درس خارج فقه استاد مقتدایی
کتاب الامربالمعروف و النهی عن المنکر
92/07/03
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الامر بالمعروف و النهی عن المنکر (جایگاه امر به معروف و نهی از منکر در آیات و روایات)
بحث اخلاقی: توصیه به امر به معروف و نهی از منکر:
در سنوات قبل روزهای چهارشنبه تیمنا یک روایت اخلاقی میخواندیم که انشاءاله در گوینده و در شنوندگان مؤثر باشد و این مورد استقبال عزیزان بود و حتی این روزها بعضی دوستان توصیه میکردند بحث اخلاقی فراموش نشود چون بحث در مورد امر به معروف و نهی از منکر است و بحث امروز هم استدلال به روایاتی است که دلالت بر وجوب امر به معروف و نهی از منکر دارد از همین روایات امر به معروف و نهی از منکر برای بحث اخلاقی انتخاب کردیم؛ از امیرالمومنین(ع) نقل است افرادی که در مقابل امر به معروف و نهی از منکر قرار میگیرند را چهار دسته میکند خوب است روایت را بررسی کنیم تا ببینیم ما از کدامیک از این چهار دسته هستیم. شاید بتوانیم بهترین گروه را انتخاب کنیم و از آن گروه باشیم در نهجالبلاغه از کلمات حکمت آنحضرت درباره کسانی که با واجب امر به معروف مواجهند میفرماید:
«فمنهم المنكر للمنكر بيده ولسانه وقلبه فذلك المستكمل لخصال الخير، ومنهم المنكر بلسانه وقلبه والتارك بيده، فذلك متمسك بخصلتين من خصال الخير ومضيع خصلة، ومنهم المنكر بقلبه والتارك بيده ولسانه فذلك الذي ضيع أشرف الخصلتين من الثلاث وتمسك بواحدة، ومنهم تارك لإنكار المنكر بلسانه وقلبه ويده فذلك ميت الأحياء»
[1]
دسته اول انکار به قلب و زبان و دست: (اعتقادی، لسانی و عملی) منکر را انکار میکند به ید و لسان و قلب و نهی از منکر میکنند قبلا خواندیم که امام صادق(ع) وقتی به کسانی میرسیدند که تخاصم داشتند رد نمیشدند و با صدای بلند سه بار میفرمودند «اتقوا الله» پس انکار به ید هم دارد اگر نیاز باشد و این دسته کسانی هستند که تمام خصال خیر را به نحو کامل عمل کردهاند.
دسته دوم: انکار به قلب و لسان دارد ولی شجاعت انکار یدی را ندارد این دسته دو خصلت از خصال خیر را انجام داده ولی یک خصلت را تضییع کردهاند. (البته همین تضییع عقوبت دارد)
دسته سوم: انکار قلبی دارد و انکار لسانی و یدی ندارد این دسته افرادی هستند که دو خصلت شریف را ترک کرده و فقط یک مرحله را انجام دادهاند. (در این صورت هم اگر عمدا ترک کند عقوبت دارد)
دسته چهارم: انکار به لسان و قلب و ید ندارند که حضرت میفرماید این شخص گرچه در بین زندگان حضور دارد اما میت است چون زنده بودن به این است که در اجتماع اثری داشته باشد ولی این شخص در باب امر به معروف و نهی از منکر هیچ اثر وجودی از خودش نشان نمیدهد پس در حقیقت میت است.
دسته اول بهترین افراد بودند که هر سه مرحله را انجام میدادند و محبوب پروردگارند. دسته دوم یک خصلت و دسته سوم دو خصلت و دسته چهارم هر سه خصلت را ترک کردهاند.
سزاوار است خودمان را عرضه کنیم به این روایت و ببینیم از کدام دسته هستیم. آیا از دسته اول هستیم و آن شهامت را داریم؟ که همانند امام صادق(ع) که اعتراض میکردند و اگر لازم میشد افراد همراهش بودند که وارد عمل شوند یا لااقل اگر عملی اقدامی نداریم دو مرحله قلبا و لسانا را داشته باشیم و رد نشویم و ارشاد کنیم و اگر شهامت این را هم نداریم لااقل قلبا تنفر داشته باشیم.
در روایت داریم حضرت علی(ع) میفرماید پیامبر(ص) به ما یاد داده بود «ان نلقی بوجوه مُکفَهِرَّة»
[2]
ملاقات کنیم با افراد معصیت کار بوجوه مکفهره با صورتهای درهم کشیده و عبوس که بفهمد ما از عملش ناراضی هستیم و اگر این را هم نداریم جزء دسته چهارم خواهیم بود و نعوذ بالله میتی بین احیاء خواهیم شد.
امیدواریم که انشاءاله از طائفه اول باشیم که انکار یدی و لسانی و قلبی داشته باشیم و نیز امیدواریم با این روایاتی هم که میخوانیم اهمیتی که امر به معروف و نهی از منکر دارد وجوبی که میخوانیم و عقوبتی که در ترک آن گفته شده است در خودمان تاثیر بگذارد لااقل از گروه دوم باشیم.
در ادامه امام(ع) دو مطلب دیگر هم دارند که به تناسب بحث اخلاقیمان ذکر میکنیم
«وما أعمال البر كلها والجهاد في سبيل الله عند الأمر بالمعروف والنهي عن المنكر إلا كنفثة في بحر لُجِّيّ، وإن الأمر بالمعروف والنهي عن المنكر لا يقربان من أجل، ولا ينقصان من رزق.»
[3]
قبلا خواندیم که از نظر اهمیت امر به معروف و نهی از منکر با دیگر فرایض چه نسبتی دارد؟ یکی از روایاتی که این نسبت را بیان میکند همین روایت امیرالمومنین(ع) است.
این مقدار اهمیت بالائی دارد که حضرت در مقام مقایسه میفرماید تمام اعمال نیک حتی جهاد فی سبیلالله در مقابل امر به معروف و نهی از منکر مانند نفثه
[4]
در بحر لُجِّیّ
[5]
است حتی نسبت به جهاد بالاتر است. شاید برای این جهت است که جهاد اگر اتفاق بیفتد برای یک مرتبه است ولی امر به معروف و نهی از منکر هر روز و مکرر پیش میآید و در ادامه امام(ع) برای تشویق به اقدام به امر به معروف و نهی از منکر میفرماید بدانید هیچ موقع امر به معروف و نهی از منکر اجل را نزدیک نمیکند که ترس از جانش داشته باشد و نیز رزق و روزی را کم نمیکند.
بحث فقهی: ادله وجوب امر به معروف و نهی از منکر:
اخباری را بحث میکردیم که دلالت بر وجوب امر به معروف و نهی از منکر دارند اخبار سه دسته هستند.
دسته اول: همانهایی است که قبلا خواندیم و دلالت داشتند بر اهمیت امر به معروف و نهی از منکر و مقایسه آنها با سایر واجبات و تعبیر به اعلی و اشرف فرائض داشت.
[6]
دسته دوم: روایاتی که شاهد حرف فعلی ماست و دلالت بر وجوب امر به معروف و نهی از منکر دارد.
روایت اول: روایتی از مسعدة بن صدقه
[7]
بود که دیروز خواندیم. و روایت عجیبی بود که پیامبر(ص) فرمود:
«وعن علي بن إبراهيم، عن هارون بن مسلم، عن مسعدة بن صدقة، عن أبي عبدالله(ع)، قال: قال النبي(ص): كيف بكم إذا فسدت نساؤكم، وفسق شبابكم ولم تأمروا بالمعروف، ولم تنهوا عن المنكر؟ فقيل له: ويكون ذلك يا رسولالله؟ فقال: نعم وشر من ذلك، كيف بكم إذا أمرتم بالمنكر ونهيتم عن المعروف؟ فقيل له: يا رسولالله ويكون ذلك؟ قال: نعم وشر من ذلك، كيف بكم إذا رأيتم المعروف منكرا والمنكر معروفا؟!.»
[8]
[9]
و گفتیم از نظر سند موثقه است مرحوم شیخ در کتاب رجالشان میفرماید «مسعدة بن صدقة انه عامی»
[10]
و مرحوم کشی میفرماید «انه بتری»
[11]
[12]
پس انحراف دارد از نظر عقیده و یک فرد امامیه نیست ولی در بهجة الآمال از تعلیقة وحید بهبهانی المجدد المذهب فی ثانی عشر استاد الکل از ایشان نقل میکند
«انه قال قال جدی المجلسی الاول و الذی یظهر من اخباره التی فی الکتب انه ثقة لان جمیع ما یرویه فی غایة المتانة و موافق لما یرویه الثقات من الاصحاب و لهذا عملت الطائفه بما رواه هو و امثاله من العامه بل لو تتبعت وجدت اخباره اسد و انطن من اخبار مثل جمیل بن دراج و حریز بن عبداله»
[13]
پس از روایاتی که از او نقل شده میفهمیم همه واسطهها از ثقات اصحاب امامیه هستند و شخص موثقی است بلکه تمام روایات دیگر او هم مورد اعتماد است و مطابق با روایاتی است که در همان باب از افراد دیگر نقل شده و شذوذ ندارد از این جهت علمای امامیه به روایات چنین شخص و امثال او نظیر سکونی که عامی اما معتمد در نقل است عمل میکنند بلکه اگر تتبع شود روایات او محکمتر و متینتر از اخبار مثل جمیل بن دراج که از اصحاب اجماع است میباشد مضافا اینکه این مسعدة بن صدقة در سند روایاتی که در کامل الزیارات
[14]
نقل شده هم وجود دارد که توثیق عام میشود و خود ابن قولویه گفته است سند همه روایاتی که نقل کردم ثقه هستند از نظر دلالت هم گفتیم پیامبر(ص) فرمود کسی که نهی از منکر نمیکند را تعبیر به شر میکند و شرتر از او کسی است که امر به منکر میکند و تعبیر به شر دلالت بر حرمت میکند.
روایت دوم از دسته دوم: روایتی دیگر از مسعدة بن صدقة
«قال: قال النبي (ص): إن الله عزوجل ليبغض المؤمن الضعيف الذي لا دين له، فقيل: وما المؤمن الضعيف الذي لا دين له؟ قال: الذي لا ينهى عن المنكر.»
[15]
خداوند مبغوض میدارد مومنی را که ضعیف است از نظر اعتقاد و دین ندارد
[16]
عرض کردند مومنی که ضعیف لادین است چه کسی است؟ فرمودند: آن کسی است که نهی از منکر نمیکند.
چرا مبغوض است چون نهی از منکر نمیکند پس معلوم میشود که نهی از منکر واجب است.
از نظر سند مثل همان روایت قبلی است و از نظر دلالت هم صریح و روشن است.
روایات دیگری هم داریم که برای بعد انشاءاله.
[1] نهج البلاغه، امیرالمومنین، ج4، ص89، کلام374، دارالذخائر قم. به نظر میآید در شمارههای آن اختلاف باشد زیرا در جای دیگر 366 نوشته شده است.
[2] اصول کافی، شیخ کلینی، ج5، ص59، دارالکتب الاسلامیة طهران.
[3] نهج البلاغه، امیرالمومنین، ج4، ص89، کلام374، دارالذخائر قم. به نظر میآید در شماره های آن اختلاف باشد زیرا در جای دیگر 366 نوشته شده است.
[4] نفثه: آبی که انسان از دهان بیرون میاندازد.
[5] لُجِّیّ: دریای گود و عمیق و گسترده.
[6] گفتنی است تعبیراتی نظیر اسمیالفرائض، اشرف الفرائض، فریضة عظیمة، منهاج الصالحین در دسته اول از روایات مطرح شد.
[7] کسی است که اعتماد است به روایات او و تعبیر ثقه کرده اند و افرادی هم در سند هستند که از اصحاب اجماع هستند که میگویند 139 روایت از مسعده بن صدقه نقل شده
[8] وسائل الشیعة، حرعاملی، ج16، ص122، کتاب الامر بالمعروف و النهی عن المنکر، باب1، ح12، آلالبیت.
[9] روایت مورد اعتماد است و نوع فقهاء به آن عمل کردهاند
[10] رجال طوسی، شیخ طوسی، ص146، جامعه مدرسین.
[11] رجال کشی، ج1، ص390.
[12] گفتنی است سه قرائت در بتری وجود دارد 1-بَتَری به فتح «باء» و «تاء». 2-بَتری به فتح «باء» و سکون «تاء» 3-بُتری به ضم «باء» و سکون «تاء» ضمن اینکه مرحوم شیخ طوسی گفته است در رجال مسعدة بن صدقة بتری عامیاست.
[13] تعلیقه وحید بهبهانی به نقل از منتهی المقال فی احوال الرجال، محمدبن اسماعیل حائری مازندرانی، ج6، ص254، آلالبیت.
[14] کامل الزیارات از ابن قولویه که از بزرگان است که میگویند آنچه همه خوبان دارند در او جمع بوده و در اول کتابش نقل کرده که تمام روایاتی که من در این کتاب نقل کردم اسنادش تماما پیش من موجود است و اعتماد به اسناد آنها دارم
[15] وسائل الشیعة، حرعاملی، ج16، ص122، کتاب الامر بالمعروف و النهی عن المنکر، باب1، ح13، آلالبیت.
[16] تعبیر لادین له از باب مبالغه در نفرت است.