درس خارج فقه استاد مقتدايي
87/02/27
بسم الله الرحمن الرحيم
بحث در حد شرب خمر بود و گفتيم بالأجماع و النصوص حد شرب مسکر 80 ضربه شلاق است. و بزرگان اصحاب و علماء بزرگ در کتابهايشان تصريح ميکنند که مسئله اجماعي است و هم نصوصي کثيره بر اين دلالت دارد.
مرحوم شهيد در مسالک[1] فرمودند هم عامه و هم خاصه نقل کردهاند در زمان رسولالله(ص) کسي را که مشروب ميخورد با کفش و با دست و با لباس ميزنند مرحوم شهيد در ادامه فرمود «فلما کان في زمن عمر» روش با کفش و غيره زدن تا زمان عمر ادامه داشت در آن زمان قضيهاي پيش آمد شخصي مشروب خورده بود عمر با اميرالمومنين(ع) مشورت کرد که چه کنيم «فاشار عليه بان يضربه ثمانين» اميرالمومنين فرمود 80 ضربه شلاق بزن عمر هم راضي شد و اين کار را انجام داد و آن حضرت طي استدلالي فرمود جهت اينکه ميگوييم 80 ضربه بزن اين است که آدمي که مشروب ميخورد مست ميشود و آدمي که مست ميشود هذيان ميگويد آدمي که هذيان ميگويد ممکن است به کسي افتراء ببندد و حد مفتري که قذف باشد80 ضربه شلاق است بنابراين80 ضربه شلاق به او ميزنند. تا اين جا نقل فرمايش مرحوم شهيد است.
اکنون بايد با مراجعه به روايات ببينيم از روايات چه استفادهاي ميشود تا پاسخ دو پرسش ذيل بدست آيد.
پرسش اول: آيا ميتوانيم استفاده کنيم که در زمان خود پيامبر 80 ضربه شلاق تثبيت شده بود يا هم چنان بي برنامه بود تا اينکه اميرالمومنين(ع) در زمان خلافت عمر 80 ضربه را به عنوان حکم الهي بيان کردند؟
تذکر: در اينکه الأن بالاجماع حد شرب خمر 80 ضربه شلاق است شکي نيست لکن ميخواهيم با بررسي روايات ببينيم آن زمان چگونه بوده است؟ آيا در زمان پيامبر به 80 ضربه رسيد که تثبيت بشود يا با همان کيفيت کمتر از 80 ضربه تا زمان عمر ادامه داشت؟
پرسش دوم: سؤال دوم اين است که اميرالمومنين افتراء بستن را علت تعيين 80 ضربه معرفي نمودهاند بنابراين يک پرسش مطرح ميشود؛ حال اگر ميدانيم يک کسي مشروب خورده است ولي مفتري نيست يعني نسبت زنا به کسي نداده است. پس نبايد بر او 80 ضربه شلاق بزنيم؟
براي پاسخگوئي به اين پرسشها بايد روايات را بررسي کنيم.
پاسخ پرسش اول:
1- «صحيحهي ابي بصير[2] عن ابيعبدالله(ع) قال قلت له» ابوبصير ميگويد به امام عرض کردم «کيف کان يجلد رسولالله(ص)» پيامبر در زمان خودش چگونه (بر شرابخوار) تازيانه ميزد؟
گرچه پرسشها عام است اما از جوابي که امام فرمود پيداست مرادش حد شرب خمر است زيرا جوابي که امام صادق ميدهند در مورد شرب خمر است «قال» راوي ميگويد وقتي اين سؤال را پرسيدم «فقال» امام صادق(ع) فرمودند «کان يضرب بالنعال» در زمان پيامبر (وقتي آيه تحريم خمر نازل شد) به دستور پيغمبر که فرمود بزنيد مردم با نعل و يا با کفش ميزدند «و يزيد کلما اتي بالشارب» هرچه قدر شرابخوار بيشتري ميآورند مقدار زدن بيشتر ميشد مثلاً اول با يک کفش تعدا چند ضربه ميزدند بعد کم کم اضافه کردند «ثم لم يزل الناس يزيدون» تا اينکه شرب خمر در بين مردم زياد شد مردم بيشتر شرب خمر ميکردند پيامبر هم دستور ميداد بيشتر بزنيد «حتي وقف علي ثمانين» تا روي 80 ضربه شلاق متوقف شد.
با توجه به اين روايت اول حد شرب خمر با نعال بود شرابخوار زياد شد پيامبر هم دستور داد اضافه بزنيد تا اينکه به 80 ضربه رسيد. از اين جا متوقف شد و هرچه شرابخوار ميآورند پيامبر نفرمود بيشتر بزنيد بلکه همان 80 ضربه به عنوان حد ثابت باقي ماند.
در ذيل روايت دارد «اشار بذلک علي(ع) علي عمر» اميرالمومنين در جواب مشورت عمر فرمودند 80 ضربه بزن که ميتوان برداشت کرد در زمان پيامبر به 80 تازيانه رسيده بود «فرضي بها عمر» عمر هم راضي شد و همان را اجرا کرد.
2- صحيحهي زراره «قال سمعت اباجعفر(ع) يقول اقيم عبيدالله بن عمر وقدشرب الخمر» عبيدالله بن عمر را که مشروب خورده بود دستگير کرده و نگه داشته بودند و ميخواستند حد بر او بزنند «فامر به عمر ان يضرب فلم يتقدم عليه احد ليضربه» عمر دستور داد که او را بزنيد اما چون پسر عمر بود کسي جرأت نميکرد در مقابل خليفه پسر خليفه را شلاق بزند «حتي قام اميرالمومنين(ع)» حضرت علي بلند شدند «و ضربه بنسئة مثنيه لها طرفان» نسئه آن چيزي بوده که ميبافتند منتهي مثل طناب نبود که لولهاي باشد بلکه پهن ميبافتند که زير شکم حيوان ميبستند يا به عنوان افسار حيوان بصورت پهن بافته ميشد. اين نسئه مثنيه دو طرف هم داشته دو تکه بوده مثلاً سرش يکي بوده بعد دو شاخه ميشد. «فضربه بها اربعين» اميرالمومنين(ع) با آن شلاق چون دو شقه داشت چهل ضربه زدند که در حقيقت 80 ضربه ميشود. از اين روايت استفاده ميشود در زمان عمر 80 ضربه ميزدند زيرا هر چند که اميرالمومنين(ع) چهل ضربه زدند اما چون شلاق دو شاخه بود 80 ضربه حساب ميشود.
3- صحيحهي حلبي[3] (اين روايت نظير همان روايت اول است منتهي آن از ابي بصير نقل شده بود اين را حلبي نقل ميکند) «عن ابيعبدالله(ع) قال قلت له أرأيت النبي(ص) کيف کان يضرب في الخمر» به نظر شما پيامبر در رابطه با حد شرب خمر چه ميکرد؟ «قال کان يضرب بالنعال» امام صادق(ع) فرمود پيامبر با کفش ميزدند «و يزداد اذا اتي بالشارب» و در طول ايام هر چه قدر شارب خمر اضافه ميشد پيامبر هم ضربات بيشتري را دستور ميدادند «ثم لم يزل الناس يزيدون» کم کم که مردم بيشتر شرب خمر ميکردند پيامبر هم دستور ميداد اضافه بزنند «حتي وقف ذلک علي ثمانين» تا بر 80 ضربه متوقف شد و از آن پس هر چند ممکن بود روزانه شرابخوار بيشتري دستگير شوند اما پيامبر بيش از 80 ضربه براي کسي دستور ندادند.
اينجا نيز در ذيل روايت دارد «اشار بذلک علي(ع) علي عمر فرضي بها» اين تقريبا مضمونش با روايت اول يکي است.
4- صحيحهي زراره[4] عن ابيجعفر(ع) «قال قال ان عليا(ع) کان يقول» امام باقر(ع) نقل ميکنند که اميرالمومنين(ع) اينگونه ميفرمود «ان الرجل اذا شرب الخمر سکر» (همان روايتي است که مرحوم شهيد در مسالک نقل ميکرد) اميرالمومنين(ع) فرمود وقتي کسي شرب خمر ميکند مست ميشود «و اذا سکر هذي» کسي که مست ميشود هذيان ميگويد «و اذا هذي افتري» و در هذيان گفتنش افترا ميبندد «فاجلدوه حد المفتري» پس حد مفتري (حد قذف) به او بزنيد. يعني 80 ضربه شلاق بزنيد.[5] ملاحظه ميفرمائيد روايت صحيحه است امام باقر(ع) از اميرالمومنين(ع) نقل ميکند ولو اينجا اين دستور اميرالمومنين(ع) همان 80 ضربه شلاق است.
5- عن عبدالله بن سنان[6] روايت موثقه است «قال قال ابوعبدالله(ع) الحد في الخمر ان يشرب منها» حد خمر اين است که بياشامد «قليلاً او کثيراً» فرقي نميکند کم بخورد يا زياد ولو يک قطره باشد حد دارد (به اين نکته قليل و کثير قبلا نيز اشاره کرديم) «ثم قال اتي عمر بقدامة بن مظعون و قدر شرب الخمر» سپس امام فرمود قدامة بن مظعون را در حالي که شراب خورده بود نزد عمر حاضر کردند «و قامت عليه البينه» بينه اقامه شده بود که قدامه مشروب خورده است «فسئل عليا(ع) عمر از اميرالمومنين(ع) سوال کرد چه کنيم «فامره ان يجلده ثمانين» اميرالمومنين(ع) فرمود 80 ضربه شلاق بزنيد «فقال قدامه يا اميرالمومنين(ع) ليس علي حد» من نبايد حد بخورم. (مشروب خورده بود اميرالمومنين(ع) فرمود 80 ضربه شلاق به او بزنيد اما او گفت «ليس علي حد») «انا من اهل هذه الآيه» من از مصاديق اين آيه هستم که خداوند ميفرمايد «ليس علي الذين آمنوا و عملواالصالحات جناح فيما طعموا»[7] بندگاني که ايمان به خدا آوردند و عمل صالح انجام ميدهند اينها جناحي بر آنها نيست باکي نيست برايشان هرچه ميخورند اشکالي ندارد من مصداق اين آيه هستم من مومن هستم عمل صالح دارم حالا مشروب خوردم قرآن ميفرمايد طعامي که ميخورند و ميآشامند بر آنها باکي نيست. «فقال علي(ع) لست من اهلها» حضرت فرمود تو از مصاديق اين آيه نيستي «ان طعام اهلها لهم حلال» زيرا مراد آيه طعامهائي است که حلال است نه اينکه مشروب بخورند «ليس يأکلون ولايشربون الا ما احل الله له» مومنين نميخورند و نميآشامند مگر چيزي را که خدا حلال کرده است.
تفسير آيه: اين آيه را دو گونه معني کردهاند.
تفسير اول: بعضي گفتند راجع به قبل اسلام است يعني در زمان پيامبر کساني ميآمدند مسلمان ميشدند و قبل از اينکه مسلمان بشوند مشروب خورده بودند قرآن ميفرمايد آنهايي که ايمان و عمل صالح بجا آوردند در آنچه که قبلا خوردند باکي بر آنها نيست پس نسبت به قبل از اسلام اگر مشروب خوردند حد بر آنها نيست.
تفسير دوم: برخي گفتهاند مراد آيه عدم پرسش از مواد غذائي مصرفي مومنين در قيامت است «ليس علي الذين آمنوا و عملواالصالحات جناح فيما طعموا» يعني بندگان مومن غذايي که ميخورند قيامت حساب ندارد «لاجناح عليه» و روايات ديگر هم داريم که خداوند اعظم شأنا است از اينکه مومنين را قيامت نگه بدارد و در مورد غذايي که خوردند يا لباسي که پوشيدهاند از آنها حساب بخواهد بلکه حساب راجع به آن جمع اموال است که جمع کردند در راههاي بيهوده صرف کردند يا در راههاي خير صرف کردند آنها حساب ميشوند و ميپرسند از کجا آوردي و کجا خرج کردي اما در مورد خورد و خوراک و وضع زندگي و پوشيدن و امثال اينها سؤال نميشود.
به هر حال معناي آيه هر چه باشد قدامه ميخواست خودش را از مصاديق اين آيه بداند و بگويد من حد ندارم اما اميرالمومنين(ع) در جواب فرمود تو اهل اين آيه نيستي «ثم قال(ع) ان الشارب اذا شرب لم يدر ما يأکل ولا مايشرب فاجلدوه ثمانين جلدة» در زمان عمر حضرت فرمود 80 ضربه شلاق به او بزنيد و انجام دادند پس با توجه به اين روايت در زمان عمر بلاشبهه 80 ضربه شلاق ميزدند و اين حد شرب خمر است.
6- اسحاق بن عمار[8] (اين هم موثقه است) قال سئلت اباعبدالله(ع) عن رجل شرب حسوة خمر (اين را قبلا هم خوانديم و گفتيم يک حسوه يعني يک جرعه) از امام صادق در مورد مردي که يک جرعه خمر نوشيده بود پرسيدم «قال يجلد ثمانين جلدة» امام صادق فرمود 80 ضربه شلاق بزنيد «قليلها و کثيرها حرام» ولو يک جرعه خورده است اما کم و زيادش فرقي نميکند.
7- عن خالدبن يزيد[9] عن سعيدبن ابي هلال عن محمدبن الحنفيه ناقل محمدبن حنفيه پسر اميرالمومنين(ع) است. عن ابيه علي بن ابيطالب(ع) (اين روايت خيلي به درد ما ميخورد) «ان رسول الله(ص) ضرب في الخمر ثمانين» محمدبن حنفيه از پدرش اميرالمومنين(ع) نقل ميکند که پيغمبر در مورد شرب خمر 80 ضربه شلاق ميزدند.
اين روايت نيز ميرساند که در زمان پيغمبر80 ضربه شلاق ثابت بوده است.
نتيجه: از مجموع روايات فوق در پاسخ به پرسش اول اين طور استفاده ميشود که در اوايل زمان پيغمبر اوايلي که آيهي تحريم شرب خمر نازل شده بود آن وقت حد معيني نداشت «يضرب بالنعال» با کفش ميزدند. با دست ميزدند. با چوب خرما يا يکي از اين شاخههاي خرما را برميداشتند با آن ميزدند يا حتي بعضي با لباس مثلاً عبايش را در ميآورد لوله ميکرد با عبا بر سر آن طرف يا به بدن او ميزد بعد هي اضافه شد مردم بيشتر شرب خمر داشتند و شرابخوار بيشتر شد پيغمبر دستور ميداد اضافه بزنند تا فرمود وقف علي ثمانين و در زمان خود پيغمبر 80 ضربه تثبيت شد مهمتر از همه اين روايت آخري است که صريحا اميرالمومنين(ع) نقل ميکنند در زمان پيغمبر آن حضرت 80 ضربه شلاق دستور داد بزنند.
آن روايتي را هم که ميگويد در زمان عمر اميرالمومنين دستور دادند80 ضربه بزنند؛ ظاهرش اين بود که تا زمان عمر براي خليفه دوم مشخص نبود «و استشار اميرالمومنين(ع)» عمر از اميرالمومنين(ع) سؤال کرد که چه کار کنيم و بعيد نيست چنين باشد زيرا از اينگونه موارد زياد داريم که احکامي در زمان پيغمبر ثابت بوده است ولي خليفه دوم خبر نداشت براي نمونه خليفه گاهي در مورد يک آيه از قرآن ميگفت من اصلاً اين آيه را اولين دفعه است که ميشنوم مثل اين که چنين آيهاي تا کنون به گوش من نخورده بود و اميرالمومنين(ع) هم که فرمود 80 ضربه نه اينکه از طرف خودش فرموده باشد بلکه فرمود حکم الهي همين است و پيغمبر 80 ضربه ميزد.
ان قلت: خيلي از فقهاي عامه ميگويند حکم80 ضربه براي شرابخوار از بدعتهاي عمر است و تعبير ميکنند حکم 80 ضربه شلاق زمان پيغمبر نبود و اين از ابتکارات عمر است.
قلت:
اولاً؛ جريان چنين نيست بلکه در زمان پيغمبر همين 80 ضربه ثابت بود ولي خليفه خبر نداشت و لذا استشار اميرالمومنين اميرالمومنين(ع) هم فرمود80 ضربه شلاق بزنيد.
ثانياً: يک احتمال ديگر هم هست که بگوييم اگر نتوانيم ثابت کنيم زمان پيغمبر حکم جلد به 80 رسيد و خود پيغمبر فرموده 80 ضربه شلاق بزنيد؛ اگر بگوييم اين ثابت نيست و از زمان عمر به بعد اين قضيه منجز شد اين هم توجيه دارد که ميگوييم وجود مبارک اميرالمومنين(ع) يک مواردي از احکام را که مصلحت نبود آن زمان مطرح شود از پيغمبر دريافت کرد و پيامبر بيان اين حکم را به اختيار اميرالمومنين(ع) گذاشت و به او تفويض کرد يعني اصل وحي بر پيامبر نازل شد که حد شرب خمر در دين اسلام 80 ضربه شلاق است منتها بيان اين مطلب را پيغمبر تفويض کرد به اميرالمومنين(ع) و فرمود يا علي هر وقت شرائط آماده شد تو اين کار را بکن وقتي عمر از اميرالمومنين(ع) مشورت خواست که آقا چه کار بکنيم شرب خمر شده چه حدي بزنيم حضرت از باب بيان حکم الله که حق بيان از طرف پيغمبر به او تفويض شده بود و تا حکم الهي را بيان کند؛ فرمود 80 ضربه و حکم الهي همين است. منتها اختيار داده شده بود به اميرالمومنين(ع) که آن حضرت بيان کند.
و فيالجمله حکم الهي و حد الهي در شرب خمر همين 80 ضربه شلاق است مرحوم شهيد در مسالک فرمود «تحديد حد الشرب بثمانين متفق عليه بين الاصحاب» اين که ميگوييم 80 ضربه اين متفق عليه است بين الاصحاب و مستندهم الاخبار و مستند آنها همين رواياتي است که خوانديم منتها حالا ممکن است يک استظهار از روايات بشود زمان پيغمبر با کفش و امثال اينها ميزدند ثابت نشد 80 تا تحديد نشد از زمان اميرالمومنين(ع) و زمان خلافت عمر به بعد آن هم آن توجيه را داشت ولي گفتيم رواياتي هم داريم پس اين روايت هشتم که اميرالمومنين(ع) فرمود ان رسول الله(ص) ضرب في الخمر ثمانين بنابراين ميشود استظهار کرد که در زمان خود پيغمبر هم تثبيت شد حد 80 ضربه شلاق اين براي روايات علي اي حال شبههاي نيست متفق عليه هست بينالاصحاب همانگونه که شهيد در مسالک ميگويد که حد 80 ضربه است منتها اينکه در ابتدي امر (صدر اسلام) چه بوده در روايات اختلاف است.
پاسخ پرسش دوم: در جواب سؤال دوم ميگوئيم استناد عليابن ابي طالب به جريان هذيان گوئي و در نتيجه افترا بستن به عنوان بيان علت حکم 80 ضربه شلاق نيست تا بگوئيد هر کجا يک شراب خوار گرفتار افترا بستن شد حد ميخورد و اگر مفتري نشد حد نميخورد بلکه فرمايش علي ابن ابي طالب از باب بيان حکمت حکم است يعني اغلب اوقات و نوعا اين گونه است که کسي که شراب بخورد مرتکب مستي و هذيان گوئي و افترا بستن نيز ميشود هرچند که گاهي پس از مستي نه هذيان بگويد نه افترا ببندد و يا پس از مستي هذيان بگويد اما هذيان گوئي او منجر به افتر بستن و نسبت زنا و غيره به ديگران نشود. بنابراين حکم از باب مورد غالب در تمام موارد جاري است پس به طور کلي بايد بر شراب خوار حد مفتري جاري شود.
حکم زن شرابخوار: در اجراي حد شرب خمر از نظر مقدار شلاق بين مرد يا زن فرقي نيست امام (ره) در مساله9 از تحرير ميفرمايد «کان الشارب رجلاً او امرئه» حد شرب خمر 80 ضربه شلاق است. چه زن شراب بخورد 80 ضربه شلاق به او زده ميشود يا مرد هم باشد 80 ضربه است.
دليل مساله: اطلاق روايات؛ در بعضي روايات دارد عن رجل شرب الخمر يا رجلي را آوردند و دستور داد که اينطور حد بزنيد. ولي ميگوئيم اين اختصاص به رجل ندارد بلکه بعضي روايات اطلاق دارد مثلاً روايت «بريد بن معاويه[10] قال سمعت اباعبدالله(ع) يقول ان في کتاب علي(ع) يضرب شارب الخمر ثمانين» به طور مطلق ميفرمايد در کتاب حضرت علي آمده است شرابخوار (شارب خمر) 80 ضربه شلاق ميخورد ميخواهد مرد باشد ميخواهد زن باشد «و شارب النبيذ ثمانين» کسي که نبيذ بخورد 80 ضربه شلاق ميخورد باز اين اطلاق دارد مرد باشد يا زن باشد فرقي نيست.
بحث بعد در اين است که اگر کافر شرب خمر بکند حکم چيست؟
برخي تفصيل ميدهند و ميگويند اگر در مرئي و منظر تظاهر بکند حد ميخورد اما اگر تظاهر نکند و در منزلش يا فرض کنيد در کنيسه بخورد حدي ندارد.
فردا انشاءالله.
وصلي الله علي سيدنا محمد و آل محمد
[1] الشهيد الثاني، مسالک الافهام، ج14، ص463
[2] الحرالعاملي، وسائل الشيعه، ج28، ص221، باب 3 از ابواب حد مسکر، ح1
[3] الحرالعاملي، وسائل الشيعه، ج28، ص221، باب 3 از ابواب حد مسکر، ح3
[4] الحرالعاملي، وسائل الشيعه، ج28، ص222، باب 3 از ابواب حد مسکر، ح4
[5] بعدا با توجيه اين روايت به پاسخ يکي از پرسشها ميپردازيم
[6] الحرالعاملي، وسائل الشيعه، ج28، ص221، باب 3 از ابواب حد مسکر، ح5
[7] القرآن الکريم، سوره مائده، آيه 93
[8] الحرالعاملي، وسائل الشيعه، ج28، ص223، باب 3 از ابواب حد مسکر، ح7
[9] الحرالعاملي، وسائل الشيعه، ج28، ص223، باب 3 از ابواب حد مسکر، ح8
[10] الحرالعاملي، وسائل الشيعه، ج28، ص224، باب 4 از ابواب حد مسکر، ح1