< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مقتدایی

90/01/20

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: كتاب القصاص

بررسی مفهوم شلاء در ید:

الف: معیار صدق شلاء از جهت کیفیت

مسأله5:

المراد بالشلل هو يبس اليد بحيث تخرج عن الطاعة ولم تعمل عملها ولو بقي فيها حس وحرمة غير اختيارية، والتشخيص موكول إلى العرف كسائر الموضوعات، ولو قطع يدا بعض أصابعها شلاء ففي قصاص اليد الصحيحة تردد، ولا أثر للتفاوت بالبطش ونحوه، فيقطع اليد القوية بالضعيفة، واليد السالمة باليد البرصاء والمجروحة.

 گفتیم اتفاق کل قائم است و همه علماء فتوی داده اند که اگر انسان دارای دست سالم، دست شلاء کسی را قطع کند ید صحیحة جانی را قصاص نمی کنیم. اکنون بحث این است مراد از شلاء چیست و چه یدی شلاء است؟

 در بیان معنای ید شلاء دو قول متصور است که قول دوم مورد ایراد است و قول اول پذیرفته است.

قول اول: عرف:

معمولا عرف یدی را شلاء می داند که از حرکت اختیاری خارج است و انسان نمیتواند به اراده خود این دست را حرکت دهد گرچه حس داشته باشد. مثلا اگر سوزنی در دست فرو کنند احساس می کند و دردش می آید و اینگونه نیست که هیچ حسی نباشد و حرکات غیر اختیاری و غیر ارادی نیز دارد اما حرکت با اختیار و اراده ندارد بی حس است. همین که خارج از اراده انسان باشد و نتواند کاری انجام دهد شلاء است.

قول دوم: میته بودن:

صاحب جواهر[1] میفرماید: عن بعضهم اعتبار بطلانهما از برخی نقل شده است که گفتند ید شلاء یعنی دستی که به کلی بی کار و باطل است لذا تسمی الید الشلاء میة به همین خاطر ید شلاء را مرده میگویند. پس باید روح و حس نداشته نباشد و باطل مطلق باشد. ید شلاء یعنی آن دستی که باطل شده و مرده است.

مناقشه در قول دوم:

 صاحب جواهر ضمن رد این قول میفرماید ضرورة انها لو کانت کذلک لأنتنت؛ گرچه میگویند ید میة ولی اطلاق میته مجازی است. و چون از کار افتاده مرده می گویند نه اینکه واقعا میته باشد و دارای روح نباشد زیرا اگر دارای روح نباشد بعد از مدتی فاسد و متعفن میشود. پس ید شلاء یعنی دستی که گرچه روح و حس و حرکت غیر اختیاری دارد اما همین که در اختیار انسان نیست و انسان نمیتواند به آن فرمان دهد شلاء است.

ب: معیار صدق ید شلاء از نظر کمیت:

اگر انسان دارای دست سالم، دست انسانی را قطع کند که دو یا سه انگشت آن از کار افتاده و شلاء باشد آیا چنین دستی هم مصداق ید شلاء و ملحق به ید شلاء است که ید صحیحه را در مقابل آن قصاص نکنیم و یا جزء مصادیق ید شلاء نیست و ید صحیح در برابر آن قصاص میشود؟

 در مسأله دو قول است:

قول اول: الحاق به شلاء و عدم ثبوت قصاص:

علامه[2] در قواعد به تبع کشف اللثام[3] میگوید دستی که دو یا سه انگشت آن شلاء باشد مثل ید شلاء است و در مقابل آن صحیحه قطع نمیشود یعنی اگر انسان دارای دست صحیح کفی را قطع کرده است که سه انگشت آن شلاء بود دست صحیح جانی در مقابل آن قصاص نمیشود.

 صاحب جواهر[4] بعد از نقل کلام علامه و کشف اللثام می فرماید وهو کذلک بناءً علی الحاق کل ما فیه شلل بالید با این برنامه که هر چیزی که بخشی از آن شلل باشد ملحق به ید شلاء است این کلام علامه صحیح است.

مناقشه در قول اول:

عنوان «ید شلاء» عنوان بحث فقهاء است که در روایت آمده است یعنی ید صحیح در مقابل ید شلاء قصاص نمیشود. در سابق گفتیم اطلاق ید شلاء اختصاص به ید دارد و نمیتوانیم تعدی کنیم به هر چه که شلل است و با سرایت دادن حکم به همه اعضاء به عنوان قاعده بگوییم صحیح در مقابل هیچ چیز شلاء قصاص نمیشود. حرف علامه بر این مبنا درست است که قاعده کلی درست کنیم و تعمیم دهیم و بگوییم ید خصوصیتی ندارد بلکه دلیل عدم قصاص ید صحیح در مقابل شلاء این است که صحیح قابل استفاده است اما شلاء اینگونه نیست این رجل یا اذن و انف و دیگر اعضاء نیز همین است. با این مبنا حرف علامه صحیح است.

مستند کلام علامه:

من المحتمل مرحوم علامه به روایت حسن بن صالح[5] تمسک کرده باشند.

 عن الحسن بن صالح قال: سألت أباعبدالله(ع) عن عبد قطع يد رجل حر وله ثلاث أصابع من يده شلل، فقال: وما قيمة العبد؟ قلت: اجعلها ما شئت، قال: إن كانت قيمة العبد أكثر من دية الإصبعين الصحيحتين والثلاث الأصابع الشلل رد الذي قطعت يده على مولى العبد ما فضل من القيمة وأخذ العبد، وإن شاء أخذ قيمة الإصبعين الصحيحتين والثلاث أصابع الشلل، قلت، وكم قيمة الإصبعين الصحيحتين مع الكف والثلاث الأصابع الشلل؟ قال: قيمة الإصبعين الصحيحتين مع الكف ألفا درهم، وقيمة الثلاث أصابع الشلل مع الكف ألف درهم لأنها على الثلث من دية الصحاح، قال: وإن كانت قيمة العبد أقل من دية الإصبعين الصحيحتين والثلاث الأصابع الشلل دفع العبد إلى الذي قطعت يده أو يفتديه مولاه ويأخذ العبد.

 آنگونه که در سابق شرح کردیم روایت میرساند که امام با محاسبه قیمت عبد حکم به دیه را صادر کردند لذا بعید نیست قول علامه مبنی بر عدم قصاص مستند به این روایت باشد.

مناقشه در مستند احتمالی علامه:

اولاً:

در معقد اجماع ید شلاء مطرح بود که فقهاء بالاتفاق گفتند ید صحیح در مقابل شلاء قصاص نمیشود گفتیم اتفاق کل باعث تخصیص خوردن والجروح قصاص[6] میشود اما در جایی که دو یا سه انگشت از دست شلل باشد از معقد اجماع خارج است و تحت اطلاق قرآنی والجروح قصاص میرود و لذا قصاص ثابت است آنچه که از اطلاق آیه استثناء شد ید شلاء بود و بر دستی که دو یا سه انگشت آن از کار افتاده باشد عرفاً ید شلاء صادق نیست.

ثانیاً:

بر فرض بگویید مدرک اجماع روایت بود و احتمال عمل به روایت حسن بن صالح از ناحیه فقهاء وجود دارد میگوییم چنانچه سابق گفتیم اولاً: روایت سندا ضعیف است و ثانیاً: روایت در مقام بیان دیه انگشت است.

قول دوم: توقف:

حضرت امام خمینی(ره) فرمود: «ولو قطع يدا بعض أصابعها شلاء ففي قصاص اليد الصحيحة تردد» ملاحظه می فرمایید با اینکه امام در ید شلاء می فرماید صحیح را قصاص نمی کنیم در اینجا متوقف است و تردید دارد.

وجه تردید و توقف:

شاید دلیل تردید امام(ره) این باشد که از یک طرف ممکن است از تحت معقد اجماع بیرون نباشد و بر دستی که دو یا سه انگشت آن از کار افتاده است ید شلاء صدق کند و از طرفی دیگر مورد شلل در دو یا سه انگشت از معقد اجماع خارج است و به خاطر لبی بودن دلیل در الحاق و عدم قطع باید به قدر متیقن اکتفاء کرد و قدر متیقن کفی است که خود و همه انگشتانش شلاء باشد.

تبصرة:

شرط تساوی در سلامت فقط در خصوص شلاء مطرح است که باید مساوی باشند و اگر مساوی نشدند قصاص نیست و در مورد دیگر بیماری ها نظیر برص و جذام یا قوی و ضعیف بودن دست تساوی شرط نیست.

 شرط دوم از شرایط؛ تساوی در محل

است انشاءالله فردا.

 وصلی الله علی سیدنا محمد وآل محمد.

[1] شیخ جواهری، جواهر الکلام، ج42، ص350، دارالکتب الاسلامیة تهران.

[2] علامه حلی، قواعد الاحکام، ج3، ص635، جماعة المدرسین.

[3] فاضل هندی، کشف اللثام، ج11، ص180، جماعة المدرسین.

[4] شیخ جواهری، جواهر الکلام، ج42، ص351، دارالکتب الاسلامیة تهران.

[5] حر عاملی،وسائل الشیعة،ج29، ص332، کتاب القصاص، ابواب دیات الاعضاء، باب28، ح2، آل البیت.

[6] مائدة(5): 45.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo