درس خارج فقه استاد مقتدایی
90/11/16
بسم الله الرحمن الرحیم
اخافه منجر به مرگ:
گفتیم گرچه امام در مسأله10 فرمودند «من صاح ببالغ غیر غافل او سقط فمات فلا دیة الا مع العلم باستناد الموت له» و «صیحه» عنوان بحث است؛ ولی تعمیم دارد و هر فعلی که از روی اخافه باشد و موجب مرگ شخص مقابل شود را شامل میشود و مشهور از آن بحث میکنند که اگر شخصی به قصد اخافه کسی فریادی زد و یا به هر شکلی اخافه کرد و شخص مقابل مرد آیا قتل مستند به اخافه کننده است یا خیر؟ مسأله دو فرض دارد و هر فرض صوری دارد:
فرض اول: بالغ و عاقل و متوجه بودن اخافه شونده:
صورت اول: فرد اخافه شونده بالغ و عاقل و متوجه است که اخافه کننده قصد قتل ندارد و فقط قصد اخافه دارد در عین حال اگر بعد از اخافه مرد. در اینجا از جهت قتل، هیچ ضمانی به عهده اخافه کننده نیست.
صورت دوم: اخافهای انجام شد و اخافه شونده مرد؛ اما شک داریم که مرگ مستند به این صیحه و اخافه است یا خیر؟
در اینجا هم میگوییم ضامن نیست. چون اصل عدم ضمان است.
صورت سوم: اگر اخافهای انجام شد و اخافه شونده مرد و با قرائنی که موجود است یا با اعلام پزشک بدانیم مرگ مستند به همین صیحه و اخافه است این صورت مقسم میشود و اقسامی دارد:
قسم اول: اگر با قصد قتل اخافه انجام شد و منجر به مرگ گردید چون این فعل علت مرگ شد و قصد قتل هم داشت چه فعل مما یقتل غالبا باشد یا نباشد قتل عمد است و قصاص دارد.
قسم دوم: اگر قصد قتل ندارد ولی فعل مما یقتل غالبا است اینجا هم قتل عمد است و قصاص دارد.
قسم سوم: نه قصد قتل دارد نه فعل مما یقتل غالبا است اما قصد فعل روی اخافه شونده داشته است اینجا شبه عمد است و دیه دارد.
قسم چهارم: اخافه کننده قصد اخافه زید را داشته است و به قصد اخافه بر زید صیحه زد و اخافه کرد اما عمرو که آن طرف بود افتاد و مرد. اینجا خطای محض است و دیه با عاقله است.
فرض دوم: عدم بلوغ یا غفلت یا ناتوانی اخافه شونده:
تا اینجا برای مواردی بود که اخافه شونده عاقل و غیر غافل باشد.
اما در صورتی که اخافه شونده غافل یا بچه و یا ضعیف و یا آدم مریض و ناتوان باشد در این موارد علی الظاهر مرگ مستند به شخص اخافه کننده است و ضامن است و این فرض نیز صوری دارد:
صورت اول: اگر اخافه کننده قصد قتل داشته باشد قتل عمد است و قصاص میشود.
صورت دوم: اگر اخافه کننده قصد قتل ندارد اما فعل مما یقتل غالباً است قتل عمد است و قصاص دارد.
صورت سوم: اگر قصد قتل نداشت و فعل مما یقتل غالبا نبود قتل شبه عمد است و اخافه کننده ضامن است و دیه باید بدهد.
تنبیه: حکم صور سه گانه فرض دوم مربوط به مواردی است که فعل شخص اخافه کننده موجب مرگ شده است و اگر مطمئن باشیم فعل اخافه کننده موجب مرگ نیست اخافه کننده ضامن نیست.
علی ای حال هر کدام از این صور بر طبق قاعده است و تعبدی در کار نیست.
مستند حکم در صور مطرح شده: در مسأله دو روایت هم داریم.
[6]
او نفر به عن دابته فخر فمات فهو ضامن لدیته وان انکسر فهو ضامن لدیة ما ینکسر به»
بر این روایت دو قید باید بزنیم تا مطابق موازین باشد.
قید اول: اخافه کننده قصد قتل نداشته باشد.
قید دوم: مرگ مستند به فعل اخافه کننده باشد.
روایت دوم: صحیحه حلبی
[7]
فی حدیث «انه سئل عن الرجل ینفر بالرجل فیعقره ویعقر دابته رجل آخر فقال هو ضامن لمن کان من شیئ»
کیفیت استدلال به دو روایت:
هر دو روایت گرچه مطلقند اما باید حمل کنیم به جایی که میدانیم مرگ مستند به فعل اخافه کننده است.
وصلی الله علی سیدنا محمد وآله الطاهرین
حدیث هفته: (هفته هفدهم يکشنبه)
قال الصادق :
إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَيْراً
شَرَحَ صَدْرَهُ لِلْإِسْلٰامِ.
اگر اراده خداوند بر خير بندهای تعلق گيرد
قلبش را آماده پذيرش اسلام خواهد کرد.
الکافی 8: 13، الاسلامية
[1] الکافی 7: 353، ح9، ط الاسلامیة.
[2] مرحوم شیخ در تهذیب «أفزع رجلا» دارد.
[3] تهذیب الاحکام 10: 227، ح895، ط الاسلامیة.
[4] در دو نقل دیگر
[5] أ. در وسائل الشیعة 29: 252، کتاب الدیات، ابواب موجبات ضمان، ح2، ط آل البیت «من الجدار» ثبت شده است.
[6] ب. در تهذیب الاحکام 10: 227، ح895، ط الاسلامیة «علی الجدار» ثبت شده است.
[7] وسائل الشیعة 29: 252، کتاب الدیات، ابواب موجبات ضمان، ح1، ط آل البیت.