< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله مظاهری

91/04/18

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع : امر بعد از نهی
 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
 مسئله ما راجع به امر بعد نهی است که اسمش را گذاشته اند امر بعد از تحظیر امر بعد حظر اول یک نهی کرده است بعد از آن نهی امر می کند اذا قضیت الصلوه فانتشروا فی الارض و ابتغوا من فضل الله، اذا انسلخ الا شهر الحرم فاقتلوا المشرکین در ایام حرام جنگ کردن حرام است قرآن می فرماید اشهر حرم که تمام شد فاقتلوا یا روز جمعه وقتی نمازت را خواندی فانتشروا فی الارض و ابتغوا من فضل الله، در قرآن در روایات ما زیاد است آیا این امر دلالت بر وجوب دارد یا نه ؟ آیا آن نهی اولی ضرر به این وجوب دارد ضرر به این وجوب می زند یا نه؟
 در مسئله چندین قول دیده می شود، مسئله پیش مرحوم آخوند رضوان الله تعالی علیه به اندازه ای مشکل شده که توی کفایه دو تا قول پیدا کرده اند اول می فرمایند ضرر نمی زند امر صیغه امر دلالت بر وجوب دارد حالا هم دلالت بر وجوب دارد اما چند سطر بعدش فتوی می دهند که نه این امر دیگر دلالت بر وجوب ندارد، مجمل است که در امر بعد از حظر مرحوم آخوند اول می فرمایند وجوب بعد می فرمایند اجمال، نه می توانیم بگوییم واجب نه می توانیم بگوییم مستحب و باید بگوییم که این امر مجمل است دیگر مجمل است باید چه کرد؟ دیگر نوبت می رسد به اصل ببینیم اصل چه اقتضا دارد ؟ معمولا هم اصل اقتضا می کند برائت را که نتیجه این است که مرحوم آخوند می گویند امر بعد حظر یدل علی الاباحه اما با این حرفها که عرض کردم برای این که امر بعد از حظر امر بعد از نهی دیگر مجمل است حالا که مجمل شد یک نهی شده حالا نهی را برداشتند نمیدانیم دیگر برایمان واجب است یا نه؟ رفع ما لایعلمون می گوید واجب نیست با آن اباحه ای ها تقریبا مرحوم آخوند همراه هستند همسو هستند برای این که بعضی گفته اند امر بعد از حظر یدل علی الاباحه و مرحوم آخوند هو می کنند می گویند دلیلت چیست ؟ امر یدل علی الاباحه یعنی چه ؟ اما واقع و نفس الامر از نظر فتوی همان قول اباحه ای ها را مرحوم آخوند فرموده اند به عبارت دیگر خودش را آورده اند اسمش را نیاورده اند.
 یک مسئله دیگری که باز مرحوم آخوند باید متعرض شده باشند دیگران که متعرض نشده اند مرحوم آخوند هم متعرض نشده اند و این امر بعد از حظر، حالا اگر حظر بعد از امر چه ؟ اول امر کرد بعد نهی کرد این را اصلا مسئله اش را متعرض نشده اند.
 شاید به وضوح باقی گذاشته اند گفته اند هرچه در امر بعد حظر می گوییم در امر بعد نهی می گوییم در نهی بعد امر هم همان را می گوییم اگر قائل به اباحه شدیم اباحه، اگر قائل به وجوب شدیم این جا قائل به نهی، اگر قائل به حکم ما قبل شدیم این جا هم حکم ما قبل تا آخر، اما بالاخره مسئله را متعرض نشده اند و ما باید یک اشاره ای روی مسئله داشته باشیم ببینیم آیا می شود به وضوح باقی گذاشت یا نه؟
 در مسئله سه چهار تا قول است.
 قول اول گفته اند این امر دیگر هیچ کار نمی تواند بکند یدل علی الاباحه آن وقت دلیل که می خواهند بیاورند آیه قرآن را دلیل می آورند فانتشروا فی الارض و ابتغوا من فضل الله، خب معلوم است که مثال نمی تواند ممثل اثبات بکند اگر یک جا آیه شریفه با قرینه گفت که امر بعد حظر یدل علی الاباحه نمی توانیم بگوییم همه جا این جور است خب در قرآن معلوم است قرآن می خواهد بفرماید نماز جمعه بخوانید در وقت نماز جمعه کار نکنید قبل از نماز جمعه مهیا باشید بعد هم می فرماید خب وقتی نماز جمعه خواندید بروید دنبال کارتان این نمی تواند برای ما اثبات بکند امر بعد حظر هرکجا هست یدل علی الاباحه.
 لذا در حقیقت باید بگوییم که اباحه ای ها دلیل ندارند، قول مشهوری هم هست مگر این عرض من را بفرمایید، بفرمایید مرادشان از این اباحه این است که امر کرده نمی دانم دال بر وجوب است یا نه ؟ بیل به کتش خورد یا نه ؟ چون نمی دانم وجوبی برای من هست یا نه ؟ رفع ما لا یعلمون می گوید نه پس امر بعد حظر نه یدل علی الاباحه، نتیجته الاباحه، این جور دلیل بر ایشان درست بکنیم و اما اگر کفایه مطالعه کرده باشید مرحوم آخوند آن قول اباحه ای ها را با همین آیه شریفه می فرمایند که این ها می گویند این آیه دلالت دارد بر این که امر بعد حظر یدل علی الاباحه، جوابش این است آقا مثال که نمی تواند دلیل واقع بشود مورد که نمی تواند دلیل واقع بشود این جا قرینه هست این فانتشروا فی الارض حالا یک کسی بعد از نماز جمعه رفت خوابید خسته شده بود بگوییم نه قرآن می گوید فانتشروا فی الارض و ابتغوا من فضل الله، لذا آیه شریفه یک مثال است یک مورد است و مورد لا یدل علی شیئ.
 بالاخره حالا این آیه که در یک موردی واقع شده که در آن مورد ما می دانیم وجوبی در کار نیست می توانیم بگوییم هر امری که دیدیم بعد از حظر یدل علی الاباحه چرا ؟ لقوله تعالی فاذا قضیت الصلاه فانتشروا فی الارض وابتغوا من فضل الله خب این معلوم است، آیه شریفه در یک مورد خاص است قرینه دارد بر این که این فانتشروا اگر اذا قضیت الصلاه هم نبود فانتشروا دال بر وجوب نیست مثلا اذا قضیت الصلاه اگر نبود و قرآن فرموده بود که عصر جمعه بروید دنبال کارتان حالا ما بگوییم فانتشروا دال بر وجوب است خب نه، برای این که قرینه هست از فانتشروا اراده وجوب نکرده.
 عرض کردم اگر شما بخواهید اباحه درست بکنید نباید بگویید امر بعد از حظر یدل علی الاباحه، باید بگویید که امر بعد از نهی نمی دانم وضعش چیست ؟ لذا نمی دانم آیا دلالت بر وجوب دارد یا نه؟ اصاله البرائه می گوید نه و الا تا اصاله البرائه را نیاوریم نمی توانیم بگوییم که امر بعد نهی یدل علی الوجوب این یک قول.
 قول دوم گفته اند که یدل علی الوجوب این چرا ؟ باز مثال زده اند فاذا انسلخ الا شهر الحرم فاقتلوا المشرکین گفتند ببین این فاقتلوا حتما دلالت بر وجوب دارد پس همه جا امر بعد از نهی یدل علی الوجوب خب این هم جواب همین است که اقا موردی مثال زده اند نگو فاقتلوا چون واجب است پس صیغه هم دال بر وجوب است باید به عکس بگویی صیغه دال بر وجوب پس فاقتلوا هم مصداق آن است دال بر وجوب است از مصداق که نمی شود پی به کلی ببریم از کلی پی به مصداق باید برد لذا فاقتلوا المشرکین خب قرینه هست این که در اشهر حرم قرآن می فرماید که جنگ کردن حرام است در همان خوابیده است اگر دشمن هجوم آورد دیگر باید جنگید.
 این قول از آن قول اول خیلی ضعیف تر است باز قول اول را می توانستیم بگوییم که با اصاله عدم وجوب با برائت مسئله را درستش می کنیم این جا دیگر آن برائت هم نیست یعنی این جا دیگر یک چیزی که اثبات بکند وجوب را دیگر نیست در مسئله، این هم قول دوم.
 قول سوم گفته اند که خب آقا صیغه افعل و ما بمعناها یدل علی الوجوب حالا که صیغه افعل و ما بمعناها یدل علی الوجوب یک نهیی آمد توی کار خب عمل به این نهی بکن وقتی عمل به این نهی کردی امر به حال خود باقی است لذا اسمش را گذاشته اند که ما قبل نهی هرچه بوده است این قول خیلی مشهور شده، گفته اند قبل از آن که نهی باشد اگر وجوب بوده وجوب اگر استحباب بوده استحباب و این میرزا عبدالاضافه که حالا پیدا شده این فقط کار خودش را می تواند بکند لذا مثلا فاذا قضیت الصلاه فانتشروا فی الارض گفته اند این قضیت الصلاه را ول بکن که در وقت نماز جمعه نمی شود کار کرد آن وقت توی فانتشروا حساب بکن اگر مستحب است حالا این را بگو مستحب اگر واجب ست این را بگو واجب.
 این هم ایرادش این است که آقا این قرینه را چکار بکنم آن کسی که می گوید که دال بر اباحه است آن کسی که می گوید دال بر وجوب است با قرینه می گوید این نهی قرینه است برای این که آن وجوب اول رفت از بین، نسخ شد، تمام شد حالا دو دفعه بخواهی زنده اش بکنی دلیل می خواهد.
 خب این هم حرف خوبی است انصافا که آقا این نهی که آمده این قرینه است بر این که آن وجوب قبلی نیست حالا این وجوب قبلی را الان می خواهی زنده بکنی با چه می خواهی زنده بکنی ؟ اگر قرینه ای باشد زنده اش کن مثلا در جاهای دیگر اثبات بکنیم که ششم از فروع دین جهاد است استثنا شده اشهر حرم، آن کلی جهاد، وجوب جهاد به حال خود باقی است پس بعد از چهارماه که حرمات است دیگر آن وجوب به حال خود باقی است این قول سوم هم مشهورتر است هم انسان می تواند دلیلش را یک مقدار دلچسب تر است اما علی کل حال یک دلیلی باشد در مقابل خصم بتوانیم قد علم بکنیم این را هم باز نداریم.
 دیگر مثل این که می ماند حرف مرحوم آخوند رضوان الله تعالی علیه، دلیل بر اباحه نداریم دلیل بر وجوب نداریم دلیل بر این که قبل از نهی هر چه هست بگو، نداریم حالا که نداریم صیغه افعل و مابمعناها ذاتا یدل علی الوجوب اما این جا ضربه خورده نمی دانم صیغه افعل و مابمعناها بعد از نهی هم یدل علی الوجوب یا نه ؟ چیزی نداریم که اثبات بکند وجوب را، اجمال، مرحوم آخوند تا این جا می آیند، اجمال، شما اضافه کنید بگویید که اجمال حالا چه ؟ نوبت می رسد به اصل، اصل می گوید عدم وجوب. مسلم است یک نهی داریم بعد از آن یک امری داریم ولو این که اول هم آن امر را داشته باشیم نهی که می آید آن امر را از بین می برد، تمام شد، عود را به چه دلیل؟
 اول گفته بیا بعد پیام آمد نمی خواهد بیایی بعد دو دفعه گفت بیا، هر چه می خواهی روی این بیا حرف بزن، آن امر آن نهی نمی تواند کار بکند آن امر اولی هم معدوم شده باقی می ماند این که بیا این بیا ولو این که خود به خود صیغه افعل و مابمعناها یدل علی الوجوب اما این احتمال که هست که معنایش این است این که گفتم نیا می خواهی بیا می خواهی نیا، می شود اباحه.
 اگر مباح بود قضیه، اگر حکم حکم اباحه بود نهی که آمد آن اباحه از بین رفت، اگر وجوب هم بود آن وجوب از بین رفت، هر چه بود تمام شد برای این که اذا قضیت الصلاه معنایش این است قبل از ظهر اگر واجب بود برایت کار کردن رفت از بین اگر مستحب بود رفت از بین، آن چه الان سینه می زند این است که باید موقع نماز برویم دنبال نماز، کاری به روز جمعه اش هم نداریم از روایات می فهمیم غیر جمعه هم همین طور است موقع نماز باید برویم دنبال نماز، حالا نماز را خواندیم امر داریم به این که برو کار بکن حالا این امر الان اگر خود به خود بود یدل علی الوجوب اما چون که آن نهی آن همسایه آمده نمی دانیم که دیگر این صیغه افعل و مابمعناها یدل علی الوجوب یا نه ؟ چه چیزی می خواهد اثباتش بکند یدل علی الوجوب ؟ وقتی که چیزی نداشته باشیم اثبات بکند یدل علی الوجوب دیگر باید بگوییم اجمال مرحوم آخوند. بله بعد از اجمال نمی دانم امر که دیگر برایمان کار نمی کند آیا واجب است برایمان یا نه ؟ رفع ما لا یعلمون می گوید نه، می شود یدل علی الاباحه اما با اصل.
 مگر یک کسی جدی، شاید ایشان همین را می خواهد بگوید، یک کسی جدی بگوید که آقا کاری به قبل ندارم کاری به نهی هم ندارم الان امر دارم این امر را چرا می خواهی از کار بیندازی ؟ این فانتشروا را چرا می خواهی از کاربیاندازی ؟ و این که آن نهی قرینه است آن اولی قرینه است ما قبل نهی قرینه است از کجا قرینه است ؟ نه، همین است که فاذا انسلخ الاشهر الحرم فاقتلوا، الا یک دلیل بیاید و آن دلیل جلوی ما را بگیرد بگوید صیغه افعل و مابمعناها در این جا لا یدل علی الوجوب، اگر این حرف باشد انسان بتواند این را بگوید می شود امر بعد حظر یدل علی الوجوب چرا یدل علی الوجوب ؟ برای این که صیغه افعل و مابمعناها یدل علی الوجوب قرینه ای برای این که رفع ید از این وجوب بکنیم نداری. اما بینی و بین الله این ها قرینه است محتمل القرینه است بر روی هم حرف مرحوم آخوند درست در می آید و آن این است که امر بعد حظر این یدل علی الوجوب الا ما اخرجه الدلیل.
 حالا باز هم روی آن فکر بکنید تا فردا ببینیم که چه باید بگوییم.
 و صلی الله علی محمد و آل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo