< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله مظاهری

92/09/04

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: شهرت عملی

عرض کردم شهرت را منقسم کرده اند به سه قسم، شهرت روایی، شهرت فتوایی،شهرت عملی واما در حجیت اصل اجماع اصلا صحبت نکرده اند دراجماع منقولش خب می بینید مرحوم آخوند بیش از یک صفحه صحبت می کند دراجماع منقول وبالاخره اگر عوارض نداشته باشد می گوید اجماع منقول حجت است برای خاطر این که خبر واحد است وآن ادله ای که می گوید خبرواحد حجت است اجماع منقول را هم می گوید حجت است.
خب همین حرف را در باب شهرت هم باید فرموده باشند اما نفرموده اند شاید بگوییم به وضوح باقی گذاشته اند اگر مثلا مرحوم شیخ طوسی می فرماید که جلسه استراحت واجب نیست مشهورا وافراد را هم نقل نمی کند خب مثل آن جاست که افراد را نقل بکند بگوید جلسه استراحت واجب نیست برای این که شیخ مفید فرموده، سید مرتضی فرموده، ابن براج فرموده، ابن زهره فرموده، یک چهار پنج نفر را نقل بکند خب چه جور آن می شود حجت حالا هم که به طور کلی فرموده اند مشهور خب مسلم یک چند نفر را دیده اند و گفته اند دیگر، مصداق حجیت خبر واحد، اما ظاهرا به وضوح باقی گذاشته اند.
حالا راجع به این سه قسم شهرتی که در کفایه یا جای دیگر آمده راجع به شهرت روایی صحبت کردیم گفتیم مرادشان این است که اگر چند تا روایت داشته باشیم توی این چند تا روایت یک معارض هم باشد، روایات صحیح السند ظاهر الدلاله اما یک معارض هم توی آن است، سه چهار تا از این روایت ها مثل همین جلسه استراحت را می گوید واجب نیست یکی از آن روایت ها می گوید واجب است یا به عکس، آیا این شهرت روایی حجت است یا نه؟
مشهور در میان اصحاب فرموده اند حجت است چرا؟ تعبدا برای این که امام علیه السلام فرموده است خذ بما اشتهر بین اصحابک ودع الشاذ النادرفان المجمع علیه لا ریب فیه.
اگر یادتان باشد ما ایراد داشتیم می گفتیم که اگر این جورها باشد یک کسی ممکن است بگوید که این از باب این نیست که شهرت حجت است ازباب تمیز حجت از لا حجت است حالا اگر حرف من را قبول بکند کرده اگر نه علی کل حال شهرت روایی حجت است ظاهرا حرف هم توی آن نیست.
اما چیزی که حرف دارد و دیروز در باره اش گفتیم این شهرت فتوایی است یعنی 5، 6 نفر ازبزرگان یک فتوایی داده اند ومدرکش پیدا نیست، نیست در کتابهای روایی، به عبارت ما طلبه ها شهرت اصم شهرت بکم یعنی شهرت بلا مدرک آیا این حجت است یا نه؟ گفته اند نه چرا نه؟ گفته اند دلیل بر حجیت این جور شهرتی نداریم.
این که تکرار می کنم برای خاطر این است که می خواهم ببینم یک کسی پیدا می شود غلط های من را بگوید برای این که خب این حرف خیلی حرف است من دیروز می گفتم که آقا همین طور که شما می گویید اجماع کاشف از نص معتبر است این شهرت فتوایی هم کاشف از نص معتبر است چه فرقی با هم دارد؟
فرض ما شهرت روایی نیست یعنی آن جا نیست که یک روایت باشد چهار تا روایت در مقابلش باشد با هم متعارض باشند این را می گوییم شهرت روایی.
شهرت فتوایی آن است که روایت اصلا نیست اما شهرت هست یعنی مثلا شیخ طوسی رضوان الله تعالی علیه نقل می کنند از سه چهار نفر از قدماء یعنی افرادی که مورد اطمینان است.
شما در باب اجماع چه می گویید؟ می فرمایید اگر قدماء یک حرفی زده باشند و روایتی بر طبق این نباشد اصلی برای این نباشد این حجت است، چرا حجت است؟ خب ما گفتیم که این کاشف از نص معتبر است حالا آن ها بالاخره از باب حدس از باب کشف یا از باب لطف بالاخره اجماع را حجتش کردند و تقریرش هم این بود مگر می شود هفت هشت نفر از قدماء یک حرفی زده باشند گتره ای بدون دلیل؟ پس از این جا پی ببر یک دلیلی توی کار بوده دلیل به ما نرسیده، این راجع به اجماع بود.
فرض این است که همه آن ها نگفته اند این که بعضی هایشان نگفته اند یعنی عدم الخلاف است، نه این که با هم تعارض داشته باشد اگر با هم تعارض داشته باشد آن مسئله ما نیست اسمش را گفتم که شهرت اسمش را می گذاریم، یعنی در اجماع که شما حجت می دانید این جور می گویید می گویید اگر قدماء یک حرفی زده باشند دلیل نباشد تعارض نباشد از قول این ها پی می بریم به قول امام علیه السلام.
همین حرف را ما در باب شهرت هم عرض می کنیم اگر5،6 نفر از قدماء گفته باشند تعارضی هم نباشد ما از این 5،6 تا قول پی می بریم به نص معتبر به قول امام علیه السلام.
چرا در اجماع می گویید؟ بالاخره اجماع یک چیز مسلم در فقه ماست کسی که تا حال پیدا نشده بگوید که ادله اربعه نه، بگو ادله ثلاثه و اجماع هیچ، بالاخره این اجماع الان توی فقه شیعه یک چیز مسلمی شده حالا مدرکش هر چه می خواهد باشد بالاخره این چهار پنج تا قولی هم که سابقا نقل کردیم همه اش گفتیم بر می گردد به یک حرف یعنی هم آن لطفی ها هم کشفی ها هم حدسی ها این ها همه بر می گردد به این که آقا از احوال این ها پی می بریم این که مدرکی توی کار بوده حالا مثل استاد بزرگوار ما آقای بروجردی می فرماید مدرک یعنی نص معتبر که خیلی حرف خوبی است اما معمولا می فرمایند که پی می بریم به قول امام علیه السلام این راجع به اجماع.
همین حرف را ما راجع به شهرت می زنیم می گوییم اگر 5،6نفر از مراجع از علمای بزرگ از قدماء مخصوصا، از متأخرین هم انسان می تواند بگوید 5،6 نفر از متأخرین اما آدم های حسابی حالا همه آنها حسابی اند حسابی تر مثلا مثل محققین مثل شهیدین یک چهار پنج نفر این جور فتوی داده اند جزما و این مدرکش نیست خب می گوییم که اینها همین جوری گفته اند؟ مسلم نه پس بنابراین یک مدرکی توی کار بوده این مدرک به ما نرسیده.
نگویید که احتمال اجتهاد دارد اجتهادش هم و جهش این است این بحث ما نیست بحث ما این است که احتمال اجتهاد ندهیم نتواند احتمال اجتهاد بیاید احتمال روایت ندهیم ولو ضعیف تا بگوییم جبر سند به عمل اصحاب است، احتمال این که این حرف هایی که زدند با ان قلت قلت های متأخرین بوده تا این که این بگویید حجت نیست، نه، فرض این جوری است که 5،6 نفر از قدماء یا متأخرین،متأخرین را بزرگان نگفته اند حالا شما بفرمایید یک فتوای بکر دادند، بکم دادند یعنی هیچ دلیل برایش نیست بلکه دلیل عکس است اصل اقتضا می کند عدم وجوب را این ها همه اش گفته اند واجب است مثال زدم دیروز مثل قیام متصل به رکوع، قیام متصل به رکوع هیچ دلیل ندارد اما شماها می گویید قیام متصل به رکوع نه تنها واجب است رکن است برای چه؟ خب اگر بگویید همه آن ها گفته اند کاشف از نص معتبر، ما می گوییم همه آنهاهم نگفته باشند غالبشان گفته اند کاشف از نص معتبر است، اگر بخواهی بگویی که اگر همه آن ها گفته اند احتمال تبانی نمی دهیم اما اگر بعضی از آن ها گفته باشند احتمال تبانی می دهیم این چنین چیز که نمی شود گفت دیگر، خب دیگر گفته اند بزرگان اصحاب قدماء متأخرین همین طور که راجع به قیام متصل به رکوع اجماع درست می کنید ما هم قیام متصل به رکوع را با شهرت درست می کنیم.
فرض این است که 5، 6 نفر از بزرگان صریحا یک فتوی داده اند مثل همین قیام متصل به رکوع را ببینید قیام متصل به رکوع اتفاقا این اجماعی که می گویند این چنین اجماعی نداریم عدم خلاف است البته شهرت داریم روی قیام متصل به رکوع، هفت هشت نفر از قدماء گفته اند قیام متصل به رکوع واجب است اما آن کتابی که 24 قول توی آن است همین 24 نفر از قدماء متعرض مسئله نشده اند 5،6 تا متعرض مسئله شده اند خب اگر همه آن ها بودند شما می گویید حجت است چرا حجت است؟می گویید کاشف از نص معتبر روی 5،6 نفر ما همین را می گوییم می گوییم که حجت است چرا حجت است؟ کاشف از نص معتبر، گتره ای که نگفته اند،تبانی هم که نمی شود بکنند پس بنابراین کاشف از این است یک روایت توی کار بوده این روایت به ما نرسیده است و همین طور که اجماع را می گویید حجت است هر چه در باب اجماع گفتید ما در باب شهرت فتوایی می گوییم و این که برای شهرت فتوایی دلیل نداریم اما برای اجماع دلیل داریم این دیگر بائک تجر و بائی لم تجر است الا این که یک کسی اگر بگوید شهرت فتوایی حجت نیست باید بگوید اصلا اجماع یوخدور همین جوری که اخباری هاحسابی می گویند اجماع دیگر چیست؟ کتاب سنت بعضی ها هم می گویند کتاب هم یوخدور، فقط سنتو این یک شبهه است تقاضا دارم روی آن فکر بکنید شاید بشود از شما استفاده کنیم ندیدم کسی متعرض بشود.
قسم سوم شهرت شهرت عملی است مشهور در میان اصحاب فرموده اند اگر یک روایت ضعیف السندی داشته باشیم اما بزرگان از قدماء از متأخرین عمل به این روایت کرده باشند گفته اند این روایت می شود صحیح السند اسمش را گذاشته اند جبر سند به عمل اصحاب به عکسش هم هست که آن را هم اسمش را می گذاریم شهرت عملی.
اما صورت عکس این که یک روایت صحیح السند ظاهر الدلاله داریم در مرآی و منظر فقهاء اما فقهاء به این روایت صحیح السند ظاهر الدلاله عمل نکرده اند ما اسمش را می گذاریم اعراض اصحاب، بزرگان هم گفته اند، می گوییم این روایت حجت نیست اعراض اصحاب روایت صحیح السند را از کار می اندازد عمل اصحاب روایت ضعیف السند را صحیح السند می کند چرا؟ دلیلش واضح است و آن این است که این روایت که ضعیف است وقتی5،6 نفر طبق این روایت عمل کرده باشند گفته باشند طبق این روایت، این کاشف از این است که این روایت معمول به عند الاصحاب بوده به عبارت دیگراصلا این که ما روایات را منقسم می کنیم به چهار قسم این از زمان علامه رضوان الله تعالی علیه در خلاصه پیدا شده، روایت صحیح و روایت حسن و روایت موثق و روایت ضعیف، قدماء این جور نبودند یعنی قبل از شیخ طوسی، این ها می گفتند روایت یا معتمد علیها عندالاصحاب است یا نه، اگر معتمد علیها باشد روایت حجت است اگر معتمد علیهاعندالاصحاب نباشد روایت حجت نیست اسمش را گذاشته اند روایت ضعیف.
این که مشهور هم شده مرحوم سید مرتضی و امثال سید مرتضی می گویند خبر واحد حجت نیست به قول استاد بزرگوار ما آقای بروجردی می فرمودند آخر این معنا ندارد سید مرتضی بگوید خبر واحد حجت نیست، مراد از خبر واحد یعنی خبر ضعیف، این ها اصطلاح داشتند، از کلمات سید مرتضی آقای بروجردی در می آورند گاهی روایت معتمد علیهاست به این روایت عمل می کنند گاهی روایت معتمد علیها نیست به این روایت عمل نمی کنند به آن می گویند روایت ضعیف السند این روایت ضعیف السند ولو از نظر سند رجالی خیلی بالا باشد این اصطلاح در میان قدماء بوده و حیف این اصطلاح در میان قدماء از بین رفت یعنی حتی رسید به آن جا که مرحوم علامه رضوان الله تعالی علیه روایت حسن درست می کند روایت حسن را مقدم بر روایت موثق، روایت حسن کدام است؟ امامی نقل کرده باشد ولو فاسق، این را که نمی شود گفت اما الان این اصطلاح هست، روایت صحیح السند عدل امامی، روایت حسن امامی غیر عدل، روایت موثق عدل غیر اسلام غیر تشیع، روایت ضعیف آن که معلوم نیست کیست معلوم نیست چیست یعنی روایت حسن مقدم شده است بر روایت موثق در حالی که عملا توی فقه ما اصلا روایت حسن ما عمل نمی کنیم الا یک قرائنی توی کار باشد و اما روایت موثق معمول پیش اصحاب عمل به روایت موثق می کنند مثل روایت سکونی روایت نوفلی این ها در حالی که سنی بودند اما روایات از ائمه طاهرین علیهم السلام نقل می کنند شما می گویید روایاتشان معمول به عند الاصحاب است، معمول است.
لذا این چیزی که در مسئله هست این است که قدماء اصلا روایت به درد به خور را می گفتند آن روایتی است که اصحاب به آن عمل کرده باشند سندش هر چه می خواهد باشد، روایت ضعیف آن که اصحاب به آن عمل نکرده باشند سند هر چه می خواهد باشد.
این اواخر هم مثل شیخ انصاری ها دلیل هم برایش آورده اند دلیلش هم خیلی خوب است این که اگر یک روایت اصحاب به ان عمل نکرده باشند این روایت متهمه است و عرف دیگر به این روایت عمل نمی کند معلوم می شود یک چیزی توی کار است که اصحاب به این روایت عمل نکرده اند چنانچه اگر روایت ضعیف باشد اما اصحاب به آن عمل کرده باشند این عمل اصحاب جبر سند می کند، نمی گوید روایت صحیح السند است می گوید روایت معتمد علیها عندالاصحاب است، این یک چیزی بوده در میان قدماء در میان متأخرین الان هم هست اسمش را هم می گذاریم شهرت عملی یعنی عمل اصحاب به روایت یا عدم عمل اصحاب به روایت ضعیف السند.
حرف عالی است دیگر ندیدیم هم کسی مخالفت بکند جز مرحوم خویی رضوان الله تعالی علیه که ایشان می فرمایند عمل اصحاب جبر سند نمی تواند بکند اما همین آقای خویی را من خیلی جاها توی فقه دیده ام روایت ضعیف السند است عمل به روایت می کنند بعد علت می آورند می فرمایند که عمل اصحاب یعنی در حالی که مثلا توی رجالشان جبر سند به عمل اصحاب نه، اما وقتی بیایند توی فقه حسابی اختلاف دارند بعضی اوقات می گویند که روایت ضعیف را عمل اصحاب نمی تواند جبران بکند بعضی اوقات هم صریح می فرماید که عمل اصحاب می تواند روایت ضعیف السند را جبران بکند لذا می توانیم بگوییم اصلا اختلافی توی مسئله نیست در این که شهرت عملی حجت است.
فتلخص مما ذکرناه آن که ما گفتیم شهرت روایی حجت است شهرت فتوایی حجت است شهرت عملی حجت است اصل نقل شهرت هم حجت است و این که مشهور شده راجع به نقل شهرت اصلا صحبت نشده، راجع به شهرت روایی و شهرت فتوایی وشهرت عملی گفتند حجت نیست علی الظاهر باید بگوییم هر سه حجت است اما مسئله فکر می خواهد مطالعه می خواهد یک مقدار گردش می خواهد بتوانیم از شما استفاده کنیم اما بالاخره آن چه من باید بگویم دیگر در این دو سه روزه عرض کردم.
فردا به امید خدا اگر چیزی داشتید که در آن باره صحبت می کنم اگر چیزی نداشته باشید به امید خدا فردا راجع به حجیت خبر واحد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo