< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مقتدائی

88/09/02

بسم الله الرحمن الرحیم

مرحوم امام در مسئله‌ی: ١٣ دو فرع را ذکر کردند که ما مطرح کردیم یکی این بود که: «لو القی نفسه من علو علی انسان». کسی از بلندی خودش را روی سر انسانی می‌اندازد که او بمیرد، که این فروعی داشت و بحث شد، فرع دوم این بود که نه اینکه خودش را بیندازد، بلکه لغزشی پیدا کرد، یعنی پاهایش به جایی برخورد کرد، لغزندگی بود آن بالا ، لغزش پیدا کرد «زل قدمه» و پایین افتاد و موجب مرگ کسی شد، این عمد است یا غیر عمد است؟ این هم فروضی داشت که در فرع دوم گفته شد، مرحوم امام دیگر این فرع سوم را ندارد . مرحوم صاحب جواهر این فرع سوم را هم اینجا مطرح می‌کند و آن فرع سوم این است که اگر کسی دیگری را هل بدهد و بیندازد پایین، نه اینکه خودش خودش را بیندازد یا پایش لغزش پیدا کند و بیفتد، دو نفر بالا روی بلندی، لب دیواری یا بالکنی یا یک جایی ایستادند و یکی هم آن زیر نشسته است، آن دو نفری که بالا هستند یکی از آنها به قصد اینکه اسفل را بکشد کسی را که کنار دستش ایستاده بود بدون توجه او ناگهان او را هل می‌دهد و پایین می‌اندازد «دفعه» او را هل داد و افتاد پایین، آن نشسته بود یا راه می‌رفت و فوت کرد، آیا این قتل، قتل عمد است یا قتل خطایی است یا قتل شبه عمد ؟

این یک فرع سومی است، مرحوم امام در این مسئله 13 دو فرع اول را (که گفتیم) ذکر کردند، اما این فرع سوم را ایشان ندارند، اما مرحوم صاحب جواهر در جلد چهل و دوم صفحه 30، این فرع را نقل می کنند و آن این است که:« لو القاه غیره» شخص، دیگری را از بلندی پایین می‌اندازد نه خودش را، بلکه «لو القاه غیره» غیر خودش اورا از بلندی پایین بیندازد و قصدش هم قتل آن شخص زیری است کسی که آن پایین نشسته «لو ألقاه غیره قاصدا للأسفل أن یقتله» این حکمش چیست؟ پس بنا براین فرض مسئله این است که یک شخصی بالای بلندی ایستاده، کسی هم کنار دستش است، او را پرت می‌کند پایین به قصد اینکه آن کسی را که آن پایین است او بیفتد روی سر او و موجب قتل او بشود، اینجا هم فروضی پیدا می‌شود، ما قبلا ملاک و ضابطه‌ی عمد بودن و شبه عمد بودن را بیان کردیم و گفتیم اگر فعل ،مما یقتل است این می‌شود عمد، اگر فعل مما یقتل نیست، ولی قصد قتل دارد، این هم عمد است که دو صورت است. اگر نه قصد قتل دارد نه فعل مما یقتل است، این شبه عمد است. اما اگر اصلا نه توجهی به این شخص داشت و نه قصد کشتن او را داشت، بلکه می‌خواست به دیگری بزند، تصادفا به این خورد، این می‌شود قتل خطائی، این ملاک و ضابطه را قبلا گفتیم، بنابراین، تمام این فروعی که ذکر می‌شود، باید آن ضابطه پیدا شود که آیا عمد است یا شبه عمد است یا خطاء محضه؟ آن ملاک را داریم،‌یعنی ضابطه کلی را، حالا فروضی را که اینجا تصور می‌شود: مثلا شخص، دیگری را را به سوی پایین هل می‌دهد که روی سر پایینی بیفتد، اگر قصدش این است که آن زیری را بکشد، به تعبیر مرحوم صاحب جواهر اینکه هل داد برای اینکه بیفتد روی سر اسفل، تا او اسفل) کشته بشود و همین هم شد،‌یعنی او را هل داد، و او هم روی آن شخص افتاد و آن شخص هم مرد، اینجا می‌گوییم که چون فعل عبارت بود از دفع آن شخص به پایین، و به تعبیرما هل دادن، این فعل است، هل داد این شخص را وانداخت روی سر آن پایینی که موجب مرگش شد، قصد قتل داشت و می‌خواست که او را بکشد، پس این می‌شود قتل عمد، آن شخصی که پایین بود کشته شد، قاتل چه کسی است، ولو آن واسطه شد یعنی آن افتاد که مدفوع او افتاد روی سر آن، اما قصاص با دافع است،‌یعنی آن کسی که اورا انداخت، او وسیله بود، او خبر نداشت ولذا فعلی از او صادر نشده، فعلی از آن واسطه که افتاد پایین، فعلی از او صادر نشد مانند دیروز گفتیم که مقسم باشد که آیا این فعلش عن عمد است یا شبه عمد است یا خطا؟ آن اختیار نداشت بلکه او را بدون اختیارش هل داد و او هم پایین افتاد، پس او مقصر نیست، زیری هم که در آن پایینی نشسته بود و از جایی خبر نداشت و ناگهان او افتاد روی سرش، فقط اینجا قتل مستند می‌شود به این دافع، یعنی کسی که آن شخص را هل داد و قصد قتل هم داشت، ولذا این قتل می‌شود قتل عمد، چون قصد قتل داشت و آن هم کشته شد به این فعل، یعنی «دفع» ولذا می‌گوییم که قصاص دارد . این یک فرض بود که بیان شد.

اما اگر قصد قتل نداشت، درست است که می‌خواست این شخص را روی سر دیگری بیندازد، منتها نه به این نیت و قصد که او کشته شود، یعنی قصد قتل او را نداشت، بلکه می‌خواست با او شوخی کند یا می‌خواست او را بترساند. فلذا این شخص را هل داد، تصادفا روی آن شخص افتاد و آن شخص هم مرد، اینجا باید ملاک دیگری عمد را باید ببینیم که هست یا نه؟ اگر چنانچه این ارتفاع که این را از آنجا پایین انداخت، مما یقتل است،‌یعنی هر گاه انسانی از آنجا روی سر کسی بیفتد،‌ آن کس خواهد مرد و این فعل مما یقتل است، و این آدم دیگری را از آن ارتفاع روی سر یک انسان دیگری انداخت و آن انسان هم مرد، یعنی یک فعلی انجام داده است که غالبا یک همچین ارتفاعی که اگر یکی روی سر دیگری بیفتد،‌ حتما می‌میرد، پس فعل مما یقتل است، باز می‌گوییم که این قتل، قتل عمد است و دافع قصاص می‌شود برای کشتن این انسان ولو قصد قتل او را نداشت، اما فعل مما یقتل است ولو بگوییم که نسبت به این شخص مما یقتل است این که این زیر نشسته بود یک آدم ضعیفی بود، یک آدم لاغر اندامی بود یا آدم مریضی بود، یا بچه بود،‌یا پیر مرد از کار افتاده بود، که این شخص از این ارتفاع بیفتد روی سر او خود این وقوع از این ارتفاع به ضمیمه ضعف او، موجب کشنده است و مما یقتل است، باز می‌گوییم که قصاص دارد.

پس اگر این فعل (که از یک چنین ارتفاعی کسی را روی سر یک انسانی بیندازد) مما یقتل است، یعنی هر چند این «فعل» نسبت به آدم های عادی مما یقتل نیست،اما نسبت به این شخصی که در این زیر بود مما یقتل است و آن هم توجه داشت که این شخص ضعفی دارد، می‌گوییم که باز قتل عمد است. پس این دو صورت قتل عمد است و قصاص دارد. چرا؟ روی همان میزان و ضابطه ای که در قتل عمد گفتیم،

فرض سوم این است که طرف قصد قتل او را ندارد، یعنی این شخص که رفیق و بغل دستی خودش را هل داد به سوی پایین و روی سر آن زیری، نمی‌خواست او را بکشد، این ارتفاع هم یک ارتفاعی نبود که اگر یک انسانی از بالا روی سر انسان دیگری بیفتد مما یقتل باشد، یعنی ارتفاع مما یقتل نیست، بلکه از یک ارتفاع خیلی کوچکی یک نفر را هل داد و او را انداخت روی سر کسی، اما تصادفا منجر به مرگ او شد، در حالی که نه قصد قتل داشت نه فعل مما یقتل غالبا بود، اینجا می‌گوییم که قتل شبه عمد است زیرا ملاک عمد ندارد، ملاک عمد یکی از آن دو تا بود، یعنی یا قصد قتل را داشته باشد و یا فعل مما یقتل باشد و در اینجا هیچ کدام نیست، پس قتل مستند به آنکس است که رفیقش را هل داد روی سر نفر زیری و او هم مرد، پس فعل قتل مستند به آن دافع است، ولی ملاک عمد را ندارد، می‌گوییم که قتل شبه عمد است و دیه باید بپردازد.

فرض چهارم، اگر چنانچه شخصی را از بالا پایین انداخت، اما نه به خاطر اینکه آن زیری کشته بشود، اصلا خبر نداشت که در این زیر کسی نشسته است، فقط هدفش این بود که این آقا را از این بالا پایین بیندازد، تصادفا یک آدمی‌ پایین نشسته بود و این روی سر او افتاد و او مرد، این چه قتلی می‌شود؟ قتل خطاء محض می‌شود. یعنی شبه عمد نیست، چون اصلا توجه نداشت، قصد فعل روی این شخص نبود و نمی‌خواست که این را روی آن آدمی‌که در آن زیر نشسته،‌ بیندازد، بلکه نمی‌دونست که در آن زیر کسی است، تصادفا شخص یا عبور می‌کرد یا نشسته بود، این هم التفاتی نداشت و فقط می‌خواست او را از بالا بیندازد پایین، مثل آنجایی بود که می‌خواهد یک تیر را به یک حیوانی بزند، تصادف به انسانی می‌خورد، می‌گوییم که این خطای محض است، این فقط می‌خواست رفیقش را از بالا به سوی زمین بیندازد، قصد این شخص را اصلا توجه نداشت و تازه نمی‌دانست که شخصی در این زیر نشسته است، تصادفا مثل تیری که خواست به آهو بزند، ولی به یک انسانی اصابت کرد و خورد، این آدم هم می‌خواست او را بندازد روی زمین، ولی تصادفا روی سر یک انسانی افتاد و آن انسان مرد، این قتل، قتل خطاء محض است پس چهار فرض شد، در دو صورتش که ملاک عمد دارد، قتل عمد است و این شخص قصاص می‌شود، در یک فرضش شبه عمد شد و فقط دیه دارد، در فرض آخری خطاء محض است که دیه‌اش با عاقله است، این نسبت به دافع است، یعنی دافع اگر چنانچه کسی را انداخت و آن زیری کشته شد، این چهار فرض.

حالا اگر فرض کردیم که خود آن مدفوع، یعنی کسی که هلش دادند و او از بالا پایین افتاد و مرد، یعنی علاو ه بر این که آن زیری مرده، خود این هم که هلش داد و او را پایین انداخت و او هم مرد، قتل او چه می‌شود؟ این هم باز فروضی پیدا می‌کند، اگر این را هل داد، قطعا قصد قتل او را ندارد، بلکه می‌خواست زیری را بکشد، اما فعل مما یقتل است، فرض کنید یک آدمی‌را از طبقه سوم یا پنجم پایین بیندازد، فعل مما یقتل است، پس ولو این قصد کشتن این مدفوع را ندارد بلکه می‌خواهد آن اسفل را بکشد، اما انداختن و دفع کردن این انسان را از یک چنین ارتفاعی به پایین، خود این مما یقتل است، اگر آن شخصی که هل داده شد و روی سر دیگری افتاد و هردو مردند، این نسبت به مدفوع، باز قتل عمد است، یعنی نسبت به آن مدفوع و کسی که هل داده شده است، نسبت به او قتل عمد است و قصاص دارد، پس این شخص دو تا انسان را عمدا کشته و دوتا قصاص دارد، حالا بعدا می‌رسیم که اگر یک شخصی دو، یا چند نفر را کشت در مورد قصاص چه باید کرد؟ مسئله ای است که بعدا به آن می رسیم . پس این دو تا قصاص به عهده اش می‌آید آن هم می‌شود قتل عمد، اما اگر مما یقتل نبود، قصد قتل این شخصی را که هل داد، قصد قتل او را نداشت، فعل هم مما یقتل نبود، یعنی از این ارتفاع عادتا کسی بیفتد پایین، نمی‌میرد، ولی تصادفا کسی را که هل داد و او روی سر کسی افتاد و هردو تصادفا مردند، یعنی هم آن زیری مرد و هم این مدفوع مرد، فعل مما یقتل نبود، به این معنا که اگر شخصی را از این ارتفاع به سوی پایین بیندازند، موجب مرگ غالبا نیست، قصد قتلش هم نداشت، می‌شود نسبت به او شبه عمد، اما نسبت به زیری چون قصد قتلش را داشت، قصاص دارد، نسبت به این مقتول چون قصد قتلش را نداشت، می‌شود شبه عمد و باید دیه بدهد. اگر چنانچه زیری اصلا نمرد، این یکی مرد، فرض ما این که هردو بمیرند یا زیری تنها بمیرد.

یک فرض هم این است که این را انداخت پایین که زیری بمیرد، تصادفا این که افتاد مرد، این مرد، آنهم مرد باز این هم ملاک خودش را دارد و باید ببینیم که چیست؟ اگر فعل مما یقتل است و به قصد کشتن آن زیری انداخت، اما آن نمرد، بلکه خود این که هلش داد این کسی که افتاد پایین این مرد، اگر این فعل مما یقتل است، باز قصاص می‌شود برای این، اگر نیست، پس قصاص ندارد. پس ملازم هم نیست، بلکه هر کدام را باید نسبت به خودش بسنجیم، آن زیری نسبت به خودش چهار فرض پیدا کرد، این هم که هل داده شد، این هم اگر قصدش قتل نبود، یعنی اگر قصد قتلش را داشت، آن هم می‌شود عمد، اگر قصد قتلش را نداشت، اما فعل از این ارتفاع بیندازند او را پایین مما یقتل است، باز عمد است، یک فرض دیگر هم اینجا می‌ماند و آن این است که اگر چنانچه آن زیری که این شخص را انداخت برای قتل او، اصلا این التفات نداشت این را هم مثل این که گفتیم اگر التفات نداشت که او زیری نشسته، همچین جایی آن قتل شبه عمد است، شبه عمدش را هم گفتیم، پس فرض دیگری هم اینجا نداریم، یعنی همه فروضش همین است که بیان کردیم، بر اساس همان قاعده‌ای است که قبلا گفتیم، فقط بحثی که اینجا می‌ماند یک روایت داریم این تمامش را که گفتیم علی مقتضی القاعده است و ضابطه قتل عمد و شبه عمد و خطایی که قبلا داشتیم، روایت روایتی است که مشایخ ثلاث همه نقل کردند، مرحوم کلینی نقل کرده، مرحوم شیخ در تهذیب نقل می‌کند، مرحوم صدوق در من لا یحضر الفقیه نقل می‌کند، از نظر سند اعتبار دارد، و روایت این است که عبدالله بن سنان و ابن رعاب دو نفری نقل می‌کنند، جمیعا عن ابی عبدالله علیه السلام : فی رجل دفع رجلا علی رجل، یک کسی را هل داد و انداخت روی سر یک انسانی، فی رجل دفع رجلا علی رجل فقتله، آن زیری را کشت، قال:« الدّیة علی الذی دُفِع علی الرجل فقتله لإولیاء المقتول» یک کسی هل داد یک شخصی را روی سومی که آن زیر بود و آن زیری مرد، امام فرمود که دیه‌ی آن زیری که مرده، ورثه‌ی او باید این دیه را از آن مدفوع بگیرند، یعنی از آن کسی که هل داده شد نه از دافع، الذی دُفع علی الاسفل، دیه به عهده او است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo