< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله مظاهری

91/08/08

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع : آیا امر به شیئ مقتضی نهی از ضد است؟
 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
 بحث امروز ما بحث ارزنده ای است که در فقه خیلی نتیجه دارد اما بحث مشکلی است امر به شیئ آیا مقتضی نهی از ضد هست یا نه؟
 مشهور در میان اصحاب یعنی در میان قدماء گفته اند امر به شیئ مقتضی نهی از ضد است لذا تعریف وجوب را کرده اند گفته اند که معنای واجب امر به شیئ مع نهی عن نقیضه راجع به نهی هم گفته اند نهی از شیئ مع الامر بنقیضه که توی تعریف وجوب و توی تعریف واجب و توی تعریف حرام این امر به شیئ مقتضی نهی از ضد را آورده اند
 اما در میان متأخرین از مرحوم شیخ انصاری به این طرف گفته اند که بحث دو قسم است یک قسمت نقیض اسمش را گذاشته اند ضد عام گفته اند امر به شیئ مقتضی نهی از ضد عام است.
 قسمت دوم ضد خاص معاند گفته اند امر به شیئ مقتضی نهی از ضد خاص نیست اگر بگوید که بیا مقتضی این است که در حقیقت دو چیز گفته بیا ترک نکن گاهی هم اسمش را می آورد می گوید که فردا ساعت 8 تو را ببینم مواظب باش ترک نکن مواظب باش یادت نرود لذا گفته اند امر به شیئ مقتضی نهی از ضد عام اسمش را گذاشته اند ضد عام یعنی امر به شیئ مقتضی نهی از نقیض حالا چرا هم اسمش را ضد عام گذاشته اند؟ نمی دانم همین چیزی که در میان قدماء مشهور است اگر گفته بودند خیلی خوب بود امر به شیئ مقتضی نهی عن نقیضه در حقیقت وقتی که می گوید بیا توی آن خوابیده ترک نکن بعضی اوقات هم اسم می آورد بیا حتما بیا مواظب باش ترک نشود لذا گفته اند امر به شیئ مقتضی نهی از ضد عام است.
 اما امر به شیئ مقتضی نهی از ضد خاص نیست اگر گفت که ازاله نجاست بکن معنایش این نیست که نماز نخوان اگر گفت نماز بخوان معنایش این نیست که مثلا ازاله نجاست نکن این ها ربطی به هم ندارد پس امر به شیئ مقتضی خود آوردن آن شیئ است دیگر کاری به ضد خاصش ندارد این شده مشهور در میان اصحاب.
 اما توی رساله ها معمولا می بینیم امر به شیئ مقتضی نهی از ضد خاصش را هم می گوید مثلا می بیند که مسجد نجس شده آمده نماز بخواند می گویند نماز نخوان ازاله نجاست بکن بعد نماز بخوان حتی بعضی از فقهاء توی رساله ها می گویند اگر نماز خواندی نمازت باطل است از همین باب است می گویند امر به شیئ مقتضی نهی از ضد خاص است اگر می گوید ازل النجاسه یعنی لا تصل، لا تصل اگر نماز خواند نهی در عبادت است نهی در عبادت نماز باطل است احتیاط کرده اند؟ نمی دانم اما معمولا توی رساله ها این حرف را دارند حالا یا فتوی می دهد یا احتیاط وجوبی می کند بر می گردد به این که امر به شیئ مقتضی نهی از ضد عام است یعنی نقیض، امر به شیئ مقتضی نهی از ضد خاص است یعنی معاند یعنی امر وجودی نه نقیض مثل ازاله نجاست و نماز لذا اگر بگوییم امر به شیئ مقتضی نهی از ضد عام است خب معنایش این است که امر به شیئ دو چیز است هم امر است و هم نهی اگر بگوییم امر به شیئ مقتضی نهی از ضد خاص است یک امر است و یک نهی، امر آمده روی یک ضد نهی آمده روی ضد دیگر ازل النجاسه و لا تصل و این که توی اصول ما این بحث مشکل می گویند امر به شیئ مقتضی نهی از ضد عام آری اما امر به شیئ مقتضی از نهی ضد خاص نه و آن کسانی که می گویند آری ردشان می کنند که بعد صحبت می کنیم اما همین ها که می گویند نه وقتی بیایند توی رساله نوشتن می گویند امر به شیئ مقتضی نهی از ضد خاص است در وقتی که می گوید ازاله نجاست بکن یعنی نماز نخوان اگر نماز بخواند نمازش باطل است چرا؟ برای خاطر این که این نماز منهی عنه است نهی در عبادات موجب فساد است توی رساله معمولا این جور است امر به شیئ مقتضی نهی از ضد عام یعنی نقیض، امر به شیئ مقتضی نهی از ضد خاص یعنی معاند هر دو را توی رساله ها می گویند آری.
 حالا آن اهم و مهم را می آورد جلو می گوید نماز دیگر اهم از ازاله می شود یعنی اگر تنگی وقت نباشد ازاله اهم است چون که دوران امر می شود بین افضل و فاضل اما در وقتی که تنگی وقت باشد دیگر ازل النجاسه عقب می ماند آن وقت است که اگر ازاله نجاست بکند ثواب ندارد اگر نماز بخواند درست است اگر نماز نخواند گناه کرده لذا آن را دیگر باید ببینیم که تنگی وقت و این ها کدام اهم و مهم می شود که نماز اهم است خب این عنوان بحث که همین جا اول آسان بود بعد شد مشکل به قول حافظ شیرازی همان شعر اولش همین است که امر آسان بود و مشکل شد.
 حالا این امر به شیئ مقتضی نهی از ضد آن که توی اصول است گفته اند امر به شیئ مقتضی نهی از نقیضش است اسمش را گذاشته اند ضد عام امر به شیئ مقتضی نهی از ضد عام است اگر بگوید که نماز بخوان معنایش این است که ترکش نکن در حقیقت دو چیز است نماز بخوان ترکش هم نکن، این در اصول مان.
 اما امر به شیئ مقتضی نهی از ضد خاص است یا نه؟ توی اصولمان معمولا می گویند نه، امر به شیئ مقتضی نهی از ضد خاص نیست اگر بگوید ازاله نجاست بکن معنایش این نیست نماز نخوان آن امر به ازاله نجاست است دیگر دلالت نمی کند بر این که نماز بخوان یا نماز نخوان اصلا متعرض آن نیست پس امر به شیئ مقتضی نهی از ضد خاص نیست، لذا توی اصول می گویند امر به شیئ مقتضی نهی از ضد عام هست اما امر به شیئ مقتضی نهی از خاص نیست مرحوم آخوند خیلی با طمطراق این طرف بزن آن طرف بزن اشکالهای خیلی وارد را رد بکن و بالاخره امر به شیئ مقتضی نهی از ضد خاص نیست این یک شهرت به سزایی در اصول ما دارد.
 اما وقتی بیایند توی فقه ملتزم نمی شود ما ملتزم شده ایم ما می گوییم که اگر ازاله نجاست باشد نماز هم باشد اگر ازاله نجاست نکند نماز بخواند نمازش درست است برای این که منهی عنه نیست اما گناه کرده چون اهم را رها کرده مهم را گرفته ولی مشهور می گویند نه می گویند امر به شیئ مقتضی نهی از ضد خاص است اگر ازاله نجاست نکرد و نماز خواند نمازش باطل است چرا؟ برای این که این نماز منهی عنه است و نهی در عبادات موجب فساد است این را تقاضا دارم یک فکری روی آن بکنید ببینیند که این حرف که یک نحو تناقضی در اصول و فقه است آیا می توانید حلش بکنید یا نه؟
 حالا بحث اصولی ما این است که مشهور در میان اصحاب گفته اند امر به شیئ مقتضی نهی از نقیضش است این را گفته اند هم قدماء هم متأخرین حتی مرحوم آخوند در کفایه، کم پیدا می شود یک کسی بگوید امر به شیئ مقتضی نهی از ضد عام نیست گفته اند نه امر به شیئ مقتضی نهی از ضد عام است.
 اما حالا دلیلش چیست؟ بعضی ها گفته اند دلالت مطابقی، عینیت، که مرحوم آخوند در کفایه هم همه اش را دارد اشاره، گفته است اصلا امر به شیئ یعنی نهی از ضد عام از همین جهت هم بعضی اوقات هم اسم می آورد می گوید بیا ترک نکن گفتم حتی مشهور توی کتابهای که درسی بود و خواندیم و تمام شد مثل معالم مثل قوانین مثل فصول و دیگران تعریف واجب را که می خواهند بکنند می گویند واجب امر به شیئ مع النهی عن نقیضه اصلا تعریف را این جور می کنند یعنی امر به شیئ دو چیز است هم امر به وجود است هم نهی از نقیض این وجود است گفته عینیت در حقیقت وضع شده اگر عینیت باشد این جور است وضع شده امر صیغه افعل و ما بمعناها وضع شده برای امر به شیئ با نهی از نقیض.
 بعضی ها لغت و عینیت و این ها را جلو نیاورده اند گفته اند بالتضمن این بالتضمن باز معنایش همین است که امر به شیئ متضمن نهی از نقیض است همان که توی تعریف امر قدما تعریف کرده اند گفته اند که امر به شیئ مع النهی عن نقیضه گفته اند تضمن.
 بعضی گفته اند نه تضمن نه، امر به شیئ مقتضی نهی از ضد بالتضمن، وضع برای این دو نه، التزام، دلالت التزامیه که آن هم که یک نحو وضع است برای این که اگر یادتان باشد دیگر دلالت مطابقی دلالت تضمنی دلالت التزامی همه این ها بر می گردد به وضع اما حالا بعضی ها گفته اند بالالتزام امر به شیئ مقتضی نهی از ضد عام است بالالتزام یعنی امر به شیئ امر به شیئ است اما لازمه اش نهی از نقیض هم هست یعنی عقلی.
 مرحوم آخوند یک جمله دارد این جمله مرحوم آخوند را روی آن فکرکنید فردا به من بگویید ایشان فرموده اند ظهور عرفی، با التزام چه فرقی می کند؟ یعنی مرحوم آخوند هم پذیرفته که امر به شیئ مقتضی نهی از نقیض است اما به ظهور العرفی عرف از امر به شیئ می فهمد نهی از نقیض را ظهور عرفی، این ظاهراً همان التزام است دیگر ولی مرحوم آخوند اول می فرماید لا بالعینیه و لا بالتضمن و لا بالالتزام نعم بالظهور العرفی امر به شیئ مقتضی نهی از ضد عام است.
 ما می گوییم که امر به شیئ امر به شیئ است دیگر نه نهی ازضد عام است نه نهی از ضد خاص است.
 یک امر تکوینی داریم یک امر تشریعی داریم مثلا به یک کسی می گویند برو بیرون این برو بیرون ترغیب می کند تحریص می کند به قول حضرت امام توی درس می گفتند هل دادن نحو المطلوب ترغیب و تحریص برو بیرون گاهی دست را می گذارد روی شانه اش و می زندش بیرون این تکوین است تکوین عین تشریع است تشریع عین تکوین است همین جور آن که هل می دهد بیرون هل دادن بیرون است فقط، این هم امر به شیئ امر به شیئ است فقط دیگر نهی از ضد عام اصلا توی آن نیست نه بالعینیه نه بالتضمن نه بالالتزام نه به ظهور عرفی، امر به شیئ امر به شیئ است نهی از شیئ نهی از شیئ است و اما متضمن نهی از نقیض هم باشد دیگر این تضمین توی کار نیست لا عینیه و لا تضمنیه و لا التزامیه و لا ظهور عرفی، از همین جهت هم معمولا وقتی امر می کند نهی از نقیض مغفول عنه است شاید مثلا 90 درصد اوامر ما بیشتر نهی از نقیض ندارد خیلی کم پیدا می شود آن جا که نهی از نقیض دارد تأکید است بیا ساعت 8 اما دیگر هیچ چیزی نمی گوید خب اگر فردا نرفت این می گوید چرا نیامدی؟ بله بعضی اوقات می گوید بیا ساعت 8 مواظب باشد ترک نکن مواظب باشد یادت نرود این تأکید است دیگر فرق است بین تأکید و دلالت، دلالت نیست از همین جهت هم همه اوامر نهی از نقیض توی آن نیست اما بعضی اوقات می خواهد تأکید بکند نهی از نقیضش را می آورد لذا امر به شیئ امر به شیئ است واین امر به شیئ مقتضی نهی از ضد خاص نمی شود این از نظر عرفیت، از نظر تشبیه تشریع به تکوین.
 یک حرف دیگر هم هست اگر امر به شیئ مقتضی نهی از ضد عام باشد اگر این ترک بکند باید دوتا کتک بخورد چرا نمی خورد؟ یکی برای امر یکی برای نهی، امر کرده ترک کرده نهی کرده به جا آورده و دو تا عقاب که نیست مسلم.
 بله بعضی اوقات مجازا آن امر است اما نهی از ترک می کند مثل من ترک الصلاه متعمدا فقد کفر توی قرآن دارد صل اقیموا الصلاه امر به شیئ دیگر نهی از ضد ندارد توی روایات ما گاهی نهی از ضد عام می کند من ترک الصلاه متعمدا فقد کفر این مجاز است به جای این که بگوید اقیموا الصلاه گفته من ترک الصلاه متعمدا فقد کفر و الا اگر من ترک الصلاه متعمدا گناه داشته باشد فعل صلاه هم واجب است دیگر باید امر به شیئ مقتضی نهی از ضد باشد امر به شیئ کرده نیاورده کتک دارد نهی از شیئ کرده آورده کتک دارد باید دو تا کتک بخورد هیچ کس نمی تواند ملتزم بشود.
 می گوید لا تقل لهما اف خب اگر پدرش را کتک بزند هم آن لا تقل لهما اف را آورده هم آن کتک خوردن را دو تا کتک هم دارد الا این که دو تا کتکش به قول صاحب فصول در تجری تداخل پیدا می کند اگر به پدرش بگوید برو گم شو خب یک کتک دارد اگر بگوید برو گم شو توی صورتش هم بزند دو تا کتک دارد یکی به مطابقی یکی به التزام دلالت التزامی اگر آمد جلو باید روی دلالت شما حرف بزنید همچنین ظهور عرفی مرحوم آخوند روی ظهور عرفی باید حرف زد اگر ظهور عرفی دارد در امر به شیئ مقتضی نهی از ضد این اقتضا اقتضای ظهور عرفی است در حقیقت امر است و نهی اگر ترک بکند هم روی امر کتک دارد هم روی نهی اما هیچ کس ملتزم نیست دیگر همان روایت هم که می گوید من ترک الصلاه متعمدا فقد کفر روی ترکش کتک دارد روی امرش دیگر کتک ندارد اقیموا الصلاه روی فعلش کتک دارد ترکش که کتک ندارد پس روی احدهما باید باشد احمدهما امر به شیئ است لا غیر من ترک الصلاه متعمدا دیگر باید مجاز باشد.
 خب تمام شد امر به شیئ مقتضی نهی از ضد عام ما می گوییم امر به شیئ امر به شیئ است مقتضی نهی از ضد عام به معنا نقیض نه، اگر هم بگوید بیا ترک نکن آن تاکید است اگر هم امر را ببرد روی ترک این مجاز است امر به شیئ امر به شیئ است دلیلمان هم این است امر تشریعی مثل امر تکوینی است همین طور که در امر تکوینی امر به شیئ است لا غیر در امر تشریعی هم امر به شیئ است لا غیر اما چون که قول خیلی شهرت دارد به اندازه ای که مرحوم آخوند را گیر انداخته دیگر، مرحوم آخوند را گیر انداخته لذا آنها که می گویند عینی و تضمنی و التزام و بالاخره مرحوم آخوند می بینند که نمی شود بگوییم امر به شیئ مقتضی نهی از ضد عام نیست لذا می گویند ظهور عرفی دارد اما معلوم است که ظهور عرفی داشته باشد این ایراد عقابین می آید جلو، این ظهور عرفی همان التزام است که شما می گویید که التزام نه.
 حالا اگر بحث امروزمان قابل تکرار نیست که نباید برای شما دیگر تکرار بکنیم بحث فردا راجع به امر به شیئ مقتضی نهی از ضد خاص آیا هست یا نه؟ اگر نتوانستم بحث امروز را بفهمانم دیگر بگویید تا فردا دو دفعه تکرار کنم.
 وصلی الله علی محمد وآل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo