< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مقتدایی

92/01/20

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: كتاب الديات (جنایت بر حیوان: ایجاد نقص در حیوان)
 گفتیم اگر جانی بدون اذن مالک در حیوانی تصرف و جنایتی بر او وارد کند مسأله به اعتبار حیوان مجنی علیه سه قسم می شود.
 قسم اول: ماکول اللحم و قابل تذکیه:
 مانند انعام ثلاثه که گفتیم اگر بدون اذن مالک حیوان را تذکیه کرد باید تفاوت قیمت بدهد و اگر بغیر تذکیه حیوان را تلف کرد باید کل قیمت یوم التلف را بدهد و مرحوم امام با اخذ به احتیاط فرمودند بهتر است اعلی قیمتین را بپردازد.
 قسم دوم: ما لایؤکل لحمه و قابل تذکیه:
 قسم دوم دو صورت دارد:
 صورت اول: تلف با ذبح شرعی غیر مأکول اللحم قابل تذکیه:
 اگر بر حیوان حرام گوشت قابل تذکیه مانند حیوانات درنده نظیر پلنگ یا روباه یا شیر و غیره که قابلیت ذبح شرعی دارند و میته نمی‌شوند و بعد از ذبح پوست و مو و اجزای دیگر آنها قابل استفاده است بر اثر جنایت جانی با ذبح شرعی تلف شود اعلی قیمتین باید پرداخت گردد.
 و اگر بعض اعضای حیوان از بین برود جانی باید تفاوت قیمت بدهد.
 نکته: در بحث غیر مأکول اللحم آن بحثی که در ماکول اللحم در خصوص چشم داشتیم و چهار روایت بر خلاف قاعده می‌گفت جانی ربع ثمن را باید پرداخت کند وارد نیست زیرا روایات خلاف قاعده بود و در جایی که روایت خلاف قاعده باشد بر همان مورد روایت اکتفا می‌شود و مورد روایت هم عین دابه و فرس و بهیمه بود و ظاهر دابّه و فرس و بهیمه حیوانات مأکول اللحم متعارف و غیر متعارف است لذا نمی‌توان تعدی به سباع نمود بنابراین چشم سباع هم همانند نقص عضو است و در جنایت بر سباع تفاوت قیمت ثابت است و شرط این نقص عضو هم این است که در معرض تلف نباشد و الا اگر در معرض تلف و غیر مستقر الحیات باشد حکم تلف را دارد و باید کل قیمت را بپردازد.
 صورت دوم: تلف حیوان غیر مأکول اللحم قابل تذکیه بدون ذبح شرعی:
 اگر جانی بدون اذن مالک؛ حیوان ما لایؤکل لحمه را بغیر تذکیه کشت و از قیمت ساقط کرد به طوری که از هیچ عضو آن نتوان استفاده نمود در این صورت باید کل قیمت یوم التلف را بپردازد مرحوم امام احتیاط کردند و فرمودند اعلی قیمتین را باید بپردازد یعنی قیمت یوم التلف و قیمت یوم الاداء محاسبه می‌شود و هرکدام بیشتر بود لازم است پرداخت شود.
 مسأله4: «ان کان المتلف ممایحل اکله لکن لایؤکل عادة»
 اگر جانی بدون اذن مالک بر حیوان مأکول اللحمی که اکل آن متعارف نیست مانند اسب و حمار و قاطر جنایتی وارد کرد و حیوان تلف شد مسأله سه صورت دارد:
 صورت اول: همراه بودن جنایت با تذکیه شرعی:
 اگر جنایت وارد شده همراه با تذکیه شرعی بود جانی باید تفاوت قیمت بدهد.
 صورت دوم: جنایت بر حیوان بدون تذکیه شرعی:
 اگر حیوان مأکول اللحم غیر متعارف الاکل را بدون تذکیه تلف کرد و از مالیت ساقط شد باید کل قیمت را بپردازد در اینجا نیز احتیاطی که امام مطرح کردند وارد می‌شود که باید اعلی قیمتین را بپردازد.
 صورت سوم: جنایت اطراف بر حیوان مأکول اللحم غیر متعارف الاکل:
 اگر بعض اعضای حیوان را از بین برد باید تفاوت قیمت را بپردازد و آن بحث چشم در اینجا هم وارد می‌شود که اگر چشم این حیوانات را کور کرد طبق روایاتی که وارد شده بود باید ربع قیمت حیوان را بپردازد زیرا روایات در مورد حیوانات مأکول اللحم بودند و فرض مسأله در این صورت سوم نیز حیوان مأکول اللحم اما غیر متعارف است پس به اقتضای مأکول اللحم بودن باید ربع قیمت حیوان پرداخت شود و احتیاط امام نیز مطرح است که اعلی قیمتین یوم التلف و یوم الأداء را بپردازد.
 بررسی یک روایت معارض:
 ابی الجارود [1]
  [2] قال «سمعت ابا جعفر علیه السلام یقول كانت بغلة رسول الله (صلى الله عليه وآله) لا يردونها عن شئ وقعت فيه، قال: فأتاه رجل من بني مدلج وقد وقعت في قصب له ففوق لها سهما فقتلها، فقال له علي (عليه السلام): والله لا تفارقني حتى تديها قال: فوداها ستمائة درهم.»
 بررسی روایت:
 راوی گوید از امام باقر علیه السلام شنیدم که فرمود پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم قاطری داشت که اگر سرک به باغ کسی می‌کشید مردم مانعش نمی‌شدند یعنی برخورد شدید با آن نمی‌کردند بلکه به آرامی او را از مزرعه خود دور می‌ساختند اما در یک مرحله وارد مزرعه یکی از افراد بنی مدلج شد و او بدون ملاحظه تبری بر قاطر زد و او را کشت گویا جانی را به حضور حضرت علی علیه السلام آوردند و آن حضرت او را وادار کرد ششصد درهم به عنوان دیه قاطر بپردازد.
 کیفیت استدلال:
 بغله حیوانی است ماکول اللحم ولی عادتا خورده نمی‌شود و بر اساس روایت بدون تذکیه از بین رفته است در اینجا امیرالمؤمنین علیه السلام نفرمود قیمت آنرا بده بلکه فرمود دیه‌اش را بده و 600 درهم به عنوان دیه از جانی گرفت.
 به مقتضای قاعده چون میته شد باید قیمت بدهد ولی امیرالمومنین فرمود دیه بده پس روایت با حکم مطرح شده معارض است لذا در توجیه روایت می‌گوئیم این روایت را باید حمل کنیم بر اینکه مراد از «تَدِیَها» همان قیمت سوقی حیوان است و قیمت حیوان در آن زمان 600 درهم بوده است.
 الثالث: ما لا تقع علیه الذکاة ان شاء الله برای فردا.
 وصلی الله علی سیدنا محمد وآله الطاهرین.


[1] وسائل الشیعة، حر عاملی، ج29، ص263، کتاب الدیات، ابواب موجبات الضمان، باب27، ح1، آل‌البیت.
[2] روایت محمد بن سنان در آن هست که ضعیف است و خود ابی الجارود هم ضعیف است لکن وارد شده و مردود نیست بلکه باید آنرا حمل کنیم.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo