< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مقتدایی

90/06/26

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: كتاب الدیات

 به فضل الهی و بتوفیق منه در سال گذشته بحث در کتاب القصاص به اتمام رسید. و اکنون از اول سال جدید بحث در کتاب الدیات را آغاز می کنیم. در کتاب دیات نیز مباحث بسیار مهمی وجود دارد که باید تبیین شود به ویژه یکی از جاهایی که بر حسب ضرورت نیاز به حکم ولایی پیدا کرده است همین کتاب دیات است.

توضیحی پیرامون ولایت مطلقه فقیه:

مقام ولایت (حضرت آیة الله خامنه‌ای) در این جلسه اخیری که اعضای خبرگان رهبری خدمت رسیدند بحثی را در مورد نظام مطرح کرده و فرمودند: این نظام؛ الهی است. نظامی است که حضرت امام خمینی آن را بر مبنای فقه پایه گذاری کردند. و در ادامه به این مناسبت در مورد معنای ولایت مطلقه فقیه و تاریخچه قید آن در قانون اساسی ایران فرمودند ولایت فقیه در قانون اساسی قبلا قید مطلقه نداشت اما در شروع بازنگری در قانون اساسی امام توصیه کردند که قید مطلقه به آن بزنند. مقام معظم رهبری فرمودند بعضی فکر می کنند معنای ولایت مطلقه فقیه این است که دست ولی فقیه باز باشد و علی الاطلاق بتواند تصرفاتی بکند و این مرادف با دیکتاتوری می شود که یک کسی هرطور دلش می خواهد به دلخواه خودش تصرفاتی بکند در حالی که مراد از ولایت مطلقه این است که ولی فقیه در راس این سازمان حکومت الهی و حکومت اسلامی است تا این تشکیلات یک حالت انعطاف داشته باشد که اگر یک جایی و در یک موردی از نظر قانون به بن بست رسیدند از نظر فقه به بن بست رسیدند؛ ولیّ فقیه بتواند راه گشا باشد و آن سد را بشکند.

 پس معنای ولایت مطلقه یعنی آن حالت انعطاف پذیری تشکیلات، تا هیچ موقع به بن بست نرسد. با این مبنایی که اخیرا ایشان داشتند در کتاب دیات در موارد متعددی اینگونه است برای نمونه؛

 1- در بحث دیه غیر مسلمان یک یهودی اگر اینجا کشته بشود می گویند دیه او هفتصد یا هشتصد درهم است خوب این را امروز دنیا نمی پذیرد دنیا می گوید فرقی با این انسان و آن انسان نیست لذا اصلا در قانون اساسی مقدار دیه غیر مسلمان نیامده است و این را به بعهده قانون گذاشتند. در چنین جایی اخیرا مقام معظم رهبری دستوری دادند و بر اساس یک مبنا و مصالحی فرمودند برای آنها نیز مثل یک مسلمان دیه قرار بدهند.

 2- مقدار دیه: در اصل دیه و مقادیر دیه اختلاف فراوان است ابتدا گفته‌اند شش چیز مقادیر دیه است در حالیکه قیمت های هزار مثقال طلا؛ ده هزار مثقال نقره؛ یا صد شتر؛ یا هزار گوسفند؛ یا دویست دست حله خیلی باهم تفاوت دارد. و اگر جانی در انتخاب یکی مخیر باشد به مقتول جفا است لذا مقام معظم رهبری یک دستوری دادند که بر اساس آن عمل می شود.

 علی ای حال کتاب دیات از نظر فقهی دارای مسائل مهمی است و مبنای ما مثل گذشته نظر امام است و بحث را از کتاب تحریر الوسیلة[1] دنبال می کنیم و در بیان مسائل روی ترتیب کتاب دیات تحریر امام پیش می رویم و نظر امام را مطرح می کنیم استدلال ایشان را مطرح می کنیم و اگر دیگران مثل مرحوم صاحب جواهر صاحب مسالک صاحب ریاض حتی از فقهای معاصر مثل مرحوم آقای خویی مطالبی دارند آنها را هم مورد توجه قرار می دهیم.

 امام می فرماید «کتاب الدیات وهی جمع الدیه بتخفیف الیاء» قبل از اینکه وارد بشویم باید چند امر را تذکر بدهیم.

امر اول معنای لغوی و اصطلاحی دیه:

اهل لغت گفته‌اند دیه از ودی یدی الودی و دیة گرفته شده است یعنی مصدر ثانی است برای ودی مشابه هم دارد مثل وعد یعد الوعد و عدة

 2- المنجد[2] می گوید ود القاتل القتیل یعنی اعطی ولیه الدیه قاتل دیه پرداخت برای مقتول بعد می گوید الدیه مایعطی من المال بدل نفس القتیل و الجمع الدیات

 اقرب الموارد[3] می گوید واداه مواداتا از باب مفاعله یعنی اخذ الدیه منه و منه الحدیث در ادامه به حدیثی اشاره دارد که ابن اثیر در نهایه[4] هم نقل می کند که امام فرمود ان احبوا قادوا و ان احبوا وادوا

 3- مرحوم صاحب جواهر با نسبت دادن به لغت می فرماید و قد تسمی لغة العقل به معنای عقل هم آمده چون عقل در لغت به معنای منع است الدیه بمعنی العقل یعنی المنع و چون موجب بازدارندگی انسانها از ارتکاب قتل می شود به آن دیه می گویند.

 4- و ربما تسمی دماً در عرف می گویند که خون فلانی را از او بگیرند یعنی دیه را مطالبه کنند که از باب تسمیه‌ی شیئ مسبب به نام سبب است چون دم سبب دیه می شود دیه مسبب است اسم سبب را روی مسبب گذاشتند.

معنای اصطلاحی:

 مرحوم صاحب جواهر[5] می فرماید «والمراد بها هنا» مراد به دیه اصطلاحا بین فقها و در شرع «المال الواجب بالجنایة علی الحر» آن مالی که در اثر جنایتی که بر یک انسان حر انجام داده است به عهده انسان می آید «فی النفس او مادونها» جنایتی به نفس کسی انجام داده یعنی یک کسی را کشته یا جنایتی بر اطراف کرده پس هم در قتل نفس هم در جنایت بر اطراف آن مالی را که بعهده جانی می آید را دیه می گوییم «سواء کان مقدّراً او لا» چه اینکه از نظر شرع مقدار آن تعیین شده باشد مانند اینکه بزند چشم کسی را کور کند که نصف دیه یک انسان باید بدهد یا تعیین نشده باشد مانند کف دست یعنی در شرع مشخص نشده که دیه کف دست چه مقدار است در جایی که مقدر نشده یا ارش هست یا حکومت ارش تفاوت قیمت است یعنی تفاوت قیمت انسانی که دست صحیح و کاملی دارد را با قیمت یک انسانی که کف دست او را قطع کردند مقایسه می کنند بعضی موارد که ارش هم مشخص نیست با حکومت یعنی نظر حاکم است که بر اساس یک مقدرات و قرائنی یک مبلغی تعیین کند.

 گرچه بر دومی یعنی آنچه که مقدر نیست گاهی اسم دیه نمی گذارند بلکه به آن می گویند ارش یا حکومت اما در جاهایی که مقدر شرعی ندارد هم دیه می توانیم اطلاق بکنیم هم ارش و حکومت اطلاق کنیم اما در آنجایی که مقدر است همواره دیه اطلاق می شود پس نسبت بین دیه و ارش و حکومت عموم و خصوص مطلق است یعنی هرجا ارش و حکومت گفته می شود دیه هم گفته می شود مثل آنجایی که مقدر نیست اما در برخی جاها دیه گفته می شود ارش و حکومت گفته نمی شود مثل آنجایی که مقدر است.

 عین همین معنایی که صاحب جواهر در معنای اصطلاحی فرمود امام هم در تحریر انتخاب کرده و می فرماید[6] «المال الواجب بالجنایة علی الحر فی النفس او مادونها سواء کان مقدرا او لا».

امر دوم:

دلیل وجوب دیه؛ اگر انسانی انسانی را کشت دیه در اسلام بالادله الاربعه ثابت است بالکتاب و السنه و الاجماع و العقل.

اما الکتاب:

قرآن می فرماید[7] «و ماکان لمؤمن ان یقتل مومنا الا خطأ» هیچ مومنی حق ندارد مومنی را بکشد این «الا» استثناء منقطع است یعنی کسی حق ندارد کسی را بکشد مگر خطئا و نمی توانیم بگوییم اگر خطئا بود حق دارد. بلکه الا خطئا یعنی کسی نباید کسی را بکشد مگر اینکه بدون قصد و اراده انجام بگیرد در خطا اصلا اراده نیست قصد نیست تا بگوییم یجوز یا لایجوز

 و من قتل مومنا خطائا فتحریر رقبة مومنة و دیة مسلمة الی اهله اگر کسی مومنی را کشت اگر عمدا باشد که قصاص دارد اما در خطا که محل بحث ماست می گوییم دو چیز بعهده قاتل می آید یکی حق الله که بنده ای باید بخرد و آزاد کند و دیگری حق الناس یعنی دیة مسلمة که تسلیم اولیاء مقتول بکند. «الا ان یصدقوا» واجب است دیه بپردازند الا اینکه اولیاء دم بعنوان صدقه ببخشند بگویند ما صدقه می دهیم و عفو بکنند.

 تعبیر جالبی است که نفرمود مگر اینکه آن دیه را نگیرند یا مگر اینکه آن را برگردانند بلکه اسم آن را صدقه گذاشته و فرمود یصّدّقوا این تشویق و ترغیب اولیاء دم است که بیایید گذشت کنید صدقه است این تقریبا همان آن سیاست کلی نظام اسلامی است که در مقابل قتل دیه تعیین می کند که باید بپردازند یا اگر عمد است و فی القصاص حیات تعبیر قصاص می کند کتب علیکم القصاص قرآن تعبیر کتب میکند در اینجا بطور قطع دیه مسلمة برای محکم کردن کار است تا کسی جرات نکند آدم بکشد زیرا قصاص می شود و اگر خطایی شد دیه می گیرند سختگیری می کند در عین حال برای اینکه یک انسان دیگر کشته نشود پیشنهاد عفو را هم آورده و می فرماید تصدّق کنید این ترغیب و تشویق به این است که بیایند عفو بکنند.

 وصلی الله علی سیدنا محمد وآله الطاهرین

[1] گفتنی است مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی(ره) کتابی تحت عنوان وسیلة النجاة نوشته است که مرحوم امام (ره) آن در سنین جوانی حاشیه زده بودند اما کتاب وسیلة النجاة بخشی از فقه است و لذا حصرت امام بعد ها برای تکمیل یک دوره فقهی آ ن مجموعه حواشی بر وسیلة النجاة را به اضافه فتاوای خود در مابقی ابواب فقه ناظر بر سبک کتاب وسیلة النجاة به صورت نیمه استدلالی از نو نوشتند و گویا برای اینکه حقی از کسی ضایع نشود و اشاره ای به استفاده از سبک کار مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی کرده باشند نام تحریر الوسیلة بر آن نهادند که از اول فقه (طهارت) تا آخر آن (دیات) تحریر شده است و ما طی چند سال اخیر از کتاب القضا برای تدریس آغاز و پس از بحث در کتاب القضا و الشهادات والحدود والقصاص اکنون آخرین بحث یعنی کتاب الدیات را مورد بررسی قرار می دهیم.

[2] حرف واو ماده «ودی»

[3] حرف واو ماده «ودی»

[4] النهایة فی غریب الحدیث، ج5، ص169، ط اسماعیلیان.

[5] الشیخ الجواهری، جواهر الکلام، ج43، ص2، ط دار الکتب الاسلامیة.

[6] تحریر الوسیلة، ج2، ص553، ط اسماعیلیان.

[7] النساء (4): 92

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo