< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مقتدایی

91/01/07

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: كتاب الديات (اجتماع سبب و مباشر)
 یک تذکر:
 مرحوم آقای بروجردی ایام عید نوروز را هیچ تعطیل نمی‌کردند. مرحوم آقای گلپایگانی حتی در یک سال که ساعت تحویل سال مصادف با ساعت درس بود اصرار داشتند درس برقرار باشد اما برخی از آقایان گفتند در آن ساعت مسجد اعظم مملو از جمعیت می‌شود و رفت و آمد مشکل است لذا ایشان قانع شدند در آن سال که ساعت تحویل سال مقارن با ساعت درس بود درس تعطیل باشد. آیت الله مکارم هم فرمودند رسمیت دادن به تعطیلات زیاد از طرف حوزه صحیح نیست ایشان پیشنهاد دادند پنجم فروردین درس شروع شود و در نهایت مقرر شد هفتم شروع شود.
 بحث فقهی:
 در بحث اسباب و موجبات دیه در تحریر تتمه‌ای دارد که طی مسائل11 تا 18 مطرح شد. و ما مسأله «11» [1]
  [2] را در ضمن مسأله «5» بحث کردیم و مسأله «12» را ضمن مسأله «6» [3] بحث کردیم.
 مسأله «13» تا «18» [4]
  [9] هم از مسائلی است که روایت خاصی ندارد و مطابق موازین و قاعده است و بحثی ندارد و لذا وارد مبحث سوم می‌شویم.
 اجتماع سبب و مباشر:
 المبحث الثالث: فی تزاحم الموجبات؛
 مسأله1 «إذا اجتمع السبب والمباشر فمع مساواتهما أو كان المباشر أقوى ضمن المباشر، كاجتماع الدافع والحافر، واجتماع واضع المعاثر وناصب السكين والدافع، واجتماع مؤجج النار مع الملقي، واجتماع الباني لحائط مائل مع مسقطه، ولو كان المباشر ضعيفا والسبب قويا فالضمان على السبب، كما لو حفر بئرا في الشارع وغطاها فدفع غيره ثالثا مع جهله بالواقعة فسقط في البئر، فإن الضمان على الحافر.»
 اگر سبب و مباشر هر دو در یک مورد جمع شوند اینجا معمولا قتل را به مباشر استناد می‌دهند. مگر اینکه مباشر به واسطه جهت خاصی ضعیف باشد زیرا گاهی از نظر عرف صدق مباشر ضعیف می‌شود. برای نمونه؛
 اگر قاتل مباشر جاهل بود یا مغرور و فریب خورده بود ضعیف می‌شود یا اگر مکره بود ضعیف می‌شود.
 چند مثال از استناد قتل به مباشر:
 1- کاجتماع الدافع والحافر: اگر شخصی چاهی حفر کند و انسانی در حال عبور باشد و شخص ثالث آن عابر را هل دهد و در چاه بیندازد اینجا صاحب جواهر [10] فرمود قتل به مباشر مستند است و مباشر به عنوان قاتل شناخته می‌شود.
 2- اجتماع الواضع المعاثر وناصب السکین والدافع: اگر یک نفر شئ لغزنده را در مسیر قرار دهد و یا پرتگاه ایجاد کند و یا چاقو و شئ دیگری را در جائی قرار دهد و شخص ثالث انسانی را درون پرتگاه هل دهد و باعث تلف نفس یا عضو و یا مال شود اینجا هم عند العرف مباشر اقوی است البته بعد می‌رسیم که اگر جاهل باشد می‌گویند سبب اقوی است مانند مثال سمی که در غذا ریخته شد و شخص خورد در این صورت مقتول خودش مباشر است ولی سبب یعنی مسموم کننده غذا اقوی است.
 3- واجتماع الموجج النار مع الملقی: اگر یک نفر آتش بر افروخت و دیگری شخصی را هل داد در آتش این جزء مواردی است که مباشر اقوی است.
 4- واجتماع البانی لحائط مائل مع مسقطه: اگر مالک متوجه شد دیوار کج شده است و فرصت داشت اصلاح کند باید اصلاح کند و اگر اصلاح نکرد ضامن است و الا اگر فرصت نداشت ضامن نیست این در مواردی است که سبب و مباشر علی السویه هستند یا اینکه مباشر اقوی است مرحوم صاحب جواهر [11] می‌فرماید «بلا خلاف اجده فیه بل فی کشف اللثام الاتفاق علیه»
 اگر در جایی فرض شد که مباشر ضعیف است به چند جهت است:
 جهت اول: اینکه به واسطه جهل باشد مانند کسی که چاهی کنده و روی آن را پوشانده است و حافر است و شخص ثالثی انسانی را هل داد که روی چوب بیفتد و این دافع خبر از چاه نداشت و آن شخص افتاد در چاه و مرد اینجا مباشر اقوی نیست و اینجا استناد قتل را به سبب می‌دهند زیرا مباشر جاهل بوده است و ملاک اقوی بودن مباشر عرف است و دلیل ما بر حجت بودن عرف، اجتماع و اتفاق علماء است.
 وصلی الله علی سیدنا محمد وآله الطاهرین.


[1] در مسأله 11 فرمود «لو ألقى فضولات منزله المزلقة كقشور البطيخ في الشارع أو رش الدرب بالماء على خلاف المتعارف لا لمصلحة المارة فزلق به انسان ضمن، نعم لو وضع المار العاقل متعمدا رجله عليها فالوجه عدم الضمان، ولو تلف به حيوان أو مجنون أو غير مميز ضمن.»
[2] اگر اشیاء لغزنده را از منزلش به بیرون انداخت و باعث لیز خوردن افراد و تلف نفس یا عضو یا مال شد حکمش چیست؟ که قبلا خواندیم.
[3] در مسأله 12 فرمود «لو وضع على حائطه إناءا أو غيره فسقط وتلف به نفس أو مال لم يضمن إلا أن يضعه مائلا إلى الطريق أو وضعه بنحو تقتضي العادة سقوطه على الطريق، فإنه يضمن حينئذ» این را هم خواندیم.
[4] مسأله 13«يجب حفظه دابته الصائلة كالبعير المغتلم والفرس العضوض والكلب العقور لو اقتناه، فلو أهمل حفظها ضمن جنايتها ولو جهل حالها أو علم ولم يقدر على حفظها ولم يفرط فلا ضمان، ولو صالت على شخص فدفعها بمقدار يقتضي الدفاع ذلك فماتت أو وردت عليها جنايته لم يضمن بل لو دفعها عن نفس محترمة أو مال كذلك لم يضمن، فلو أفرط في الدفاع فجني عليها مع إمكان دفعها بغير ذلك أو جني عليها لغير الدفاع ضمن، والظاهر جريان الحكم في الطيور الضارية والهرة كذلك حتى في الضمان مع التعدي عن مقدار الدفاع.»
[5] مسألة 14 - لو هجمت دابة على أخرى فجنت الداخلة فإن كان بتفريط المالك في الاحتفاظ ضمن، وإن جنت المدخول عليها كان هدرا.
[6] مسألة 15 - من دخل دار قوم فعقره كلبهم ضمنوا إن دخل بإذنهم، وإلا فلا ضمان، من غير فرق بين كون الكلب حاضرا في الدار أو دخل بعد دخوله، ومن غير فرق بين علم صاحب الدار بكونه يعقره وعدمه.
[7] مسألة 16 - راكب الدابة يضمن ما تجنيه بيديها وإن لم يكن عن تفريط لا برجليها، ولا يبعد ضمان ما تجنيه برأسها أو بمقاديم بدنها، ولو ركبها على عكس المتعارف ففي ضمان ما تجنيه برجليها دون يديها وجه لا يخلو من إشكال، وإن كان كلتا رجليه إلى ناحية واحدة لا يبعد ضمان جناية يديها، وفي ضمان جناية رجليها تردد، وهل يعتبر في الضمان التفريط؟ فيه وجه لا يخلو من إشكال، نعم لو سلبت الدابة اختياره مع عدم علمه بالواقعة وعدم كون الدابة شموسا فالوجه عدم الضمان لا برجلها ولا بيدها ومقاديم بدنها، وكذا الكلام في القائد في التفصيل المتقدم أي ضمان ما تجنيه بيدها ومقاديمها ورجلها، ولو وقف بها ضمن ما تجنيه بيدها ومقاديمها ورجلها وإن لم يكن عن تفريط، والظاهر عدم الفرق بين الطريق الضيق والواسع، وكذا السائق يضمن ما تجنيه مطلقا، ولو ضربها فجنت لأجله ضمن مطلقا، وكذا لو ضربها غيره فجنت لأجله ضمن ذلك الغير إلا أن يكون الضرب دفاعا عن نفسه، فإنه لا يضمن حينئذ الصاحب ولا غيره.
[8] مسألة 17 - لو كان للدابة راكب وسائق وقائد أو اثنان منها فالظاهر الاشتراك فيما فيه الاشتراك والانفراد فيما فيه كذلك، من غير فرق بين المالك وغيره، وقيل لو كان صاحب الدابة معها ضمن دون الراكب، وهو كذلك لو كان الراكب قاصرا.
[9] مسألة 18 - لو ركبها رديفان تساويا في الضمان إلا إذا كان أحدهما ضعيفا لمرض أو صغر، فالضمان على الآخر.
[10] جواهر الکلام 43: 145، ط دارالکتب الاسلامیة.
[11] جواهر الکلام 43: 145، ط دارالکتب الاسلامیة.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo