< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مقتدایی

91/03/22

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: كتاب الديات(ستون فقرات, نخاع)
 ستون فقرات:
 الثانی عشر: الظهر
 مسأله1: «فی کسر الظهر الدية كاملة إذا لم يصلح بالعلاج والجبر وكذا لو احدودب بالجناية فخرج ظهره وارتفع عن الاستواء أو صار بحيث لا يقدر على القعود أو المشي.»
 یکی از اعضاء بدن انسان که دیه مقدر شرعی دارد ظهر یعنی همان گرده انسان است ظهر آن استخوان طولانی است که از گردن تا پشت نشیمنگاه ادامه دارد و دارای مهره‌های متعدد است و به ستون فقرات می‌گویند.
 در مورد ستون فقرات سه مطلب مطرح است:
 مطلب اول: شکستن کامل. مطلب دوم: منحنی شدن ستون فقرات. مطلب سوم: عدم توان نشستن یا راه رفتن.
 مرحوم محقق در شرایع [1] بر اساس سه مطلب می‌فرماید
 مطلب اول: «اذا کسر الدیة» اگر استخوان فقرات بشکند دیه کامله دارد.
 مطلب دوم: «کذا لو اصیب فاحدودب» و اگر منحنی شود نیز دیه کامله دارد.
 مطلب سوم: «أو صار بحیث لا یقدر علی القعود» یا بگونه‌ای شود که قدرت نشستن بر روی زمین را نداشته باشد نیز دیه کامله دارد.
 امام هم در تحریر همان سه مطالب را بیان فرمود.
 مطلب اول: حتی کسر الظهر الدیة....
 مطلب دوم: وکذا لو احدودب ... وخرج ظهره وارتفع عن الاستواء.
 مطلب سوم: أو صار بحيث لا يقدر على القعود أو المشي»
 یعنی همان سه مطلب مرحوم محقق را امام هم مطرح می‌کنند.
 دلیل مسأله:
 اجماع: صاحب جواهر [2] می‌فرماید «بلا خلاف اجده فی شیئ من ذلک بل علیه الاجماع»
 صحیحه حلبی [3] «عن الصادق علیه السلام فی الرجل یکسر ظهره قال فیه الدیة کاملة»
 سکونی [4] «عن ابی عبدالله قال قضی امیرالمومنین علیه السلام فی الصلب الدیة»
 توهم تفاوت بین صلب و ظهر:
 برخی خواستند بگویند که صلب با ظهر فرق دارد اما اکثر فقهاء قائلند که صلب همان ظهر است.
 فی کتاب یونس [5] «الذی عرضه علی الرضا(علیه السلام) والظهر اذا احدب الف دینار» [6] [7]
 فی کتاب ظریف «فان احدب منها الظهر فحینئذ تمت دیته الف دینار» [8] [9] [10] [11] [12]
 خبر برید عجلی [13] «عن الصادق علیه السلام قضی امیرالمؤمنین علیه السلام فی رجل کسر صلبه فلا یستطیع ان یجلس ان فیه الدیة» [14]
 
 بررسی مصادیق دیه ظهر:
 چنانچه گفتیم مرحوم محقق سه مطلب کسر ظهر، انحناء ظهر، عدم توان نشستن - در مورد مصادیق دیه مطرح کردند و مرحوم امام چهار مطلب کسر ظهر، انحناء ظهر، عدم توان نشستن، عدم توان راه رفتن - در مورد مصادیق دیه ظهر بیان می‌کنند که سه مورد کسر ظهر، انحناء ظهر، عدم توان نشستن - در روایات هم آمده است.
 اما مرحوم کشف اللثام [15] علاوه بر سه مورد مرحوم محقق هشت مورد دیگر اضافه می‌کند و در یک مورد عدم توان راه رفتن با امام خمینی هماهنگ است که در جمع یازده مورد خواهد شد.
 - کسر ظهر.
 - انحناء ظهر.
 - عدم توان نشستن.]
 - «لا یقدر علی المشی اصلا» عدم توان راه رفتن.
 - «او یقدر علیه راکعا» راه رفتن به صورت خمیده.
 - «او بعکاز بیدیه» راه رفتن به وسیله دو عصا در دو دست.
 - «أو بإحداهما» راه رفتن به وسیله یک عصا.
 - «او ذهب بذلک جماعه» از بین رفتن قدرت مجامعت جنسی.
 - «او ماؤه» از بین رفتن توان انزال منی.
 - «او احباله» از بین رفتن توان بچه‌دار شدن.
 - «او حدث به سلس البول» ایجاد بی اختیاری در ادرار.
 «أو نحوه» همانگونه که کاشف اللثام آورده است مصادیق دیگری هم می‌تواند داشته باشد. پس ملاک تنها کسر ظهر نیست بلکه دیه ظهر ممکن است بیش از یازده مصداق داشته باشد.
 و البته از مجموع روایات استفاده می‌شود که پیدا شدن هر عیبی در ظهر دیه کامله دارد مثلا عنوان «فی الصلب» یا «اذا احدب» مضافا بر این روایات از آن قاعده کلی هم استفاده می‌شود که هر عضوی که در بدن انسان یکی است اگر از بین برود دیه کامله دارد.
 حضرت امام در مسأله2 به نحوی همین اضافه‌ها را اضافه‌ای که کاشف اللثام ذکر کرده است آورده‌اند [16] . یک وقت است که معالجه کرده شکستگی خوب شده ولی این عیوب باقی مانده است اگر آثار هنوز هست ولو کسر نیست موجب دیه است در این مسأله می‌فرماید «لو عولج و بقی علی الاحدیداب فالدیة کاملة»
 بررسی مجدد دیه کسر ظهر: چند فرض در مجموع مسأله 1 و 2 و 3 تحریر الوسیله مطرح است:
 فرض اول: اینکه شکسته بشود و قابل علاج نیست.
 فرض دوم: اینکه معالجه کرد و خوب شد اما آثار باقی مانده است.
 فرض سوم: اینکه معالجه کرد و خوب شد و آثار هم باقی نمانده فقط یک شکستگی پیدا شد و خوب شد اینجا دو قول است:
 قول اول: مأة دینار: برای همان جنایت که واقع شد «مأة دینار» باید خسارت بدهد.
 دلیل مسأله:
 1- روایت ظریف را داریم که می‌گوید «وان انکسر الصلب فجبر علی غیر عثم ولا عیب فدیته مأة دینار» [17] اگر استخوان ستون فقرات بشکند و معالجه شود و هیچ عیب و آثاری باقی نماند دیه آن صد دینار است.
 2- اجماع: در مفتاح الکرامه [18] می‌فرماید «وعلیه فتوی المقنعة [19] والغنیة [20] والاصباح [21] فیما حکی ومواضع من السرائر وفی الحواشی انه قوی بل وفی الغنیة الاجماع علیه»
 قول دوم: ثلث: مرحوم محقق در شرایع [22] می‌فرماید اگر معالجه کرد و خوب شد «کان فیه الثلث» مرحوم صاحب جواهر [23] در ادامه کلام محقق می‌فرماید «کما عن النهایة [24] و ابن ادریس فی السرایر [25] و نسبه غیر واحد الی الشهرة لکن لم اعرف مستنده بالخصوص»
 در نهایت به این نتیجه می‌رسیم که قول دوم اقوی است.
 مسأله4: «المراد بالظهر هو العظم الذي ذو فقار ممتد من الكاهل إلى العجز وهو الصلب، وكسره يوجب الدية.»
 امام در تحریر می‌فرماید بعضی می‌گویند که صلب همان ظهر است. مرحوم صاحب جواهر [26] هم توضیح می‌دهد می‌فرماید فرق گذاشتن بین صلب و ظهر «خلاف ظاهر الاصحاب بل صریح بعضهم تفسیر الصلب بالظهر کما عن مجمع البحرین [27] وغیره وفی الصحاح [28] الصلب الظهر»
 بنابراین روایات ولو بعضی صلب داشت بعضی ظهر داشت هر دو اینها یکی است.
 مسأله5: «لو كسر فشلت الرجلان فدية لكسر الظهر، وثلثا الدية لشلل الرجلين.»
 اینجا دو دیه دارد یک دیه برای کسر ظهر و دو ثلث دیه هم برای شلل پاها یعنی ظهر دیه مستقل و پاها نیز دیه مستقل دارد. یک دیه کامل برای کسر ظهر و دو ثلث دیه برای پاها. و دلیلش عمومات است.
 الثالث عشر: النخاع.
 نخاع غیر از صلب است که در مفتاح الکرامه [29] می‌فرماید «هو الخیط الابیض داخل عظم الرقبة ممتدا الی الصلب یکون فی جوف الفقار»
 اگر کسی قطع نخاع شد و زنده ماند در آن دیه کامله است «فی قطع النخاع دیة کاملة» دلیلش همان ادله عامی است که گفتیم آنچه در بدن انسان یکی است دیه کامل دارد.
 مرحوم آقای خویی [30] اشکال می‌کند که آن عمومات شامل نخاع نمی‌شود آن ادله می‌گوید «ما کان فی بدن الانسان فیه واحد» مرادش عضو مستقل است اما این نخی که داخل مهره است این از تبعات آن استخوان ظهر است پس مقدر شرعی ندارد و باید با حکومت مشخص شود و حاکم نظر بدهد.
 اقول: بعید است ادله عامه از نخاع انصراف داشته باشد بلکه اغلب فقهاء آن را از مصادیق آن عام گرفته‌اند و عضو مستقل حساب کرده‌اند هرکدام دیه مستقل خودش را دارد.
 فردا روز سه شنبه بیست و سوم خرداد (23/03/1391) از دفتر آقا جلسه‌ای است که دعوت شدیم بنابراین معذوریم از شرکت در کلاس به نظر می‌آید چهارشنبه هم اگر بخواهیم درس داشته باشیم تضییع وقت آقایان باشد لذا به مناسبت تعطیلات تابستان همینجا درس را خاتمه می‌دهیم و احاله می‌کنیم برای بعد از تابستان. از همه آقایان التماس دعا داریم امیدواریم آقایان در مظان اجابت دعا دعاگوی ما باشند. ما هم در مظان اجابت دعا حتما دعاگوی شما هستیم.
 وصلی الله علی سیدنا محمد وآله الطاهرین


[1] شرایع الاسلام 4: 1036، ط استقلال طهران.
[2] جواهرالکلام 43: 260، ط دارالکتب الاسلامیة.
[3] وسائل الشیعة 29: 284، کتاب الدیات، ابواب دیات الاعضاء، باب1، ح4، ط آل البیت.
[4] وسائل الشیعة 29: 306، کتاب الدیات، ابواب دیات الاعضاء، باب14، ح2، ط آل البیت.
[5] وسائل الشیعة، ج29، ص284، کتاب الدیات، ابواب دیات الاعضاء، باب1، ح1، ط آل البیت.
[6] جواهر الکلام ج43، ص260، ط دارالکتب الاسلامیة.؛ روایت را مرحوم صاحب جواهر نقل می کند در وسائل نیست.
[7] کشف اللثام ج11، ص380، ط جماعة المدرسین.
[8] صاحب جواهر و مفتاح الکرامه نقل می کنند در وسائل نیست.
[9] وسائل الشیعة 29: 311، کتاب الدیات، ابواب دیات الاعضاء، باب18، ح1، ط آل البیت. ریاض المسائل 14: 278، ط جماعة المدرسین.
[10] جواهرالکلام 43: 260، ط دارالکتب الاسلامیة.
[11] مفتاح الکرامة 10: 434، ط القدیمة.
[12] وسائل الشیعة 29: 311، کتاب الدیات، ابواب دیات الاعضاء، باب18، ح1، ط آل البیت.
[13] برید بن معاویة العجلی به نامهای «برید بن معاویة»، «برید العجلی» و «برید بن معاویة ابوالقاسم» در روایات آمده است؛ از اصحاب امام باقر و امام صادق علیهما السلام بود، ثقه و ممدوح است.
[14] وسائل الشیعة 29: 305، کتاب الدیات، ابواب دیات الاعضاء، باب15، ح1، ط آل البیت.
[15] کشف اللثام 11: 381، ط جماعة المدرسین.
[16] مسأله 1 این بود که شکستگی و این عیوب را پیدا کرده و علاج پیدا کرده است.
[17] وسائل الشیعة 29: 306، کتاب الدیات، ابواب دیات الاعضاء، باب15، ح1، ط آل البیت.
[18] مفتاح الکرامة 10: 435، ط القدیمة.
[19] المقنعة: 767، ط جماعة المدرسین.
[20] غنیة النزوع: 418، ط مؤسسة الامام الصادق(علیه السلام).
[21] إصباح الشیعة : 506، ط مؤسسة الامام الصادق(علیه السلام).
[22] شرایع الاسلام 4: 1036، ط استقلال طهران.
[23] جواهر الکلام 43: 261، ط دارالکتب الاسلامیة.
[24] النهایة : 768، ط دارالکتاب العربی، بیروت.
[25] السرائر 3: 391، ط جماعة المدرسین.
[26] جواهرالکلام 43: 262، ط دارالکتب الاسلامیة.
[27] مجمع البحرین 2: 101، کتاب الباء، فصل الصاد، واژه صلب، ط مرتضوی.
[28] الصحاح 1: 163، باب الباء، فصل الصاد، واژه صلب، ط دارالعلم لملایین.
[29] مفتاح الکرامة 10: 437، ط القدیمة.
[30] مبانی تکملة المنهاج 2: 324، ط العلمیة.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo