< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله مظاهری

91/02/24

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع : استعمال لفظ در اکثر از یک معنا
 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
 بحث امروز ما راجع به استعمال شیئ در اکثر از دو معنا آیا جایز است یا جایز نیست؟
 در مسئله چهارتا قول است
 1)قول صاحب قوانین که می فرماید جایز است اما مجازا .
 2) قول صاحق معالم که می فرماید جایز است اما مجازا به یک تقریب دیگر.
 3) قول مرحوم آخوند در کفایه که می فرماید جایز نیست هر که هم بگوید جایز است احول العین است آدم لوچی است ، استعمال یک لفظ و از آن اراده کردن دو معنا مثل آدم لوچ است که یکی را دو می بیند لذا علاوه بر این که می فرمایند محال است هو هم می کنند می فرمایند که این قول را کسی نمی تواند بگوید الا احول العین .
 4) اما اساتید ما همه آنها تبعا لمرحوم حاج شیخ مؤسس حوزه علمیه قم می فرمایند که جایز است نه احول العین آن که می گوید ، احول العین نیست بلکه ذوق حسابی هم دارد و استعمال لفظ در اکثر از یک معنا یک چیز مشهوری است در اشعار ، شعر را یک نحو فصاحت و بلاغت به او می دهند یک ملاحت خاصی به او می دهند و اقوی دلیل شیئ هم وقوع شیئ است حالا علاوه بر توی اشعار ، توی محاورات هم زیاد دیده می شود ، دو تا حسن دارند می روند این با هردو این ها کار دارد ، نمی گوید حسنین ، می گوید حسن ، اراده می کند هر دو را ، هر دو هم بر می گردند نگاه می کنند می گوید بیا هر دو هم می آیند ببینند چکار دارد ، یا استاد بزرگوار ما آقای داماد از مرحوم حاج شیخ نقل می کردند وصفی و اسمی ، به بچه اش می گوید حسن هم اراده می کند اسمش را هم اراده می کند زیباییش را ، و این حسنم یعنی زیبا ، اسمش هم حسن است که مرحوم حاج شیخ فرموده اند گاهی هم اصلا اسم گذاریش معاطاتی است نمی گوید سمیت هذا حسنا ، می گوید حسنم را بده ، حسنم چه زیباست ، اسم پسرش را می گذارد حسن اما معاطاتا یعنی با گفتن حسن اسم حسن را هم می گذارد می گوید همین طور که آن جا معاطاتی است و این استعمال شیئ در اکثر از معنا در محاوره ها زیاد است در اشعار شعری دارای فصاحت و بلاغت است شعری دارای ملاحت است که در آن استعمال شیئ در اکثر از معنا شده باشد و این که مرحوم آخوند می فرمایند محال است دلیلش را هم حالا عرض می کنم ، محال هم نیست دلیل ایشان درست نیست و این هم که می گوید باید لوچ باشد به قول مرحوم حاج شیخ گفتند که ما لوچ نیستیم و استعمال شیئ در اکثر از معنا هم می کنیم و فراوان هم شده است و اقوی دلیل شیئ وقوع شیئ است .
 چیزی که باید تذکر به آن داشته باشیم این است که در قرآن استعمال شیئ در اکثر از معنا ما پیدا نکردیم.
 در روایات اهل بیت استعمال شیئ در اکثر از معنا ما پیدا نکردیم ، آن وقت هم که ما جوان بودیم و درس آقای داماد می رفتیم و آن وقت ها هم تفحصی کردیم آقای داماد می گفتند که بله ، مرحوم حاج شیخ هم می فرمودند که در محاورات عرفی برای ملاحت و شوخی و این ها استعمال شیئ در اکثر از معنا می شود اما در محاورات و مقاولات استعمال شیئ در اکثر از معنا نیست چنانچه در روایات اهل بیت نیست در قرآن نیست .
 در قرآن یک مطلب دیگری هست که آن خیلی مهم است و آن این است که الفاظ قالب برای معانی عامه است یعنی تاب این را دارد مصادیق مختلفه ای بار بر آن بشود نظیر اشتراک که دیروز می گفتم کلی و مصداق این در قرآن زیاد است این از شاهکارهای قرآن است این از معجزه های قرآن است که می بینیم مثلا ده دوازده تفسیر برای یک آیه شده همه اش هم درست است اما جری مصداقی است حمل کلی بر فرد است یعنی جری مصداقی آن تفسیری که آن آقا کرده این آیه تاب آن معنا را دارد آن تفسیری که آن کرده تاب آن معنا را دارد آن تفسیری که آن کرده تاب آن معنا را دارد ، چنانچه روایات متخالف هم راجع به تفسیر بزرگان همین را فرموده اند گفته اند اگر این روایت می گوید آیه شریفه مربوط به امیرالمؤمنین علیه السلام است جری مصداقی است می خواهد مصداق کامل درست بکند می گوید علی اما آیه مختص به امیرالمؤمنین باشد یا مثلا ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات اولئک هم خیر البریه گفته اند شیعه گفته اند جری مصداقی است مصداق کاملش خیر البریه شیعه است فرق است بین استعمال شیئ در اکثر از معنا یا استعمال لفظ در کلی تطبیق دادن در خارج به مصادیق مختلفه و آیه شریفه تاب ده دوازده تا معنا را مثلا دارد من هم در آن واحد می توانم آیه شریفه را بخوانم ده دوازده تا معنا را هم اراده بکنم و کم می شود در قرآن که یک معنا داشته باشد معانی مختلفه برای یک معنا مثل رجل و افرادش من رجل بگویم همه افراد را اراده بکنم این استعمال شیئ در اکثر از معنا نیست استعمال کلی در فرد است یا استعمال کلی در افراد است و قرآن این جوری است که آیه را امام علیه السلام یک مصداق برایش تعیین کرده یک تفسیر شده در جلسه دیگر یک تفسیر شده بعضی اوقات امام علیه السلام می فرماید تا روز قیامت هم می توانم معانی برایش درست بکنم یعنی آن کلی ، نحو کلی ، که آیه شریفه است مصادیق مختلفه به آن می گویند جری مصداقی و معمولا قرآن شریف این جور است این استعمال شیئ در اکثر از معنا نیست بلکه استعمال کلی است اراده فرد یا اراده افراد. یک حرف دیگر هم در قرآن هست که معنای بطنی این هم در روایات هست که ماها اسمش را می گذاریم تأویل ، کم پیدا می شود آیه شریفه ای دارای بطن نباشد لذا در روایات داریم فیه بطن و فی بطنه بطن الی سبعین بطن ممکن است 70 معنا تأویل داشته باشد یعنی چیزهایی که ما نفهمیم امام علیه السلام می فهمند آیه شریفه را آن جور معنا بکنند و بسیاری از روایاتی که درباره ائمه طاهرین علیهم السلام هست این ها همه از باب تأویل است از باب بطن است و زیاد است این که از آیه شریفه اراده شده اهل بیت علیهم السلام اما به صورت تأویلی به صورت بطنی ، نه استعمال کلی و فرد است ، نه استعمال شیئ در اکثر از معناست بلکه یک معنای مستقل است در بطن آن معنا خوابیده ، بطن در بطن و بطن در بطن تا بشود چندین هزار بطن ، حالا همین را هم اگر یک کسی بگوید که باز یک کلی است که ما سرمان نمی شود آن هم جری است اما تأویل ها را چون ما سرمان نمی شود حق تأویل هم ما نداریم برای این که من فسر القرآن برأیه فلیتبوء مقعده من النار می گوید تو حق تأویل کردن نداری، جری مصداقی می توانی بکنی همین طور که مفسرین جری مصداقی کرده اند اما جری تأویلی تو از خودت بخواهی یک چیزی در بیاوری تحمیل بر قرآن بکنی ، این تفسیر به رأی است نمی شود این دیگر مختص به اهل بیت علیهم السلام است که قرآن را بعضی اوقات تأویلی معنا می کنند و می گوید هم ظاهر آیه این است تأویلش هم این است که ما گفتیم ، این راجع به قرآن .
 راجع به روایات اهل بیت هم روایات فقهی روایات اخلاقی این استعمال شیئ در اکثر از معنا ما پیدا نکردیم ظاهراً نداریم حالا این است که شما دیگر مطالعه کنید ببینید که آیا می توانید یک جا پیدا کنید استعمال شیئ در اکثر از معنا .
 آن جری کلی آن را داریم آن فراوان دیده می شود که می بینیم روایت شریف را مثل آیه دو جور می شود معنا کرد دو تا مصداق می توانیم برایش تعیین بکنیم یا مصادیق .
 روایات تأویلی هم زیاد داریم اما این مربوط به فقه و مربوط به اخلاق و مربوط به روایات عادی نیست ان روایاتنا صعب مستصعب لا یتحمله الا ملک مقرب او نبی مرسل که در بعضی الا هم ندارد ، روایاتنا صعب مستصعب لا یتحمله ملک مقرب و لا نبی مرسل این دیگر تأویلی است این دیگر مثل قرآن شریف است که معنای بطن در بطن است همین که اسمش را می گذاریم تأویل ، روایات شریف را در اعتقادات تأویل می کنند چنانچه قرآن را تأویل می کنند این هم در روایات ما هست اما مربوط به اعتقادات است مخصوصا مربوط به ولایت ، روایات مربوط به ولایت خیلی نکات دقیق تأویلی در آن روایت ها خوابیده است اما این اصطلاحی که الان می خواهیم صحبت بکنیم که استعمال شیئ در اکثر از معنا یک لفظ بگوییم دو تا معنا اراده بکنیم معنای دو تا متباین این ظاهراً در قرآن در روایات نیست ، در محاورات هم خیلی کم است این حرف مرحوم حاج شیخ این ها که عرض می کنم اساتید ما ، شاگردهای مرحوم حاج شیخ قبول داشتند هم حضرت امام هم حضرت آیت الله آقای داماد هم آقای بروجردی رضوان الله تعالی علیه در حالی که شاگرد مرحوم آخوند است اما ایشان هم با یک ذوقی با یک لطافت خاصی استعمال شیئ در اکثر از معنا را جایز می دانستند و با ملاحت خاصی مرحوم سید آخوند را رد می کردند اما می گفتند در محاورات نه ، یک امر ملیحی است ، ظریفی است ظرفا این ها می توانند در کلماتشان برای ظرافت برای ملاحت بیاورند که معمولا در اشعار شعرا این استعمال شیئ در اکثر از معنا زیاد است خب این تا این جا .
 گفتم در روایات ما در قرآن شریف کلی را بگویند جری مصداقی کنند افراد از آن بخواهند این فراوان است حتی در فقه اما راجع به تأویل در محاورات و روایات محاوره ای نیست اما در روایات ما مربوط به اعتقادات مربوطه به ولایت مخصوصا این تفسیر بطنی مثل قرآن شریف زیاد هست و بالاخره استعمال شیئ در اکثر از معنا متداول نیست اما جایز است اما متداول نیست برای این که مردم توی مکالماتشان استعمال شیئ در اکثر از معنا ندارند برای این که حتی قرآن استعمال شیئ در اکثر از معنا ندارد روایات اهل بیت استعمال شیئ در اکثر از معنا ندارد لذا در محاورات نه ، اما در ظرافتها گاهی پیدا می شود مثل همین که گفتم که آقا هم تکرار می کند حرف آقای داماد از مرحوم حاج شیخ ، می گوید حسنم هم اراده می کند اسمی هم اراده وصفی ، یا دوتا دارند می روند اسمشان حسن است هر دو را می خواهد به جای این بگوید حسنان، می گوید حسن هم آن نگاه می کند هم آن این هم اراده کرده هردو را ، هست اما نه در مکالمات نه در محاورات ، در ظرافت ها و در اشعار زیاد هست و هر شعری که استعمال شیئ در اکثر از معنا داشته باشد این شعر شعری است که امتیاز دارد این شعری است که ملاحت دارد .
 اما حرف مرحوم آخوند ، مرحوم آخوند رفته اند توی عرفان ، فلسفه هم نه ، رفته اند توی عرفان و با آن ذوق عرفانیشان می گویند استعمال شیئ در اکثر از معنا جایز نیست می گوید لفظ مثل آیینه است وجه است معنا مثل چیزی است که در آیینه است ذی الوجه است آن آیینه مرآت برای آن ذی الوجه است لذا وقتی که شما صورتتان را در آیینه نگاه بکنید اصلا توجه به آیینه ندارید.
 بله بعضی اوقات می خواهی ببینی این آیینه گرد دارد یا نه ؟ این آیینه از نظر قیمت سنگی است شیشه ای است می خواهی بخری به این آیینه نگاه می کنی ممکن است 10 دقیقه هم توی آیینه نگاه بکنی بعد قی گوشه چشمت را در آیینه نبینی ، شوریده ژولیده بودن خودت را هم در آیینه نبینی این نظر استقلالی روی وجه است نه روی ذی الوجه ، یکی می شود نظر استقلالی ، یکی می شود نظر آلی ، در عین حال هم نظر آلی هم نظر استقلالی محال است بعد می فرمایند لفظ آیینه برای معنا در وقتی که لفظ را می گوید از آن معنا اراده می کند این لفظ فانی در آن معناست ما بخواهیم این لفظ را از آن دو تا معنا اراده بکنیم جمع بین لحاظین است همین طور که جمع بین لحاظ آلی و استقلالی محال است جمع بین لحاظین هم ، لحاظین استقلالیین ، محال است ، بعد هم هو می کنند می فرمایند که هیچ کسی نمی تواند استعمال شیئ در اکثر از معنا بکند الا احول العین الا لوچ باشد ، این حرف مرحوم آخوند است .
 اما حالا مرحوم آخوند چه می خواهند بگویند ؟ نمی دانم یعنی راستی نگاه کردن به آیینه هم صورت ببینیم هم آیینه ببینیم نظر هم روی آن داشته باشم بیینم آیینه کثیف است یا نه ؟ صورت من کثیف است یا نه ؟ هم نظر آلی هم نظر استقلالی ، این محال است چرا محال است ؟ یک دفعه غلبه بگوییم حرفی است بگوییم آقا غالبا این جوری است وقتی که صورت ببیند آیینه نمی بیند وقتی آیینه ببیند صورت نمی بیند خب خوب است ، اما محال است نظر آلی و استقلالی جمع بشود نمی دانم یعنی چه ؟ یعنی چه محال است ؟ لذا نه ، فراوان می شود هم نظر آلی داشته باشیم هم نظر استقلالی داشته باشیم در آن واحد ، فراوان می شود در آیینه دو تا صورت باشد من هر دو صورت را ببینم خانم و آقا دو تا سر آیینه اند در آن واحد هم خودش را می بیند هم زنش را ، زن هم هم خودش را می بیند هم شوهرش را ، هم صورت خودش را می بیند زیباست یا نه ؟ هم صورت شوهرش را ، به آن می گوید به چقدر زیبایی ، آن هم به او می گوید به چقدر زیبایی ، در آن واحد یک آلتی بیشتر نیست اما دو تا نظر استقلالی روی این نظر آلی و این ها محال است نمی دانم یعنی چه ؟ حالا بگویید غیر متعارف است.
 حالا این محال مرحوم آخوند این فرمایش مرحوم آخوند را باز یک نگاه روی آن بکنید تا فردا دو دفعه تکرارش بکنیم حرف مرحوم صاحب معالم و صاحب قوانین را هم فردا بزنیم انشاء الله.
 وصلی الله علی محمد وآل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo