< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مقتدایی

91/11/30

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: كتاب الديات (حکم اهل دیوان در تحمل دیه)
 در مورد عصبه و عاقله که در قتل خطایی دیه بعهده آنهاست؛ سه مطلب مورد بررسی قرار گرفت:
 1- معنای عصبه: گفتیم مراد از عصبه همان خویشان پدری از برادران و فرزاندانشان عموها و فرزندانشان هستند.
 2- دخول اب و ابن در عصبه: گفتیم پدر و فرزند جانی هم عصبه هستند.
 3- استثناء از اصل عصبة: گفتیم مرئه عصبه نیست.
 4- استثناء از حکم عصبه: گفتیم صبی و مجنون هم ولو عصبه هستند ولی پرداخت دیه عاقله بر آنها واجب نیست.
 حکم اهل دیوان در تحمل دیه: اکنون امام در ذیل مسأله2 میفرماید «ولا اهل الدیوان ان لم یکونوا عصبة» اهل دیوان جزء عصبة نیستند.
 معنای اهل دیوان: مرحوم شهید در مسالک [1] در مورد معنای اهل دیوان میفرماید الذین رتبهم الامام للجهاد وأدرّ لهم حقوقا وجعلهم تحت رایة امیر یصدرون عن رایه گروهی که امام اینها را معین میکند برای جهاد شاید در عصر حاضر مراد نیروهای مسلح باشد و فرمانده واحد دارند و تمام امورشان برابر فرماندهی واحد انجام میشود را اهل دیوان میگویند.
 دلیل نامگذاری به دیوان: دلیل تسمیه دیوان برای این است که معمولا دفتری میگذارند و اسامی ثبت است و افراد حقوق ماهیانه دارند و موظف به امر خاصی هستند.
 مرحوم محقق [2] [3] میفرماید «ولا یدخل فی العقل عندنا اهل الدیوان» به اعتقاد شیعه اهل دیوان داخل در عاقله نیست.
 پیشینه دیوان: اساس این بحث که اهل دیوان جزء عاقله هستند یا خیر از زمان ابوحنیفه به وجود آمده است وگرنه اساسا شیعه چون حکومت نداشت احتمال این بحث را نمیداد.
 ابوحنیفه [4] فتوائی دارد و میگوید اگر یک نفر از اهل دیوان مرتکب قتل خطایی شود اولین گروه عاقله که باید دیه خطای محض را بپردازد گروه هم دیوانی قاتل خطائی است بقیه اعضاء گروه حتی مقدم بر خویشان قاتل خطائی، باید دیه را پرداخت کنند.
 دلیل عدم دخول اهل دیوان در عاقله: ابوحنیفه به استناد تبعیت از خلیفه دوم این فتوی را مطرح کرده است زیرا در زمان خلیفه دوم که تشکیلاتی درست شده و برای امور نظامی دفتر و دیوان قرار داده شد یکی از افراد اهل دیوان مرتکب قتل خطایی شد و عمر دیه را بر عهده بقیه اعضاء دیوان گذاشت و مقرر کرد دیه عاقله از گروه هم دیوانی قاتل خطائی دریافت شود و شاید با این رویکرد که اگر دیه هم دیوانی را بر همه اعضاء دیوان واجب کند سبب میشود اعضاء دیوان نسبت به همدیگر مراقبت کنند که قتل خطائی انجام نشود.
 رد قول به دخول اهل دیوان در عاقله:
 اولا: با اتکاء به کتب لغت عصبه را معنی کردهایم و بر اساس گفته صحاح [5] «وعصبة الرجل: بنوه وقرابته لأبيه، وإنما سموا عصبة لأنهم عصبوا به أي أحاطوا به، فالأب طرف والابن طرف، والعم جانب والأخ جانب. والجمع العصبات .»
 و مجمع البحرین [6] «وعصبة الرجل بالتحريك جمع (عاصب) ككفرة جمع كافر، وهم بنوه وقرابته لأبيه، والجمع (العصاب)» عصبه خویشاوندان ابوینی و ابی هستند.
 ثانیا: در روایات ما میفرمایند که عصبه خویشان هستند و ما در جای خود وجه تسمیه عصبه را گفتیم بعد عصبه را معنی کردیم که گفتند خویشان پدر مادری و پدری را عصبه گویند.
 ثالثا: به مجرد اینکه اعضاء یک گروه میتواند مانع شوند و مراقبت کنند که قتل خطائی انجام نشود نمیتواند دلیل شود که جزء عصبه باشند زیرا هر مانع از قتلی عصبه و عاقله نیست.
 نتیجه: شیعه میگوید اهل دیوان جزء عاقله نیستند البته اگر کسی از عصبههای قاتل خطائی در دیوان باشد و هم دیوانی قاتل خطائی باشند قهرا همراه بقیه اعضاء عاقله متحمل دیه است.
 عدم دخول همشهریان قاتل در عصبه: «ولا اهل البلد ان لم یکونوا عصبة» از اهل بلد اگر کسی داخل عصبه هستند که بحثی نیست اما اگر جزء عصبه نباشند به اعتبار اهل بلد بودن واجب نیست دیه عاقله بدهند.
 بررسی یک روایت: البته در روایتی که قبلا داشتیم - روایت سلمة بن کهیل [7] [8] [9] [10]
 - در ذیل روایت این جمله بود که امیرالمؤمنین علیه السلام به همراه یک مامور، جانی خطائی را فرستاد به موصل و در نهایت دیه را به عهده اهل شهر گذاشتند در آن روایت آمده است «وان لم یکن له قرابة من قبل ابیه ولا قرابة من قبل امه ففض الدیة علی اهل الموصل ممن ولد ونشأ بها»
 مناقشه در استدلال به روایت: گفتیم روایت سه اشکال دارد:
 1- از نظر سند ضعیف است.
 2- علاوه بر ضعف سند این روایت معرض عنها عند الاصحاب است.
 3- فتوایی در این روایت موجود است که هیچ کسی قائل به آن نشده است یعنی در ذیل روایت آمده «ففض الدیة...» دیه باید بر تمام اهل موصل از کسانی که در آن شهر متولد شدند و در آن شهر رشد کردهاند واجب باشد در حالیکه هیچ مناسبتی ندارد که اهل شهر دیه شخصی از همشهریان خود را بپردازند. بنابراین اهل بلد هم محکوم به پرداخت عاقله نیستند.
 عدم ضمان قاتل خطائی در پرداخت دیه: «ولا یشارک القاتل العصبة فی الضمان» در قتل خطای محض آیا خود قاتل و جانی هم باید سهمی از دیه عاقله را بدهد؟ امام میفرماید قاتل در پرداخت دیه و ضمان دیه با عاقله مشارکت ندارد.
 دلیل مسأله:
 1- اگر بگوییم عاقله شامل خود قاتل هم میشود در آن صورت اگر عاقله نداشت و نتوانست بپردازد ضمان دیه به عهده خود قاتل میشود. تصویر مسأله به این صورت است که مثلا اگر عاقله ده نفر باشند با محاسبه جانی یازده نفر میشوند و دیه بر همه یازده نفر تقسیم میشود و اگر یک نفر عاقله وجود داشته باشد دیه بر جانی و آن یک نفر تقسیم میشود در این صورت اگر هیچ عاقلهای نبود با توجه به اینکه جانی در گروه عاقله در ضمان شریک بود اکنون که هیچ شریکی ندارد پس باید خودش به تنهایی متحمل دیه قتل خطائی شود در حالی که ثابت شد و گفتیم اگر عاقله نبود ضمان دیه به موارد دیگر یعنی مولای معتق یا ضمان جریره یا امام و حکومت محول میشود. مرحوم صاحب جواهر [11] میفرماید «بلا خلاف اجده بل الاجماع بقسمیه»
 2- در روایات به طور مطلق میفرماید در قتل خطای محض دیه به عهده عاقله است و نگفتند به عهده «خود قاتل» یا «خود قاتل و عاقله» و این اطلاق حکم بر عاقله ظهور دارد که خود قاتل نه ضامن است و نه وجوب به او تعلق میگیرد چون در قتل عمد گفتهاند دیه به عهده جانی است و نیز در قتل شبه عمد دیه به عهده جانی است اما در قتل خطای محض گفتهاند دیه به عهده عاقله است. این اطلاق نشان میدهد دیه قتل خطائی هیچ ربطی به جانی ندارد.
 عدم تفاوت بین افراد عصبه در پرداخت دیه: «ویعقل الشباب والشیوخ والضعفاء والمرضی اذا کانوا عصبة» [12] امام در تحمل دیه عاقله بین افراد عصبه هیچ فرقی قائل نیستند مرحوم صاحب جواهر [13] میگوید شیخ [14] تصریح میکند «ان الشیوخ الذین لاقوة لهم ولا نهضة من اهل العقل لانهم ان لم یکن له النصرة بالسیف فلهم بصیرة بالرأی والمشورة» پیرانی که در هر طایفهای وجود دارند گرچه از نظر جسمی قدرتی ندارند و نمیتوانند با شمشیر به دست گرفتن کمک فامیل شوند اما با تدبیر خود و رأی و مشورتی که میدهند میتوانند کمک عائله باشند.
 ملاحظه میفرمائید مرحوم شیخ با تعلیل میخواهد ثابت کند که چون وجود آنها در قوم و جامعه ذی اثر است لذا باید دیه بین آنها نیز تقسیم شود.
 معیار فقر در تحمل دیه از نظر زمان: مسأله3: «هل يتحمل الفقير حال المطالبة - وهو حول الحول - شيئا أم لا؟ فيه تأمل وإن كان الأقرب بالاعتبار عدم تحمله.»
 اگر یکی از افراد فامیل همه شرائط دخول در عصبه را داشته باشد اما فقیر باشد در پرداخت دیه با دیگران شریک نیست اما آیا فقیر بودن هنگام قتل خطائی و تعلق دیه ملاک است یا با توجه به قسطی شدن پرداخت دیه عاقله فقیر بودن عند المطالبه و در سررسید ملاک است؟ یعنی اگر در بین خویشان شخصی فقیر است و توان مالی عند المطالبه ندارد ولو اول سال وضع مالی او خوب بود و اگر عند المطالبه فقیر باشد در پرداخت دیه عاقله مشارکت نمیکند و اگر کسی هم در طول سال فقیر بود ولی عند المطالبه وضع مالی او خوب شد باید به سهم خود شریک شود و بخشی از دیه عاقله را بپردازد. مسأله محل بحث است.
 حضرت امام در تحریر میفرماید «فیه تامل وان کان الاقرب بالاعتبار عدم تحمله»
 یعنی دلیل خاصی نداریم که بگوید اگر فقیر است ندهد اما از نظر عرف و اعتبار میگوئیم آدمی که فقیر است از کجا بیاورد لذا اعتبار میگوید چنین کسی متحمل دیه نشود.
 مرحوم آقای خویی بحثی دارد که ان شاء الله برای فردا.
 وصلی الله علی سیدنا محمد وآله الطاهرین.


[1] مسالک الافهام، ج15، ص511، معارف اسلامی: «المراد بأهل الديوان: الذين رتبهم الإمام للجهاد، وأدر لهم أرزاقا، وجعلهم تحت راية أمير يصدرون عن رأيه.»
[2] شرایع الاسلام، ج4، ص1053، استقلال طهران: «ولا يدخل في العقل أهل الديوان»
[3] گفتنی است در دو نسخه استقلال و اسماعیلیان از متن شرایع «عندنا» نیامده است. ولی در هر دو نسخه دارالکتب الاسلامیة و دار إحیاء التراث العربی در جواهر الکلام «عندنا» آمده است.
[4] المغني لابن قدامة، ج9، ص517، دارالکتاب العربی بیروت.
[5] الصحاح، ج1، ص182، دارالعلم للملائین بیروت.
[6] مجمع البحرین، ج3، ص189، الثقافة الاسلامیة.
[7] وسائل الشیعة، ج29، ص392، کتاب الدیات، ابواب عاقله، باب2، ح1، آل البیت.
[8] تهذیب الاحکام، ج10، ص171، دارالکتب الاسلامیة.
[9] من لا یحضره الفقیه، ج4، ص139، جماعة المدرسین.
[10] الکافی، ج7، ص364، دارالکتب الاسلامیة.
[11] جواهر الکلام، ج43، ص421، دارالکتب الاسلامیة.
[12] حال فقیر و غنی را بعد میگوییم.
[13] جواهر الکلام، ج43، ص421، دارالکتب الاسلامیة.
[14] المبسوط، ج7، ص175، مرتضویة.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo