< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله مظاهری

92/01/20

بسم الله الرحمن الرحیم

 درس‌خارج‌اصول‌حضرت‌آیت‌الله‌العظمی‌مظاهری«مدظله‌العالی»
 موضوع : استصحاب عدم ازلی
 تاریخ 20 / 1 /92
 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
 راجع به استصحاب عدم ازلی بعضی فرموده اند استصحاب عدم ازلی جاری است اما وقتی که می خواهند مثال بزنند مثال را برده اند روی استصحاب عدم نعتی و من در گفتارها در کتابها این را زیاد دیده ام که اشتباه شده بین استصحاب عدم نعتی که عدم محمولی هم می گویند و عدم ازلی که عدم موضوعی هم می گویند و استصحاب عدم نعتی و عدم محمولی را اگر یادتان باشد روز اول خب روی آن صحبت کردم گفتم که معلوم است استصحاب عدم نعتی جاری است هیچ اشکال هم ندارد و قضیه سالبه به انتفاء موضوع هم نیست و این که ما استصحاب عدم نعتی داریم مثل استصحاب وجودی بلااشکال است.
 از جمله کسانی که همین اشتباه را کرده مرحوم آقای خویی رضوان الله تعالی علیه است که مفصل مرحوم آقای خویی صحبت می کنند اما بالاخره مطلب را می رسانند به آن جا که استصحاب عدم ازلی همان استصحاب عدم محمولی است و همین طور که استصحاب عدم محمولی جاری است استصحاب عدم ازلی هم جاری است.
 گرچه اگر مطالعه کرده باشید این مقرر خوب نتوانسته فرمایش مرحوم آقای خویی را به ما بفهماند ولی علی الظاهر وقتی که انسان مطالعه بکند همه اش را می بیند این مقرر اشتباه کرده بین استصحاب عدم محمولی و استصحاب عدم ازلی یعنی عدم موضوعی.
 استصحاب عدم نعتی این است که یک موضوعی موجود است مثل زید ما نمی دانیم این زید آیا مجتهد است یا نه؟ خب مسلم است استصحاب جاری است می گویم این زید سابقا مجتهد نبود حالا نمی دانم مجتهد است یا نه؟ مجتهد نیست قضیه متیقنه عین مشکوکه عدم نعتی معنایش این است که موضوع در خارج داریم.
 ایرادی که در استصحاب عدم ازلی ما داشتیم می گفتیم که قضیه متیقنه غیر مشکوکه مشکوکه غیر متیقنه بلکه می گفتیم استصحاب موضوع ندارد یا این که هاذویت ندارد اما در استصحاب عدم نعتی عدم محمولی خب مسلم استصحاب ما هم موضوع دارد هم محمول دارد هم اتحاد بین قضیتین است، زید نیامده بود ازدواج نکرده بود زید نمرده بود زید عادل نبود فاسق بود حالا الان نمی دانم زید مرد یا نه؟ خب استصحاب دارد دیگر، نمی دانم زید مجتهد شد یا نه؟ استصحاب دارد نمی دانم زید عادل شد یا نه؟ استصحاب دارد و همچنین تا آخر به آن می گویند عدم نعتی عدم محمولی یعنی موضوع موجود است محمول ما یک امر عدمی است که این جور می گویند در حقیقت زید لیس بمجتهد زید لیس بمیت یعنی زید موجود است آن وقت حالا که زید موجود شد محمولش را شک دارم محمولش را گاهی یقین دارم بار می کنم گاهی یقین ندارم با استصحاب درست می کنم اما همه اش موضوع موجود است هیچ جا سالبه به انتفاء موضوع نیست، در استصحاب عدم ازلی همه جا موضوع موجود نیست به آن می گویند سالبه به انتفاء موضوع مثل همین مثالهایی که زدم این جور بگوییم زید در ازل مجتهد نبود وحالا نمی دانم مجتهد است یا نه؟ استصحاب عدم ازلی بکنم بگویم در ازل که خودش نبود پس اجتهاد هم نبود موصوف نبود پس صفت هم نبود الان هم یکون کذلک این استصحاب جاری نیست چرا جاری نیست؟ ما گفتیم قضیه متیقنه غیر مشکوکه است مشکوکه غیر متیقنه ما گفتیم قضیه اصلا موضوع ندارد هاذویت ندارد ما گفتیم همیشه تعارض دارد ما گفتیم عرفیت ندارد، این استصحاب عدم ازلی بود با آن چهار تا ایرادی که ما کردیم.
 و اما استصحاب عدم محمول این چهار تا ایراد هیچ کدام وارد نیست خب زید سابقا مجتهد نبوده حالا یک مقداری درس خوانده طلبه ها خیلی اوقات می آیند پیش من می گویند که من نمی دانم مجتهد هستم یا نه؟ حالا تقلید بر من حرام است یا نه؟ می گویم دو تا استصحاب داری یکی می توانی استصحاب بکنی بی سوادیت را، یکی هم می توانی استصحاب بکنی عدم اجتهادت را خب می تواند بگوید من سابقا مجتهد نبودم الان هم نیستم زید زن گرفته بود حالا هفت هشت ده سال است پیدایش نیست خب الان این زنش می خواهد شوهر کند می تواند یا نه؟ نه چرا نه؟ استصحاب دارد می گوید من شوهر داشتم این زنده بود الان هم زنده است این نمرده بود الان هم نمرده بود من شوهردار بودم الان هم شوهر دارم من نمی توانستم شوهر بکنم الان هم نمی توانم شوهر بکنم خیلی جاها هم استصحاب وجودی جاری است هم استصحاب عدمی، به آن می گویند که استصحاب موضوع دارد اما محمولش عدم است حالا عدم نعتی اسمش را می گذارند عدم محمولی هم اسمش را می گذارند.
 اما در استصحاب عدم ازلی همه جا این است که موضوع قضیه متیقنه اصلا نیست می گویید در ازل نمرده بود چرا نمرده بود؟ برای این که اصلا زید توی کار نبود هنوز به دنیا نیامده بود آن استصحاب جاری نیست و این اشتباهی که شده همین جاهاست که یک جاهایی که استصحاب عدم ازلی با استصحاب عدم نعتی با هم هستند می گویند خب همین استصحاب عدم ازلی است بنابراین استصحاب عدم ازلی جاری است خب می گوییم نه، این آقا نمی داند مجتهد است یا نه؟ یک دفعه استصحاب عدم محمولی می کند می گوید من درس خوانده ام من قریب الاجتهاد هستم آیا بر من تقلید حرام است یا نه؟ استصحاب می کند می گوید تقلید بر من واجب بود الان یکون کذلک، می تواند هم استصحاب عدم ازلی طلبگی بکند بگوید من در ازل مجتهد نبودم الان هم مجتهد نیستم نتیجه یکی است اما دومی جاری نیست اولی جاری است، اولی جاری است چرا جاری است؟ چون قضیه موضوع دارد چون قضیه متیقنه عین مشکوکه است مشکوکه عین متیقنه، چرا جاری است؟ تعارض ندارد، چرا جاری است؟ عرفیت دارد.
 ما اگر بخواهیم یک قاعده کلی درست بکنیم این است که استصحاب عدم ازلی آن جاهاست که عدم یعنی عدم محمولی موضوع نداشته باشد، موضوع که ندارد محمول هم که ندارد یک چیز پوچی را می خواهیم با استصحاب درستش بکنیم این را می گویند استصحاب عدم ازلی و اما استصحاب عدم نعتی کجاست؟ این که موجودی هست وجودی هست، نمی دانم وصف را دارد یا ندارد؟ عرضی عارض بر آن شده یا نشده؟ این استصحاب عدمی حسابی جاری است چنانچه مجتهد بود اما یک مدتی درس نخوانده متارکه کرده الان نمی داند مجتهد است یا نه؟ استصحاب وجودی دارد کان مجتهدا الان یکون کذلک، مرجع تقلید بوده اما پیر شده و فرسوده شده گاهی یک نسیان هایی دارد نمی داند وضعش چیست؟ و نمی تواند هم اثبات بکند خب استصحاب دارد مرجعیت داشته الان هم یکون کذلک هم خودش می تواند استصحاب را جاری کند هم مقلدینش، راجع به میرزای قمی می گویند که ایشان پیر شده بودند و شک کردند که آیا دیگر من مجتهدم یا نه؟ جلسه گرفتند، جلسه گرفتند از بزرگان از مجتهدین و در آن جا گفتند که من پیر شده ام نمی دانم دیگر مجتهدم یا نه؟ که اگر مجتهد نباشم باید تقلید بکنم اگر مجتهد نباشم دیگر باید اعلام کنم دیگران از من تقلید نکنند حالا یک مسئله را متعرض بشوید با هم مباحثه کنیم شماها حکم بکنید آیا من مجتهدم یا نه؟ مسئله را عنوان کردند و ان قلت قلت طلبگی شروع شد و ایشان خوب توانستند از مسئله بیرون بیایند همه گفتند که شما نه تنها مجتهدید نه تنها مرجعید اعلم از همه ما هستید، خب گاهی شک می کند که آیا این از مرجعیت افتاد یا نه؟ شک می کند از عدالت افتاد یا نه؟ و این در میان ما طلبه ها زیاد بوده که راستی محتاط است لذا یک چیزی خلجان ذهنی برایش پیدا می شود، گفتند یک آقا که خیلی مشهور هم هست خیلی بالا بوده انصافا این در ماه مبارک رمضان روز 21 ماه رمضان آمد تا در مسجد اما برگشت رفت و نایب هم نمی دانم چرا نگرفت؟ نایت یقین نداشته، گفته بود مردم نمازهایشان را فرادی بخوانند بعد بالاخره که چرا این چنین کردی؟ گفت وقتی وارد مسجد شدم دیدم سروصدا خیلی است مسجد پر است گفتم من آنم که می خواهم بروم نماز این جمعیت را بخوانم این حال غرور که برایم پیدا شد دیدم من عادل نیستم لذا بر گشتم نماز جماعت را نخواندم حالا این ها احتیاط است اما بوده است دیگر خب هست این حرف ها.
 لذا همه این ها استصحاب عدم نعتی است عدم محمولی است یعنی محمول ما یک امر عدمی است و واقع و نفس الامر هم محمول نداریم اما عرفیت دارد خیلی جاها این جور است که مثلا مثل روایات داریم من ترک الصلاه متعمدا فقد کفر خب این فقد کفر را آورده روی ترک صلاه در حالی که ترک صلاه که حکم ندارد نماز واجب است نه ترکش حرام باشد من ترک الصوم فله کذا من ترک الخمس فله کذا خیلی روایت داریم که عرفا ترک را موضوع قرار داده وجود را حمل بر آن کرده یا به عکس یک وجودی درست کرده یک عدمی را حمل بر آن بکنیم خب این جاها که ما بتوانیم موضوع عرفی درست بکنیم حالا یا راجع به موضوع یا راجع به محمول این اصلا استصحاب عدم ازلی نیست خب معلوم است جاری است.
 حالا من جمله بحث ما و استصحاب محمولی که محمول ما یک امر عدمی است اما موضوع ما یک امر وجودی است استصحاب جاری است یا نه؟ خب مسلم استصحاب جاری است هیچ کس هم نگفته استصحاب جاری نیست.
 اما استصحاب عدم ازلی کدام است؟ موضوع نیست محمول هست محمول یک امر وجودی است و موضوع نیست ما می خواهیم این موضوع نیست را آن محمول هست را بار بر آن بکنیم آیا این استصحاب جاری است یا نه؟ استصحاب عدم ازلی؟ ما می گوییم جاری نیست، چرا جاری نیست؟ برای این که قضیه متیقنه غیر مشکوکه است مشکوکه غیر متیقنه.
 من با بزرگان هم بحث کرده ام و به بزرگان هم گفته ام گفته ام شما که می گویید استصحاب عدم ازلی جاری است استصحاب عدم نعتی را با استصحاب عدم ازلی با هم اشتباه می کنید لذا همین جاها توی تقریرات مرحوم نایینی مطالعه اگر نکرده اید مطالعه بکنید مخصوصا فضلا مطالعه کنند ببینند که مرحوم نایینی رضوان الله تعالی علیه حالا یا خودشان یا مقررشان خیال می کنم مقرر برای این که مرحوم نایینی در مقابل آقا ضیاء آن وقت ها که نجف غوغایی بوده و شاگردهای مرحوم آقا ضیاء با شاگردهای مرحوم نایینی یک بحث حسابی بحث ها داشتند من جمله همین که مرحوم نایینی استصحاب عدم ازلی را جاری نمی دانست می گفت استصحاب عدم ازلی نداریم، آقا ضیاء به عکس بود شاگردهای مرحوم نایینی هم همین جور شدند شاگردهای مرحوم نایینی معمولا گفته اند استصحاب عدم ازلی جاری نیست شاگردهای مرحوم آقا ضیاء گفته اند استصحاب عدم ازلی جاری است و من معمولا مباحثه با این ها کرده ام می بینم که حتی همین تقریرات مرحوم نایینی می بینیم استصحاب عدم نعتی را اشتباه کرده با استصحاب عدم ازلی آن وقت مثال می زند برای این که استصحاب جاری است به استصحاب عدم نعتی عدم محمولی می گوید ببین استصحاب عدم ازلی داریم در حالی که استصحاب عدم محمولی کسی نگفته نداریم خب معلوم است هزارها استصحاب عدم محمولی داریم یک جا و دو جا و 10 جا و 20 جا و این ها نیست ما استصحاب عدم محمولی زیاد داریم و استصحاب عدم محمولی این است که کاری به ازل و کاری به عدم وجود و این ها نداریم موضوع ما یک وجود است گاهی محمولمان هم وجود است مثل زید قائم گاهی محمول ما عدم است زید نشسته است می گوید زید لیس بقائم خب هر دو درست است دیگر زید قائم آن وقت که ایستاده، آن وقت که نشسته زید لیس بقائم نمی شود بگوییم که این غلط است در حالی که محمول ما یک امر عدمی است زید لیس بقائم، به آن اولی زید قائم می گوییم قضیه وجودی، به آن دومی می گوییم قضیه عدم نعتی عدم محمولی یعنی محمول ما یک امر عدمی است اما در هر دو موضوع داریم موضوع موجود است می گوییم زید لیس بقائم زید قائم و زید هاذویت دارد اشاره به آن می کنم، استصحاب عدم ازلی کدام است؟ نمی دانم زید ایستاده یا نه؟ میگویم در ازل زید نایستاده بود، چرا نایستاده بود؟ چون زید نبود چون زید نبود نایستاد بود پس حالا هم نایستاده این استصحاب را ما می گوییم استصحاب عدم ازلی و استصحاب جاری نیست چرا جاری نیست؟ برای این که موضوع ما عدم است.
 مرحوم نایینی بنابر آن اقای مقرر می گوید که استصحاب عدم ازلی همان استصحاب عدم نعتی است پس بنابراین استصحاب عدم نعتی که جاری است پس استصحاب عدم ازلی هم جاری است و معلوم است که این اشتباه خیلی بزرگ است از مرحوم نایینی نیست این حرف، نمی شود این حرف را نسبت به مرحوم نایینی بدهیم که استصحاب عدم نعتی که داریم؟ بله پس استصحاب عدم ازلی هم داریم این خیلی با هم تفاوت دارد مثل این که زید واجب النفقه است؟ بله پس عمرو هم واجب النفقه است آن می گوید قیاس به تمام معناست بلکه نه قیاس است آن دلیل داریم بر عدمش، آن دلیل داریم بر وجودش، استصحاب عدم محمولی عدم نعتی خب لا تنقض الیقین بالشک حسابی آن را می گیرد چرا می گیرد؟ هم موضوع دارد هم محمول دارد، چرا می گیرد؟ برای این که قضیه متیقنه با مشکوکه با هم هیچ تفاوت ندارد چرا می گیرد؟ برای این که عرفیت دارد چرا می گیرد؟ برای این که هزارها این استصحاب توی فقه ما هست و هزارها در میان مردم هست استصحاب وصفی است یعنی نمی دانم این وصف برای این موصوف هست یا نه؟ خب با استصحاب می گویم این وصف هست این موصوف نیست حالا هزارها مثال دارد هزارها حکم فقهی دارد هیچ کس هم اشکال نکرده که ما استصحاب عدم نعتی استصحاب عدم محمولی اسمش را می گذاریم، ما داریم چرا داریم؟ برای این که موضوع دارد، استصحاب عدم ازلی نداریم چرا نداریم؟ برای این که موضوع ندارد برای این که قضیه متیقنه غیر مشکوکه است برای این که آن می خواهی سالبه به انتفاء موضوع موضوع درست بکنی نمی شود هاذویت ندارد نمی شود بگوییم هذا فی الازل مثلا لم یکن بقائم الان یکون کذلک.
 در استصحاب عدم نعتی موضوع دارد می گویم هذا یعنی این زید، این زیدی که الان هست این زیدی که موجود است این سابقا که قائم نبود حالا هم قائم نیست و اما بگوییم این زید کدام زید؟ زدی که در ازل نبود خب زید در ازل نبود یعنی چه؟
 حالا این حرف من چه ایرادی دارد؟ ایرادش کجاست؟ که یکدفعه زید این مثالهای استصحاب عدم نعتی همه اش استصحاب عدم ازلی هم دارد خیلی کم پیدا می شود که استصحاب های عدم نعتی استصحاب عدم ازلی نداشته باشد به حسب ظاهر، اشتباه هم همین جا شده که استصحاب عدم نعتی مسلم جاری است گفته اند پس استصحاب عدم ازلی هم جاری است برای این که عین آن است همین تقریرات مرحوم نایینی همین را می گوید می گوید تمام استصحاب های عدم ازلی بر می گردد به استصحاب عدم نعتی، تمام استصحاب های عدم نعتی بر می گردد به استصحاب عدم ازلی، حرف این است.
 ما عرض می کنیم آقا در استصحاب عدم نعتی زید موجود است می بینم می گویم این زید مجتهد نبود الان یکون کذلک اما بخواهیم استصحاب عدم ازلی درست کنیم همان نتیجه را می دهد اما جاری نیست بگویم که این زید نه، بگویم زید در ازل که خودش نبود مجتهد نبود الان یکون کذلک پس مجتهد نیست می گویم استصحاب جاری نیست چرا جاری نیست برای این که موضوع شما هاذویت ندارد قضیه متیقنه شما هاذویت ندارد اصلا قضیه متیقنه ندارید برای این که در ازل ما لیس فهو لیس.
 ما اصلا استصحاب ماهوی و استصحاب ذهنی نداریم حتما باید استصحاب در خارج باشد نمی شود که، استصحاب ماهوی کدام است دیگر؟ استصحاب کلی بخواهیم درست بکنیم یک حرف است ولی استصحاب کلی هم آن عدم ازلی نیست کلی خب یک امر مسلم است در خارج و هیچ اشکال نداریم که کلی، منطق ما اصلا متوقف بر کلی است.
 کلی منقسم می شود به سه قسم یکی کلی عقلی یعنی آن که توی ذهن است آن هیچ، یکی کلی خارجی اسمش را می گذاریم کلی طبیعی، یکی هم کلی موضوع منطق آن کلی که صرف نظر می کنیم از وجود و عدمش، نمی شود که در ذهن موجود نباشد اما غفلت می کنیم صرف نظر می کنیم از وجود و عدمش اسمش را می گذاریم کلی منطقی، بحث منطق ما روی کلی است در حقیقت همان کلی طبیعی است اما صرف نظر می کنیم از وجود و عدمش و احکام منطق را بار بر آن می کنیم لذا در همان جا هم باید بگوییم که کلی طبیعی عدم ازلی نیست کلی منطقی عدم ازلی نیست حالا این را که مرحوم نایینی نفرموده اند.
 دیگر ظاهراً این جا چیزی نداریم اگر چیزی دارید از خودتان یا از بزرگی از بزرگان این را بنویسید بدهید به من تا باز هم درباره اش صحبت بکنم.
 فردا چون درس اخلاق است ما شنبه می خواستیم درس بگوییم و حتی بنا هم شد که روز شنبه این جا روضه باشد فقه ما که تمام شد یکی از بزرگان روضه بخوانند و آنها هم بنا شد که یک تشریفاتی داشته باشند اما از بس آمدند و هی گفتند و هی گفتند حتی رساندند به این جا که قم 5 روز تعطیل است و مقام معظم رهبری 5 روز روضه دارد و شما چه جور می خواهید درس بگویید دیدیم که قضیه را می خواهند یک قضیه غریب و عجیبش کنند گفتیم خیلی خوب ما هم شنبه را تعطیل می کنیم یک شنبه هم که شهادت است روز دوشنبه روضه ما هست روز دوشنبه انشاء الله بعد از فقه روضه را می خوانند و تشریفاتش هم هست بنابراین روز شنبه درسها تعطیل است.
 وصلی الله علی محمد وآل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo