< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله مظاهری

91/11/15

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع : مفهوم یک امر عرفی است
 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
 این بحث دیروز بحث خوبی بود و وقتی برویم در اصول می بینیم که بزرگان خود بحث را آورده اند و قبول کرده اند اما وقتی که در خصوصیات بحث بکنیم می بینیم که بحث را قبول ندارند مثلا مثل مرحوم شیخ انصاری مفاهیم را حجت نمی دانند مفهوم شرط و مفهوم وصف و مفهوم عدد و تقریبا مرحوم آخوند در کفایه هم چنین هستند راجع به مفهوم شرط صحبت کردم انشاء الله راجع به مفهوم وصف هم فردا صحبت می کنیم راجع به سایر مفاهیم هم صحبت می کنیم می بینیم مرحوم آخوند از کسانی است که مفاهیم را از راه اصطلاحی حجت نمی دانند راجع به مفهوم شرط اشکالی می کنند اشکال قوی تر راجع به مفهوم وصف می کنند اشکال قوی تر راجع به مفهوم عدد می کنند و بالاخره از مفاهیم رد می شوند.
 توی کتابها که برویم می بینیم این ان قلت قلت طلبگی راجع به مفاهیم هست مثلا مثل شیخ انصاری ان جائکم فاسق بنباء فتبینوا می گوید 21 اشکال لا یذب توی آن هست و ما بقی مفاهیم.
 و اما وقتی که بیاییم توی فقه می بینیم این ها بعضی اوقات مفهوم لقب را هم حجت می دانند همان که مفهوم شرط را مطالعه کرده اید دیگر مرحوم آخوند در ان جائکم فاسق بنباء فتبینوا چه غلقی در عبارات آوردند و این طرف بزن و آن طرف بزن و بالاخره می خواستند مفهوم در ان جائکم فاسق بنباء فتبینوا درست بکنند در مقابل شیخ انصاری اما همین ها وقتی که بیایند توی فقه می بینیم که بسیاری از مفاهیم را حتی مفهوم لقب را حجت می دانند خب شما که مفهوم شرط را حجت نمی دانستید چه جور شد این جا مفهوم لقب حجت شد؟ می گوید عرف.
 این حرفی هم که من می زنم می گوید عرف، نه این که من بزنم، خودشان می فرمایند می فرمایند عرف از این جمله مفهوم می فهمد همان کسی که مشهور در میان اصحاب است مفهوم شرط حجت است این مشهور یک نحو شهرتی پیدا شده از قدماء از متأخرین از متأخر متأخرین مفهوم شرط حجت است اما همین ها می گویند که ان جائکم فاسق بنباء فتبینوا مفهوم ندارد چرا؟ صیغ لبیان الموضوع این اصلا ان جائکم فاسق شرط نیست این آورده شده به جای موضوع، قضیه بتّیه است نه قضیه شرطیه.
 یا در وصف مشهور در میان اصحاب می گوید که مفهوم وصف حجت نیست، می دهیم دست آقای بروجردی رضوان الله تعالی علیه می فرماید آقا اصلا این یک استیحاش کننده است در میان عرف که شما بگویید مفهوم وصف حجت نیست برای این که قاعده اذا انتفی الجزء انتفی الکل می گوید خب وقتی که وصف نباشد حکم نیست بعد هم آقای بروجردی هو می کنند می فرمایند این ها که توی اصول ما آمده که باید ثبوت عند الثبوت و انتفاء عند الانتفاء و بعد هم باید علت علت تامه و بعد هم علت علت منحصره این ها را بگذار کنار ببین آیا مفهوم هست یا نه؟ ان جائکم فاسق بنباء فتبینوا این فاسقی که در این جا آمده اگر فاسق و عادل مثل هم باشد لازم می آید لغویت پس ان جائکم فاسق بنباء فتبینوا مفهوم دارد.
 و ظاهرا هم باید مسئله را همین جور درستش بکنیم همین که درجاتش عالی عالی تر علامه مجلسی در یک جایی از بحار می فرماید شما فقهاء وقتی که وارد اصول می شوید یک چیزهایی می گویید وقتی وارد فقه شدید آن چیزها یادتان رفته و یک چیزهای دیگر می گویید حالا نه به این شوری که ایشان می فرماید اما بعضی اوقات انصافا این جوری می شود و در باب مفاهیم ما باید ببینیم که این باب مفاهیم که حکم غیر مذکور ملازم لحکم مذکور بالملازمه العرفیه آیا هست یا نه؟ هر کجا هست می گوییم مفهوم هست حتی مفهوم لقب، اگر نیست می گوییم مفهوم نیست حتی مفهوم شرط، مثل این که مطلب خیلی صاف می شود خیلی عالی در می آید مثلا در همین ان جائکم فاسق بنباء فتبینوا عرف دو سه وجه این جا مفهوم می فهمد یکی از قضیه شرطیه می گوید که توی اصطلاحش نبر ان جائکم فاسق بنباء فتبینوا عبارتا اخرایش می شود ان جائکم عادل فلا یجب التبین تمام شد دیگر، وقتی ببرید وقتی اصطلاحات و توی الفاظ و تبدیل لفظ به لفظ و آن جوری که مرحوم آخوند در کفایه کرده اند خب گیر می کنید نبر توی این حرفها بگو ان جائکم فاسق بنباء فتبینوا معنایش این است ان جائکم عادل بنباء فلا یجب التبین می شود مفهوم شرط مفهوم شرط هم حجت است، حجت است به این معنا این جا مفهوم دارد عرفا.
 باز می گوید این را از من قبول نمی کنی، ان جائکم فاسق بنباء فتبینوا این لفظ فاسق برای چه آمده مگر فرق بین فاسق و غیر فاسق نیست؟ معلوم است یک نکته ای دارد این فاسق، آدم سفیه است که به خبر فاسق عمل می کند اما عقلاء به خبر عادل عمل می کنند حسابی هم عمل می کنند اصلا زندگیشان می چرخد روی خبر عادل یعنی ثقه، بنابراین این فاسق که در این جا آمده معلوم است قید است ان جائکم فاسق بنباء این فاسق در این جا آمده مفهوم به ما بدهد و آن این است که اگر عادل باشد لا یجب التبین یک معنای عرفی، اگر ما قطع نظر بکنیم از اصطلاحات و نیفتیم توی جزر و مد الفاظ و راستی بشویم عرف، البته عرف شدن هم کار مشکلی است خیال نکنید که هر کسی می تواند عرف باشد مرحوم صاحب قوانین رضوان الله تعالی علیه می فرمایند عرف نه این آدمهای کوچه و بازاری، عرف یعنی ذهن مجتهد خالی از اصطلاحات چقدر عالی معنا می کند این ذهن خالی از اصطلاحات این پیدا شدنش خب مشکل است از همین جهت هم مشهور در میان بزرگان در میان محققین این است که اعلمیت به چیست؟ مشهور گفته اند اعلمیت به فهم عرفی است، مشهور است چه کسانی بودند و رفتند و جای آنها خالی، مرحوم میرزای بزرگ از دنیا رفتند مرحوم میرزای کوچک آشیخ محمدتقی شیرازی خیلی بالا بوده با آسید محمد فشارکی این ها با هم هم مباحثه بودند از شاگردهای نمره اول مرحوم میرزا بودند همه روی این ها حساب می کردند همه این ها را اعلم می دانستند الا شاذا، مرادم این جاست که عصر مرحوم میرزای بزرگ که از دنیا رفتند آسید محمد فشارکی پسرش را فرستاد خدمت میرزای کوچک که زن و بچه مان را به کی ارجاع بدهیم؟ مرحوم میرزا فرمودند اگر دقت عقلی باشد تو، تو از من دقیق تری از نظر فقه، اگر فهم عرفی باشد من، پسر آسید محمد فشارکی آمدند خبر دادند به بابا، بابا گفت مناط در اعلمیت فهم عرف است لذا هم مباحثه من اعلم از من است زن و بچه من از آقا تقلید بکنند و این یک چیز مشهور در میان اصحاب است که فهم عرفی مقدم حتی بر دقت های عقلی و ما دیده ایم این را، الحمد لله من استاد خیلی دیده ام ده بیست تا استاد فوق العاده مبرز خوب من دیده ام، خب دیده ام بعضی اوقات راستی فهم عرفی می تواند حسابی حلاجی بکند می تواند حسابی استنباط بکند حکم شرعی را از روایات اهل بیت که روایات اهل بیت که آن دقت عقلی را نمی خواهد، دقت عرفی را می خواهد.
 بعضی اوقات هم دیده ام یا کتابش را دیده ام که آقا می افتد توی دقت های عقلی برای اثبات کردن مطلب آخر خودش هم توی آن می ماند الان کتابها هم همین طور است یعنی بعضی از کتابهای اصول را انسان سراغ دارد این کتابها از نظر بیان عرفی مقدماتش ذی المقدماتش نتیجه خیلی عالی است بعضی ها هم از نظر مقدماتش ذی المقدماتش نتیجه گرفته خیلی بد است چرا بد است؟ رفته توی مباحث عقلی گاهی فلسفی و گاهی دقی و گاهی چیزهایی که به ذهن خودش می آید نه به ذهن شاگردها نه به ذهن عرف و من جمله مفاهیم است
 ما اگر برویم توی مفاهیم می بینیم همین ان جائکم فاسق بنباء با مفهوم وصف ما می توانیم مفهوم گیری بکنیم و بگوییم که خبر فاسق حجت نیست خبر عادل یعنی ثقه عادل در گفتار حجت است.
 چنانچه در همین ان جائکم فاسق بنباء فتبینوا آن 21 اشکال لا یذب مرحوم شیخ را بگذار کنار با مفهوم علت یا با خود علت می توانیم مفهوم درست بکنیم ان تصیبوا قوما بجهاله فتصبحوا علی ما فعلتم نادمین این به منزله علت حکم است حالا اسمش را مفهوم نگذارید معنایش این است که هر کسی به شایعه ها دست بزند این آدم بی خودی است قولش حجت نیست هر کسی به خبرهای موثق دست بزند ولو این که مخالف با واقع هم باشد اما این ان تصیبوا قوما بجهاله فتصبحوا علی ما فعلتم نادمین نیست این سفیه نیست این پشیمان هم نمی شود بنابراین اگر خبر از فاسق شد پشیمانی دارد سفاهت است شایعه است 90 درصدش دروغ است بی خود است پس بنابراین دست بزن به خبر ثقه قبول هم بکن سفاهت هم نیست پشیمانی هم ندارد اگر هم مخالف با واقع باشد معذوری بنابراین خبر واحد که ثقه باشد حجت است خبر جاهل که فاسق باشد لیس بحجه چرا؟ برای این که آن سفاهت است آن عقلائی برای این که آن پشیمانی می آورد آن پشیمانی نمی آورد.
 خب با این عرضی که من کردم مثل این که باز هم هست از همین ان جائکم فاسق بنباء فتبینوا ان تصیبوا قوما بجهاله فتصبحوا علی ما فعلتم نادمین ما مفهوم بفهمیم و خبر ثقه را حجت بکنیم البته ارشاد، ارشاد به حرف عقلایش بکنیم احتیاج به این ان قلت قلت ها هم نداشته باشیم.
 اگر بپذیرید این حرف من را که حرف من هم نیست یعنی وقتی که برویم توی فقه وقتی برویم توی اصول همین جاها می بینیم که حرف گفته شده و ما در حجیت مفاهیم یعنی در داشتن مفاهیم که این قضیه آیا مفهوم دارد یا ندارد؟ دائر مدار آن دقت های عقلی نیستیم بلکه دائر مدارهای دقت های عرفی، خیلی تفاوت دارد
 یک تسامحات عرفی داریم مال اخباری ها، اخباری ها معمولا آدمهای خوبی هستند آدمهای کار کرده هم هستند اما بی سوادند از همین جهت هم به آنها می گوییم اصولی های بی سواد و تسامح دارند توی کار، با فهم عوامانه عرفی می خواهند روایت معنا بکنند خب معلوم است این حجت نیست.
 بعضی هم با دقت های عقلی که اسمش را می گذاریم دقت های فلسفی، فلسفی اسمش را نگذارید، دقت های غیر متعارف دقتهایی که به ذهن عرف نمی آید باید تحمیل به عرف بکنیم بعضی اوقات این جوری است این هم حجت نیست این هم بینی و بین الله بخواهیم گردن شارع بگذاریم نمی شود خیلی جاها انسان می بیند که گفته اند اما نشده است اما نمی شود.
 پس چه حجت است؟ دقت های عرفی یعنی عقلاء، اسمش را می گذارند عقلاء اسمش را می گذارند سیره عقلاء اگر عرف می گوییم نه عرف کوچه و بازار همان که مرحوم صاحب قوانین فرموده اند دیگران هم قبول دارند ذهن خالی ما از اصطلاحات نظیر همان مثال، مثال خوبی است که مرحوم علامه می دید که آب چاه به ملاقات نجس نجس نمی شود اما مشهور است آب چاه به ملاقات نجس نجس می شود این اول آمد چاه های خودشان را پر کرد که یک دفعه نکند یک در هزار تمایل باشد به نفع شخصی بعد هم با آن دقت های علامه ای یعنی دقت های عرفی اثبات کرد این که آب جاری و آب چشمه و آب کر و آب چاه همه یک حکم دارد.
 خالی کردن ذهن از اصطلاحات این جوری خیلی مشکل است راستی مشکل است بعضی اوقات آداب و رسوم اجتماعی اثر می گذارد بعضی اوقات مرید داری اثر می گذارد بعضی اوقات اجتماع اثر می گذارد بعضی اوقات می بیند که اگر این را بگوید کار آسان می شود اگر نگوید کار مشکل می شود و بالاخره بعضی اوقات هزارها مشکل اطراف را می گیرد می خواهد اجتهاد بکند مشکل ها را رفع بکند ذهن عوامانه اش را بگیرد می شود حجت این ها را از آن نگذرید مرحوم حاج آقا مصطفی خمینی رضوان الله تعالی علیه می گفت که پدرم 15 سال تا وقتی که ایشان بود در نجف ساعت 9 باید در حرم مطهر امیر المؤمنین باشد و یک شبی به جای این که برف بیاید باران بیاید شن می آمد هوا خیلی بد بود و ما دیدیم حضرت امام مهیاست برای رفتن حرم، این اطرافی ها به من گفتند حرف تو را می شنود برو به ایشان بگو امشب حرم نروید زیارت را همین جا بخوانید گفت من رفتم خدمت حضرت امام به حضرت امام گفتم آقا امام علیه السلام دور و نزدیک دارد یا نه؟ گفت نه، ما در محضر مقدس ائمه طاهرین هستیم ادب حضور باید مراعات بشود گفتم آقا اگر دور و نزدیک ندارد خب این زیارت جامعه ای که شما می روید حرم امشب توی اتاق بخوانید گفت ایشان بلند شدند عبا را دوش گرفتند یک تبسم کردند گفتند مصطفی ذهن عوامانه ما را از ما نگیر، خیلی حرف است خیلی حرف است یک کسی که آن دقتهای عرفانی راجع به امام علیه السلام حالا بیاید و در ببوس دیوار ببوس بدن خودت را متبرک کن به ضریح مطهر مقید باش پهلوی ضریح بنشین تکیه بده به ضریح، با یک تواضعی السلام علیکم یا اهل بیت النبوه زیارت بخوان تا آخر خوشا به حال این ها آن جا که باید دقت بکنند می گوید که پروردگار عالم تجلی کرد با همه اسماء و صفاتش حتی اسماء و صفات مستأثره علی پیدا شد آن جا که باید تنزل بکند مثل عوامر مردم در و دیوار ببوس و بیا پهلوی ضریح مطهر بنشین و تکیه بده و زیارت جامعه بخوان.
 و ما از شما تقاضا داریم این ها را به آن اهمیت بدهید خیلی این ها به درد می خورد خیلی و این ها توی فقه ما خیلی به درد ما می خورد حالا در مسئله ما دو تا عویصه بزرگی هست که مرحوم آخوند هم متعرض شده اند انشاء الله برای فردا.
 وصلی الله علی محمد وآل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo