< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مقتدايي

88/02/21

بسم الله الرحمن الرحيم

به مناسبت بحث محارب در بحث دزد وارد شده بوديم و گفتيم امام(ره) تبعاً لمرحوم شهید در مسالک[1] و بعضی از بزرگان تفصیل قائل هستند می‌فرماید لص اگر از مصادیق محارب باشد اسلحه بدست بگیرد به اعتبار «من جرد السلاح» یا «شهر السلاح» (كسي كه تشهیر سلاح بکند و قصد اخافه داشته باشد) آمده است دزدی بکند هم اسلحه دارد و هم قصد اخافه الناس دارد اگر کسی هم مقابلش ایستاد او را مي‌كشد این از همان مصادیق محارب است و حکمش حکم محارب است يعني اگر دستگیر شد و در محکمه محاکمه شد حاکم مخیر است یکی از همان احکام اربعه را برای او اجرا کند اما اگر دزدی است که عنوان محارب بر او صدق نمی‌کند يعني اسلحه بدست گرفته و قصد حمله هم دارد اما قصد اخافه الناس ندارد و نمي‌خواهد یک منطقه‌ای را ناامن کند و به فساد بکشاند بلكه اطلاع دارد مثلا وضع مالي صاحب منزل خوب است احتمال دارد طلا جواهرات پول نقد داشته باشد لذا براي دزدي آمده است و اسلحه به همراه آورده است كه اگر به او حمله شد دفاع كند چنين شخصي حکم محارب ندارد فقط می‌شود مقابلش ایستاد تا به مراتب دفاع من الاسهل الی الاعلی من الادنی الی الاعلی با او مقابله شود اگر هم او را کشتند خونش هدر است ضمانی نیست؛ این فتوای مرحوم امام بود.

مرحوم شهید ثاني در مسالک و نيز در روضه[2] همین را می‌گوید و بعضی دیگر از فقها مثل مرحوم محقق در شرايع[3] و نيز شهید اول[4] در لمعه بنحو اطلاق می‌گویند «اللص محارب» یعنی اگر کسی براي دزدي وارد خانه‌ای شد حکم محارب دارد و گفتيم مرحوم شهید ثانی در مسالک عبارت محقق را توجيه مي‌كند می‌گوید اینکه بطور مطلق فرمود«اللص محارب» تبعاً للنصوص است چون در روایات اینگونه آمده ایشان هم اینگونه گفته‌اند و کسی نگفته است به مجرد اینکه دزد بقصد دزدی وارد خانه‌اي شد محارب است و احکام محارب را دارد مرحوم علامه هم در تذکره مي‌فرمايد «اللص محارب» اين عبارات توجيه دارد كه مرادشان همان قید است يعني در زمانی که صدق عنوان محارب بکند حكم محارب دارد نه مطلقا لذا مرحوم صاحب جواهر[5] هم عبارت محقق را قید می‌زند که اذا صدق علیه عنوان المحارب حكم محارب دارد. روایات زيادي داريم مطلق دزد را در حكم محارب مي‌داند ولی اینها از نظر سند ضعیفند و در ذيل آنها را بررسي مي‌كنيم.

1- منصور[6] عن ابی عبدالله(ع) قال «اللص محارب لله و لرسوله فاقتلوه فما دخل علیک فعلیّ» تعبیر بلندی است نفرمود لصی که محارب است یا لص اذا صدق علیه عنوان المحارب بلكه به طور مطلق مي‌فرمايد لص محارب است و بعد براي اينكه دلداری بدهد و تقویت بکند مي‌فرمايد نگران نباش اگر با دزد درگير شدي و او را کشتی هر عقده و ضمانی هر جزایی بنا باشد به تو برسد بر عهده من است (برو بکش به عهده من).

2- غياث بن ابراهیم[7] عن جعفر(ع) عن ابیه(ع) امام جعفر صادق از پدرشان امام باقر نقل می‌کنند «قال اذا دخل علیک اللص» وقتی دزدی به تو وارد شد «یرید اهلک و مالك» قصد تجاوز دارد و می‌خواهد مال ببرد «فان استطعت تبدره و تضربه فابدره و اضربه» اگر یک چنین دزدی آمد قصد خیانت دارد قصد مال دارد اگر قدرت داری و می‌توانی مبادرت کنی پیش دستی کنی او را بزنی مبادرت کنی او را کتک بزنی پس او را بزن و قال در ادامه فرمود «اللص محارب لله و لرسوله فاقتله» بکش او را «فما منک منه فهو علیّ» هر مشکل جزایی اگر بنا باشد بعد از کشتنش به تو برسد به عهده من است یعنی ضمانی نیست نه دیه بدهکار می شوی نه قصاص.

3-  عن ایوب[8] قال سمعت اباعبدالله(ع) یقول «من دخل علی مومن داره محاربا فدمه مباح فی تلک الحال للمومن» کسی که بعنوان دزدی بقصد محاربه وارد خانه‌اي شود خونش در اين حال برای مومن مباح است.

پیداست که محاربه اصطلاحی مراد نیست و الا می‌فرمود «شهر السلاح» يا «جرد سلاحه» «فاقتله فما منک و هو فی عنقی» او را بكش خونش به گردن من.

4- عن السکونی[9] عن جعفر عن ابیه عن علی(ع) انه اتاه رجل شخصی آمد نزد امیرالمومنین(ع) فقال یا امیرالمومنین(ع) «ان لصا دخل علی امرئتی» یک دزدی وارد شد بر عیال من «فسرق حلیها» زیورآلات خانم مرا برده است «فقال اما انه لو دخل علی ابن صفیه لما رضی بذلک حتي يعمه بالسيف» امام در مقام ملامت آن شخص، زبیر بن عوام را كه معروف بود آدم غیرتی است مثال زد و فرمود اگر زبير بن عوام بود هرگز اجازه نمي‌داد كسي بیاید در خانه‌اش زیورآلات خانمش را ببرد و هیچ نگوید اگر او بود راضی نمی‌شد مگر اینکه شمشیر همه اعضای دزد را فرا بگیرد یعنی اگر زبير بود دزد را قطعه قطعه مي‌كرد. امام مي‌خواهد بفرمايد یعنی حقش این است اگر دزدی آمد در خانه بقصد دزدی و چیزی ببرد شما می‌توانید او را بکشید قطعه قطعه بکنید.

5- عن وهب[10] عن جعفر عن ابیه انه قال «اذا دخل علیک رجل یرید اهلک و مالک» اگر دزد وارد خانه شما شد یا قصد تجاوز دارد یا قصد بردن مال دارد «فابدره بالضربه ان استطعت» اگر توانستي پيش دستي كن مهلتش نده با شمشیر گردنش را بزن «فان اللص محارب لله و لرسوله فما تبعک من شیئ فهو علیّ» زيرا دزد محارب است اگر جزایی بعهده‌ات باشد بعهده من خواهد بود.

ملاحظه مي‌فرمائيد لحن روايات اطلاق دارد و قيد مسلح بودن هم ندارد.

6- عن انس او هیثم بن البرا[11] قلت لابی جعفر(ع) اللص یدخل علیّ فی بیتی دزدی وارد خانه‌ام مي‌شود یرید نفسی و مالی می‌خواهد مرا بکشد یا مالم را ببرد «قال» امام در جواب فرمود «اقتله» بکش او را «فاشهد الله و من سمع» امام می‌فرماید شاهد می‌گیرم خدا را و هرکسی که صدای مرا می‌شنود «ان دمه فی عنقی» خونش به گردن من است.

بديهي است راه قتل تنها با اسلحه نيست لذا نمي‌توانيم از اين روايت استظهار كنيم كه در مورد دزد مسلح است.

7- عن الحلبی[12] عن ابی عبدالله(ع) قال قال امیرالمومنین(ع) «اذا دخل علیک اللص المحارب فاقتله» (اين روايت فيه دارد) اگر دزد محارب وارد خانه‌ات شد او را بكش «فما اصابک فدمه فی عنقی» هر جزایی بنا باشد بعهده تو بیاید بعهده من است.

ملاحظه مي‌فرمائيد برخي از این روایات اطلاق دارند آن روایت اولی که خواندیم فرمود «اللص محارب لله و لرسوله» و دو روايت ديگر هم قيد محارب آورده است.

توجيه اول: می‌توانیم اینگونه توجیه کنیم اینکه می‌گوید «اللص محارب» مراد آن محارب اصطلاحی نیست حكم محارب اصطلاحی تخییر بین یکی از امور اربعه بود نمي‌خواهد بگويد او را به حاکم شرع بسپار و حاکم مخیر باشد بین یکی از چهار امر بلكه می‌فرماید «فاقتله» و همین «فاء تفریع» قرينه است كه دزد در حکم محارب است يعني همانطور که جایز است با محارب جنگ کنی و او را بکشی با دزدي كه وارد خانه‌ات شد مي‌تواني بجنگي و او را بكشي جواز قتل دارد نه اینکه از مصادیق محارب باشد با اين توجیه مي‌توانيم بگوئيم محارب خصوصیتی ندارد چه قطاع الطریق باشد و چه لص باشد يا هرکس دیگر؛ اگر بصورت محارب و تشهير سلاح به قصد اخافه ناس بود از مصادیق محارب است همان احکام اربعه را دارد اما اگر عنوان محارب بر او صدق نکند از اين جهت نام محارب بر او مي‌گذاريم كه مي‌شود در معركه با او درگير شد ولو كشته شود اما اگر دستگیر شد با همين قرينه فاء تفريع كه در روايت آمده است مي‌گوئيم محارب اصطلاحي مراد نيست و قاضی نمی‌تواند يكي احکام جزاي محارب را بر او بار کند. گويا مرحوم شهید مي‌ديد هیچکس از اصحاب قائل به این قول نشده است که حکم دزد يكي از احكام جزاي محارب است لذا در توجيه كلام محقق گفته بود او تبعاً للنصوص چنين گفت. لذا وقتي روايت توجيه شود كلام محقق هم توجيه شده است.

توجيه دوم: اللص محارب فاقتله ظهور این روایت این است که به مجرد اینکه از درب وارد شد وقتي می‌بینید دزدی آمده است می‌خواهد مال ببرد یا تجاوز بکند مهلتش ندهید آیا مي‌توان به فوريت اقدام بر كشتن نمود يا به حكم دفاع اگر کسی حمله بکند باید از اسهل به اعلی و از ادنی به اعلی پيش برود اول یک سروصدایی بکند نصیحت بکند كه دست بردار اشتباه می‌کنی کار درستی نیست اگر موثر نشد کتک کاری شود و اگر موثر نشد قبل از اينكه تو را بكشد مي‌تواني او را بكشي.

طبيعي است عبارت «فاقتله فهو فی عنقی» مال آنجایی است که چاره‌ای جز کشتن نیست لذا می‌بینید مرحوم صاحب ریاض[13] به نقل از مرحوم شهید[14] مي‌فرمايد «فیرجع فی غیره الی القواعد المقرره» اگر محارب است واقعا حکم محارب بر او بار کنید اما اگر محارب نیست و صدق محارب بر او نمی‌کند حكم خاص خودش را دارد و به قواعد مقرره بايد مراجعه شود «اقول و یعضده عدم عمل الاصحاب بما فيها من جواز القتل و ان دمه هدر» مرحوم صاحب ریاض می‌گوید اينكه اصحاب به روايات عمل نكردند و نگفتند فوراً كشته مي‌شود حرف شهید را تایید می‌کنند «بل قیدوه بما اذا روعي فیه مراتب الامر بالمعروف و النهی عن المنکر فیندرج فی الدفع من الادنی الی الاعلی» بلكه تحت عنوان دفاع بايد از ادنی به اعلی و رعايت سلسله مراتب دفاع شود و روايات گرچه کثیر است ولی از نظر سند ضعیف است شهرتی هم که جبران ضعف کرده باشد نداریم.

نتیجه: آنچه از روايات به ضميمه عمل اصحاب استفاده مي‌شود اين است اگر دزد وارد خانه شد در صورتي كه عنوان محارب بر او صادق باشد احکام محارب بر او بار می‌شود و اگر عنوان محارب بر او صدق نکند جایز است طبق مقررات دفاع من الادنی الی الاعلی، اگر منتهی به قتل او هم شد با او مقاتله شود.

برخي روايات عام نيز هست كه باید توجیه کنیم فردا انشاءالله.

و صلی الله علی سیدنا محمد و آل محمد

[1] الشهيد الثاني، مسالك الأفهام، ج15، ص15.

[2] الشهيد الثاني، شرح اللمعه، ج9، ص303.

[3] المحقق الحلي، شرايع الاسلام، ج4، ص960.

[4] الشهيد الاول، اللمعه الدمشقيه، ص245، ط دارالفكر قم.

[5] الشيخ الجواهري، جواهر الكلام، ج41، ص582.

[6] الحر العاملي، وسائل الشيعه، ج28، ص320، باب7، ابواب حد محارب، ح1.

[7] الحر العاملي، وسائل الشيعه، ج28، ص320، باب7، ابواب حد محارب، ح2.

[8] الحر العاملي، وسائل الشيعه، ج28، ص321، باب7، ابواب حد محارب، ح3.

[9] الحر العاملي، وسائل الشيعه، ج15، ص119، باب46، ابواب جهاد العدو،ح1.

[10] الحر العاملي، وسائل الشيعه، ج15، ص119، باب46، ابواب جهاد العدو، ح3.

[11] الحر العاملي، وسائل الشيعه، ج15، ص120، باب46، ابواب جهاد العدو، ح6.

[12] الحر العاملي، وسائل الشيعه، ج15، ص121، باب46، ابواب جهاد العدو، ح7.

[13] السيد الطباطبائي، رياض المسائل، ج13، ص624.

[14] الشهيد الثاني، مسالك الافهام، ج15، ص16.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo