< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله مظاهری

91/10/09

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع : نظر مرحوم نایینی در اجتماع امر و نهی
 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
 در باب اجتماع امر و نهی سه تا مسئله مهم مانده است و چون سه تا مسئله مربوط به بزرگان است باید به آن خیلی اهمیت بدهیم.
 مسئله اولمان قول مرحوم نایینی رضوان الله تعالی علیه است و مرحوم آقای خویی شاگرد ایشان امضا می کنند لذا در تقریرات مرحوم نایینی آمده در تقریرات مرحوم آقای خویی هم آمده.
 فرموده اند در باب اجتماع امر و نهی اگر دو عنوان متحد در خارج باشد باید قائل به امتناع بشویم و اما اگر دو عنوان متحد در خارج نباشد باید قائل به جواز باشیم.
 برای اتحادش مثال زده اند به جنس و فصل به صورت و ماده گفته اند که حیوان و ناطق در خارج متحد است بنابراین اگر امر شده باشد که اکرام ناطق بکن نهی شده باشد این که اکرام حیوان نکن باید امتناعی بشویم و بگوییم در خارج شیئ واحد نمی تواند هم مأمور به باشد هم منهی عنه پس مأمور به که نیست منهی عنه هست.
 و اما اگر مثل ناطق و حیوان نباشد مثل علم و فسق باشد علم و فسق در خارج دوتا مبدء دارد ولو در یک فرد است اما این انسان دو تا صفت دارد این دو تا صفت باهم متحد نیستند پس مانعی ندارد بگوید اکرم زیدا العالم و لا تکرم زیدا الفاسق اجتماع امر و نهی است و این من حیث انه عالم وجوب اکرام دارد من حیث انه فاسق حرمت اکرام دارد اجتماع امر و نهی می شویم مجوزی.
 مرحوم آقای خویی تقریر اصول مرحوم نایینی دارند در آن جا خیلی مختصر گفته اند و رد شده اند اما بعدش مرحوم آقای خویی خیلی مفصل و شاگردهای ایشان که تقریر درس ایشان را کرده اند خیلی مفصل در این باره صحبت کرده اند.
 اما مفصل همین خلاصه است که عرض کردم گفته اند که هر کجا دوتا عنوان متحد باشد باهم ما می شویم امتناعی هر کجا نه می شویم اجتماعی.
 خب دوتا ایراد مهم به مرحوم نایینی هست که خواه ناخواه به مرحوم آقای خویی هم هست.
 یک) اشتباه مفهوم به مصداق شده، باب اجتماع امر و نهی این است دو عنوان یکی صلاه یکی غصب، نه صلاه مربوط به غصب است نه غصب مربوط به صلاه است امر آمده روی عنوان صلاه نهی آمده روی عنوان غصب، دار غصبی، خارج معنون شده به عنوانین توی دار غصبی بخواهد نماز بخواند هم صل دارد هم لا تغصب دارد این حرکات و سکنات در خارج هم نماز است هم تصرف در غصب است ما باید امتناعی بشویم یا اجتماعی و اما در خارج هر چه میخواهد باشد اصلا تکلیف روی خارج که نمی آید که بگوید این شخص دوتا عنوان روی آن است به یک عنوان چه، به یک عنوان چه، و اصلا در خارج مقام اسقاط تکلیف است نه مقام ثبوت تکلیف، مقام ثبوت تکلیف آن مکلِف است و در نظر بگیرد صلاه و در نظر بگیرد غصب و امر را بیاورد روی صلاه و نهی را بیاورد روی غصب و آن جاها اصلا هیچ ربطی نه صلاه به غصب دارد نه غصب به صلاه دارد، شارع مقدس گفته است صل شارع مقدس گفته است لا تغصب، مکلِف یعنی در حالی که تشریع تکلیف می شود در آن جا مفاهیم همه با هم متباین هستند نه قضیه اتحادی هست نه قضیه انظمامی هست و نه ربطی هست آن چه انسان را گیر می اندازد این است که مقام سقوط تکلیف یعنی یک کسی با سوء اختیارش رفته توی خانه غصبی نماز می خواند اگر به سوء اختیار هم نباشد که خب سابقا گفتیم که طوری نیست یک کسی را زندانش کرده اند در یک جای غصبی خب معلوم است هیچ، به سوء اختیار است این به سوء اختیار می خواهد چه بکند؟ می خواهد تکلیف صل را اسقاط بکند به آن می گویند مقام سقوط تکلیف یا یک آدم لا ابالی است توی خانه مردم نشسته از خانه مردم بیرون نمی رود مقام سقوط تکلیف لا تغصب دارد.
 خب حالا این در مقام سقوط تکلیف این شیئ خارجی معنون به دو عنوان است یکی صلاه مصداق است دیگر یکی هم غصب مصداق است آن کلی تکلیف که اسمش را می گذاریم کلی منطقی آمده کلی طبیعی توی خارج شده آیا مجوزی بشویم یا امتناعی؟ دیگر فرق نمی کند می خواهد این ها توی خارج با هم متحد باشند می خواهد در خارج با هم منضم باشند ترکیب انضمامی باشد ترکیب انضمامی و ترکیب اتحادی و این ها همه اگر بخواهد برای ما کار کند کجا کار می کند؟ مقام ثبوت تکلیف نه مقام اسقاط تکلیف و این که در خارج رد مرحوم آخوند اگر یادتان باشد همین را می گفتیم می گفتیم آقا این که شما می گویید برای یک وجوب یک ماهیت بیشتر نیست خب بله معلوم است دیگر شیئ واحد که نمی تواند دارای دو ماهیت چنانچه نمی تواند دارای دو وجود باشد این شیئ واحد در خارج که یک وجود و یک ماهیت دارد اما معنون به دو عنوان است یک علم است یکی فسق، گفتم یکی و دوتا هم که نیست هزار تا فضیلت دارد هزار تا رذالت دارد شیئ واحد است توی خارج اما خب از جهت این که کشفی برایش هست می گوییم عالم از جهتی که غیبت می کند ظلم می کند به آن می گوییم فاسق به مرحوم نایینی رضوان الله تعالی هم همین را می گوییم که آقا این ترکیب اتحادی و ترکیب انضمامی و امثال این ها مربوط به خارج است نه مربوط به مفاهیم نه مربوط به عالم تکلیف، این خارج که یک وجود است عناوین مختلف دارد به یک عنوان مأمور به است به یک عنوان منهی عنه است اما نه عنوان خارج از این ماهیت، نه، آمده توی خارج کلی طبیعی، این زید آمده در خارج این زید خارجی عناوین متعدده بار بر آن است این اولا.
 ثانیا به مرحوم نایینی عرض می کنیم اصلا توی فلسفه هم ما نتوانستیم درست بکنیم ترکیب اتحادی حتی راجع به صورت و ماده اگر یادتان باشد رد مرحوم نایینی عرض می کردم مرحوم حاجی سبزواری رضوان الله تعالی علیه در وجود ذهنی چقدر این طرف و آن طرف می زند تبعا لاستادش صدر المتألهین بتواند ترکیب اتحادی درست بکند در آخر کار نمی تواند می فرمایند که ترکیب انضمامی اشبه است حالا ما نمی گوییم، ترکیب اتحادی است بین جنس و فصل، در بین ماده و صورت برای این که حد الشیئ است و حدالشیئ دیگر معنا ندارد انضمام.
 اما مرادم این جاست که اصلا ترکیب اتحادی توی خارج ما نداریم از همین جهت هم مرحوم آخوند نتوانست درست بکند رفت روی صفات باری اگر یادتان باشد کفایه را مطالعه کرده اید مسلم، اگر یادتان باشد آن جا هم صحبت کردیم گفتیم آقای آخوند شما که می خواهی بگویی که در خارج اتحاد است و معنا ندارد دوتا عنوان در خارج باشد چرا مثال نزدید به علم و فسق؟ چرا مثال نزدید به حسادت و فضیلت چرا رفتید توی صفات باری؟ صفات باری چه ربطی به بحث ما دارد؟ خب معلوم است پروردگار عالم صفاتش عین ذاتش است و کمال خدا هم به همین است به قول امیر المؤمنین نفی الصفات عنه و کمال التوحید نفی الصفات عنه آن اتحاد است فقط خداست ما هرچه گشته ایم در صدد هم بودیم یک اتحادی پیدا بکنیم راجع به صفات در خارج غیر از خدا دیگر لیس فی الدار غیره دیار.
 عمده این جاست که مرحوم نایینی فرموده مرحوم آقای خویی یک علاقه خاصی، همه یک علاقه خاصی به مرحوم نایینی دارند مرحوم نایینی انصافا خیلی بالاست خیلی خوب است از شاگردهای نمره اول مرحوم آخوند است و انصافا خیلی خدمت کرده به عالم اصول به عالم فقه، خیال می کنم این جور است مرحوم نایینی یک چیزی گفته اند مرحوم آقای خویی چون که استادش بوده می خواستند فرمایش ایشان را نقل بکنند ترکیب اتحادی و انضمامی خارجی درست کرده اند و گفته اند هر کجا ترکیب اتحادی است امتناعی شو، هرکجا ترکیب انضمامی است مجوزی شو، و باید به مرحوم نایینی بگوییم که خب شما اهل بخیه هستید مرحوم آقای خویی انصافا هم فلسفه خوانده هم عرفان من هم عقیده به عرفانش دارم هم عقیده به فلسفه اش به مرحوم آقای خویی عرض می کنیم آقا شما غیر از خدا یک جا پیدا بکن اتحاد تا برسد به این که بیایی توی صلاه و غصب و این امور اعتباریه که اصلا بهره ای از وجود ندارد همه اش عالم اعتبار است همه اش عالم انتزاع است خب این یک مطلب.
 یک مطلب دیگر هم استاد بزرگوار ما مرحوم آقای داماد روی آن پافشاری داشتند ایشان مجوزی بودند چنانچه استاد بزرگوار ما آقای بروجردی هم مجوزی بودند چنانچه استاد عزیز ما حضرت امام هم مجوزی بودند حالا آقای داماد توی اواخر بحثشان می فرمودند آقا این همه داد و فریاد ندارد اقوی دلیل شیئ وقوع شیئ است مگر شما نمی گویید نماز توی مسجد مستحب است؟ خب جمع بین وجوب و استحباب مگر شما نمی گویید که نماز در قبرستان نماز در حمام مکروه است؟ خب وجوب و مکروه، اگر می شود همه جا می شود اگر نمی شود هیچ جا نمی شود و این که وقتی به امر و نهی می رسید می گویید نمی شود وقتی به امر وجوبی و استحباب می رسید یا امر وجوب و کراهت می رسید می گویید که می شود، اگر نمی شود هیچ جا نمی شود اگر می شود همه جا می شود اقوی این است که می شود همه جا می شود اقوی دلیل شیئ وقوع شیئ است و این که ما روایات داریم فتوی داریم رساله داریم نماز توی حمام مکروه است یا نماز در مسجد مستحب است بعضی اوقات یک وجوب هفت هشت ده تا استحباب روی آن است نماز صبحش را اول وقت می خواند در جماعت می خواند با طمأنینه می خواند با اذان واقامه می خواند در مسجد می خواند خب این ها همه عناوین مختلف در شیئ واحد جمع می شود گاهی هم در خانه غصبی می خواند همین طور که در حمام می گویید مکروه است در خانه غصبی هم بگویید حرام است اقوی دلیل شیئ وقوع شیئ است.
 ما به آقای داماد اشکال می کردیم اما قبول نمی کردند و چون که ایشان بنا هم داشتند که مسائل اصولی را توی فقه بیاورند لذا نه در بحث اصولشان من ایراد به ایشان می کردم همین حرف در بحث فقه هم به ایشان ایراد می کردم من یادم است هفت هشت ده مرتبه با آقای داماد حتی راه می افتادیم از درس من همراه ایشان می آمدم تا در خانه حرفهایم را با ایشان می زدم ایشان هم خیلی سعه صدر داشتند شاگرد دوست بودند گوش می دادند به حرفها و من راجع به این مسئله بارها با ایشان حرف زدم اما ایشان قبول نمی کردند حرف من هم راجع به ایشان این بود که آقا باب اجتماع امر و نهی عامین من وجه است بحث هایی که شما می کنید عامین مطلق است ربطی به هم ندارد می گفتند خیر و ما ایرادی که به مرحوم آقای داماد داریم همین است که آقا این که شما می فرمایید اجتماع امر و نهی است اجتماع امر و نهی نیست گفته است نماز بخوان مصادیق تعیین کرده عام و خاص است یک مصداق نماز این است که آن آخر وقت با یک عجله توی حمام یک نماز دولا راست این یک مصداقش است یک مصداقش هم توی مسجد اول وقت با جماعت با طمأنینه با حضور قلب، بین این دو تا مصادیق فراوانی هست همه اش عام و خاص مطلق است یعنی یک صل داریم یک مصادیق مختلف اما در باب نماز و غصب غصب که مصداق نماز نیست آن یک عنوان برای خودش است ربطی به آن ندارد آن هم یک عنوان برای خودش است ربطی به آن ندارد امر آمده روی صلاه نهی آمده روی غصب دارد نماز می خواند این عنوان نماز می گوید صل آن عنوان غصب می‌گوید لاتغصب.
 خب این هم حرف آقای داماد اینهم ردش.
 حالا مسئله آخر ما که خیلی مسئله مشکل است 6 تا قول هم توی آن است آن هم مثل شیخ انصاری مثل مرحوم آخوند مثل صاحب فصول مثل صاحب قوانین و من جمله مثل حضرت امام 6 تا قول در آن هست و آن این است که اگر کسی رفت توی غصب حالا می خواهد از غصب بیرون بیاید این مأمور به است؟ منهی عنه است؟ هم مأمور به است هم منهی عنه؟ نهی بالفعل دارد؟ نهی سابق الساقط دارد؟ امر دارد؟ ندارد؟ این خروج از دار غصبی یعنی تخلص عن الغصب چه حکمی از احکام خمسه بار بر آن است؟ هر کسی چیزی گفته.
 ما حرف استاد بزرگوارمان حضرت امام را پذیرفته ایم که ایشان می فرمایند نهی بالفعل دارد اما ندیدم کسی بگوید مرحوم شیخ انصاری می گوید امر بالفعل دارد مرحوم آخوند می گوید نهی بالسابق الساقط نهی بالفعل که نمی شود آن نهی سابق که گفت لا تغصب حالا نمی گوید آن کار می کند لذا مسئله مسئله خیلی مشکلی است امیدواریم در مقابل این 5، 6 تا قول یک قول هم شما پیدا بکنید بگوییم قمی ها چنین گفته اند نجفی ها چنین گفته اند اصفهانی ها هم چنین می گویند، ما آمدیم این جا برای همین که بگویند اصفهانی ها چنین گفته اند اما تا حال آرزویش به دلمان مانده است.
 وصلی الله علی محمد وآل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo