< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مقتدایی

89/01/31

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: كتاب القصاص (شرایط قصاص بلوغ و عقل)
 الشرط الرابع والخامس العقل والبلوغ
 گفتیم قصاص شروطی دارد:
 شرط اول: تساوی در حریت و عبدیت.
 شرط دوم: تساوی در دین.
 شرط سوم: انتفاء ابوة: یعنی قاتل پدر برای مقتول نباشد.
 این سه شرط بحث شد و گذشت و اکنون؛
 شرط چهارم و پنجم: بلوغ و عقل: مرحوم محقق [1] بلوغ و عقل را یک شرط دانسته و با عنوان «کمال العقل» مطرح کرده است که در این صورت هر دو را شامل می شود زیرا غیر بالغ کمال عقل را ندارد. ولی عموم فقهاء دو شرط دانسته‌اند و ما نیز بر همین اساس بحث می‌کنیم و می‌گوییم شرط چهارم این است که قاتل باید در حین قتل عقل داشته باشد تا قصاص بشود و اگر دیوانه کسی را بکشد قصاص ندارد و شرط پنجم این است که قاتل باید در حین قتل بالغ باشد و اگر صبی کسی را کشت قصاص نمی‌شود.
 در مورد اعتبار عقل مرحوم صاحب جواهر [2] بعد از فرمایش مرحوم محقق مبنی بر اعتبار عقل «کمال العقل» می‌فرماید «اجماعا بقسمیه» مسأله اجماعی است هم اجماع منقول هم اجماع محصل داریم «ونصوصا عموما وخصوصا» هم روایات بنحو عام دلالت دارد که قاتل باید عاقل باشد اگر غیر عاقل شد قصاص نیست و هم روایت بالخصوص دارد.
 الف: عموم روایات: عموم حدیث «رفع القلم عن المجنون» می‌گوید بنحو کلی قلم تکلیف از مجنون برداشته شد پس اگر مجنون کسی را کشت چون مکلف نیست حرامی مرتکب نشده است و قصاص هم ندارد و این روایت عام حدیث رفع القلم المجمع علیه بین الاصحاب و مورد اتفاق است و همه اصحاب قبول دارند که قلم تکلیف از یک عده‌ای برداشته شده است.
 جریان این است که ابن ظبیان [3] نقل می‌کند «اتی عمر بامرئة مجنونة» در زمان خلافت عمر یک زنی شوهردار که دیوانه بود را آوردند «قد زنت» زنا کرده بود «فامر برجمها» عمر وقتی دید شوهر داشته است دستور داد که این زن دیوانه را رجم بکنند «فقال علی(ع)» امیرالمومنین خطاب به عمر فرمود «اما علمت ان القلم یرفع عن ثلاثة» آیا نمی‌دانی قلم تکلیف از سه دسته برداشته شده است «عن الصبی حتی یحتلم» اول صبی است تا به بلوغ برسد یکی از آثار بلوغ احتلام است «وعن المجنون حتی یفیق» قلم تکلیف از مجنون برداشته شده تا افاقه پیدا کند و جنونش رفع بشود «وعن النائم حتی یستیقظ» آدمی که خواب است قلم تکلیف از او برداشته شده تا وقتی که بیدار بشود. پس یکی از آن سه دسته مجنون است که قلم تکلیف از او برداشته شده و این حکم کلی است و یکی از موارد کلی قتل است اگر مجنون کسی را بکشد قصاص ندارد بدیهی است که مجنون در موقع قتل می‌دانست دارد انسانی را می‌کشد و قتل عمد صدق می‌کند منتهی می‌گوییم چون شرط قصاص را ندارد که عقل باشد قصاص ندارد.
 ب: خصوص روایات: روایات مستفیضه‌ای بالخصوص دلالت دارد که مجنون قصاص نمی شود:
 1- صحیحه محمد بن مسلم [4] «عن ابی جعفر(عليه السلام) قال کان امیرالمومنین(ع) یجعل جنایة المعتوه علی عاقلته خطئا کان او عمدا» امام باقر(عليه السلام) می‌فرماید روش امیرالمومنین در اینگونه موارد این بود که اگر معتوه یعنی منقوص العقل کسی که نقصی در عقلش باشد شاید بحد جنون هم نمی‌رسد یک درجه پایین‌تر از جنون است نقص عقل دارد اگر دیوانه قتلی را مرتکب می‌شد قصاص نمی‌کرد بلکه دیه او را بعهده عاقله‌اش می‌گذاشتند حالا می‌گوییم چون بمنزله خطا است عمد او خطا است کاری عمدی هم که می‌کند حکم خطا بر آن بار می‌شود قتل خطایی بود که دیه را عاقله می‌دهد اینجا هم دیه بعهده عاقله گذاشته می‌شود می‌خواهد قتل خطایی باشد مثلا چوبی یا سنگی را بلند کرد خواست به جایی دیگر بزند به این شخص برخورد کرد این قتل خطایی است یک وقت قصد خود این شخص را کرده و چوب را می‌زند به مغز سرش و او را می‌کشد پس خطئا کان او عمدا جنایت را بعهده عاقله می‌گذاشتند خودش قصاص نمی‌شد.
 2- اسماعیل بن ابی زیاد [5] (همان سکونی است) عن ابی عبدالله(ع) «ان محمد بن ابی بکر کتب الی امیرالمومنین» محمد بن ابی بکر یک وقت از طرف امیرالمومنین والی مصر بود از مصر به امیرالمومنین یک نامه نوشت «یسئله عن رجل مجنون قتل رجلا عمدا» در مورد حکم دیوانه‌ای که عمدا یک کسی را کشته است پرسید «فجعل الدیة علی قومه» امیرالمومنین دیه را بعهده عاقله [6] و قوم او گذاشتند «وجعل خطئه وعمده سواء» فرمود این از آنهایی است که عمد و خطایش مساوی است که دیه‌اش را عاقله باید بدهد.
 این روایت از نظر ضعیف است اما روایت دیگر هم داریم کمک می‌کند.
 3- ابی البختری [7] «عن جعفر عن ابیه عن علی(ع)» ابی البختری نقل می‌کند از امام صادق(عليه السلام) امام صادق(عليه السلام) از پدرشان امام باقر(عليه السلام) ایشان از امیرالمومنین(عليه السلام) «انه کان یقول فی المجنون والمعتوه الذی لا یفیق» حضرت امیرالمومنین(ع) در مجنون و معتوهی که افاقه پیدا نکردند یعنی در حال جنون و معتوه بودن است- هر دو را آورده است. مجنون به خاطر آنکه به حد کمال رسیده است و معتوه به خاطر آنکه به مقداری از نقص عقل دچار است اما دیوانه کامل نیست- «والصبی الذی لم یبلغ» و نیز درباره صبی، فرمود «عمدهما خطا تحمله العاقلة» عاقله متحمل این جنایت می‌شود و دیه بعهده عاقله است.
 در حدیث رفع بطور کلی در همه موارد و جرم‌ها فرمود «رفع القلم« اینجا در خصوص قتل فرمود «رفع عنهما القلم» اینکه دیه را ما بعهده عاقله می‌گذاریم منافاتی با رفع القلم ندارد می‌گوییم «رفع القلم عن المجنون» اگر قلم تکلیف از مجنون برداشته شد قصاص نمی‌شود از طرف دیگر «لا یبطل دم امرء مسلم» می‌گوید یک انسان کشته شده است خونش نباید هدر برود و چون دیوانه تکلیف ندارد نمی‌توانیم بگوییم دیه را از مالش بپردازد از این جهت بعهده عاقله است منشاء و فلسفه این حکم را در کتاب العاقلة ان شاء الله مطرح می‌کنیم حالا اگر عاقله‌ای هم ندارد یا عاقله دارد اما فقیرند دیه از بیت المال پرداخت می‌شود.
 4- برید العجلی [8] «قال سئل ابوجعفر(ع) عن رجل قتل رجلا عمدا فلم یقم علیه الحد ولم تصح الشهادة علیه حتی خولط» بحث از دیوانه نیست بلکه می‌گوید قتل محقق است قاتل یک نفر را کشت اما در محکمه علیه او اقامه دلیل و اقامه بینه نشد مثلا دنبال این بودند بینه‌ای پیدا کنند یک ماه گذشت دو ماه گذشت شش ماه گذشت مدتی طولانی گذشت نه حد بر او اقامه شد نه شهادت علیه او اقامه شد تا اینکه قاطی کرد و عقلش بهم ریخت و دیوانه شد الان که اقامه بینه علیه او در محکمه شد دیوانه است «وذهب عقله» عقلش را از دست داده است یعنی در حال کشتن عاقل بوده «ثم ان قوما آخرین شهدوا علیه بعد ما خولط انه قتل» بعد از اینکه مخلوط کرده بود و قاطی کرده بود و عقلش بهم خورده بود علیه او اقامه بینه شد که این قاتل است «فقال» امام در جواب فرمود «ان شهدوا علیه انه قتله حین قتله وهو صحیح» اگر اینها در شهادتشان گفتند قاتل در موقع قتل عاقل بود «ولیس به علة من فساد عقل» آن زمان هیچ فساد عقل نداشت «قتل به» گرچه اکنون دیوانه است اما به خاطر قتل در حال عقل قصاص می‌شود «وان لم یشهدوا علیه بذلک» اگر در شهادت نگفتند زمان قتل عاقل بود بلکه همین مقدار می‌گویند قاتل است قصاص نمی‌شود و دیه هم با عاقله نیست اما اینکه قصاص نمی‌شود چون اینها شهادت ندادند که زمان قتل عاقل بود پس احتمال می‌دهیم آنموقع مثل الان که دیوانه است دیوانه بوده پس چون احتمال دارد در حین قتل دیوانه باشد و شبهه می‌گوید قصاص ندارد و چون دیوانگی در زمان قتل احراز نشد نمی‌توان دیه را بر عاقله ثابت کرد و لذا با توجه به اینکه قتل مستند به این شخص است امام فرمود «وکان له مال یعرف دفع الی ورثة المقتول الدیة من مال القاتل» اگر مشخص بود که مال دارد یعنی خودش نمی‌تواند بگوید بلکه از هر راهی باید ثابت باشد که مال دارد در آن صورت از مالش برمی‌دارند و دیه را می‌پردازند «وان لم یکن له مال» اگر خودش هم مال ندارد «اعطی الدیة من بیت المال ولا یبطل دم امرء مسلم» چون ثابت شد قاتل است اگر مال ندارد برای اینکه خون مسلمان هدر نرود دیه بعهده بیت المال است. [9]
 ملاحظه می‌فرمایید مجموع روایات نشان می‌دهد اگر کسی عقل ندارد و در حال جنون است قصاص ندارد بلکه دیه با عاقله است.
 امام(ره) در ادامه بحث می‌فرماید در اینکه می‌گوییم اگر مجنون قتلی را محقق کرده است قصاص نمی‌شود سواء کان عاقلا او مجنونا فرق نمی‌کند مقتول هم دیوانه باشد یا عاقل باشد مثلا هر دو در دارالمجانین بازداشت هستند اگر یکی بزند دیگری را بکشد قصاص ندارد.
 شرط پنجم: اعتبار بلوغ: باید قاتل در حین قتل بالغ باشد فلا یقتل الصبی. صبی اگر کسی را کشت قصاص نمی‌شود چون شرط بلوغ را نداشته است.
 مرحوم محقق [10] تعبیر می‌کند «وکذا الصبی لا یقتل بصبی ولا ببالغ» اگر صبی بالغ را بکشد قصاص نمی‌شود یا یک بچه دیگری را بزند بکشد فرق نمی‌کند بالاخره شرط بلوغ است اگر بالغ نیست مقتولش بالغ باشد یا صبی قصاص نمی‌شود.
 مرحوم صاحب جواهر [11] در ادامه کلام محقق می‌فرماید «لان البلوغ شرط فی المشهور» مشهور فقها می‌گویند بلوغ شرط است «بل علیه عامة المتاخرین» یک درجه از شهرت می‌آییم بالاتر و می‌گوییم عموم متاخرین قائل به این قول هستند «بل نسبه بعض الی الاصحاب» در کلمات بعضی از بزرگان می‌گوید اصحاب قائلند که مشعر بالاجماع است «بل عن الغنیة [12] دعواه علیه صریحا» در غنیه صریحا می‌گوید اجماعی است «بل عن الخلاف [13] علیه اجماع الفرقة واخبارهم» در کتاب خلاف مرحوم شیخ می‌فرماید این صبی اگر کسی را بکشد قصاص نمی‌شود بلوغ شرط است هم اجماع بر آن هست هم اخبار از طرق خاصه بر آن ثابت است.
 عموم روایات حدیث رفع قلم مثل حدیث ابن ظبیان [14] که امیرالمومنین فرمودند «اما علمت ان القلم یرفع عن ثلاثة» اولی را فرمود «عن الصبی حتی یحتلم» قلم تکلیف برداشته شده از صبی تا بالغ بشود. در روایت «حتی یحتلم» آمده است که بلوغ شرعی را می‌رساند از صبی در حال صبابت قلم تکلیف برداشته شده و لذا اگر کسی را کشت قصاص نمی‌شود. علاوه بر این حدیث عام رفع قلم روایات خاص در مورد قتل صبی هم داریم ان شاء الله فردا می‌خوانیم.
 وصلی الله علی سیدنا محمد وآل محمد


[1] شرایع الاسلام 4: 990، ط استقلال طهران: «الشرط الرابع: كمال العقل فلا يقتل المجنون، سواء قتل مجنونا أو عاقلا، وتثبت الدية على عاقلته»
[2] جواهر الکلام 42: 177، ط دارالکتب الاسلامیة.
[3] وسائل الشیعة 1: 45، کتاب الطهارة، أبواب مقدمة العبادات، باب4، ح1، ط آل البیت.
[4] وسائل الشیعة 29: 400، کتاب الدیات، ابواب عاقله، باب11، ح1، ط آل البیت.
[5] وسائل الشیعة 29: 401، کتاب الدیات، ابواب عاقله، باب11، ح5، ط آل البیت.
[6] عاقله یعنی بستگان و خویشان پدری.
[7] وسائل الشیعة 29: 90، کتاب القصاص، ابواب قصاص نفس، باب36، ح2، ط آل البیت.
[8] وسائل الشیعة 29: 72، کتاب القصاص، ابواب قصاص نفس، باب29، ح1، ط آل البیت.
[9] در این مورد در جای خودش به تفصیل بحث می‌شود.
[10] شرایع الاسلام 4: 990، ط استقلال طهران.
[11] جواهرالکلام 42: 178، ط دارالکتب الاسلامیة.
[12] غنیة النزوع : 403، ط مؤسسة امام صادق(عليه السلام).
[13] الخلاف 5: 176، ط جماعة المدرسین.
[14] وسائل الشیعة 1: 45، کتاب الطهارة، أبواب مقدمة العبادات، باب4، ح1، ط آل البیت.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo