< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله مظاهری

92/02/29

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع : نسخ
 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
 در باب نسخ تمسک شده است به دو آیه شریفه که می گوید نسخ در قرآن هست به طور کلی، نسخ در قرآن جایز است بعد هم کسانی که قائل به نسخ اند 64 آیه می آورند می گویند این ها در قرآن نسخ شده، بوده است الان حکمش نیست معنای نسخ هم همین است که یک وقتی حکم باشد یک وقت دیگر نباشد ازاله حکم، معلوم می شود آن حکم اول موقت بوده نه دائم.
 راجع به آن 64 آیه آن خیلی وقت می خواهد آن که بحث امروز ماست راجع به این دو آیه شریفه است که مشهور می گویند این دو تا آیه دلالت دارد بر این که امکان نسخ در قرآن هست.
 آیه اول در سوره بقره است ظاهرا آیه 106 می فرماید ما ننسخ من آیه او ننسها نأت بخیر منها او مثلها ما آیه ای را نسخ نمی کنیم مگر بهترش را یا مثلش را برای شما می آوریم گفته اند که قرآن می گوید ما ننسخ من آیه او ننسها نأت بخیر منها او مثلها یعنی نسخ هست یعنی ما نسخ می کنیم و بهترش را یا مثلش را می آوریم.
 آیا این نسخ در این آیه مراد نسخ تکوینی است یا نسخ تشریعی؟
 خیلی جاها می بینیم که بزرگان به طور ناخودآگاه تمسک به این آیه می کنند در نسخ تکوینی مثلا این ورشکست کرده مالش از بین رفته می خواهند دلداریش بدهند می گویند که خدا جبران می کند و خدا می گوید ما ننسخ من آیه او ننسها نأت بخیر منها او مثلها، پسرش مرده این می رود برای تسلیت بعد از انا لله و انا الیه راجعون می گوید این را هم به تو بگویم ما ننسخ من آیه او ننسها نأت بخیر منها او مثلها انشاء الله پروردگار عالم اولادی بهتر از این یا چیزی بهتر از این یا مثل این به تو عنایت خواهد کرد خیلی جاها دیده ایم که تمسک می شود به این به نسخ تکوینی نه نسخ تشریعی.
 خب اگر این احتمال آمد دیگر تمسک کردن برای نسخ تشریعی جایز نیست لذا اذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال، یک کسی هم بخواهد بگوید که اطلاق دارد این جاها اصلا جای اطلاق نیست جای اطلاق گیری نیست در مقام تشریع حکم است نه در مقام خصوصیات، در مقام بیان این است که ما بهترش را یا مثلش را به تو می دهیم اما کجا؟ دیگر در مقام بیان نیست لذا چون در مقام بیان نیست تمسک به اطلاق ما ننسخ من آیه هم نمی شود کرد احتمالش هم بس است برای ما.
 نسخ ولو دیروز می گفتم اگر هم در قرآن باشد خب اشکال ندارد برای این که همان تخصیص است الا این که تخصیص در زمان است نه زمانی و الا معنای نسخ یک مدتی حکم بوده بعد مصلحت تامه این که حکم از امروز نباشد مثل همان تغییر قبله خب این حکم از امروز نباشد تخصیص است معنایش این است رو به بیت المقدس بایست تا 5 سال و بعد از 5 سال دیگر اصلا حکمی نیست چرا حکمی نیست؟ برای این که حالا یا از اول گفته یا بعد آیه شریفه قبله آمد و آن حکم اول را از بین برد لذا قائل به نسخ بشویم محالی لازم نمی آید اشکالی لازم نمی آید اما چون که نسخ نادر است خیلی به اندازه ای که ما می توانیم مدعی بشویم اصلا نسخ در قرآن نیست اگر بتوانیم این نقص را از قرآن برداریم یعنی بهانه را از دشمن بگیریم خیلی چیز خوبی است و ما بخواهیم قائل به نسخ بشویم با این آیه، دشمن بخواهد ما را بکوبد این که (همین طور که آیه دوم را حالا می خوانم) پیامبر اکرم هر روزی یک چیز می گفته، معلوم می شود که واقعیت نداشته، ما بتوانیم این بهانه را از دست دشمن بگیریم خب معلوم است خیلی بهتر از این است که بگوییم تخصیص و تقیید گاهی در زمان است گاهی در زمانی، در محاورات نمی شود اما در قوانین اشکال ندارد ضربا للقانون است گاهی تخصیص می دهد افراد را گاهی تخصیص می دهد ازمان را، گفتنش طوری نیست همین طور که فرموده اند دیگر یعنی تقریبا می توانیم بگوییم یک اجمالی در میان مفسرین است به این که نسخ در قرآن هست حالا ما قبول نداریم این یک حرف دیگر است اما معمولا حتی آن کسانی که خیلی داغ صحبت می کنند که انحراف در قرآن نیست و این که کم و زیاد شده باشد قرآن نه، همان ها هم قائل به نسخ در قرآن شده اند مثلا مرحوم طبرسی یا استاد بزرگوار ما علامه طباطبائی رضوان الله تعالی علیهما این ها خیلی داغ مخصوصا مرحوم آقای طبرسی در مجمع البیان ایشان وارد که می شوند می فرمایند که کم و زیاد در قرآن نیست ادعای ضرورت می کنند ادعای اجماع می کنند بعد خیلی مفصل اما همین راجع به نسخ خیلی جاها می فرماید هذا منسوخ، هذه الایه منسوخ گاهی آیه اش را می فرمایند گاهی هم آیه اش را نمی فرمایند همین مقدار می فرمایند هذه منسوخ.
 خب اشکال عقلی و اشکال شرعی و این ها هم پیدا نمی شود طوری نیست انسان بگوید که احکام اسلام و لو الی یوم القیامه است کلیش الی یوم القیامه است اما جزئیاتش گاهی احکام موقت است، موقتش هم دو قسم است حالا این که من می خواهم بگویم نفرموده اند، موقتش هم دو قسم است یک قسمت در زمان پیامبر اکرم منجز بوده بالفعل بوده تا مثلا یک سال دو سال ده سال بعد نسخ شده، یک قسمتش هم نه اول منجز نیست بعد در زمان ظهور مثلا یا در زمان ائمه طاهرین حکم منجز می شود اول نبوده بعد پیدا می شود که این هم یک نحو نسخ است یک نحو هم نه، نسخ است دیگر یعنی حکم موقت، خب ما قائل به این بشویم که در قرآن حکم موقت داریم اشکال عقلی ندارد اشکال شرعی هم ندارد اما اگر بتوانیم بگوییم نسخ در قرآن نیست و این 64 آیه را درستش بکنیم مثلا همین آیه قبله از خود آیه فهمیده می شود دو سه سال خب دیگر اگر از خود آیه فهمیده بشود که نسخ نیست آیه بعدی که می آید می گوید که قبله عوض شد این دیگر نسخ نیست برای این که آیه اول خود موقت است مثل این که بگوید اکرم زیدا سنه بعد بگوید لا تکرم زیدا این دیگر نسخ نیست اول گفت اکرم زیدا سنه این اسمش نسخ نیست اگر بگوید اکرم زیدا ما خیال بکنیم الی یوم القیامه، بعد بگوید لا تکرم زیدا به این می گوییم نسخ که به حسب ظهور دوام داشته باشد اما واقعا دوام نداشته باشد حکم دوم بیاید آن توقیت را بگوید دوام را از بین ببرد به این می گوییم نسخ و اما اگر از اول حکم موقت باشد و این 64 آیه اگر حالش را داشته باشید اگر وقتش را داشته باشید این 64 آیه را ببیند خیلی از این آیات این جوری است که من عرض می کنم این خود آیه می فهماند که من موقتم مثل همین تغییر قبله، خود آیه می فهماند تغییر خواهد کرد موقت رو به بیت المقدس نماز می خوانم بعد آیه شریفه که آمد تبیین همان جیزی است که در خود آیه منسوخ ذکر شده.
 علی کل حال ما قائل به نسخ بشویم خب اشکالی ندارد اما اگر بتوانیم این چیز نادر را در قرآن بگوییم نیست خدمت بزرگی به قرآن کرده ایم و ما خیال می کنیم نسخ در قرآن نیست و خیلی جاها این 64 آیه از باب مطلق و مقید است از باب عام و خاص است از باب مجمل و مبین است از باب تفسیر است و قدماء چون که این اصطلاحات را نداشتند همه اش را گفته اند نسخ یعنی عام و خاص را گفته اند نسخ و الا بعد از آن که اصطلاح پیدا شد عام و خاص داریم مطلق و مقید داریم مجمل و مبین داریم بعد از آن که معلوم شد این که اهل بیت مفسر قرآننند لتبین للناس ما نزل الیهم این ها که نمی توانیم بگوییم نسخ است لتبین للناس ما نزل الیهم بگوییم این نسخ است، نه، تبیین است تفسیر است حمل عام بر خاص خب همه عمومات آیه سابقا گفتیم تخصیص خورده الا عمومات عقلی و الا همه آیات تخصیص خورده همه آیات تقیید خورده کم پیدا می شود مطلق بدون مقید و مخصوصا الحمدلله به اندازه ای که توانسته اند به اندازه ای که گذاشته اند اهل بیت علیهم السلام تبیین قرآن کرده اند مقیدات را گفته اند مخصصات را گفته اند مبینات را گفته اند و این کتابها که در دسترس است به نام کتاب روایی برای تفسیر قرآن خب این ها بیش از یک میلیون روایت از پیامبر یا سایر ائمه طاهرین برای تقیید و برای تبیین و برای تخصیص و برای تفسیر از اهل بیت علیهم السلام نازل شده، آن وقت قدماء اسم این ها را می گذاشتند نسخ، لا مشاحه فی الاصطلاح خب اصطلاح آنها این بوده عام و خاص را می گفتند نسخ و الا از همان هم بپرسند بگویند آیا این معنای عام و خاص در این جا حمل عام بر خاص است این نسخ است؟ خب خودش هم می گوید نه، اما پس چرا می گویی نسخ است؟ برای این که اکرم العلماء لا تکرم الفساق منهم آن اکرم العلماء را تخصیص داده تضییق کرده.
 اگر بتوانیم بگوییم که این ها مرادشان از نسخ یعنی عام و خاص این ها مرادشان از نسخ یعنی تبیین یعنی تقیید این ها مرادشان از نسخ همان آیه ای است که دستور داده به ائمه طاهرین علیهم السلام لبتبین للناس ما نزل الیهم و این ها هیچ کدام نسخ نیست.
 لذا مثلا آن آیه این که پیامبر اکرم فرمودند هر کسی می خواهد با من حرف بزند چون خیلی مزاحم پیامبر بودند هر کسی می خواهد با من حرف بزند یک درهم باید بدهد، اطراف پیامبر اکرم خالی شد دیگر امیر المؤمنین بود که یک دینار داشت ده درهمش کرد ده مرتبه رفت خدمت رسول گرامی، بعد هم آیه شریفه آمد گفت دیگر از این به بعد پول نمی خواهد بدهید این آیه را همه گفته اند نسخ است در حالی که اصلا این حکم نیست این یک امتحان است در امتحان که انسان نمی تواند بگوید دوام بوده یک امتحان پیامبر اکرم برای این که بفهماند به این ها چند مرده حلاجید و آمده اید مزاحم منید بیکارید کار ندارید یک سور موری هم هست بخورید بروید از اطراف من چرا این قدر مزاحم منید؟ لذا همه آنها هم رفوزه شدند جز امیر المؤمنین خب برای امیر المؤمنین یک افتخاری شد برای آنها هم یک سرشکستگی شد و اصلا حکمی در کار نبود تا ما بگوییم نسخ شده.
 عمده این ها که خیلی داد نسخ می زنند تمسک به این آیه که پیامبر اکرم فرمودند هر کسی با من می خواهد حرف بزند یک درهم بدهد و همچنین تغییر قبله و این ها هیچ کدام نسخ نیست همه این ها یا عام و خاص است تا تقیید است یا تبیین است و این آیه نحوی هم یک اسم خاصی برایش گذاشته اند این آیه هم حکم نیست امتحان است و آیه اول هم نیست بالاخره امتحان است آن آیه تغییر قبله هم در خود آیه هست که این قبله تغییر خواهد کرد.
 اما اگر ما بتوانیم همان عدم الدلیل هم بس است بتوانیم بگوییم نسخ در قرآن نیست این بهانه را از دشمن می گیرد و خیلی خوب است ما بتوانیم بهانه را از دشمن بگیریم برای این که اگر قائل به نسخ در قرآن شدیم یک بهانه می شود دست دشمن، در مثل عام و خاص بهانه نیست آن ضربا للقانون است و یک قاعده کلی است و همه عقلاء دارند، در باب قوانین همه عقلاء دارند عمومات را اول می گویند مطلقات را اول می گویند مجملات را اول می گویند بعد هم تبیین می کنند بعد هم تخصیص می دهند بعد هم تقیید می کنند اما نسخ همه جا هم میان عقلاء هم در شارع مقدس اسلام اگر داشته باشیم کم است نادر است و این نادر بودن این ندرت را ما از دست دشمن بگیریم بگوییم نه عام و خاص در قرآن هست ضربا للقانون است تبیین در قرآن هست تفسیر است و تدبر در قرآن است و اما نسخ در قرآن نیست چرا؟ برای این که دلیلی نداریم، حالا این دو تا آیه که گفتند دلیل است این ما ننسخ من آیه او ننسها نأت بخیر منها او مثلها خب ما قائلیم به این که این آیه در این جا آیه تکوینی است نه تشریعی، احتمالش هم برای ما بس است برای این که استدلال را از دشمن بگیریم.
 خدا رحمت کند هر دو را استاد بزرگوار ما آقای بروجردی خیلی حلیم بودند انصافا خیلی یک آقا هم بود آن هم لوس و ننر بود پیش آقای بروجردی، آقای بروجردی خیلی احترام به او می گذاشتند اما بی سواد بود پیش ما، این آقا می آمد پای منبر می نشست آقای بروجردی خطبه اش را می خواندند وارد بحث که می شد می گفت آقا اطلاق ندارد ما گفتیم خوب است این آقا، به او هم می گفتیم آن وقتی که آقا بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله می گفت خوب است آن وقت بگویی اطلاق ندارد، ایشان می گویند اطلاق دارد من می گویم اطلاق ندارد نه من می توانم تحمیل بر ایشان بکنم نه ایشان تحمیل بر من اما معمولا همین طور که به ایشان گفتم این اطلاقات اگر در مقام تشریع حکم باشد اطلاق ندارد ما ننسخ من آیه او ننسها نأت بخیر منها او مثلها این اطلاق ندارد چرا؟ در مقام تشریع حکم است می خواهد بگوید که هر چه گرفتیم بهترش را خواهیم داد در تکوین یا تشریع؟ باید اطلاق گیری کنید اطلاق ندارد وقتی نداشت قدر متیقنش تکوین است نه تشریع.
 آن که مسلم پیش همه است که با قرآن قرآن را می خواهند نسخ کنند اما با روایات مسلم قرآن را نمی شود نسخ کرد آن اصلا بحث نیست و هیچ کس هم بحث نکرده نه سنی نه شیعه همان کسانی هم که می گویند نسخ هست و 64 آیه منسوخ است نمی گویند با روایت می گویند با آیه دیگر، آیه دیگر آیه دیگر را نسخ کرده حالا چون که ما 64 آیه را نمی خواهیم بحث بکنیم می خواستم آیه دوم را بخوانم وقت گذشت اجازه بدهید فردا هم در این باره صحبت بکنیم.
 وصلی الله علی محمد وآل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo