< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله مظاهری

91/09/18

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع : آیا قضا به امر جدید است؟
 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
 بحث امروز ما اگر شما کفایه را خوب درست کرده باشید بحث آسانی است و اگر کفایه را خوب درست نکرده باشید بحث بحث مشکلی است. بحث این است که ما واجب موقت درست کردیم و واجب مضیق.
 واجب مضیق آن است که قید وقت ندارد.
 واجب موقت آن است که قید دارد که به آن واجب موسع می گوییم واجب موقت هم هست معلوم است.
 حالا این چیزی که مقید به قید است قضا شد موقع نماز آیات نماز آیات را نخواند تا این که ماه یا خورشید باز شد خب آیا قضا دارد یا نه؟
 مشهور در میان اصحاب گفته اند قضا دارد آیا به امر جدید است یا به همان امر اول؟ اختلاف است بعضی گفته اند همان امر اول کار می کند و این باید قضای نماز آیات را بخواند بعضی ها گفته اند نه، روایت به خصوص داریم اگر آن روایت ها را نداشتیم لازم نبود اما چون روایت داریم باید نماز آیات را قضا بخواند از همین جهت روایت هم داریم مثلا مثل زلزله که واجب موقت نیست گفته اند همیشه اداست در وقتی که زلزله آمد در مدت عمرش هر وقتی می خواهد نماز آیات را بخواند باید ادا بخواند چون زلزله واجب موقت نبوده اما راجع به ماه گرفتن راجع به خورشید گرفتن خب روایت داریم تا وقتی که این ماه باز بشود خورشید باز بشود بعدش دیگر باید قضا بخواند حالا این باید قضا بکند به چه امری؟ به امر اولی که خب ماه گرفتن نماز آیات بخوان؟ به امر جدید؟ گفته اند که اگر روایت نداشتیم آن وقت این بحث را می کردیم اما چون روایت داریم که نماز آیات را بخوان بنابراین یک امر جدیدی هست که نماز آیات را بخوان و اگر آن امر جدید را نداشتیم نماز آیات واجب نبود.
 این حرفها همه یک اصطلاح شده توی فقه ما و آن این است که آیا قضا به امر جدید است یا به همان امر اول؟
 نتیجه هم این جا معلوم می شود که اگر یک واجب موقتی قضا شد اگر گفتیم به امر جدید است خب امر جدید نداریم قضا لازم نیست اگر گفتیم به امر اول است دلیل داریم همان دلیلی که می گوید نماز آیات بخوان همان دلیل هم می گوید قضایش را بخوان قضا به امر جدید نیست به همان امر اول است.
 آن کسانی که گفته اند به امر جدید است گفته اند هر کجا امر جدید داری بگو نماز آیات را باید خواند هر کجا امر جدید نداریم نماز آیات لازم نیست بخواند از همین جهت هم می گویند زن حائض در آن وقتی که ماه گرفت خورشید گرفت اگر حائض بود بعد که پاک می شود لازم نیست نماز آیات بخواند برای این که در آن وقت که امر نداشت بعد هم که پاک شد ماه باز شد خورشید باز شد که امر ندارد بنابراین آن امر اول که نمی تواند کار کند امر جدید هم که ندارد پس نماز آیات برایش واجب نیست توی رساله ها هم معمولا می گویند نماز آیات برایش واجب نیست حتی پا را گذاشته اند بالاتر راجع به نماز زلزله و امثال نماز زلزله مثل صاعقه و امثال این ها آن جا هم همین را گفته اند گفته اند در وقتی که زلزله آمده این خانم حائض بوده نماز آیات برایش واجب نبوده حالا الان نمی داند باید نماز آیات بخواند یا نه؟ امر جدید که ندارد آن امر هم که دیگر مات فات نماز آیات برایش واجب نیست.
 مشهور در میان فقهاء این شده که قضا به امر جدید است شهرت به سزایی هم پیدا شده نتیجه هم خیلی گرفته شده این که در آن وقتی که واجب بود این برایش واجب نبوده یعنی مثل زن حائض و ماه گرفتن خب وقتی که پاک شده ماه هم باز شده آن امر اول که نیست امر جدید هم که ندارد پس نماز آیات برایش واجب نیست مشهور در میان فقهاء گفته اند قضا به امر جدید است من جمله در نماز آیات فتوی داده اند زن حائض در حینی که ماه و خورشید گرفته و حائض بوده نماز آیات برایش واجب نیست.
 دلیلشان هم خب دلیل خوبی است دیگر برای این که آن موقع که واجب بوده برای مردم برای این واجب نبوده الان هم که دلیل نداریم که نماز آیات بخوان بنابراین این زن حائض لازم نیست نماز آیات بخواند بله هر کجا دلیل داشته باشیم که خیلی کم است آن دلیل به ما می گوید که باید نماز آیات را بخوانی لذا مشهور شده قضا به امر جدید است اگر امر جدید باشد کار می کند اگر امر جدید نباشد آن امر اولی نمی تواندکار بکند.
 اما یک عده ای گفته اند که نه ولو دلیل هم نداشته باشیم امر اول کار می کند گفته اند با استصحاب، این خانم در آن وقتی که حائض بوده ولو این که برایش نماز آیات واجب نبوده لمنع اما نماز آیات برای مکلف همه همه واجب بوده حالا که این پاک شده وقتش تمام شده نمی دانیم آیا باید نماز آیات بخواند یا نه؟ استصحاب می کنیم می گوییم کان واجبا الان یکون کذلک اگر هم بخواهیم استصحاب را یک سرو صورتی به آن بدهیم روی زن حائض نمی بریم می گوییم که اصلا اگر مثلا ماه گرفتن خواب بوده خب وقتی خواب بوده که نماز آیات برایش واجب نیست حالا فردا صبح به او گفتند دیشب ماه گرفت حالا آیا نماز آیات برایش واجب است یا نه؟ گفته اند استصحاب بکن بگو کان واجبا الان یکون کذلک.
 استصحاب استصحاب کلی قسم سوم از استصحاب کلی در کفایه است یعنی در رسائل، مرحوم آخوند از مرحوم شیخ گرفته اند اگر یادتان باشد استصحاب کلی را منقسم کرده اند به سه قسم.
 قسم اول این که کلی در ضمن فرد بوده حالا فرد نیست نمی دانیم کلی هست یا نه؟ استصحاب می کنیم همین طور که اگر فرد باشد استصحاب می کنیم الان هم کلی را استصحاب می کنیم این قسم اول.
 قسم دوم گفته اند که آن جا که شک ما ناشی باشد در فرد از قصیر و طویل که نمی دانم چرا مرحوم شیخ انصاری مرحوم آخوند مثال می زنند به فیل و پشه؟ حالا مثال خیلی دارد توی فقه، ای کاش مثال فقهی زده بودند برای این که مثلا می دانیم حیوان در خانه بوده نمی دانیم در ضمن پشه بوده تا مرده باشد حالا حیوان نباشد یا در ضمن فیل باشد که صد سال عمر می کند الان حیوان باشد خدا رحمت کند مرحوم آیت الله آقای مرعشی را ما کفایه را پیش ایشان استصحابش را پیش ایشان خواندیم ایشان می گفتند این مثال در زمان شیخ بوده نه حالا که پشه ها روی کرسی هم پیدایشان می شود آن وقت ها کرسی بود حالا کرسی دیگر دمده شده.
 حالا علی کل حال فرد قصیر و طویل، قصیر رفته نمی دانیم طویل هست یا نه؟ استصحاب فرد نمی توانم بکنم استصحاب کلی می توانم بکنم می گویم کان الان یکون کذلک،
 استصحاب قسم سوم گفته اند فرد را می دانم رفته نمی دانم مقارنا با رفتن آن، فرد دیگر آمده یا نه؟ یا این که دو تا بودند یک کدام رفته اند یک کدام باقی مانده می دانم زید در خانه بود کلی بود یعنی انسان بود می دانم زید رفت از خانه بیرون حالا نمی دانم با عمرو بود یا نه؟ اگر با عمرو بود استصحاب کلی بکنیم اگر با عمرو نبوده که انسان توی خانه الان نیست گفتند استصحاب قسم سوم بکن بگو انسان در خانه بود الان یکون کذلک.
 مشهور در میان اصحاب گفته اند که قسم اول قسم دوم جاری است قسم سوم جاری نیست این مشهور در میان اصحاب شده از مرحوم شیخ انصاری گرفته شده.
 خب قسم اول استصحاب حسابی می آید حالت سابقه دارد انسان در خانه بود الان یکون کذلک قسم دوم هم همین طور در خانه حتما، نمی دانم در قصیر بود یا در طویل؟ استصحاب فرد نمی توانم بکنم اما استصحاب کلی مسلم می شود کرد می گویم کان الان یکون کذلک.
 اما قسم سوم همه گفته اند نمی شود چرا نمی شود؟ گفته اند خب واضح است برای این که کلی در ضمن فرد بود می دانم فرد رفت خب کلی هم رفت نمی دانم فرد دیگر به جای آن آمده تا کلی باشد یا نه؟ قضیه متیقنه نداریم وقتی قضیه متیقنه نداریم استصحاب نداریم که اگر یادتان باشد مرحوم آخوند یک فردی درست می کردند می گفتند ما استصحاب قسم سوم را در یک جا جاری می کنیم آن جا که مقول به تشکیک باشد مثال می زدند به رنگ مشکلی و رنگ ضعیف مشکلی می دانم رنگ بوده شدید بوده نمی دانم به طور کلی رنگ رفته یا نه؟ گفتند استصحاب قسم سوم جاری است چرا؟ برای این که قضیه متیقنه دارد و آن کلی رنگ می گویم اللون کان الان یکون کذلک قضیه متیقنه دارد
 حالا ما نحن فیه را همین طور گفته اند گفته اند که استصحاب نمی شود کرد چرا؟ برای این که قضیه متیقنه ما موقت است قید رفت مسلم دیگر مقیدش هم رفت حالا نمی دانم یک فرد دیگر یک کلی دیگر آمد یا نه؟ بخواهیم استصحاب بکنیم قضیه متیقنه نداریم قضیه متیقنه غیر مشکوکه است مشکوکه غیر متیقنه پس استصحاب قسم سوم جاری نیست من جمله این جا باید بگوییم که اگر امر جدید داریم قضا لازم است اگر امر جدید نداریم قضا لازم نیست این خلاصه حرفهاست.
 خب این فرمایش مرحوم شیخ انصاری که دیگر بعد از مرحوم شیخ انصاری هم یک چیز مسلمی شده این ما نحن فیه هم مصداقش است خیلی عالی است خیلی خوب است برای این که موقت یک امر موجود در خارج است وقتی اذا انتفی القید انتفی المقید ما نمی دانیم آیا این اذا انتفی القید انتفی المقید که می دانم تمام شده نمی دانم موقت بدون قید آیا هست یا نه؟ ما قضیه متیقنه نداریم بخواهیم استصحاب کلی هم بکنیم نمی شود چرا نمی شود؟ برای این که قضیه متیقنه ندارد
 خب مثل همان مثال عوامانه ای که مرحوم شیخ انصاری زده است و دیگران زده اند یعنی عوامانه به این معنا مسئله برای تقریب به ذهن خیلی خوب است زید در خانه بود می دانم زید رفته حتما رفته کلی در ضمنش مسلم رفته برای این که کلی طبیعی در خارج با کلی طبیعی دیگر با هم متباین هستند دیگر در وقتی که عوارض مشخصه رفت فرد رفت کلی رفت زید که رفت انسان هم رفت می دانم زید رفته کلی رفته حالا نمی دانم که یک فرد دیگر مثلا عمرو موجود است یا نه؟ خب قضیه متیقنه ندارد نه فرد قضیه متیقنه می توانم درست کنم نه کلی برای این که کلی در ضمن فرد است ما در اصل فردش شک داریم که آیا موجود است یا موجود نیست؟ لذا گفته اند قضا به امر جدید است مطلقا و اگر کسی شک بکند آیا به امر جدید است یا نه؟ استصحاب نمی تواند بکند وقتی استصحاب نتواند بکند دیگر برائت است ماه گرفته بود حالا تمام شد نمی داند نماز آیات برایش واجب است یا نه؟ رفع ما لا یعلمون می گوید واجب نیست، این خواب بود ماه گرفت حالا فردا به او گفتند دیشب ماه گرفت آن وقتی که شب بود نماز آیات برایش واجب بود اما الان که بیدار است نمی دانیم باز نماز آیات برایش واجب است یا نه؟ رفع ما لا یعلمون آن که واجب بود نماز آیات در شب بود شما می خواهید تحمیل بکنید نماز آیات در روز را دلیل ندارد استصحاب نیست وقتی استصحاب نشد رفع ما لا یعلمون خب مسئله همین جوری که مطالعه کرده اید و گفته اند و هم مرحوم آخوند و دیگران فرموده اند که مطلقا توی فقه ما قضا به امر جدید است.
 ما دو تا مسئله این جا داریم یک ) بله این همین که گفته اند به امر جدید است درست است اما ما توی قسم دومش هم همین حرف را می زنیم توی قسم سوم مرحوم آخوند که به رنگ مثال می زند باز هم می گوییم استصحاب جاری نیست چرا؟ برای این که استصحاب کلی هیچ نتیجه برای ما ندارد برای این که شارع مقدس که کلی نماز نمی خواهد کلی خارجی می خواهد کلی طبیعی می خواهد انسان در خانه بود الان یکون کذلک این انسان من حیث هو یعنی آن کلی منطقی این اصلا اثر ندارد حکم بر آن بار نیست آن که حکم بر آن بار است توی خارج است زید است عمرو است و اما کلی در ضمن زید کلی در ضمن عمرو که مشترک است این مشترک را ممکن است کسی استصحاب بکند اما استصحابش جاری نیست برای این که این استصحاب فایده ندارد در قسم سوم هم همین را می گوییم اگر یک کسی مثل مرحوم آخوند رنگ را بیاورد جلو و استصحاب بکند می گویم خیلی خوب استصحابت جاری است چکار می خواهی بکنی؟ می خواهی اثر بار کنی اثر روی کلی نیست تمام آثار روی جزئیات است کلی رنگ هیچ اثر ندارد جزئی رنگ است که اثر دارد مثلا دست ما خودکاری بوده شسته ایم رنگش باقی است نمی دانیم آیا این رنگ هست یا نه؟ استصحاب جزئی می کنیم کلی نه، بگوییم دست من مانع داشته الان هم مانع دارد این خوب است اما کلی رنگ کان الان یکون کذلک کلی رنگ مانع نیست توی نماز اصلا حکم ندارد خب این یک مطلب که ما در استصحاب قسم اول و قسم دوم و قسم سوم فقط استصحاب قسم اول را حجت می دانیم باز همین ایراد قسم دوم و سوم هم هست این که اگر می خواهی استصحاب کلی در قسم اول بکنی این کلی من حیث هو کلی هیچ نتیجه ندارد نتیجه فقهی از آن نمی توانیم بگیریم بله بحث طلبگی و ان قلت قلت طلبگی و بحث اصولی و این ها خوب است و اما بخواهیم ببریمش توی فقه این قسم اول و قسم دوم و قسم سوم هیچ نتیجه عملی نمی توانیم از آن بگیریم برای این که گفته زید را اکرام بکن نگفته کلی را، کلی را که نمی شود اکرام کرد اگر کسی اکرام بکند زید با عوارض شخصیه آن زید توی خارج واجب است اکرام بکنم چیز به او بخورانم کلی که چیز نمی خورد.
 حالا این دیگر خلاصه بحث است باید برویم توی استصحاب، دیگر از شماها استفاده بکنیم انشاء الله، این یک بحث است که این که گفته اند به امر جدید است خیلی خوب است و اما این را هم توجه داشته باشیم که این استصحاب قسم اول و قسم دوم و قسم سوم استصحاب کلی من حیث هو کلی نتیجه فقهی ندارد برای این که احکام روی کلی نیست استصحاب تماش مربوط به جزئیات است استصحاب کلی برای ما هیچ نتیجه عملی ندارد
 خب می خواستم امر دوم را بگویم اما دیدم الان می بینم وقت گذشته جلسه هم نمی دانم چرا کسل است حرف که نمی زنید اقلا به قول آن آقا این سنگ یک من را یک قدری تکان بدهید یک قدری نگاه بکنید جلسه را حسابی با نشاط بکنید این هم که نیست لذا ما هم دیگر می گوییم والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
 وصلی الله علی محمد وآل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo