< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مقتدایی

95/06/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ولایت فقیه (ولایت تکوینی)

تذکر اخلاقی: توصیه برای خواندن دعای عرفه:

امروز عرفه و یکی از روزهای باشرافت و با فضیلت و با کرامت عندالله و روز مناجات با خدا و روز دعا و توبه و استغفار است. خداوند توفیق دهد بتوانیم از برکات این روز بهره کافی ببریم. دعای شریف عرفه دعای حضرت امام حسین(ع) است و معروف است که در منا وجود مبارک امام روی پا و با خشوع و با چشمان گریان خواندند و دعایی است پرمعنی دعایی است که در این دعا امام با شور و عشق خدا را می‌خواند و اظهار عبودیت و بندگی و ناچیزی در برابر عظمت پروردگار از خود نشان می‌دهد راوی گوید امام بعد از خواندن بخشی از این دعا یک حالتی پیدا کردند که ادامه دعا را با حال پریشان و چشمان گریان خواندند. راوی می‌گوید که امام در این بخش فرمود: «اللهم اجعلنی اخشاک کأنی أراک»[1] خدا خشیت خود را در من طوری قرار بده که گویی تو را می‌بینم «واسعدنی بتقویک» و در اثر تقوی مرا به سعادت برسان «ولا تشقنی بمعصیتک» و در اثر معصیت مرا از فیوضات محروم نکن «وحزلی فی قضائک» و در مقدرات بر من خیر بخواه. دعای مفصلی است انشاءالله عزیزان سعی کنید دعا را با توجه بخوانید و چون روز استغفار و توبه است دعا کنید و استغفار کنید و توبه کنید.

بحث فقهی: ولایت تکوینی:

راجع به ولایت تکوینی از آیات قرآن و نیز روایات خواندیم. این خوارق عادات مثل جریان آصف برخیا را برای انسان روشن می‌کند که بعضی از این معجزات را که یکی از معجزات پیامبر را از قول حضرت علی در نهج البلاغه[2] خواندیم.

یک روایت دیگر کلینی در کافی نقل کرده است که خیلی مفید است. مرحوم کلینی در کافی جزء احادیث باب «من أذی المسلمین و احتقرهم» آورده است که ابان بن تغلب از امام باقر(ع) نقل کرده است. این روایت دو فراز دارد که فراز اول محل شاهد ما نیست اما تیمنا می‌خوانیم.

فراز اول: «قَالَ: لَمَّا أُسْرِيَ بِالنَّبِيِّ(ص) قَالَ يَا رَبِّ مَا حَالُ الْمُؤْمِنِ عِنْدَكَ قَالَ يَا مُحَمَّدُ مَنْ أَهَانَ لِي وَلِيّاً فَقَدْ بَارَزَنِي بِالْمُحَارَبَةِ وَ أَنَا أَسْرَعُ شَيْ‌ءٍ إِلَى نُصْرَةِ أَوْلِيَائِي وَ مَا تَرَدَّدْتُ عَنْ شَيْ‌ءٍ أَنَا فَاعِلُهُ كَتَرَدُّدِي عَنْ وَفَاةِ الْمُؤْمِنِ يَكْرَهُ الْمَوْتَ وَ أَكْرَهُ مَسَاءَتَهُ وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِيَ الْمُؤْمِنِينَ مَنْ لَا يُصْلِحُهُ إِلَّا الْغِنَى وَ لَوْ صَرَفْتُهُ إِلَى غَيْرِ ذَلِكَ لَهَلَكَ وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِيَ الْمُؤْمِنِينَ مَنْ لَا يُصْلِحُهُ إِلَّا الْفَقْرُ وَ لَوْ صَرَفْتُهُ إِلَى غَيْرِ ذَلِكَ لَهَلَكَ»[3]

امام باقر(ع) فرمود: وقتی پیامبر به معراج برده شد عرضه داشت پروردگارا حالت مؤمن نزد تو چگونه است؟ خدای تعالی فرمود

کسی که مومنین را اذیت نماید با من اعلام مبارزه نموده و من از هرکسی سریعتر در مقام یاری مومنین هستم. در ادامه برای اهمیت توجه به مؤمن می‌فرماید: و هیچ وقت در کارهایم تردید ندارم مگر یکجا و آن موقعی که می‌خواهم مومن را قبض روح نمایم چون می‌خواهم او را به بهشت ببرم ولی خودش مرگ را کراهت دارد چون من دوست ندارم او را ناراحت کنم.

فراز دوم: «وَ مَا يَتَقَرَّبُ إِلَيَّ عَبْدٌ مِنْ عِبَادِي بِشَيْ‌ءٍ أَحَبَّ إِلَيَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَيْهِ وَ إِنَّهُ لَيَتَقَرَّبُ إِلَيَّ بِالنَّافِلَةِ حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ كُنْتُ إِذاً سَمْعَهُ الَّذِي يَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِي يُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِي يَنْطِقُ بِهِ وَ يَدَهُ الَّتِي يَبْطِشُ بِهَا إِنْ دَعَانِي أَجَبْتُهُ وَ‌ إِنْ سَأَلَنِي أَعْطَيْتُهُ.»[4]

و هیچ بنده‌ای مقرب نمی‌شود به مثل بنده‌ای که آن فرائضی را که برایش فرض کردم انجام دهد. و همینطور که با انجام فرایض مقرب می‌شود به واسطه انجام نوافل هم مقرب می‌شود و نفل به معنای زاید بر واجبات است که مطلق مستحبات را شامل می‌شود و تا جایی نزدیک خداوند می‌شود که خداوند او را دوست می‌دارد. و در این زمان با دوستی او و دوست داشتن من چشم بینا و گوش شنوای او و زبان گویای او و دستی که اشیاء را برمی‌دارد می‌شوم. یعنی اعضایش خدایی می‌شود. این مقرب شدن بنده نزد خدا در اثر انجام فرائض و نوافل؛ و این تعبیر باید توجیه شود که یعنی چه؟

مرحوم مجلسی در مرآة العقول[5] در شرح کافی در ذیل می‌فرماید «أقول: تمسك بعض الصوفية و الاتحادية و الحلولية و الملاحدة بظواهر تلك العبارات و أعرضوا عن بواطن هذه الاستعارات فضلوا و أضلوا ویحکمون باتحاده تعالی بجمیع اصناف الموجودات حتی الکلاب و الخنازیر و القاذورات سبحانه و تعالی عما یقولون علوا کبیرا»

یک عده افراد ظاهر بین ظواهر این عبارات را که استعاره است اخذ کردند و از بواطن اعراض کردند و گمراه شدند و حکم کردند به اینکه خداوند حلول پیدا می‌کند در همه موجودات حتی کلاغ و خوک و مدفوع‌ها.

مناقشه در تمسک صوفیه و دیگران به روایت ابان:

این مطالب کفر صریح است که هم عقلا محال است و هم شرعا باطل است به علاوه مرحوم مجلسی[6] در ادامه می‌فرماید: «فهذه الأخبار نافية لمذاهبهم الفاسدة الخبيثة لا مثبتة لها، و لها عند أهل الإيمان و أصحاب البيان و أرباب اللسان معان واضحة ظاهرة تقبلها الأذهان و مبنية على مجازات و استعارات شائعة في الحديث و القرآن، و مشتملة على نكأت بليغة استحسنها أرباب المعاني، و لا تنافي عقائد أهل الإيمان،»

این روایات نه تنها دلیل آنها نیست بلکه رد قول آنان است و مرحوم علامه مجلسی در این مورد 5 صورت تفسیر می‌کند این را که می‌توانید مراجعه کنید.[7]

خلاصه کیفیت استدلال به روایت ابان:

خلاصه روایت این است که خداوند می‌فرماید من به منزله گوش و زبان مؤمن می‌شوم یعنی این دست و زبان به گونه‌ای است که خلاف نمی‌کند.

نظر استاد: همه افراد این ولایت تکوینی را در حد معمول دارند اما یک عده‌ای که ارتباط با خدا دارند بنابر این روایت مطیع خدا هستند و به جایی رسیدند که محبوب خداوند شدند قدرت فوق‌العاده‌ای دارند مثل انبیاء و اولیاء شدند.

پس بنابراین این روایت دلیل بر این مطلب است که همه افراد ولایت تکوینی دارند و بعضی ولایت فوق‌العاده‌ای دارند.

بحث بعدی معنای ولایت تشریعی و موارد و مصادیق آن چیست. برای بعد انشاءالله.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo