< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله مظاهری

91/11/07

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع : نهی در عبادات و معاملات + مفاهیم
 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
 درباره نهی در عبادات یک مسئله مانده است به نام خاتمه و این که نقل می کنند از ابوحنیفه از سنی ها، از فخر المحققین از شیعه ها که گفته اند نهی در معاملات موجب صحت است، حرام است اما واقع می شود، به عبارت دیگر حرمت تکلیفی دارد اما حرمت وضعی ندارد، چرا؟ هر دو یک دلیل آورده اند هم ابوحنیفه این دلیل را آورده هم فخر المحققین و آن این است که یک چیزی باید باشد تا بگوییم حرام است و الا اگر هیچ چیزی نباشد چیزی که نیست چطور بگوییم حرام است؟ پس باید معامله ای واقع بشود معامله ای واقع شده باشد شارع مقدس بگوید این معامله را واقع نکن یا شارع مقدس بگوید این معامله ای که واقع کردی حرام است.
 از ابوحنیفه خیلی توقع نداریم یک آدم بی سواد زرنگی بوده دغلی بوده اصفهانی هم بوده لذا از ابوحنیفه خیلی توقع نیست اما از مثل فخر المحققین که راستی هم فخر المحققین است پسر علامه این چنین توقع از ایشان نبود برای این که آن کسی که می گوید نهی در عبادات موجب فساد است معنایش این است که شارع مقدس زجر از این کار کرده به معنا این که اگر شارع مقدس این نهی را نکرده بوده آن واقع می شد ثمن العذره سحت اگر شارع مقدس نگفته بود این کود فروشی می کرد خون فروشی می کرد چیزهای نجس را سگ و خوک و خنزیر و این ها را خرید و فروش می کرد شارع مقدس آمد گفت این کار را نکن خب معنایش چیست؟ زجر عن الفعل است یا به قول مرحوم آخوند طلب ترک است.
 ما راجع به نهی گفتیم که این که مرحوم آخوند می فرمایند امر طلب فعل است نهی طلب ترک است گفتیم قبول نداریم بلکه امر طلب فعل است نهی زجر از فعل است طلب توی آن نیست زجر می کند از فعل، گاهی هل می دهد بیرون گاهی هل نمی دهد بیرون، نگه می دارد تا نرود بیرون، اولی را می گوییم امر دومی را می گوییم نهی، در ما نحن فیه هم همین است که اگر نهی شارع مقدس نبود در اسلام نجاست فروشی جایز بود اما چون که نهی اسلام آمده نجاست فروشی معامله نیست معامله باطل است علاوه بر این که معامله باطل است گناه هم هست، نه این که معامله صحیح است و گناه است، نه، زجر کرده شارع مقدس از این معامله، این معامله را نکن لا تبع الخنزیر معنایش این است که این معامله را انجام نده، نه این که یک چیز باشد شارع مقدس بیاید از آن نهی کرده باشد، نه، از اول شارع مقدس نهی کرده است از وقوع فعل در وقتی که نهی کرده باشد نهی در معامله یعنی این معامله را انجام نده اگر معامله را انجام داد پیش شارع مقدس واقع نمی شود نمی شود گناه هم کرده است مثل همه جاها که نهی می کند شارع مقدس، شارع مقدس می فرماید غیبت نکن لازم نیست یک چیزی موجود باشد شارع مقدس از آن نهی کرده باشد شارع مقدس که می فرماید غیبت نکن یعنی اصلا زجر از این فعل است این فعل باید در خارج موجود نشود اگر در خارج موجود شد چه؟ آن وقت عقاب دارد چرا عقاب دارد؟ برای این که مخالف نهی شارع مقدس کرده است.
 نمی دانم چه جور شده؟ کفایه را اگر مطالعه کرده باشید می بیند انسان که مرحوم آخوند هم یک چیزیش می شود از این حرف ابوحنیفه و حرف فخر المحققین. آن چه هست این است شارع مقدس یک افعالی را در خارج می خواهد موجود بشود طلب می کند آن افعال در خارج موجود بشود آن افعال نیستند می فرماید در خارج ایجاد بکن به این می گوییم امر تکلیفی و امر وضعی، گاهی هم شارع مقدس یک چیزهایی را می خواهد در خارج موجود نشود نهی از آن می کند یعنی این شیئ را در خارج ایجاد نکن، نه این که چیزی موجود باشد و بگوید که این را بردار، نه، زجر عن الفعل است شارع مقدس می گوید این چیز در خارج موجود نشود در خارج غیبت باید موجود نشود در خارج باید نجاست فروشی نباشد در خارج باید روی سگ و خنزیر بیع نیاید بیع روی سگ و خنزیر حرام است و امثال این ها، معنای نهی یعنی این که نکن به قول حضرت امام نکن که نمی شود، می خواهی این معامله واقع بشود نکن که معامله واقع نشود، اگر کرد چه؟ معامله واقع نمی شود گناه هم کرده.
 ما توی سگ و خنزیر داریم حرف می زنیم نهی در معاملات داریم حرف می زنیم نهی در معاملات معنایش این است این معامله را نکن که نمی شود یعنی انتقال سگ از این شخص به شخص دیگر شارع مقدس می گویند این کار نمی شود اگر کردی چه؟ نمی شود اما گناه هم کرده ای، نمی شود چرا؟ برای این که معنای نهی در معاملات یعنی نکن که نمی شود اما کردی چه؟ گناه هم داری گناه دیگر برای چه؟ مخالفت شارع مقدس کردی در این مسئله دیگر چیزی نداریم.
 گفتم مرحوم آخوند قاعده ایشان این است من جمله این جا این جور شده قاعده ایشان این است هر کجا که بحث آسان باشد از نظر معنا، باید از نظر لفظ مشکلش کنند تا کفایه همه اش بشود مشکل لذا این سبب و مسبب و تسبب و تسبیب و این ها همه همه یک معنا پیدا می کند عبارتهای مرحوم آخوند یک دردسر حسابی برای ما درست کرده و الا معنایش این است که حالا نهی از سبب بشود نهی از مسبب بشود نهی از اثر بشود برای ما این ها هیچ تفاوت ندارد و آن که هست این است که نجاست فروشی در اسلام ممنوع است حالا نهی که گفته است لا تبع روی اثر آمده باشد که می گویند ثمن العذره سحت روی اثر آمده، روی سبب آمده باشد بگوید لا تبع، روی مسبب آمده باشد بگوید که هذه المعامله غیر صحیح، این ها فرق دیگر نمی کند روی سبب باشد روی مسبب باشد روی اثر باشد همه بر می گردد به این که شارع مقدس می خواهد این معامله در خارج واقع نشود وقتی می خواهد این معامله در خارج واقع نشود هر چه شما بخواهی بکنی که این معامله در خارج واقع بشود نمی شود نکن که نمی شود آن وقت علاوه بر این که نمی شود گناه دارد چرا؟ برای این که مخالفت شارع مقدس است لذا اگر مثلا سگ و خنزیر و امثال این ها، حالا همه این ها حرف دارد فعلا که بحث فقهی نیست راجع به خنزیر مثلا همین چند روز قبل از من سوال می کرد که خنزیر را توی بیابان گرفته حالا می خواهد بفروشد به ارمنی جایز است یا جایز نیست؟ گفتیم خب جایز است اما حالا خنزیر فروشی بین مسلمانها، سگ فروشی بین مسلمانها خون فروشی بین مسلمانها کود فروشی بین مسلمانها این ها جایز نیست خب معنا جایز نیست یعنی چه؟ یعنی نهی در معاملات آمده، نهی در معاملات آمده چیست؟ نهی زجر از فعل کرده گفته این معامله ها واقع نشوند حالا که گفته معامله واقع نشود اگر من معامله را واقع کردم مخالفت شارع کرده ام هیچ چیزی واقع نشده شارع مقدس امضا نمی کند دیگر امضا نکرده بنابراین کار من لغو بوده، ما می خواستیم گردن شارع بگذاریم نشده.
 علاوه بر این که معامله واقع نشده گناه هم کرده ام چرا گناه؟ برای این که شارع مقدس نهی کرده نهی شارع مقدس را زیر پا گذاشته ام ظاهراً بحث واضح است دیگر.
 بحث مفاهیم سه تا مقدمه دارد هر سه مقدمه فوق العاده مهم است. مقدمه اول راجع به تفسیر مفهوم است مفهوم چیست؟
 بهترین تعریف ها این است بگوییم حکم غیر مذکور ملازم لحکم المذکور مثل این که همه تعریف ها را انسان ببیند این تعریف در میان همه تعریف ها هم موجز است هم قابل خدشه نیست.
 مثلا ان جائکم فاسق بنباء فتبینوا خب این ظهور است اگر کسی گفت مفهوم دارد معنایش این است که ان جائکم عادل فلایجب لکم التبین این ان جائکم عادل فلایجب التبین حکم غیر مذکور است به آن می گوییم مفهوم این حکم غیر مذکور ملازم با حکم مذکور، حالا ملازمش هم به معنا اعم باشد یا به معنی اخص ملازمه عرفی البته یعنی وقتی که می گوییم ان جائکم فاسق بنباء فتبینوا اگر فورا به ذهن عرف آمد ان جائکم عادل فلایجب التبین می گوییم لازم به معنی الاخص، اگر با فکر آمد یعنی شرط و مشروط و جزاء و این ها را فکرش را کرد می گوییم که لازم به معنی الاعم، به عبارت دیگر لازم به معنی الاعم و لازم به معنی الاخص این است اگر فکر نکرده به ذهن بیاید اسمش را می گذاریم لازم به معنی الاخص اگر با فکر به ذهن بیاید به آن می گوییم لازم به معنی الاعم، ظاهراً این جوری است که حکم غیر مذکور لازم لحکم مذکور بالملازمه العرفیه بمعنی الاخص یعنی تا بگوییم ان جائکم فاسق بنباء فتبینوا اگر مفهوم داشته باشد که بعد صحبت می کنیم به ذهن عرف می آید ان جائکم عادل فلایجب لکم التبین خب این مقدمه اول.
 مقدمه دوم این هم مقدمه مقدسی است این است که قضیه مفهوم، نزاع در قضیه مفهوم صغروی است نه کبروی یعنی بحث نمی کنیم این که مفهوم حجت است یا نه؟ نه، همه می دانند مفهوم اگر باشد حجت است.
 اشکال در این است که آیا مثلا مفهوم شرط هست یا نه؟ قضیه شرطیه مفهوم دارد یا نه؟ قضیه وصفیه مفهوم دارد یا نه؟ معنایش این است که اگر مفهوم داشته باشد مسلم حجت است لذا نزاع ما می شود نزاع صغروی نه نزاع کبروی، در مابقی بحث هایمان نزاع نزاع کبروی بود اما در مفاهیم نزاع نزاع صغروی است نه نزاع کبروی، مثلا در مفهوم شرط یکی می گوید مفهوم ندارد یکی می گوید مفهوم دارد آن کسی که مفهوم ندارد معنایش این است که اگر مفهوم داشته باشد حجت است اما مفهومی در کار نیست به آن می گوییم نزاع صغروی، این هم چیزی نیست.
 چیزی که خیلی مهم است و تقاضا دارم روی آن فکر بکنید تا فردا این است استاد بزرگوار ما آقای بروجردی رضوان الله تعالی علیه ایشان مدعی بودند همه مفاهیم حجت است چه مفهوم شرط چه مفهوم وصف چه مفهوم عدد چه مفهوم غایت، همه مفاهیم حجت است.
 بعد هم که می فرمودند همه مفاهیم حجت است نسبت به قدماء هم می دادند می گفتند این که مفهوم شرط حجت نیست این از متأخرین پیدا شده، مفهوم وصف حجت نیست این از متأخرین پیدا شده و الا قدماء همه همه می گفتند همه این ها وصف است چه شرط و چه وصف و چه غایت و چه عدد و چه حصر همه این ها مفهوم دارد به عبارت دیگر همه این ها مفاهیم دارد مفاهیمش هم حجت است.
 خب این حرف ایشان مثل خود ایشان دیگر حرفشان بالاست.
 نسبت به قدمایشان دیگر کار را مشکل می کند ایشان که همین جوری حرف نمی زنند و می شود که یک اجماع از قدماء به این که همه این مفاهیمی که ما داریم حرف می زنیم درباره اش که هیچ کدام را هم مرحوم آخوند نمی توانند قبول بکنند که مفهوم دارد ایشان می گویند همه این مفاهیم حجت است یعنی مفهوم دارد.
 دلیل ایشان خیلی نارساست اما روی دلیل هم خیلی ایشان پافشاری دارند شاید من این 8 سال که درس ایشان رفتم حالا اصولشان هیچ، توی فقه هم بعضی اوقات به یک عناوینی حرف را می آوردند جلو و مدعی بودند.
 دلیلشان چیست؟ می گفتند مثلا اکرم زیدا العالم اگر این وصف مفهوم داشته باشد خیلی خوب معنایش این است که فاسق را اکرام نکن واما اگر این وصف مفهوم نداشته باشد فرقی بین زید عالم و زید جاهل نباشد این اکرم زیدا العالم لغو است و حیث این که لغویت در کلام شارع مقدس نیست پس باید همه مفاهیم من جمله مفهوم وصف حجت باشد دلیل خیلی نارساست اما درکلمات ایشان گفتم تکرار هم می کردند.
 خب این فرمایش ایشان نبود قبل از آقای بروجردی بعد از آقای بروجردی، یعنی قبل از آقای بروجردی مرحوم آخوند استادشان، بعد از آقای بروجردی شاگردهای آقای بروجردی شاگردهای مرحوم آخوند همه این ها گفته اند خب این اکرم زیدا العالم ممکن است برای تشریفات علم باشد احتمالش که هست وقتی احتمال هست دیگر مفهوم گیری نمی توانیم بکنیم معنایش این جور می شود زید وجوب اکرام دارد می خواهد عالم باشد می خواهد فاسق، عالم باشد بهتر است که بعد درباره اش صحبت می کنیم که این ها همه قبل از آقای بروجردی بعد از آقای بروجردی مفهوم را می برند روی علت منحصره از کلام گرفته بشود و تا علت منحصره نتوانیم از کلام بگیریم مفهومی توی کار نیست آقای بروجردی این را قبول ندارند در حالی که خب آقای بروجردی آخوند را دیده اند کفایه را دیده اند تدریس کرده اند روی کفایه اتفاقا اصول ایشان روی کفایه بود حیف که اصول ایشان رسید به اشتغال و کار مرجعیت موجب شد این اصول تعطیل شد اگر ایشان یک دوره اصول گفته بودند خیلی بالا بود انصافا خیلی خوب بود.
 خلاصه حرف این است که آقای بروجردی ادعا دارند آن هم نسبت به قدماء یک دلیل دارند دلیل نارسا و ما نمی دانیم چه بکنیم؟ رد کردن دلیل آقای بروجردی خیلی واضح است اما این حرفهای آقای بروجردی را رد کردن که قدماء می گویند همه مفاهیم حجت است و دلیل که می خواهند بیاورند عدم لغویت و لغویت این را هم همین جور رها کردن مشکل است لذا تقاضا دارم از همه شما یک فکری بکنید ببینیم که آقای بروجردی را چه جور می شود رد کنیم که با شأن آقای بروجردی منافات نداشته باشد.
 وصلی الله علی محمد وآل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo