درس خارج فقه استاد مقتدايي
88/08/13
بسم الله الرحمن الرحیم
تذكر اخلاقي (چهارشنبهها): به عنوان تذكر اخلاقي يكي از چالشهاي ديني حوزوي را مورد بررسي قرار ميدهيم.
امروز با چند نفر از علماء کشمیر هند یک ملاقاتی داشتیم و طول کشید. واقعا جای خیلی تأسف است در یک کشوری که تعداد شیعه در آن زیاد است در هند و کشمیر جمعیت یک میلیارد و سیصد میلیون رسماً اعلام میشود و گويا غير رسمي حدود یک میلیارد و ششصد یا هفتصد میلیون نفر جمعیت دارد. در کشمیر تقریبا یک پنجم مسلمانان شیعه هستند ولی متاسفانه علمای معتبر آن ديار رو به افول است اخیرا وهابیها آنجا تلاش بالایی دارند و پول خرج میکنند مدرسه و حوزه میزنند برای نمونه در يك روستاي صد در صد شيعه مسلط شدند و تمام مظاهر تشيع را ممنوع كردند حتي در فكر تأسيس یک دانشگاه اسلامی (وهابي) هستند به طوري كه شيعه نيز درخواست كرد که اگر اجازه تأسيس دانشگاه به وهابیها داده شود براي شيعه نيز بايد چنين اجازهاي داده شود اما اصل مطلب اين است كه اگر شيعه دانشگاهي تأسيس كرد ساز و كار آن چگونه تأمين ميشود؟ آن آقايان ميگفتند نیاز به روحانی دارند نیاز به تقویت حوزههایشان دارند به ما هم اصرار میکنند بیایید یک سری بزنید حوزههای آنجا را تقویت کنید و ترتيبي دهيد طلابی که از هند و کشمیر به ايران میآیند بطور اصولي تربيت علمي شوند و به اجتهاد برسند آنها ميگفتند بعضی از طلابی هم که میآیند در ايران درس میخوانند وقتی برمیگردند ظهور چشمگیری ندارند و حداکثر در یک مسجدی در یک روستاي 50 يا 100 نفره یک نماز جماعتی ميخوانند و مجالس وعظي داير ميكنند در حاليكه مردم انتظار دارند وقتي از قم برميگردند مقالاتی منتشر کنند سخنرانیهایی در مجامع عمومی داشته باشند و در تلویزیون مصاحبه داشته باشند تالیف و تدریس داشته باشند و براي انظار عمومي یک افقی باز بکنند. علی ای حال درخواستشان بیشتر این است که طلاب فاضلی تربيت شوند که بتوانند با زبان رايج هر منطقه پاسخگوی شبهات اینترنتی تلویزیونی و ماهوارهای در سطح کشور با بیننده بیش از چند میلیارد باشند. آقايان ميگفتند سابقا 200 تا 300 سال قبل زبان فارسی آنجا رواج داشت حتی کتبیههائی در مساجد و مكانهاي مذهبی با اشعار فارسی نوشته شده بود ولی الان دولت حتی از زبان اردو روي گردان است و به زبان انگلیسی روي آورده است اگر یک طلبه فاضلی که بتواند مسلط بر زبان انگلیسی يا ديگر زبانها باشد و از جهت فقهي، علمی و دینی هم قوي باشد و بتواند آنجا صحبت کند جایش خالی است و صد البته ما نيز دلمان میخواهد که حوزه علمیه قم یک حوزه با نشاطی باشد طلابمان دست به قلم باشند نویسنده باشند بتوانند چه در ايران و چه در ديگر مناطق جهان در سطح دانشگاهها در حد دانشجویان سخنرانیهای علمی و قانع کننده و استدلالی داشته باشند.
من به مناسبت هیئت امناء جامعة المصطفی اغلب ایالات هند را رفتم (البته به کشمیر نرفته بودم) و ديگر جاها نظیر سریلانکا نیز سفر کردم. در سريلانكا جمعیت زیادی مسلمان معتقد به اهلبیت عاشق اهلبیت ولی سنی هستند واقعا علاقمند به اهلبیت هستند ما در نماز جمعه آنها شرکت کردیم وقتي ما وارد شدیم خطيب جمعه تجلیل کرد و احترام گذاشت و بعد از اینکه نماز تمام شد جمعیت نمازگزار ریختند دور ما كه یک نفر روحانی شیعه از قم را ديدند سعي ميكردند به هر نحو ممكن ابراز علاقه نمايند من همان وقت پيش خود واقعا احساس كردم اگر یک روحانی وارسته داشته باشیم كه به زبان آشنا باشد و برود آنجا کلمات اهلبیت را بگوید از جان و دل میپذیرند.
در تایلند و اندونزی و مالزی نيز مردم سني ولي عاشق اهلبيت هستند. اندونزی حدود 240 میلیون نفر جمعیت دارد بیش از 90 درصد مسلمان سنی و علاقمند به اهلبیت هستند اصلا چیزی که به گوششان نخورده تعارض بین شیعه و سنی است در این فکرها نیستند در این وادیها نيستند. (هر چند اخيراً وهابیها فتنهگري میکنند) ما آنوقتی که رفتیم روز عاشورا بود گفتند اینجا روستایی است كه همگي سني هستند و در سال روز عاشورا مقتلخوانی می کنند از صبح شروع میشود تا شب دسته میروند و یک ساعت مینشینند و میروند دوباره دسته بعدی ميآيد و يك ساعت مقتلخواني ميكنند شاید بیش از صد هزار جمعیت در این مجلس روز عاشور شرکت دارند یک نفر هم يك کتاب در دست دارد و به عربي مقتل میخواند. ما علاقمند هم بودیم در آن جلسه حضور پيدا كنيم سفیرمان نگذاشت گفت مصلحت نیست فکر میکنند یک توطئهای بوده علیه آنها یا برنامهریزی شده بوده که شما بروید و خلاصه یک دو دستگی ممکن است ایجاد بشود. و ما احتیاط کردیم و نرفتیم اما بعدا فهمیدیم احتیاط بیجایی بود اگر رفته بودیم بهتر بود در همان اندونزي نهضة العلما دارند كه این تشکل چند میلیون نفر عضو دارد رییس نهضة العلما آقای وحيد عبدالحميد بود كه یک دوره چهار ساله هم رییس جمهور شد. ما رفتیم در منزلشان بحدی اظهار علاقه به تشیع میکرد میگفت من وقتی رییس جمهور بودم يك سفر به ایران آمدم خدمت آقا (مقام معظم رهبري) رسیدم یک دوره تفسیر المیزان به من اهدا کردند هفتهای یک روز با جمعی از آقایان مباحثه تفسیری دارم با تفسیر المیزان كار ميكنيم خیلی تعریف میکرد كه چه تفسیر جامعی است و نيز ميگفت من هر روز این شعر را می خوانم «لی خمسه اطفی بهم حر الجحیم الهاتمة المصطفی والمرتضی وابناهما و الفاطمة» پنج نفر دارم که بوسیله توسل به آنها آتش جهنم را به روی خودم خاموش میکنم این پنج نفر المصطفی و المرتضی وابناهما والفاطمة آنوقت وابناهما را تفسير ميكرد و میگفت یعنی الحسن و الحسین میگفت ما از نظر اعتقادی شیعه هستیم در عمل به فتوای شافعی عمل میکنیم بین شیعه و سنی فرق نميگذارند از نظر اعتقاد شیعه هستیم یعنی دوست اهلبیت هستند اما در مقام عمل به فتوای شافعی عمل میکنیم.
ما در برگشت در هیئت امناء جامعه المصطفی مطرح کردیم قرار هم بر این شد به یک تعداد از طلاب مساعد همان منطقه زمان بيشتري براي اقامت در ایران بدهند تا به یک سطح بالایی تا قریب به اجتهاد و مجتهد متجزی برسند در نتيجه بشود حداقل 8 یا 10 نفر مجتهد را بفرستند آنجا همانگونه که اهل سنت یک جمعیت افتاء دارند شيعيان نيز این جمعیت افتاء درست کنند و قطعا میتوانند موثر باشند. انتظارمان از حوزه از شما برادران بزرگواران این است که با همت عالی درس بخوانید تنها به فقه و اصول اكتفا نكنيد كلام و فلسفه و تفسير لازم است آشنايي به زبان لازم است حتي به اين بسنده نكنيم كه شبههای که منتشر شود و ما پاسخ بدهيم بلكه بايد زمينههاي ايجاد شبهات را بشناسيم و پیشگیری کنیم. همه اينها سازكارهائي دارد كه در جاي خود مورد توجه است.
بحث فقهي: درمعناي عمد گفتیم قتلی که انجام می شود از چهار صورت بیرون نیست
1- قتل با قصد و آلت قتاله 2- قتل با قصد و آلت غير قتاله 3- قتل بدون قصد و باآلت قتاله 4- قتل بدون قصد و غير آلت قتاله.[1]
قسم اول اين بود كه به قصد قتل و با آلت قتاله يا فعل كشنده قتل انجام شود و گفتيم این صورت اول قدر متیقن صورت عمد است و صدق عرفی هم دارد و مما لاشبهه فیه که قتل عمد است.
قسم دوم این است که بوسیله چیزی که نوعا کشنده نیست بقصد قتل مثلا با یک عصا يا چوب میزند كه نوعا کشنده نیست يا یک سیلی يا مشت میزند كه نوعا کشنده نیست اما اینجا تصادفا موجب قتل ميشود آیا این عمد است یا نه؟
مرحوم صاحب جواهر فرمود «فیه قولان» در اینجا دو قول است؛
قول اول قتل با قصد و با آلت غيرقتاله مصداق عمد است.
قول دوم قتل با قصد و با آلت غیرقتاله مصداق عمد نيست.
ولی اشهر این است که این عمد است و هر يك از دو قول به روايات تمسک کردند.
دليل قول اول:
1-صحیحهعبدالرحمن بن حجاج[2]ال قال لی ابوعبدالله(ع) «یخالف یحیی ابن سعید قضاتکم»عبدالرحمنبنحجاج ميگويد از كوفه شرفیاب محضر امام صادق شدم آن حضرت فرمود يحیي بن سعيد که قاضی مدينه است (در مورد قتل)با قضات شما که در کوفه هستند مخالفت و تفاوت رأي در حکم و فتوی قتل دارند؟ «قلت نعم» گفتم آري با هم مخالفند«قال هات شیئا مما اختلفوا فیه»امام فرمود یک مورد از جاهایی که باهم اختلاف دارند را برای من بگو«قلت اقتتل غلامان فی الرحبة» يك موردش اين است كه دو جوان در نزديكي كوفه در محلي به نام رحبه با هم جنگیدند«فعض احدهما صاحبه»یکی ار آنها طرف مقابل را گاز گرفت«فعمد المعضوم الی حجر»آنکه که گاز گرفته شده بود ناراحت شد دست برد یک سنگی را برداشت«فضرب به رأس صاحبه الذي عض»با آن سنگ زد به سر آن گاز گيرنده«فشجه»شکافت فرق سرش را«فکز»کزّ یعنی دردی تمام وجودش را گرفت«فمات» آنطرف مرد«فرفع ذلک الی یحیی بن سعید» قضیه قتل پروندهای شد و بردند نزد یحیی بن سعید«فاقاصه» این قتل را عمد گرفت و دستور قصاص داد «فعظم ذلک الی ابن ابی لیلی و ابن شبرمه» این حكم برای ابن ابي ليلي و ابن شبرمه دو قاضی کوفه خیلی گران تمام شد «و کثر فیه الکلام» بحث و گفتگو بین این قضات زیاد شد«و قالوا انها هذا الخطا»ابن ابی لیلی و ابن شبرمه میگفتند این قتل خطایی است نه قتل عمد که قصاص بخواهد «فوداه عیسی بن علی من ماله» عیسی بن علی که والی و حاکم و امیر مدینه بود دید قاضی او اشتباه کرده و یک شخصی را بیجهت قصاص کرده است دیهاش را از مال خویش پرداخت «فقال»امام فرمودند«ان من عندنا»آن قضاتی که در مدینه هستند و پیش ما هستند«لیقیدون بالوکزة»(وکزة سیلی است) امام فرمودند قضات ما اگر کسی سیلی بزند به یک کسی و طرف بمیرد قصاص میکنند آنجا با سنگ زده فرق را شکافته چطور بگوییم قتل خطایی است؟ «و انما الخطأ ان یرید الشیئ فیصیب غیره» خطا برای آنجایی است که انسان میخواهد به آهویی مثلاً بزند به انسان میخورد قصد کسی را میکند ولی اصابه به غیر میشود. پس امام این مورد را قتل عمد فرض کردند.
بررسي روايت
اولا:معنايغلامان پسر بچه نیست بلکه مراد دو فرد بالغند و الا اگر غیربالغ بودند که این حکم نبود.
ثانياً:مقاتله در جایی گفته میشود که طرفین قصد قتل دارند پس از اقتتل قصد قتل را میفهمیم يعني دو جوان بالغ با هم به قصد قتل درگير شدند این میخواهد او را بکشد او میخواهد این را بکشد یکی پیشدستی کرد گاز گرفت آن دومی سنگ را برداشت و زد به سر او پس با قصد قتل و بدون آلت قتاله بود.وشاهد ما ذیل روايت است كه فرمود«ان من عندنا لیقیدونبالوکزةو بديهي است كه سيلي آلت قتاله نيست لذا مراد همانجاست که قصد قتل دارد و از یک وسیلهای که نوعا کشنده نیست استفاده ميكند فرمود قضات ما قصاص میکنند یعنی قتل عمد است پس این روایت در محل شاهد حرف ما که قصد قتل دارد ولی آلت کشنده نیست قابل استدلال است كه قتل عمد است.
2-صحیحه حلبی[3] قال قال ابوعبدالله(ع)«العمد کل ما اعتمد شیئا فاصابه بحدیدة او بحجر او بوکزة فهذا کله عمد»هر کسی که قصد قتل کسی را می کند و با یک تکه آهن يا با یک چوب يا عصا يا با سیلی میزند ميفرمايد همه اینها عمد حساب میشود«والخطا من اعتمد شیئا فأصاب غیره» خطا برای آنجایی است که تعمد دارد یک شخصی را بزند ولی به غیر میخورد و غیر کشته میشود. روایت دیگر هم هست انشاءالله بحث بعدی. و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.
[1] این چهار صورت در ذهنتان باشد تا آخر باب قصاص و بعد در کتاب الدیات در تمام ابواب دیات از این چهار صورت بیرون نیست محور تشخيص اين چهار صورت است و بايد پرداخت ديه از اين طريق معلوم شود که دیه قتل عمد باید بدهیم یا دیه قتل شبه عمد یا خطا.
[2] حر عاملی، وسائل الشیعه، ج29، ص35، باب11، ابواب قصاص نفس، ح1.
[3] حر عاملی، وسائل الشیعه، ج29، ص35، باب11، ابواب قصاص نفس، ح3.