< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله مظاهری

91/04/10

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع : صیغه افعل و ما بمعناها
 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
 بالاخره بحث رسید به این جا که صیغه افعل و ما بمعناها تدل علی الوجوب.
 ما مدعی شدیم وضع چنین است یعنی واضع چه در لغت عربی چه در لغت فارسی چه در لغات دیگر امر را وضع کرده برای وجوب، در عربی اگر گفت بیا ببینم باید برود در فارسی هم که به آن می گویند فرمان اگر گفت بیا کارت دارم باید برود و واضع لفظ را وضع کرده برای وجوب مگر قرینه ای بیاید دلالت بکند بر استحباب، شارع مقدس هم همین را پیروی کرده تمام اوامر در قرآن در روایات اهل بیت یدل علی الوجوب الا ما اخرجه بالقرینه که دلالت بکند بر استحباب، گر چه این را هم تصدیق می کنیم که اوامر استحبابیه اگر بیش از اوامر وجوبیه نباشد در شرع مقدس اسلام کمتر نیست ولی این را هم باید توجه داشته باشیم که در همه زبانها درهمه لغات، کاری به صیغه افعل ندارد یک حقیقت داریم چندین مجاز که یک وقت می گفتم که المنجد مدعی است آن لغت اول حقیقت است هفت هشت ده تا معنا پشت سرش مدعی بوده که همه این ها مجاز است،
 دلیل بر وضع هم یک) تبادر، انسباق معنی از لفظ، دو) این که مخالفتش استحقاق عقوبت دارد عرفا، سه ) حرف مرحوم آخوند که جریان مقدمات حکمت، مولا درمقام بیان مراد است قرینه ذکر نکرده است پس وجوب، آن حرفهایی که دیگر قبلا زدیم و مطلب تا این جا تمام شده و علی کل حال صیغه افعل و ما بمعناها تدل علی الوجوب برای خاطر این که واضع وضع کرده لفظ را برای این معنا.
 بحث امروزمان راجع به صیغ اخباریه است که گفتیم صیغه افعل و مابمعناها این و و مابمعناها این صیغه های انشائی اخباری، این ها هم زیاد است در روایات ما هم به جای اعد می گوید یعید، در اصول مشهور شده این علاوه بر این که دال بر وجوب است دلالت بر آکدیت هم دارد آکد در وجوب است اگر بگوید اعد یعنی حتما اعاده کن اگر بگوید یعید یعنی حتما حتما اعاده کن، گفته اند دال بر تأکید هم هست اصلا آورده است آن را برای خاطر این که آکد در وجوب باشد.
 اصل مسئله حرف ندارد و آن این است که این صیغه اخباریه که از آن اراده شده است وجوب هم وجوب هم وجوب مؤکد ندیدم کسی مخالفت بکند خب تا این اندازه ها خوب است.
 اما چرا؟ یعنی چرا یعید دلالت می کند بر وجوب ؟ آیا مجاز است؟
 مشهور در میان اصول گفته اند بله مجاز است استعمال شیئ در غیر ما وضع له است برای خاطر این که تاکید در وجوب باشد به جای اعد گفته یعید قرینه حالیه قرینه مقالیه هم باید توی کار باشد تا ما بگوییم یعید دلالت می کند بر وجوب، این مشهور است که گفته اند صیغه اخباریه تدل علی الوجوب با قرینه مجاز است نه حقیقت، لذا مجازش برای همین است یعنی اصلا چرا این مجاز را قائل می شوند ؟ برای این که وجوب مؤکد از آن استفاده کنند، آنها که گفته اند این جور گفته اند، گفته اند برای این که وجوب مؤکد از آن استفاده کنند به جای اعد گفته یعید.
 استاد بزرگوار ما حضرت امام رضوان الله تعالی علیه توی درس وجهش را هم می گفتند، می گفتند که یک دفعه به پسرش می گوید که درس بخوان، یک دفعه می خواهد بگوید درس بخوان خوب درس بخوان می گوید پسر من خوب درس می خواند، این اخبار است اما از این اخبار انشاء اراده کرده، نمی خواهد خبر بدهد ممکن است پسرش خوب هم درس نخواند اما دروغ نیست چرا دروغ نیست ؟ برای این که اخبار را گفته از آن اراده کرده انشاء یعنی پسر جانم خوب درس بخوان، این فرمایش حضرت امام هم انصافا حرف خوبی است دیگر که اخبار گاهی از آن اراده می شود انشاء چرا ؟ تأکیدا للوجوب و در روایات ما حتی در قرآن شریف داریم که اخبار گفته از آن اراده شده انشاء، خب تا این جاها باز هم حرفی نیست خوب است اما این که مرحوم آخوند در کفایه می خواهند بفرمایند که اصلا مجازی در کار نیست می فرمایند اخبار به داعی انشاء پس حقیقت است می گوید یعید یعنی اعد و این اخبار به داعی انشاست و همان یعید اراده شده از لفظ معنا اراده شده اما داعی انشاست.
 اگر یادتان باشد نظیر این ادعا مرحوم آخوند در همین مباحث دو سه مرتبه فرموده اند و ما نمی دانیم مرحوم آخوند چه می خواهند بگویند این واقعا خبر است اما داعی انشاء این یک نحو ضدین است اگر از لفظ اراده کرده باشد خبر را دیگر بگوییم داعی انشاء معنایش این جور می شود که هم این یعید دلالت می کند بر اخبار هم دلالت می کند بر انشاء، یکی بالاصاله یکی بالتبع، اگر این مرادشان باشد بر می گردد به مجاز و حقیقت، معنایش این است که یعید استعمال شده در معنای حقیقی اش اما استعمال در غیر ما وضع له است به این معنا که از آن اراده شده است انشاء، می شود مثل زید اسد، زید اسد یک دفعه می گوید زید کالاسد یک دفعه هم حقیقت ادعائیه، حقیقت ادعائیه باز هم معنایش این است که از این اسد اراده کرده است همان رجل شجاع را اما به این معنا که اول ادعا می کند رجل شجاع شیر است ثم می گوید زید اسد به این می گوییم ادعا به این می گوییم حقیقت ادعائیه، ما نحن فیه را این جور ظاهراً نمی شود درستش کرد که ما بگوییم که از یعید اراده کرده است اعد را ثم استعمال کرده یعید را در اخبار، ظاهراً این فرمایش مرحوم آخوند که می فرمایند که این اخبار است به داعی انشاء برگشتش به حقیقت نیست، برگشتش به مجاز است معنایش این است که لفظ که وضع برای خبر شده از آن وضع اراده کرده است انشاء، ماورای حقیقت ادعائیه ماورای حقیقت و مجاز یک چیز دیگر داشته باشیم که بخواهد مرحوم آخوند بفرمایند، بفرمایند که یعید حقیقت است نه مجاز اما اخبار گفته شده به داعی انشاء ظاهراً نمی شود درستش کرد، یک نحو ضدین است برای این که بین اخبار و انشاء ضدین است یک ضد بگویند اراده بکنند ضد دیگر را آن وقت بگوییم حقیقت، ممکن است بعضی اوقات در باب حقیقت و مجاز اگر یادتان باشد توی مطول 24 علاقه درست کرد یکی عقلاقه ضدین بود یک کسی خیلی زشت است به او می گویند یوسف به او می گویند زیبا، گفتند این مجاز است علاقه مجازش هم علاقه ضد است که دیگر اگر یادتان باشد سابقا گفتیم نه، این ها همه همه از باب ذوق است از باب استعدادهاست و به عبارت دیگر استعاره تخیلیه سکاکی است ولی بالاخره در وقتی که آن کسی که خیلی زشت است به او می گویند زیبا این مجاز است استعمال شیئ در غیر ما وضع له است دیگر یعنی لفظ را گفته استعمال کرده در یک معنای ضدش این جاها خوب است بگوییم که استعمال حقیقت به داعی مجاز، اصلا آن کسانی که قائل به حقیقت ادعائیه بودند مثل خود مرحوم آخوند که گفتند ما در استعمالهای مجازی ذوق می خواهیم نه آن قرائن 24 گانه و حقیقت ادعائیه را همین مرحوم آخوند برای ما معنا می کردند می گفتند که اول ادعا می کند که حیوان مفترس دو تا فرد دارد آن شیر دو تا فرد دارد یکی رجل شجاع است یکی هم آن حیوانی است که توی قفس است مثلا، بعد از آن که این ادعا را کرد حقیقتا به این می گوید اسد این را می گویند ادعا، این را می گویند حقیقت ادعائیه این را می گویند از لفظ معنای خودش را اراده کرده اما به داعی یک معنای دیگر، اگر مرحوم آخوند در کفایه فرموده بودند خیلی عالی در می آمد که در این جاها استعمال لفظ است به داعی اخبار به داعی انشاء ادعاءً این مجازا خوب بود اما مرحوم آخوند می خواهند بگویند حقیقت است می خواهند بگویند که گاهی اخبار یعنی لفظ اخباری گفته می شود به داعی انشاء و این حقیقت است این منافات با فرمایش خودشان هم پیدا می کند حالا تقاضا دارم از شما کفایه را مطالعه کنید حواشی را مطالعه کنید و ببینید آیا این حرف مرحوم آخوند را می شود درستش کرد یا نه ؟ که این جا می خواهند بگویند این اخبارها همه حقیقت است در حالی که اراده شده انشاء آن هم انشای مؤکد و ما می گوییم این اخبارها همه همه مجاز است قرینه می خواهد قرینه حالی قرینه مقالی، اخبار گفته اراده کرده انشای مؤکد را به قول حضرت امام هم مؤکد بودنش هم برای این است که گاهی می گوید پسرجان خوب درس بخوان، گاهی به خودش، هیچ کس هم نیست به خودش می گوید پسر من خوب درست می خواند یعنی خوب درس بخوان، اخبار است اما از آن اراده می کند انشاء را انشای مؤکد را.
 یک حرف هم ما داریم این جا این را ببینید چه جوری است ؟ و آن این است که این اخبار بگوییم اراده بکنیم انشاء را این در یک موارد خاص توقیفی است همه جا نمی شود وقتی همه جا نشد باید وضع باشد مثلا ببینید در باب معاملات باید بگوید بعت انشاست دیگر در حالی که لفظ ماضی می گوید از آن اراده می کند انشاء، در باب نکاح باید بگوید انکحت در حالی که فعل ماضی است از آن اراده می کند انشاء، ایجادیات است دیگر، به واسطه انکحت علقه زناشویی را ایجاد می کند، در باب اوامر و نواهی می گوید یعید و یا همین مثالی که زدم می گوید پسرم خوب درس می خواند باید فعل مضارع بیاورد، در باب بعت بخواهد فعل مضارع بیاورد نمی پسندند، غلط هم هست در باب انکحت بخواهد فعل امر بیاورد انکح می گویند نه، باید لفظ انکحت باشد، در باب یعید در باب ایجاد کردن وجوب مؤکد باید لفظ مضارع بیاید بخواهند لفظ غیر مضارع بیاورند بگویند اعد نه، اعد کار یعید را نمی تواند بکند، بخواهند فعل ماضی بیاورد به جای یعید بگوید اعاد اتفاقا ماضی تأکیدش هم بیشتر است اما نمی شود بلکه موارد توقیفی است باید ببینیم که چه جوری شارع یا عرف استعمال می کند ما هم طبق همان گفته او استعمال بکنیم این دلیل بر این است که وضع است یعنی لفظ مضارع وضع شده به دو تا معنا یکی اخبار یکی انشاء، یا لفظ انکحت وضع شده برای دو معنا یکی ماضی، اخبار، یکی ایجاد، علقه، انشاء، یا بعت وضع شده یکی برای اخبار انشایی خانه را خریدم یکی هم برای انشاء بعت، الان ایجاد کردم الان تبدیل اضافتین کردم که آن جایش قبلت است آن جایش تصدیق کردن است
 ما هر چه این طرف و آن طرف گشتیم که از این توقیفی این اخبار به معنا انشاء را بیرون بیاوریم نتوانسته ایم تا حالا، نمی شود هم، وقتی چنین باشد دیگر باید بگوییم که این الفاظی که اخبار است و از آن اراده می شود انشاء این ها توقیفی است یعنی وضعی است یعنی واضع وضع کرده لفظ انکحت را یکی برای ماضی، برای اخبار یکی هم برای علقه زناشویی یعنی انشاء، به جای انکحت هیچ چیز دیگر نمی شود استعمال کرد و قرینه هم می خواهد اما قرینه تعیینی است نه قرینه انصرافی یعنی وقتی که در جلسه است می گوید انکحت موکلتی همین خودش قرینه حالیه است که از انکحت اراده کرده انشاء را و اما یک دفعه یکی می پرسد زن گرفتی یا نه ؟ به جای این که بگوید بله می گوید انکحت، آن هم قرینه حالیه است این که انکحت اخبار است نه انشاء، هر دو وضع است لذا همین جور که صیغه افعل وضع شده برای وجوب، و مابمعناها هم من جمله اخبار در موارد خاص وضع شده برای انشاء، اگر حرف من درست باشد که ظاهراً درست است بر می گردد به این که اخبارها که به معنای انشاست این ها هم مثل صیغه افعل که وضع شده برای وجوب آن هم وضع شده برای انشاء مؤکد، حالا انشای مؤکد گاهی وجوب است مثل یعید، گاهی انشای مؤکد است مثل انکحت مثل بعت و امثال این ها.
 دیگر راجع به این مسئله صیغه افعل و مابمعناها از نظر وجوب حرفی نداریم بحث فردایمان راجع به یک بحث خیلی مشکل است اما به عقیده من خیلی ساده، و این که اگر شک کنیم واجبی تعبدی است یا توصلی ؟ آیا باید بگوییم تعبدی یا توصلی.
 خب همه می گویند اگر شک کنیم توصلی است نه تعبدی مگر احتیاط بکنیم اما مرحوم شیخ انصاری ما را توی دردسر عجیبی انداخته بعدش مرحوم آخوند آمده اند درست بکنند یک لغز مانندی در مسئله آورده اند و مسئله از مسائل مشکل کفایه شده، بنابراین تقاضا دارم از شما این مسئله مشکل کفایه را مطالعه بکنید تا فردا ببینیم چه باید بگوییم.
 و صلی الله علی محمد و آل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo