< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مقتدایی

91/11/18

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: كتاب الديات (شکوه انقلاب اسلامی - متولی مصرف ديه جنايت بر ميت)
 به مناسبت بحث اخلاقی چهارشنبه امروز را استثنائا به مناسبت ورود امام بزرگوار به میهن اسلامی و پیروزی انقلاب که دهه فجر نامیده میشود چند جملهای عرض میکنیم.
 بعد از اینکه با موافقت شاه شورای سلطنتی تشکیل، و بختیار به عنوان نخست وزیر اعلان شد و شاه به بهانه استراحت فرار کرد که یک قدم مهمی برای پیروزی ملت ایران بود؛ امام رضوان الله تعالی علیه که در پاریس بودند اعلام فرمودند در اولین فرصت به ایران بازمیگردم و دوست دارم که در بین مردم باشم و با رنجها و مشقتهای آنها همراه شوم و اگر بناست پیروز شویم باهم باشیم و اگر شکست بخوریم باهم باشیم این پیام را که امام دادند هیجانی در مردم ایجاد کرد و این را یک پیروزی میدانستند که امام به وطن برگردند تا با رهبری امام یک دولت اسلامی تشکیل بشود و انقلاب قوت پیدا کرد حتی جمعی که کمتر هم در تظاهرات میآمدند و کمتر در امور دخالت میکردند؛ به جمع مردم پیوستند. تصادفا این ایام در آن سال به عاشورا و اربعین هم برخورد کرده بود یک حرکت عظیمی راه افتاده بود و بختیار که در آن ایام در غیاب شاه با پشتوانه شورای سلطنت نخست وزیر بود وقتی دید عاجز است و امام قصد آمدن دارند و اگر امام بیاید او نمیتواند با خروش ملت مقابله کند در 5 بهمن 1357 دستور داده بود تمام فرودگاههای کشور بر روی هواپیماهای خارجی بسته شد و در روز 5 بهمن از ورود امام به ایران جلوگیری شد. در پی دستور بختیار مبنی بر منع ورود امام به ایران مردم خشمگین به خیابانها ریخته و با تحصن و شعارهای کوبنده دولت بختیار را مخاطب قرار میدادند «وای بحالت بختیار / اگر امام فردا نیاد» امام مصاحبهای در پاریس فرمودند که این عبارت ایشان در ذیل میآید «من از ایرانیانی که با من همراهی کردند متشکرم من میخواستم فردا در میان ملت باشم و هر رنجی که آنها میبرند من هم با آنها باشم لکن دولت خائن از این امر مانع شده و همه فرودگاههای ایران را بسته است من پس از بازشدن فرودگاهها بلافاصله به ایران خواهم رفت و به او خواهم فهماند که شما غاصب هستید و خائن به ملت ما و ملت ما دیگر تحمل شما نوکرهای خارجی را نخواهد داشت باری اینها باید بدانند که وقت آنکه قلدری بکنند گذشت من ملت ایران را به ادامه نهضت دعوت میکنم تا این قلدرها را بر جای خود بنشانند لکن آرامش را از دست ندهند من از همه ملت ایران تشکر میکنم و در اولین فرصت نزد مردمم به ایران خواهم رفت تا با آنها یا کشته شوم یا حقوق ملت را بگیرم که به ملت برگردانم خداوند همه شما را توفیق بدهد ملت ایران باید بداند که این شخص [1] که متکفل حکومت شده به ایل خودش هم خیانت میکند [2] آن ایلی که پشتوانه ایران بودند و رضاشاه آنها را از پای درآورد این شخص به ایل خودش و به ملت خودش خیانت میکند باید ایل بختیاری بداند که این اشخاص را که به آنها خیانت میکنند از جلو راه ملت بردارند باید ارتش بداند که اینها خیانتکارند به آنها کمک نکنند باید همه ملت ایران بدانند که توطئهای درکار است و از این توطئه باید جلوگیری شود این آخرین قدمی است که این خائنین برمیدارند و ما ان شاء الله این قدم را هم میشکنیم و پیش شما میآیم و آنها را به جای خود خواهم نشاند»
 پاسخ قاطع امام به برخی پرسشها:
 برخی خبرنگاران چند پرسش کلیدی در آن روز از امام پرسیدند وجواب روشن دریافت کردند:
 1- از امام سوال شد تصور میکنید چه وقت خواهید توانست به ایران بروید؟ امام فرمود هر وقت که منع برداشته شود و فرودگاهها باز شود من به ایران خواهم رفت و اگر بنا باشد خون من بریزد در پیش رفقای خودم و همراه جوانهای ایران بریزد ما از این هیچ باکی نداریم و سرافرازی اسلام و ایران را میخواهیم.
 2- سوال شد آیا توصیه میکنید که مردم با برداشتن سلاح فرودگاهها را برای بازگشت شما باز کنند امام فرمودند عجالتا بنا ندارم که امر به برداشتن سلاح بکنم هر وقت صلاح دیدم این امر را میکنم و به آنها میفهمانم که چه باید بکنند.
 3- سوال شد آیا ممکن است به یک فرودگاه کشور نزدیک ایران بروید و از آنجا عازم ایران بشوید امام در پاسخ فرمودند باید مطالعه شود.
 4- پرسیده شد با توجه به اینکه بازگشت شما ممکن است باعث خونریزیهای بیشتری شود آیا باز هم اصرار به بازگشت خواهید داشت؟ امام فرمودند من باید پیش برادرانم باشم.
 بعد از این پیام که از امام منتشر شد مردم قدرت بیشتری گرفتند و تحصن انقلابیون در دانشگاه آغاز شد از حوزه جمعیت زیادی از علما از قم رفتند در شهرستانهای دیگر تحصن شد و گفتند باید فرودگاه باز شود. وقتی فشارها از اطراف زیاد شد بختیار مجبور شد رفع منع کند و از طرفی خود بسته بودن فرودگاه برای نظام شاهنشاهی در حال فروپاشی نیز مشکلاتی ایجاد کرد لذا بختیار مصاحبهای کرد و در آن گفت اگر ایشان بخواهند تشریف بیاورند منعی نیست ولی اگر بخواهند نخست وزیر باشند من سر جای خودم هستم با قدرت و قاطعیت سر جای خودم هستم.
 پس از مصاحبه بختیار ورود هواپیماها به ایران آزاد شد و به مجرد آزاد شدن گفتند امام فردا 12 بهمن وارد ایران میشوند همه آماده بودند صدا و سیما هم آماده شده بود که ورود امام را مستقیم پخش بکند روز 12 بهمن در حالی که صدا و سیما ورود امام را پخش را میکرد گارد مسلح صدا و سیما را تسخیر کردند و عکس شاه را بالا بردند و سرود شاهنشاهی را پخش کردند؛ البته آن اقدام دوام نداشت بالاخره امام بعد از 15 سال تبعید و دوری از وطن در 12 بهمن 57 وارد کشور شدند و در فرودگاه تشکر از ملت و انقلابیون نمودند و گفتند رمز این پیروزی وحدت ملت بوده و ملت باید مواظب باشند که در بینشان نفوذی پیدا نشود. و بعد عازم بهشت زهرا شدند و فاصله 33 کیلومتری فرودگاه تا بهشت زهرا مملو از جمعیت بود که گفتهاند حدود 8 میلیون جمعیت از فرودگاه و مسیر تا خود بهشت زهرا حضور داشتهاند البته جمعیت خود تهران این قدر نبود اما مردم از سراسر کشور به تهران آمدند و به زحمت امام را به بهشت زهرا رساندند و آن خطابه کوبنده را فرمودند و گفتند «من توی دهن این دولت میزنم» «من به پشتوانه این ملت دولت تعیین میکنم» پس از ورود امام به کشور آرامشی در مردم ایجاد شد و تقریبا مطمئن شدند که پیروز شدند ولی باید این پیروزی تثبیت میشد و از 12 تا 21 بهمن تحرکات ملت ادامه داشت و گروههای مختلف حتی بخشهائی از ارتش یگان به یگان اعلان بیعت میکردند تا اینکه بختیار احساس خطر کرد و تصمیم گرفتند با حمایت آمریکا اعلام حکومت نظامی بشود و برای روز 21 بهمن از ساعت چهار و نیم بعد از ظهر اعلام حکومت نظامی شد و البته بعداً معلوم شد که حکومت نظامی نقشه بود که مردم بترسند به خانهها بروند و همان شب مقر امام و خود امام را بمباران بکنند و یک لیست حدود 300 یا 330 نفری هم تهیه کرده بودند که بنا بود در سراسر کشور دستگیر شوند. بعد از اعلان حکومت نظامی مردم منتظر امام بودند که تکلیف چیست؟ امام فرمودند باید مقداری فکر بکنم ظاهرا نقل شده است که ساعتی خلوت کردند و بعد دستور دادند به مردم بگویید به حکومت نظامی بی اعتنا باشند و بیرون بریزند و مردم با چرخ و موتور و تلفن همه را با خبر کردند که بریزند بیرون و در خیابانها بمانند در اثر نادیده گرفتن حکومت نظامی سیل جمعیت عصر روز 21 بهمن و شب 22 بهمن پادگانها و کلانتریها و شهربانیها را خلع سلاح کردند و تا رسیدن صبح 22 بهمن کل تهران در اختیار مردم بود و مشابه این در شهرستانها هم بود و روز 22 بهمن روز سقوط نظام ستمشاهی بود و بختیار هم که در ابتدا به عنوان جبهه ملی از طرف شاه نخست وزیری را پذیرفته بود و میخواست مردم را فریب بدهد فرار کرد و از روز 22 بهمن یک نظام الهی جایگزین نظام 2500 ساله شاهنشاهی شد و جمهوری اسلامی نام گرفت و این دهه 12 بهمن روز ورود امام به ایران تا 22 بهمن روز پیروزی انقلاب اسلامی دهه فجر نامیده شد و واقعا دهه نور و پیروزی بود و از ایام الله است و خاطرات هر لحظه آن بزرگ است و باید این دهه بزرگ و عظیم را حفظ کرد و این قیام مردم و رشادتهایی که نشان دادند باید محفوظ باشد امیدواریم ان شاء الله این زحماتی که کشیده شد و این شهادتهائی که پیش آمد و تلاشهای واقعا خالصانه مردم که امدادهای غیبی را پشت سر خودش داشت محفوظ بماند بحمدالله 34 امین سال پیروزی را جشن میگیریم و امروز در دنیا بمراتب وضع نظام بهتر و مستحکمتر است و میدرخشد و شاید همین بیداری اسلامی یکی از محصولات حرکت انقلابی مردم ما در ایران بود که سرمشق مردم دنیا شد و توانستند برخی دیکتاتورها را فراری بدهند. امیدواریم خداوند ما را یاری دهد که بتوانیم نظام را یاری کنیم و مورد عنایت ویژه حضرت صاحب امر باشیم باید تأکید کنم در این نظام تا اینجا به هیچ وجه از اهداف نظام اسلامی فاصله نگرفته است شاهد آن هم این است که از همان ابتدا استکبار با این نظام مخالف بودند و الان هم هستند و اگر ما از اهدافمان دور شده بودیم آنها میتوانستند ما را از بین ببرند و هم اکنون مقام معظم رهبری دارند این نظام را به همان سمت راهنمائی میکنند و صد البته اشکالاتی هست که باید برطرف شود ولی مسیر عوض نشده و هیچ انحرافی در آن نیست هر چند برخی رویدادهای جنجالی نظیر آنچه در مجلس توسط رئیس جمهور رخ داد و بر اساس یک شنود که غیر قانونی است آن جریان را به وجود آوردند و در مقابل رئیس مجلس هم تا اندازهای مقابله به مثل کردند ممکن است باعث کندی روند پیشرفت کشور شود ولی پیشرفتهایی هست و هدف گم نشده است.
 
 بحث فقهی: متولی مصرف دیه جنایت بر میت:
 گفتیم دیه جنایت بر میت به ارث نمیرسد بلکه به نیابت میت صدقه و حج و سبیل الله داده میشود یکی از آقایان پرسیدند متصدی مصرف دیه جنایت بر میت چه کسی باید باشد؟
 در این زمینه دو قول مطرح است و چیزی در روایات نیامده است که متولی دیه جنایت بر میت را مشخص کند و فقط یک روایت وجود دارد که میتواند مورد استدلال هر دو قول باشد و اکنون دو قول را مطرح و روایت را بررسی میکنیم.
 قول اول: بیت المال جایگاه مصرف دیه جنایت بر میت و امام متولی مصرف:
 مرحوم سید مرتضی [3] فتوایی دارند و میفرمایند دیه جنایت بر میت به ورثه نمیرسد و باید به بیت المال بدهند.
 با توجه به اینکه ایشان میفرمایند دیه باید به بیت المال داده شود قهرا مشخص میشود که متولی مصرف آن هم امام است.
 دلیل قول اول:
 1- اجماع: مرحوم سید مرتضی میفرماید «دلیلنا علی صحة ما ذهبنا الیه الاجماع المتکرر» دلیل ما بر تولی امام نسبت به مصرف دیه جنایت بر میت که به بیت المال واریز میشود اجماع متکرر و فراوان است.
 2- صاحب جواهر در بیان دلیل قول سید مرتضی میفرماید «ولأنها عقوبة جنایة ولا قاطع بوجوب الصرف فی وجوه الخیر عنه» سید مرتضی می گوید دیه جنایت بر میت عقوبت یک جنایت است و عقوبت جنایت به بیت المال تعلق میگیرد و هیچ دلیلی نیست که تعلق عقوبت جنایت به بیت المال را رد کند.
 3- صاحب جواهر [4] به عنوان دلیل دوم سید مرتضی میفرماید «ولأن اسحاق بن عمار [5] قال للصادق علیه السلام «فمن یاخذ دیته؟ قال الامام هذا لله»
 نتیجه استدلال سید مرتضی به روایت:
 سید به صراحت فرمودند دیه برای بیت المال است و قهرا باید به بیت المال داده شود وقتی به بیت المال داده شد متولی مصرف بیت المال امام است.
 مناقشه در استدلال به روایت:
 اولا: میگوییم ظاهرا این استدلال درست نیست زیرا سؤال راوی از امام این نبود که دیه برای چه کسی است که امام بفرماید برای امام است بلکه سؤال این بود که چه کسی این دیه را بگیرد نه اینکه مال چه کسی است شاهدش این است که در ادامه فرمود «هذا لله» پس دیه لله است و باید فی سبیل الله مصرف شود و امام فقط متولی مصرف است در نتیجه این روایت هیچ منافاتی با آن دو روایتی که مستند ما بود ندارد.
 ثانیا: صاحب جواهر در رد قول سید مرتضی میفرماید «وفيه ما لا يخفى فإن ما عرفت من النص وغيره كاف في القاطع، وخبر إسحاق يمكن إن يكون المراد منه إن الإمام ومن نصبه يقبضها ويتصدق بها عنه فإنه الولي لمثل ذلك»
 کلام سید مرتضی قابل مناقشه است زیرا با توجه به نصی که در مورد دیه جنایت بر میت داشتیم کافی است که قاطع قول اول باشد. و نیز خبر اسحاق بن عمار قابل توجیه است به اینگونه که بگوئیم امام یا نماینده امام دیه را دریافت میکند اما به نیابت از میت در حج یا صدقات و غیره مصرف میکند.
 ثالثا: مرحوم آقای خوئی بعد از نقل قول سید مرتضی و بیان روایت اسحاق بن عمار به عنوان دلیل سید فرمود «وفیه مضافا الی أنها ضعیفة سندا لا ینافی صرفها فی وجوه البر فإن الامام علیه السلام یأخذها ویصرفها فی مواردها»
 استدلال سید مرتضی به روایت مورد مناقشه است زیرا؛
 الف: روایت از نظر سند ضعیف است.
 ب: در اختیار امام بودن منافاتی ندارد با اینکه امام متولی دیه جنایت بر میت باشد اما محل مصرفش همان وجوه خیری باشد که به نیت میت انجام میشود.
 قول دوم: نیابت از میت جایگاه مصرف دیه جنایت بر میت و امام متولی مصرف:
 مرحوم شیخ مفید در مقنعه [6] فتوی میدهد و میفرماید «یقبضها امام المسلمین منه او من نصبه للحکم فی الرعیة ویتصدق عن المیت بها ولا یعطی ورثته منها شیئا» یا خود امام یا آنکه منصوب از طرف امام است دیه را دریافت میکند و به نیابت از میت صدقه میدهد و به ورثه چیزی نمیرسد.
 دلیل قول دوم:
 «اسحاق بن عمار عن ابی عبدالله قال قلت میت قطع رأسه قال علیه الدیة قلت فمن یأخذ دیته قال الامام هذا لله» [7] اسحاق بن عمار گوید از امام صادق علیه السلام در مورد میتی که بعد از مرگ سرش را بریدهاند پرسیدم امام فرمود جانی دیه کامله بدهکار است گفتم دیه را چه کسی دریافت میکند امام فرمود این دیه برای خداست.
 کیفیت استدلال:
 کلمه «لله» شاهد قول دوم است زیرا به قرینه «هذا لله» که در آخر آمده است میگوییم یعنی در اختیار امام است و کلمه «هذا لله» نشان میدهد که باید فی سبیل الله مصرف شود و با توجه به دو روایتی که صریحا میگفت به نیابت از میت حج یا صدقه یا سبیل الله انجام شود میگوئیم اطلاق «لله» در روایت اسحاق بن عمار به وسیله دو روایت مقید میشود پس به نیابت از میت مصرف سبیل الله خواهد داشت و البته متولی مصرف امام است.
 بنابراین شاید بتوانیم بگوییم این قول مطابق با احتیاط است که مصرف دیه جنایت بر میت باید توسط امام باشد یا اگر دیگران خواسته باشند در محلی مصرف کنند باید از امام اذن بگیرند و این برای مصون ماندن این مال است.
 بحث بعدی بحث عاقله است و بحث مهمی است؛ در خطای محض گفتیم دیه با عاقله است در اینجا قبل از ورود در اصل بحث دو مقدمه مورد بحث است.
 مقدمه اول: معنای عاقله چیست؟
 مقدمه دوم: دلیل مسؤولیت عاقله در پرداخت دیه چیست؟
 وصلی الله علی سیدنا محمد وآله الطاهرین.


[1] یعنی بختیار
[2] مطلب خیلی مهمی بود چون بختیار خودش بختیاری بود
[3] الانتصار : 542، جماعة المدرسین.
[4] جواهر الکلام 43: 388، دارالکتب الاسلامیة.
[5] وسائل الشیعة 29: 326، کتاب الدیات، ابواب دیات الاعضاء، باب24، ح3، آل البیت: «اسحاق بن عمار عن ابی عبدالله علیه السلام قال قلت میت قطع راسه؟ قال علیه الدیة قلت فمن یاخذ دیته؟ قال الامام هذا لله وإن قطعت یمینه أو شئ من جوارحه فعلیه الارش للإمام»
[6] المقنعة : 760، جماعة المدرسین.
[7] وسائل الشیعة 29: 326، کتاب الدیات، ابواب دیات الاعضاء، باب24، ح3، آل البیت.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo