< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مقتدایی

کتاب الخمس

94/03/03

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: كتاب الخمس؛ تعلق خمس به پس انداز برای تهیه مسکن)
تذکر اخلاقی: امروز مصادف با روز ولادت حضرت سیدالساجدین زین العابدین علی بن الحسین(ع) است. حضرت امام صادق(ع) فرمود
«كان عليّ بن الحسين(ع) شديد الاجتهاد في العبادة، نهاره صائم و ليله قائم،»[1]
جدم حضرت سجاد(ع) شدید الاجتهاد در عبادت بود روزها روزه بود و شبها به عبادت مشغول بود.
حضرت امام زین العابدین(ع) کنیزی داشت که در منزل به آن حضرت خدمت می‌کرد بعد از شهادت حضرت امام سجاد(ع) برخی از اصحاب از آن کنیز که در منزل امام بود درخواست کردند شرح حالی از آن حضرت بگوید کنیز گفت مختصر بگویم یا مفصل؟ گفتند مختصر بگو کنیز گفت همین مقدار بگویم که در تمام مدتی که در خانه امام بودم در هیچ موقع در روز سفره طعام برای ایشان پهن نکردم و هیچ موقع در شب بستر خواب برای ایشان پهن نکردم.
حضرت امام سجاد(ع) در موقع شهادت جدشان امیرالمومنین(ع) دوساله بودند ده سال در زمان امامت عمویشان امام مجتبی(ع) و ده سال هم در زمان امامت پدرشان زندگی کردند و در بیست و دو سالگی به امامت رسیدند و 35 سال هم امامت خودشان طول کشید و 57 سال عمر شریفشان بود که به شهادت رسیدند.
علامه مجلسی در بحارالانوار از طاووس یمانی نقل می‌کند که گفت:
«رأيت رجلًا يصلّي في المسجدالحرام تحت الميزاب يدعو و يبكي في دعائه،»[2]شب‌هنگام در مسجدالحرام در حجر اسماعیل تحت میزاب در تاریکی شب صدای شخصی را شنیدم که دعا و تضرع می‌کرد
«فجئته حين فرغ من صلاته، فإذا هو عليّ بن الحسين عليهما السلام،»[3]از نماز که فارغ شد جلو رفتم دیدم علی بن الحسین است
«فقلت له: يا بن رسول اللّٰه رأيتك على حالة كذا و لك ثلاثة أرجو أن تؤمّنك من الخوف:»[4]گفتم یابن رسول الله یک حالت عجیبی از شما دیدم در دعا و بکا و تضرع در حالیکه سه امتیاز دارید که می‌تواند شما را امان از خوف بدارد
«أحدها أنّك ابن رسول اللّٰه صلى الله عليه و آله،»[5]اول اینکه شما پسر پیامبر هستید پس نباید این قدر نگران باشید.
«و الثاني: شفاعة جدّك رسول اللّٰه صلى الله عليه و آله،»[6]دوم اینکه جدتان شفاعت شما را می‌کند.
«و الثالثة: رحمة اللّٰه تعالى.»[7]سوم اینکه رحمت الهی شامل حال شما می‌شود. پس چرا این همه خوف و تضرع دارید؟
«فقال: يا طاوس! أمّا انّي ابن رسول اللّٰه صلى الله عليه و آله فلا يؤمنني لأنّ اللّٰه تعالى يقول: ﴿فَلٰا أَنْسٰابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَ لٰا يَتَسٰاءَلُونَ﴾»[8]امام فرمودند اما اینکه من پسر پیامبر هستم درست است اما این مرا در امان قرار نمی‌دهد زیرا قرآن می‌فرماید روز قیامت از نسب سوال نمی‌کنند
«و أمّا شفاعة جدّي فلا تؤمنني لأن اللّٰه تعالى يقول: ﴿وَ لٰا يَشْفَعُونَ إِلّٰا لِمَنِ ارْتَضىٰ﴾»[9]و اما در مورد شفاعت جدم هم باید بگویم شفاعت جدم شامل حال کسانی می‌شود که مورد رضای خداوند باشند و من چه می‌دانم که حتما مورد رضایت خدا هستم
«و أمّا رحمة اللّٰه فإنّ اللّٰه تعالى يقول: ﴿إِنَّ رَحْمَتَ اللّٰهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ و لا أعلم أنّي محسن.»[10]
و در مورد رحمت خداوند هم در قرآن می‌فرماید رحمت خداوند شامل حال محسنین می‌شود و من از کجا بدانم که از محسنین هستم پس باید به گونه‌ای باشم که عمل خودم مرا در امان بدارد و نجات دهد پس باید همانند دیگر بندگان خدا در خوف و رجاء باشم.
ما هم امیدواریم مورد عنایت آن حضرت قرار بگیریم.
می‌گفتند شبها به صورت ناشناس و بدون اینکه او را بشناسند درب خانه فقرایی که می‌شناخت می‌رفت و نان و غذا و پول می‌گذاشت و برمی‌گشت. در عرب رسم بود گاهی بزرگان برای فقراء کمکهایی می‌کردند و حتی با چهره پوشانده با آنان مواجه می‌شدند و مورد شناسایی قرار نمی‌گرفتند یعنی حتی فقراء هم سعی نمی‌کردند شخص کمک کننده را بشناسند. در تاریخ آمده است حضرت امام سجاد(ع) عموزاده‌ای فقیر داشت که حضرت می‌رفت و پول و غذا در خانه‌اش می‌گذاشت و او می‌گرفت ولی نمی‌شناخت چه کسی است و به کمک کننده دعا می‌کرد و نسبت به حضرت امام سجاد(ع) که در حضور او به صورت ناشناس در حال کمک دادن بود گله و شکایت می‌کرد و می‌گفت پسر عم ما به ما توجهی ندارد و امام هم خود را معرفی نمی‌کرد تا اینکه امام شهید شدند و مراحم حضرت قطع شد و پسرعموی امام از آن پس فهمید که آن شخص ناشناس همان امام سجاد(ع) بودند و لذا از حرف‌هایی که زده بود خیلی ناراحت بود و می‌آمد نزد قبر امام و ناراحتی و گریه می‌کرد.
امیدواریم حضرت آن عنایتی که به دوستانشان داشتند به ما هم در دنیا و آخرت داشته باشند.
بحث فقهی: تعلق خمس به پس انداز برای تهیه مسکن:
«مسألة 17 إذا احتاج إلى دار لسكناه مثلا و لا يمكنه شراؤها إلا من أرباحه في سنين عديدة فالأقوى أنه من المئونة»[11]
اگر کسی احتیاج به منزلی برای سکنی دارد و از سود و ربح یک سال نمی‌تواند خانه بخرد و باید ربح چند سال را روی هم بگذارد تا خانه بخرد مسأله سه صورت پیدا می‌کند.
صورت اول: از ربح هر سال مقداری از خانه را می‌خرد مثلا از ربح یک سال زمین را می‌خرد و از ربح سال بعد بعضی از مصالح را می‌خرد و از ربح سال بعد شروع به ساختن می‌کند و یا در همان سال تمام می‌کند و یا به سال چهارم هم می‌کشد در این صورت کل این هزینه‌ها جزء مئونه است و خمس ندارد زیرا در مسیر تهیه منزل است.
صورت دوم: از ربح امسال بخشی از زمین را می‌خرد و بقیه زمین را اقساطی می‌خرد در این صورت نیز هزینه کردها بلاشبهه جزء مئونه است و خمس ندارد چون محتاج این منزل است و امکان خرید از ربح یکسال هم ندارد لذا جزء مئونه است و خمس ندارد و این نظر امام است. حضرت امام عینا همین مسئله را در فرض دیگری نیز به صورت مثال می‌آورد و می‌فرماید اگر کسی دختری دارد و می‌داند که باید به زودی ازدواج کند و قطعا از درآمد یکسال نمی‌تواند جهیزیه او را تهیه کند اینجا هم تهیه جهیزیه جزء مئونه است چه یکجا بخرد و چه به تدریج بخرد جزء مئونه است.
صورت سوم: اما ابقاء ثمن در سنین یعنی هر سال مقداری پول برای خرید منزل یا جهیزیه کنار بگذارد مرحوم امام(ره) گفته‌اند «لا ابقاء الاثمان للاشتراء» ابقاء و نگهداری پول نقد برای اینکه وقتی جمع شد یکجا جهیزیه یا خانه بخرد کافی نیست بلکه در هر سال هر پولی که اضافه آمد خمس دارد.
مناقشه در حکم صورت سوم: فرض مسأله در این است که راهی جز تقسیط ارباح سنه ندارد یعنی اگر بخواهد هر سال تبدیل به جنس کند تا خمس نداشته باشد دچار مشکلات می‌شود زیرا اولا: ممکن است مصالحی که برای تهیه خانه می‌خرد و کنار می‌گذارد از بین برود یا سرقت شود ثانیا: ممکن است مصالح یا جهیزیه ای که تهیه می‌شود در سال مورد مصرف از قابلیت مصرف بودن خارج شود و با توجه به پیشرفت علم انواع پیشرفته‌ای از اجناس به بازار بیاید که تهیه و مصرف آنها به صرفه‌تر است. ثالثا: تفاوت گذاشتن بین نگهداری جنس و نگهداری پول معلوم نیست و دلیلی ندارد که بگوییم در یکی خمس واجب است و در دیگری خمس واجب نیست.
لذا به نظر می‌آید عرف هم همین باشد که یا شما برای تهیه منزل سالانه کم کم می‌خرید یا چند سال کم کم پول کنار می‌گذارید و در نهایت خانه می‌خرید و این حالت نزد عرف فرقی ندارد و در هردو مورد صدق مئونه است و چون صدق مئونه است از پرداخت خمس استثنا شده است.
امام مثال دیگری هم دارند و می‌فرمایند
«كما أن جمع صوف غنمه من سنين عديدة لفراشه اللازم أو لباسه إذا لم يمكنه بغير ذلك يعدّ من المئونة على الأقوى،»[12]
یعنی گوسفندانی دارد که پشم آن را می‌چیند و لباس می‌کند اما پشم‌های یک سال اینها کافی نیست بلکه پشم چند سال را باید جمع کند تا لباسی درست کند که این را می‌فرمایند اشکال ندارد و می‌تواند طی چند سال کنار بگذارد و خمس ندارد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo