما وضع له حقیقت ادعائیه است این خیلی عالی است به قول حضرت امام آیه شریفه را می خواندند می گفتند که وقتی زلیخا آن جلسه کذایی را درست کرد برای این که رفع اتهام از خودش بکند زنهای اشرافی همه جمع شده بودند دستور داد یوسف بیاید توی جلسه ، جذابیت یوسف این زن ها را گرفت که قرآن می گوید به جای این که پرتقال را پوست بگیرند دستشان را پوست گرفتند و گفتند هذا ملک ، حضرت امام می فرمودند خب این هذا ملک اگر معنایش این جور باشد هذا کالملک این که خیلی اهمیت ندارد وقتی ذوقت درست در می آید که حقیقت ادعائیه بیاید جلو هذا ملک ، یعنی این بشر نیست این مصداق ملائکه است در زیبایی در جذابیت ، گفتند ما بقی هم همه همه همین طور است تمام مجاز ها از باب حقیقت ادعائیه است ، آن متکلم یک ادعا می کند مصداق غیر ما وضع له را مصداق آن ما وضع له قرار می دهد ثم لفظ را بار بر غیر مستعمل له می کند به ادعای این که این مستعمل فیه است این موضوع له است.
 استاد بزرگوار ما آقای بروجردی رحمه الله علیه یک چیز چهارمی داشتند و باید بگوییم این بهتر از حقیقت ادعائیه ، و من ندیدم هم کسی بگوید لذا باید بگوییم از ابتکارات آقای بروجردی است ، آقای بروجردی می فرمودند که در مجاز این جوری است که لفظ را می آورد لفظ حقیقی را عبره قرار می دهد برای این که ما را بکشاند به معنای غیر حقیقی البته با قرینه ، در وقتی که می گوید زید اسد این اسد استعمال در ما وضع له شده همان حیوان مفترس الا این که ما را می کشاند به رجل شجاع با قرینه ، لذا ادعا توی کار نیست بلکه حقیقت واقعی است ، استعمال شیئ در ما وضع له است الا این که عبره است به قول ایشان پل است این پلی است بین حقیقت و مجاز ، حقیقت پل شده برای این که ما را ببرد بر این که لفظ یک معنای دیگر از آن اراده شده هر چهار قسم قرینه می خواهد خب بدون قرینه که لفظ ما وضع له استعمال می شود و شکی نیست اگر ما معنا را بدانیم لفظ در معنا استعمال شده معنا را هم ندانیم مبهم می شود اصلا در باب حقیقت و مجاز آن جاهاست که معنا را می دانیم ما وضع له را می دانیم ، غیر ما وضع له را می دانیم ، مجاز توی دانستنی هاست توی جهل نیست لم ّ قضیه چیست ؟ همه این چهار قسم قرینه است بر این که لفظ استعمال شده در غیر ما وضع له حالا طرز استعمال چیست ؟ آن اولی ها می گویند با قرینه تعبدی ، دومی ها می گویند با قرینه ذوقی ، سومی ها می گویند با قرینه ادعائی ، چهارمی ها می گویند با قرینه تسری ، غیر آن اول ، دوم و سوم و چهارم همه خوب است من خیال می کنم حرف آقای بروجردی بهترین حرفها باشد باز هم فکرش را بکنید تا فردا انشاء الله .
 وصلی الله علی محمد وآل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo