< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله مظاهری

92/09/10

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ادله حجیت خبر واحد، آیه نباء

شیخ بزرگوار تمسک کرده اند برای حجیت خبر ثقه به ادله اربعه.
از نظر قرآن : بهترین آیات برای حجیت گفته اند آیه نباء است ان جاءکم فاسق بنباء فتبینوا ان تصیبوا قوما بجهاله فتصبحوا علی ما فعلتم نادمین اگر فاسقی خبری به تو داد باید تفحص کنی یعنی حجت نیست باید تبین کنی، در بسته نمی شود قبول کرد چرا؟ برای این که پشیمان می شوی دیگر پشیمانی سودی ندارد برای این که اتکاء به خبر فاسق بعضی اوقات موجب پشیمانی است و دیگر پشیمانی سودی ندارد.
اگر یادتان باشد مرحوم شیخ در این باره 10،20 صفحه صحبت می کنند و بالاخره در آخر کار هم می فرمایند آیه نباء دلالت ندارد بعضی اوقات هم می فرمایند که ایرادها لا یذب است یعنی ایراد وارد است و نمی شود جواب ایراد را داد.
حرف اولشان می فرماید این قضیه شرطیه نیست بلکه شرط صیغت لبیان الموضوع اصلا قضیه شرطیه نیست قضیه بتیه است مثل این که می گوید ان رزقت ولدا فاختنه چه جور ان رزقت ولدا فاختنه شرطیت ندارد بلکه معنایش این است وقتی اولاد پیدا کردی باید ختنه اش بکنی ان رزقت را آورده توطئهً برای بیان موضوع به عبارت دیگر برای بیان یک حکمی و آن وجوب ختان برای بچه پسر.
لذا ان رزقت ولدا فاختنه چه جورقضیه شرطیه نیست ان جاءکم فاسق بنباء فتبینوا این هم قضیه شرطیه نیست بلکه قضیه بتیه است.
معمولا هم بعد از مرحوم شیخ این فرمایش مرحوم شیخ را قبول کرده اندگفته اند آیه نباء دلالت ندارد برای این که قضیه شرطیه نیست وقتی قضیه شرطیه نشد دیگر شرطی در کار نیست تا مفهوم گیری بکنیم شما می خواهید ان جاءکم فاسق بنباء فتبینوا بگویید ان لم یجئکم فاسق بنباء فلایجب التبین اصلا شرطیه نیست تا مفهوم گیری بکنید، مفهوم نیست.
مرحوم آخوند در کفایه اگر یادتان باشد می خواهند مفهوم بگیرند از قضیه شرطیه اما یک عباراتی مرحوم آخونددارند که در میان فحول حتی در میان شاگردهای مرحوم آخوند اختلاف است که این عبارت قلمبه سلبمه مرحوم آخوند را چه جوری معنا بکنند؟
و ایشان به جای این که ان رزقت ولدا فاختنه را صاف بگویند قضیه صیغت لبیان الموضوع و قضیه بتیه است نه قضیه شرطیه، گفته اند معنای آیه این جور می شود که النباء الذی جیء به الفاسق این یجب التبین اذا کان فاسقا و الا لا یجب التبین، و این عبارت را مرحوم آخوند از کجا پیدا کرده اند؟ چه مرادشان است؟ ندیدم یک کسی دلچسبش باشد از این فرمایش مرحوم آخوند غیر از استاد بزرگوار ما آقای داماد خیلی پا فشاری داشتند دلچسبشان شده بود و می گفتند آیه نباء دلالت دارد به تقریری که مرحوم آخوند کرده اند.
ما به آقای داماد رضوان الله تعالی علیه خیلی حرف می زدیم که آقا این از کجا؟ ان جاءکم فاسق بنباء، شما نباء را مقدم بیندازید بعد مجیء فاسق بیاورید بعد از مجیء فاسق بگویی، و الا این ها را از کجا در می آورید؟کدام عرفی می تواند ان جاءکم فاسق بنباء فتبینوا را از آن قضیه بتیه با علت در بیاورد و بگوید که خبر فاسق وجوب تبین دارد خبرعادل وجوب تبین ندارد؟ اما بالاخره زیربار نمی رفتند آقای داماد وآقای داماد این حر ف مرحوم آخوند را قبول داشتند و می گفتند آیه نباء دلالت دارد برحجیت خبر ثقه.
یک کسی نه حرفهای مرحوم آخوند، حرفهای مرحوم آخوند گفتم که خیلی در هم برهم است آدم نمی داند چه جوری معنا کند؟خود شاگردهای مرحوم آخوند هم توی معنایش مانده اند مرحوم نایینی یک جور معنا کرده، مرحوم آقا ضیاء یک جور، مرحوم کمپانی یک جور، یک کسی بگوید این ان جاءکم فاسق بنباء فتبینوا را بده به عرف، عرف این را یک قضیه شرطیه می داند علت منحصره برای وجوب تبین خبر فاسق، مفهومش این است که دیگر اگر خبر عادل باشد وجوب تبین ندارد اگر این عرض من درست باشد می گوییم اصلا این یک معنای عرفی است ان جاءکم فاسق بنباء فتبینوا یک معنای عرفی است بده دست عرف، عرف از این هم قضیه شرطیه می فهمد هم از قضیه شرطیه مفهوم می فهمد و الا اگر این عرض من نباشد اثبات کردن حرف مرحوم آخوند انصافا خیلی مشکل است.
نمی دانم مطالعه کرده اید یا نه؟ شاید اگر مطالعه کرده باشید حرف من را بپذیرید که این جملاتی که در کفایه آمده برای تفسیر قرآن و جا به جا کردن این نباء را مقدم انداختن ومبتدا کردن وآن خبر را مجیئ قرار دادن وبعد هم یک الا آوردن و این ها نه، یعنی نمی فهمیم.
حرف مرحوم شیخ هم که می گویند این صیغت لبیان الموضوع این هم عرفیت ندارد بلکه این مثل ان جائک زید فاکرمه است همان که اگر گفت ان جائک زید فاکرمه صیغت لبیان الموضوع نیست واین است که این آقا می آید باید اکرامش بکنید این جا هم گفته این فاسق می آید حرفش را باید نشنوید قضیه قضیه شرطیه است قضیه شرطیه دارای مفهوم.
مرحوم شیخ انصاری وقتی که از این صیغت لبیان الموضوع نمی دانم یادتان است یا نه؟ خیلی مرحوم شیخ پای بند به آن نیست حالا فرموده اما پای بند به آن نیست یک ایراد دوم می کنند می فرمایند عموم علت اگر هم قضیه شرطیه باشد مفهومش را می گیرد برای این که ان تصیبوا قوما بجهاله فتصبحوا علی ما فعلتم نادمین این علت این جوری است می گوید که عمل کردن به خبر فاسق موجب ندامت است خب عموم علت می گوید خبر عادل هم عمل کردن به خبر عادل موجب ندامت است اگر می خواهی موجب ندامت نشود لا تقف ما لیس لک به علم با علمت عمل بکن ندامت جایی نیست اما با مظنه بخواهی عمل بکنی بعضی اوقات پشیمان می شوی برای این که پشیمان نشوی به علمت عمل بکن نه به ظنت، بنا بر این ان تصیبوا قوما بجهاله فتصبحوا علی ما فعلتم نادمین می گوید خبر واحد حجت نیست چه راوی ضعیف باشد چه راوی صحیح باشد.
اگر فرائد یادتان باشد مرحوم شیخ مثل این که یک نحو جزمی پیدا می کنند دیگر یعنی اول می فرماید که صیغت لبیان الموضوع بعد می فرماید که فان ابیت عن ذلک ان تصیبوا قوما بجهاله عموم علت مفهوم شرط را از دست ما می گیرد.
مرحوم آخوند درکفایه جواب می دهد جواب عالی می دهد می فرماید آقا این ان تصیبوا قوما بجهاله معنایش این است که عمل کردن به خبر فاسق یعنی سفاهت ان تصیبوا قوما بجهاله ای قوما بسفاهه، نه قوما بجهاله، یعنی قول به عدم علم، ان تصیبوا قوما بجهاله یعنی بسفاهه فتصبحوا علی ما فعلتم نادمین معنایش این جور می شود عمل کردن به خبر فاسق سفاهت عرفی است عرف می گوید چرا؟ اما عمل کردن به خبر عادل این سفاهت نیست عرف نمی گوید چرا؟ وقتی عرف نگفت چرا؟ لذا عموم علت هست اما عموم علت هر کجا که سفاهت باشد، وعرفا عمل کردن به خبر عادل سفاهت نیست پس آیه شریفه آن را نمی گیرد.
لفظ جهالت در قرآن معمولا که استعمال شده به معنا سفاهت است، در مقابل علم در قرآن خیلی کم است، راجع به آیه شریفه لیست التوبه للذین یعملون السوء بجهاله یعنی بسفاهه، آن که به معنای عدم علم نیست خیلی جاها درقران، جهالت می گویند ازآن مثل همین ما فارسی زبان هایک کسی بدی می کند شما عذر برایش می آوری می گویی آقا این جاهل است، این جاهل است نه این که نمی داند یعنی این نپخته است وبه جوان ها به نپخته ها ما فارسی زبان ها جهالت می گوییم، عرب هم می گوید قرآن هم چند جا این جهالت را گفته به معنای سفاهت.
لذا بر می گردد به این که اگر عرفا عمل کردن به خبری سفاهت باشد قرآن می گویدعمل نکن به عبارت دیگر موجب پشیمانی باشدو اما اگر جایی عمل کردن به خبری موجب سفاهت موجب پشیمانی نشود قرآن می گوید عمل بکن.
لذا ان تصیبوا قوما بجهاله فتصبحوا علی ما فعلتم نادمین خود عموم علت می گوید عمل بکن لذا هم ان جائکم فاسق بنباء فتبینوا مفهوم شرط، آن وقت از برای منطوق شرط و برای مفهوم شرط قرآن علت آورده ان تصیبوا قوما بجهاله فتصبحوا علی ما فعلتم نادمین
آیه را بدهیم به عرف همین طور که مرحوم آخوند معنا می کند مرحوم آخوند نمی دانم چرا آن جمله اول را این جوری درستش کرده اند؟ مرحوم آخوند اول باید گفته باشند آقا این آیه شریفه که می گویی صیغت لبیان الموضوع این جور نیست یک آیه ای است که شرطیه است مفهوم هم عرفا دارد ان تصیبوا قوما بجهاله فتصبحوا علی ما فعلتم نادمین هم تاکیدش می کند، از کسانی که آیه نباء را حجت می داند خب همین ایشان است و مثل آقای داماد اصرار داشتند حجیتش را و این یک معنای عرفی است دیگر یعنی بدهیم دست عرف می گوید ان جائکم فاسق بنباء فتبینوا یعنی اگر عادل است وجوب تبین ندارد، چرا فتبینوا؟ برای این که عمل کردن به خبر فاسق این جهالت است این نفهمیدگی است اما عمل کردن به خبر عادل این سفاهت را ندارد پس عمل به خبر فاسق نکن عمل به خبر عادل بکن.
بینی وبین الله آیه شریفه ازراه مفهوم وصف وعموم علت به خوبی دلالت دارد بر این که خبر واحد ثقه حجت است.
بله یک مطلب دیگر هست آن برای همه آیات هست کاری به آیه نباء نداردو آن این است که آیه نباء تعبد نیست ارشاد است هم ان تصیبوا قوما بجهاله ارشاد است هم ان جائکم فاسق بنباء فتبینوا ارشاد است یعنی مثلا اگر درست باشد آن شأن نزول که برایش نقل می کنند آن مردک که رفت و بر گشت وگفت که این ها با ما جنگ دارند سر جنگ دارند باید با آنها بجنگیم وحرفهایش را نشنیدند بعد همه خوشحال شدند آیه شریفه آمد، این آیه شریفه ارشاد به عقل است یعنی ای مردم شما که خودتان می دانید به حرفهای فاسق باید گوش نداد اما به حرفهای عادل باید گوش داد ودر این قضیه این که عادل نبود فاسق بود چرا به حرفش گوش دادید؟ نزدیک بود توطئه بشود الحمد لله توطئه نشد لذا می شود ارشاد حالا یا ارشاد بگویید یا امضا آن هم طوری نیست فرق نمی کند خیلی، شارع مقدس امضا کرده است حجیت خبر ثقه را، رد کرده است عمل کردن به خبر فاسق را.
یک حرف دیگر هست که آن برای فردایمان از راه مفهوم وصف آمده اند جلو وآن هم به عقیده من دلالتش خوب است اما معمولا همه گفته اند مفهوم وصف حجت نیست بنابراین از راه مفهوم وصف جلو نیایید.
یک حرف دیگر هم توی مسئله مرحوم شیخ خیلی پافشاری کرده اند که باید حرفش را بزنیم خیلی مفید است ایشان گفته اند خب حالا بر فرض هم بگویید که ان جائکم فاسق بنباء فتبینوا این دلالت داشته باشد اما چون در موضوعات است در موضوعات ثقه فایده ای ندارد باید عدلین باشد وچون باید عدلین باشد پس تمسک به آیه شریفه نمی توانیم بکنیم واین را هم همه جا ما قائلیم به این که خبر ثقه هم در احکام حجت است هم درموضوعات، انشاء الله فردا در باره اش صحبت می کنیم.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo