درس خارج فقه استاد مقتدایی
90/08/04
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: کتاب الدیات (حکم قتل در حرم مکه در غیر ماه حرام:)
بحث اخلاقی: آثار تلاوت قرآن؛
شفاعت از قاری در قیامت؛
در مورد تلاوت و انس با قرآن که از بالاترین موارد ذکر است، گفتیم در روایات وظیفهای برای هر مکلف تعیین کردند که روزانه قرآن بخوانند و امیرالمؤمنین به فرزندشان محمد حنفیه توصیه کردند، حداقل 50 آیه در روز بخوانند.
در رابطه با فضائل قرآن و اینکه قرآن از تلاوت کنندگان شفاعت میکند و نتیجه انس با قرآن رسیدن انسان به بالاترین درجات بهشت است.
روایت زیادی داریم که بعضی از آنها را به عنوان تذکر میخوانیم.
1- «عن جابر، عن أبي جعفر (ع) قال: يجيئ القرآن يوم القيامة في أحسن منظور إليه صورة، فيمر بالمسلمين فيقولون: هذا الرجل منا فيجاوزهم إلى النبيين فيقولون: هو منا فيجاوزهم إلى الملائكة المقربين فيقولون: هو منا حتى ينتهي إلى رب العزة عز وجل فيقول: يا رب فلان بن فلان أظمأت هواجره وأسهرت ليله في دار الدنيا وفلان بن فلان لم أظمأ هواجره ولم أسهر ليله، فيقول تبارك وتعالى: أدخلهم الجنة على منازلهم فيقوم فيتبعونه، فيقول للمؤمن: اقرأ ورق قال: فيقرأ ويرقى حتى يبلغ كل رجل منهم منزلة التي هي له فينزلها.»
[1]
جابر از امام باقر (ع) نقل کرده است که فرمود: قرآن روز قیامت قرآن در بهترین صورت ممکن و چشم نواز ظاهر میشود و از مقابل مسلمانان عبور میکند و آنان میگویند این شکل زیبا از ماست. و از مقابل پیامبران عبور میکند و آنان میگویند این شکل زیبا از ماست. و از مقابل صف ملائکه مقربین عبور میکند وآنان میگویند این شکل زیبا از ماست. تا میرسد به پیشگاه خداوند بزرگ و با عظمت و نام تعدادی میبرد و برای آنان اجازه شفاعت میطلبد و میگوید پروردگارا ؛ فلانی وفلانی، زمانی که در دنیا بودند؛ روزش را برای دنیا سپری کرد و شب زنده داریهایش برای دنیا بود. و خداوند تبارک و تعالی در جواب درخواست قرآن میفرماید برخیز برو تا تلاوت کنندگان به همراهت به سوی بهشت بیایند و قرآن حرکت میکند و خطاب به مؤمنین میگوید إقرأ ورق و آنان همچنان قرائت میکنند و هر کس به اندازه تعداد آیاتی که قرائت کرده است به درجاتی میرسد و در آن مرحله و درجه قرار میگیرد.
ملاحظه میفرمائید این جلالتی بزرگ برای قرآن است که از شافعین در قیامت قرار داده شد و شفاعتش هم مقبول است.
2- قال النبی
[2]
نوروا بیوتکم بقرآئة القرآن ولا تتخذوها قبورا کما فعلت الیهود والنصاری صلوا فی الکنائس والبیع وعطلوا بیوتهم فان البیت اذا کثر فی تلاوة القرآن کثر خیره واتسع اهله واضاء لاهل السماء کما یضیئ نجوم السماء لاهل الارض. پیامبر اسلام فرمود منزلهایتان را از نور قرآن محروم نکنید و با ترک قرائت قرآن منزلهایتان را هم چون قبر در تاریکی قرار ندهید و برخوردتان در مورد منزلها همانند یهود و نصاری نباشد که عبادت تماما به کنیسهها و کلیساها بردند و خانهها را خالی از عبادت ساختند زیرا اگر در خانه قرآن فراوان تلاوت شود برکت و وسعت خانه و اهل خانه زیاد میشود و همانگونه که ستارگان برای اهل زمین نور افشانی میکنند از خانههائی که در آن قرآن قرائت میشود نور برای اهل آسمان میتابد.
3- عن النبی
[3]
قال «البیت الذی یقرء فیه القرآن ویذکر الله فیه یکثر برکته وتحضره الملائکة ویحجره الشیطان ویضیئ لاهل السماء کما یضیئ الکواکب لاهل الارض وان البیت الذی لا یقرء فیه القرآن ولا یذکر الله فیه تقل برکته وتحجره الملائکة وتحضره الشیطان» پیامبر اسلام فرمود خانهای که در آن قرآن قرائت شود و ذکر خدا گفته شود برکتش زیاد میشود و فرشتگان در آن خانه حاضر میشوند و شیطان از آن خانه دور میشود و آن خانه برای اهل آسمان نور افشانی میکند و خانهای که قرآن در آن قرائت نشود و ذکر خدا در آن گفته نشود برکت آن خانه کم میشود و فرشتگان از آن خانه دور شده و شیطان در خانه حاضر میشود.
آثار ترک تلاوت قرآن:
الف: شکایت از تارکان تلاوت قرآن؛ همین قرآن که شفاعت کننده قیامت است نعوذ بالله ممکن است شاکی بشود. وای بحال کسی که شفیعش شاکی او قرار بگیرد. در روایت داریم، فردای قیمت علیه سه گروه شکایت میشود. قال ابوعبدالله
[4]
«ثلاثة یشکون الی الله مسجد خراب لا یصلی فیه اهله وعالم بین الجهال ومصحف معلق قد وقع علیه الغبار لا یقرء فیه» حضرت امام صادق(ع) فرمود سه گروه در پیشگاه پروردگار علیه انسان شکایت میکنند.
1- مسجد مخروبهای که نمازگذار ندارد و کسی در آن نماز نمیخواند.
2- دانشمندی که گرفتار زندگی بین نادانان شود.
3- قرآن معطل شدهای که غبار گرفته و کسی آن را قرائت نمیکند.
ب: شکایت ازتارکان عمل به قرآن:
1- قال ابوعبدالله
[5]
[6]
«من قرء القرآن ولم یعمل به حشره الله یوم القیامة اعمی فیقول رب لم حشرتنی اعمی وقد کنت بصیرا قال کذلک اتتک آیاتنا فنسیتها وکذلک الیوم تنسی فیومر به الی النار» از امام صادق(ع) نقل است که فرمود اگر کسی قرآن را قرائت کند اما به آن عمل نکند خداوند آن شخص را در روز قیامت کور و نابینا محشور میکند قاری عرضه میدارد پروردگارا چرا مرا نابینا محشور کردی در حالی که من در دنیا چشم بینا داشتم. ندا میرسد آری در دنیا بینائی داشتی اما آیات قرآن به تو رسید و تو پس از قرائت قرآن پشت گوش انداختی و به آن عمل نکردی و لذا اکنون فراموش شدی. سپس دستور داده میشود او را در آتش بیندازید.
2- «رب تال القرآن والقرآن یلعنه»
[7]
چه بسیارند قاریانی که قرآن قرائت میکنند و قرآن آنان را لعنت میکند.
بحث فقهی: حکم قتل در حرم مکه در غیر ماه حرام:
بحث در این بود که آیا قتل در حرم ملحق به قتل در اشهر حرام است یا نه؟
در مسأله دو قول است.
قول اول: الحاق؛ امام در تحریر فرمودند
[8]
«لو ارتکب القتل فی اشهر الحرم فعلیه الدیة وثلث وکذا لو ارتکبه فی حرم مکه المعظمة»
مرحوم صاحب شرایع
[9]
خودش فتوی نداد و فرمود: «قال الشیخان (مفید
[10]
و طوسی
[11]
) نعم» اما در مختصر النافع
[12]
و نکت النهایة
[13]
صریحا میگوید من متوقف هستم و از آن دو بزرگوار هم دلیل میخواهیم.
و گفتیم جواهر
[14]
از جمع کثیری از علماء نقل کرد که بر الحاق فتوی دادند.
مرحوم محقق کرکی بعد از حکایت همین مطلب از شیخان اعتراف میکند که این قول مدرک ندارد اما میگوید این دو بزرگوار فتوی دادند سپس میگوید «وکفی بهما متبعا» و همین فتوی برای اطمینان ما کافی است.
[17]
میفرماید «هو المشهور» بعضی هم ادعای اجماع کردند.
علاوه بر اینها دو روایت خواندیم.
روایت اول: صحیحه زرارة
[18]
قال« قلت لابی جعفر رجل قتل فی الحرم قال علیه دیة وثلث»
روایت دوم: زرارة
[19]
قال «قلت لابی عبدالله رجل قتل رجلا فی الحرم قال علیه دیة وثلث»
البته این روایت دوم با روایت ابان عن زراره که دیروز گفته شد و ذیل یک روایت دیگر بود فرق دارد و این الان یک روایت مستقل است.
ملاحظه میفرمائید این دو روایت در حرم مکه به اشهر حرم صراحت کامل دارد.
دو مؤید بر الحاق؛
مؤید اول: اشتراک در محترم بودن؛ بعضی میگویند یشهد لذلک اشتراک در احترام یعنی همان احترامی که ماه حرام دارد مکان حرم نیز دارد و صد البته که این اشتراک در ملاک است نه قیاس.
مؤید دوم: حرمت صید در حرم؛ حکم صید در حرم این است که اگر کسی در حرم صید کند کفاره دارد صید در غیر حرم کفاره ندارد یعنی حکم ارتکاب جرم صید در حرم تغلیظ شده است پس در قتل در حرم هم میتوانیم قائل به تغلیظ بشویم.
قول دوم: عدم الحاق؛
مرحوم آقای خویی
[20]
ابتدا میفرماید مشهور قائل به الحاق هستند. و در ادامه میفرماید «والاقرب عدم الالحاق» به نظر ما اقرب عدم الحاق است.
دلیل قول دوم:
اولا؛ مرحوم آقای خوئی
[21]
فرمودند اجماع ادعائی مشهور تمام نیست. زیرا مرحوم محقق
[22]
مخالف است مرحوم فاضل مقداد
[23]
مخالف است مرحوم علامه
[24]
مخالف است. پس اجماع تمام نیست.
اگر تمام بود قبول میکردیم.
ثانیا: مناقشه در دلالت روایت اول؛ در قرائت روایت اول یعنی صحیحه زراره جمعی از علما «حرم» را حرم به ضمه فاء الفعل و عین الفعل خواندهاند پس در قرائت روایت دو احتمال وجود دارد چون دو احتمال هست روایت از نظر دلالت خدشهدار میشود بنابراین به این روایت نمیتوان تمسک کرد.
ثالثا: مناقشه در سند روایت دوم؛ مرحوم آقای خوئی
[25]
میفرماید روایت دوم زراره از نظر سند خدشهدار و مرسله است زیرا ابن ابی عمیر در سند از ابان بن تغلب نقل کرده است در حالیکه ابان در زمان امام صادق فوت کرده بود و ابن ابی عمیر اصلا امام صادق را درک نکرده است پس نمیتواند بدون واسطه از ابان نقل کند پس حدیث مرسله است و قابل اعتماد نیست بنابراین دلیلی برای الحاق نمیماند.
مناقشه در دلائل قول دوم:
اولا: بر فرض قائل به عدم تمامیت اجماع بشویم اما خود شما شهرت را قبول کردید و قبول دارید مشهور قائل به الحاقند پس همین شهرت ضعف سند را جبران میکند.
ثانیا: در مورد اشکال به روایت اول میگوییم قرائت به ضمه فاء الفعل و عین الفعل خیلی بعید است زیرا حرم جمع است وقتی گفته شود «قتل فی الحرم» الف و لام در جمع محلی دلالت بر عموم میکند آیا میشود قتلی در همه ماههای حرام واقع بشود؟
شاهد استبعاد قرائت به ضمه در فاء الفعل و عین الفعل آن است که در روایت کلیب داشتیم «فی شهر الحرام» اگر اینجا هم منظور همان باشد باید به فتحه خوانده شود نه به ضمه پس این خلاف متعارف است بنابراین ظاهر این است که عبارت را به فتحه بخوانیم و اشکال دلالتی روایت هم برطرف میشود و اقوی همان است که امام فرمود حکم از نظر تغلیظ ملحق به اشهر حرم است.
بحث دیگر این است که آیا بقیه مشاهد مشرفه هم ملحق به اشهر حرم است یا نه؟
بحث بعد انشاءالله.
وصلی الله علی سیدنا محمد وآله الطاهرین.
[1] الکافی 2: 601، ط دارالکتب الاسلامیة.
[2] الکافی 2: 610، ط دارالکتب الاسلامیة.
[3] تفسیر المیزان 16: 331، ط جماعة المدرسین.
[4] الکافی 2: 613، ط دارالکتب الاسلامیة.
[5] وسائل الشیعة 6: 183، ابواب قرائت قرآن، باب8، ح8، ط آل البیت.
[6] کلیه احادیث از لئالی الاخبار 3: 326 و327.
[7] بحار الانوار 89: 184، ط الطبع والنشر، بیروت.
[8] تحریر الوسیله 2: 558، مسأله23، مقادیر الدیات، ط اسماعیلیان.
[9] شرایع الاسلام 4: 1017، ط استقلال طهران.
[10] المقنعة: 743، ط جماعة المدرسین.
[11] النهایة: 756، ط قدس محمدی قم.
[12] مختصر النافع 2: 302، ط المطبوعات الدینیة.
[13] محقق حلی، نکت النهایة 3: 405، ط جماعة المدرسین.
[14] جواهر الکلام 43: 26، ط دارالکتب الاسلامیة.
[15] کشف اللثام 11: 314، ط جماعة المدرسین: «وفاقاً للأکثر»
[16] مجمع الفائدة والبرهان 14: 318، ط جماعة المدرسین.
[17] ارشاد الاذهان 2: 233، ط جماعة المدرسین.
[18] وسائل الشيعة - الحر العاملي 29: 203 باب 3 از ابواب دیات نفس، ح2، ط آل البیت.
[19] وسائل الشيعة - الحر العاملي 29: 204، باب 3 از ابواب دیات نفس، ح3، ط آل البیت.
[20] مبانی تکملة المنهاج 2: 205، ط العلمیة.
[21] مبانی تکملة المنهاج 2: 204، ط العلمیة.
[22] محقق حلی، نکت النهایة 3: 405، ط جماعة المدرسین.
[23] التنقیح الرائع لمختصر الشرایع 4: 465، ط کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی.
[24] تحریر الاحکام 5: 562، ط موسسه امام صادق. گفتنی است گرچه علامه در تحریر الاحکام فتوی به الحاق نداده است اما عبارت ایشان در ارشاد الاذهان 2: 233، ط جماعة المدرسین، صراحت بر الحاق دارد: «ولو قتل في الشهر الحرام أو الحرم ألزم دية وثلثاً»
[25] مبانی تکملة المنهاج 2: 204، ط العلمیة.