< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مرتضی مقتدایی

95/08/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ولایت فقیه (اثبات ولایت ائمه معصومین علیهم السلام)

در آیه‌ای که مورد بحث بود گفتیم که هم دلالت دارد بر اینکه وجود مبارک امیرالمؤمنین(ع) دارای آن ولایت کلیه و رهبری جامعه که مختص خدا بود می‌باشد و برای پیامبر(ص) و امیرالمومنین(ع) ثابت است علاوه بر این بالملازمه می‌رساند که وجود مبارک حضرت امیر(ع) با این مقام ولایتی که از طرف خداوند دارد خلیفه بلافصل پیامبر است.

در آیات و روایاتی که خواندیم دلالت بر ولایت داشت و این آیه می‌رساند که همان ولایت که برای خداوند است برای پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) است ولی خصوص امیرالمؤمنین(ع) را ذکر نکرده لکن وصفی آورده است (الذین آمنوا) که شأن نزول آیه را در خصوص امیرمؤمنان(ع) می‌دانند که در حال رکوع در نماز انگشتر در راه خدا انفاق کردند.

روایتی[1] هم داریم که علاوه بر ثبوت ولایت برای امیرالمؤمنین(ع) وصایت را نیز از این آیه استفاده می‌کند.

مرحوم صدوق در امالی[2] به سند صحیح نقل کرده است و نیز مرحوم علامه طباطبائی در المیزان[3] از جمله روایاتی که استناد می‌کند همین روایت است.

مرحوم صدوق نقل می‌کند «أَخْبَرَنِي عَلِيُّ بْنُ حَاتِمٍ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعْدٍ [سَعِيدٍ] الْهَمْدَانِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْمُحَمَّدِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا كَثِيرُ بْنُ عَيَّاشٍ عَنْ أَبِي الْجَارُودِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام‌ فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ (إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا)[4] الْآيَةَ قَالَ إِنَّ رَهْطاً مِنَ الْيَهُودِ أَسْلَمُوا»

ابی جارود از امام صادق(ع) نقل می‌کند که حضرت امام صادق(ع) در مورد آیه 55 سوره مائده «سرپرست و ولىّ شما، تنها خداست و پيامبر او و آنها كه ايمان آورده‌اند همانها كه نماز را برپا مى‌دارند، و در حال ركوع، زكات مى‌دهند.» فرمودند: گروهی از سرشناسان یهود آمدند و اسلام آوردند «مِنْهُمْ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ سَلَامٍ وَ أَسَدٌ وَ ثَعْلَبَةُ وَ ابْنُ يَامِينَ وَ ابْنُ صُورِيَا» که از جمله آنها عبدالله بن سلام و اسد و ثعلبة و ابن یامین و ابن صوریا بودند «فَأَتَوُا النَّبِيَّ صلی الله علیه و آله و سلم فَقَالُوا يَا نَبِيَّ اللَّهِ إِنَّ مُوسَى علیه السلام أَوْصَى إِلَى يُوشَعَ بْنِ نُونٍ» نزد پیامبر آمدند و پرسیدند که حضرت موسی در زمان حیات خود به یوشع بن نون وصیت کرد «فَمَنْ وَصِيُّكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنْ وَلِيُّنَا بَعْدَكَ» شما هم پیامبر هستید وصی شما چه کسی است؟ و ولیّ ما بعد از شما چه کسی است؟ «فَنَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ (إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ)[5] ‌» سپس این آیه نازل شد «سرپرست و ولىّ شما، تنها خداست و پيامبر او و آنها كه ايمان آورده‌اند همانها كه نماز را برپا مى‌دارند، و در حال ركوع، زكات مى‌دهند.» «ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم قُومُوا فَقَامُوا فَأَتَوُا الْمَسْجِدَ» سپس رسول خدا فرمود برخیزید با من بیایید و همه را به مسجد آورد «فَإِذَا سَائِلٌ خَارِجٌ» هنگام ورود به مسجد دیدند سائلی از مسجد بیرون می‌آید «فَقَالَ يَا سَائِلُ أَ مَا أَعْطَاكَ أَحَدٌ شَيْئاً» فرمودند ای سائل در مسجد کسی چیزی به تو داد؟ «قَالَ نَعَمْ هَذَا الْخَاتَمَ» سائل گفت بله این انگشتر را به من دادند «قَالَ مَنْ أَعْطَاكَهُ» پیامبر فرمودند چه کسی داد؟ «قَالَ أَعْطَانِيهِ ذَلِكَ الرَّجُلُ الَّذِي يُصَلِّي» سائل گفت آن آقایی که نماز می‌خواند داد «قَالَ عَلَى أَيِّ حَالٍ أَعْطَاكَ» پیامبر فرمودند در چه حالی بود؟ «قَالَ كَانَ رَاكِعاً» سائل گفت در حال رکوع بود «فَكَبَّرَ النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله و سلم» در این هنگام پیامبر با صدای بلند تکبیر گفتند «وَ كَبَّرَ أَهْلُ الْمَسْجِدِ» و اهل مسجد هم تکبیر گفتند. اینجا بود که مصداق آیه معلوم شد سپس در ادامه «فَقَالَ النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله و سلم عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَلِيُّكُمْ بَعْدِي» پیامبر فرمودند علی ولیّ شماست بعد از من «قَالُوا رَضِينَا بِاللَّهِ رَبّاً وَ بِالْإِسْلَامِ دِيناً وَ بِمُحَمَّدٍ نَبِيّاً وَ بِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَلِيّاً» و گروه یهود هم گفتند ما به پروردگاری خدا و ایمان به دین اسلام و نبوت محمد و ولایت علی ابن ابیطالب راضی شدیم و قبول کردیم «فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ‌ (وَ مَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ)»[6] ‌ سپس آیه بعد اینجا نازل شد: «و كسانى كه ولايت خدا و پيامبر او و افراد با ايمان را بپذيرند، پيروزند (زيرا) حزب و جمعيّت خدا پيروز است.»

این دو آیه پشت سر هم نازل نشد بلکه با فاصله نازل شد. در آیه اول فرمود که ولیّ شما 1- خدا. 2- رسول. 3- کسانی که ایمان آورده‌اند. سپس در آیه بعد توضیح می‌دهد –

مرحوم علامه می‌فرماید «یَتَوَلَّ یعنی اخذ بالولایة» یعنی قبول کردند ولایت را- پاداش کسانی که این سه گروه را به عنوان ولیّ قبول کردند و اخذ به آن نمودند این است که ﴿فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ﴾[7] مرحوم علامه[8] می‌فرماید این «فإن حزب الله» جزاء شرط نیست «واقع موقع الجزاء و ليس به بل هو من قبيل وضع الكبرى موضع النتيجة للدلالة على علة الحكم» این جزای شرط نیست بلکه جای جزا واقع شده و از قبیل قرار دادن کبری در جای نتیجه است بخاطر دلالت بر علت حکم و تقدیر آن این است «و من يتول فهو غالب لأنه من حزب الله و حزب الله هم الغالبون، فهو من قبيل الكناية عن أنهم حزب الله.» یعنی کسی که ولایت این سه گروه را پذیرفت پیروز است و به رستگاری رسیده و به نتیجه زحمات خود رسیده است چرا که در گروه خداوند است و تحت ولایت خدا قرار خواهد گرفت و به همین خاطر پیروز است. و این کنایه از این است که کسانی که ولایت این سه گروه را بپذیرند تحت ولایت خدا قرار می‌گیرند.

نتیجه:

پس از این روایت که در ذیل آیه آمده است بالملازمه استفاده می‌شود که بعد از پیغمبر(ص) علی(ع) وصی او است و با توجه به آیه بعد و به اعتبار شأن نزول آیه ثابت می‌شود که ذات مقدس پروردگار ولایت مختصه خود را به امیرمؤمنان(ع) هم تفویض کرده است.

ولایت واحده:

ظاهر آیه این است که این ولایت که ولایت خداست و به پیامبر و امیر داده شد از سنخ واحد است و دو گونه نیست بلکه یک ولایت است که بالاصالة برای خدا است و با همان اختیار تام به معنای رهبری و تکفّل امور ملت تفویض شده است.

دلیل واحد بودن ولایت: سیاق؛

آیه می‌فرماید ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ ءَامَنُوا﴾[9] لفظ «وَلِیّ» مفرد آمده و تکرار نشده است. «ولیّ شما خدا، رسول و کسانی که ایمان آورده‌اند، هستند» اسناد ولایت علی السواء به هر سه داده شده است و ظاهر سیاق این است که یک نوع ولایت است.

مرحوم علامه طباطبائی[10] می‌فرماید اگر ولایت منسوب به خدا و ولایت منسوب به نبی و ولایت منسوب به ولیّ؛ متفاوت بود باید ولایت تکرار می‌شد نه اینکه یک لفظ بیاید و اسناد به هر سه داده شود.

بیان یک شاهد:

نظیر آن را در قرآن داریم از جمله آیه ﴿قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِين﴾[11] بعضی عیب می‌گرفتند به رسول که پیامبر گوشی است و هر که آمد هر چه گفت پیامبر قبول می‌کند و هم چنان گوش می‌دهد و چیزی نمی‌گوید در جواب خطاب آمد که بگو پیامبر گوشی به نفع شما است یعنی پیامبر بجای اینکه در مقابل حرف دیگران متغیّر و خشمگین شود و فرد را از خود براند، به سخنان او گوش می‌دهد لکن به خدا ایمان دارد و به دستور خداوند عمل می‌کند نه به سخنان افراد اما مومنین را هم تصدیق می‌کند و این ادب معاشرتی است که پیامبر داشتند، ردّ نمی‌کردند اما تصدیق در عمل هم نمی‌کردند.

در این آیه لفظ «یؤمن» دو نوع عمل است لذا تکرار شده است یعنی ایمان به خدا و ایمان به مؤمنین دو نوع است و دو معنای متفاوت دارد. 1- ایمان به خدا یعنی اینکه به دستور و فرمان خداوند عمل می‌کرده است و از او اطاعت می‌نمودند. 2- اما ایمان به مؤمنین یعنی اینکه آنها را تصدیق می‌کرد اما نه اینکه دقیقا طبق سخنان آنان عمل نماید بلکه طبق دستور خداوند عمل می‌نمودند.

هر دو کلمه «یؤمن» در این آیه اسناد به پیامبر دارد اما معنای متفاوتی دارد و لذا تکرار شده است. اگر در آیه مورد بحث ما نیز ولیّ دو نوع بود و ولایت منسوب به الله و ولایت منسوب به نبی و ولایت منسوب به ولیّ متفاوت بود باید لفظ «ولیّ» تکرار می‌شد حال آنکه تکرار نشده است. در سیاق واحد نسبت ولایت به خدا و رسول و کسانی که ایمان آورده‌اند داده شده است.

آیه ولایت را می‌فرماید لکن لازمه ولایت این است که وصی پیامبر باشد.

مؤید بودن آیه دوم بر سیاق آیه اول:

﴿وَ مَن يَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَلِبُون﴾[12]

«و كسانى كه ولايت خدا و پيامبر او و افراد با ايمان را بپذيرند، پيروزند (زيرا) حزب و جمعيّت خدا پيروز است.»

آیه دوم هم سیاق را تایید می‌کند یعنی کسی که سه ولایت را قبول کند حزب الله است یعنی تحت ولایت الله است. پس معلوم می‌شود که ولایت یک سنخ ولایت است که هر سه آنها حزب الله است.

تفاوت ولایت خدا و رسول و وصی:

ولایت برای خداوند به دلیل عقل و نقل ذاتی است که قبلا گفتیم و برای پیامبر و ائمه تبعی و تفویضی است.

گفتیم که ولی به معنای محبت نمی‌تواند باشد بلکه رهبری کلی و تکفل امور جامعه است وقتی ولایت این معنی را دارد و همان را اسناد به پیامبر داد می‌گوییم سیاق می‌گوید همان ولایت برای پیامبر است و فقط فرق آن در اصلی و تبعی بودن است.

مرحوم علامه یک تحلیلی در ذیل دارند که نتیجه‌ای دارد و به همین خاطر بررسی می‌کنیم. ایشان می‌فرمایند: «اقول و الروایات فی نزول الآیتین في قصة التصدّق بالخاتم كثيرة أخرجنا عدة منها من كتاب غاية المرام، للبحراني، و هي موجودة في الكتب المنقول عنها، و قد اقتصرنا على ما نقل عليه من اختلاف اللحن في سرد القصة. و قد اشترك في نقلها عدة من الصحابة كأبي ذر و ابن عباس و أنس بن مالك و عمار و جابر و سلمة بن كهيل و أبي رافع و عمرو بن العاص، و علي و الحسين و كذا السجاد و الباقر و الصادق و الهادي و غيرهم من أئمة أهل البيت علیهم السلام.»[13]

روایاتی که در ذیل این دو آیه آمده کثیر است تعدادی را از کتاب غایه المرام نقل کردیم و این روایات را عده‌ای از صحابه مثل ابی‌ذر، ابن عباس، انس بن مالک، عمار یاسر، جابر بن عبدالله، سلمة بن كهيل، ابي رافع، عمرو بن العاص. و گروهی از خود اهل‌بیت نیز این روایات را نقل کرده‌اند و نیز خود حضرت علي امیرالمؤمنین(ع) که علی(ع) به ابوبکر گفت «انشدک بالله» آیا این آیه در مورد من نازل شد یا در مورد تو؟ گفت در مورد شما؛

و حضرت امام حسين، و حضرت امام سجاد، و حضرت امام باقر، و حضرت امام صادق، و حضرت امام هادي(علیهم‌السلام) و دیگر ائمه اهل‌البيت(علیهم السلام).[14]

«و قد اتفق على نقلها من غير رد أئمة التفسير المأثور كأحمد و النسائي و الطبري و الطبراني و عبد بن حميد و غيرهم من الحفاظ و أئمة الحديث و قد تسلم ورود الرواية المتكلمون، و أوردها الفقهاء في مسألة الفعل الكثير من بحث الصلاة، و في مسألة «هل تسمى صدقة التطوع زكاة» و لم يناقش في صحة انطباق الآية على الرواية فحول الأدب من المفسرين كالزمخشري في الكشاف، و أبي حيان في تفسيره، و لا الرواة النقلة و هم أهل اللسان.»[15]

مرحوم صدوق در ادامه می‌فرماید گروه‌های مختلف علمی این روایت را نقل کردند.

1- مفسرین: بدون اینکه ایرادی به این روایت گرفته باشند ائمه تفسیری مثل احمد، نسائي، طبري، طبراني، عبد بن حميد هم این روایت را نقل کردند.

2- محدثین: و نیز حفّاظ و ائمه حدیث هم این روایت را نقل کردند.

3- متکلمین: و علمای علم کلام هم این روایت را نقل کردند.

4- فقیهان: و نیز فقهاء در دو مکان این روایت را ذکر کردند:

     یکی در بحث صلات در بحث فعل کثیر این روایت را ذکر کردند

     و نیز در بحث زکات مستحبی که آیا به آن زکات گفته می‌شود یا خیر این روایت را ذکر کردند که وقتی این آیه نازل شد هنوز آیه زکات نازل نشده بود و این زکات به معنای انفاق در راه خداست.

5- ادیبان: و نیز علمای ادبیات هم اینکه اینجا مراد از جمع «الذین آمنوا» انطباق بر یک نفر باشد مناقشه نکردند و روایت را نقل کردند

یعنی وقتی در ذیل آیه روایت ذکر شد ادباء اشکال نکردند که آیه «الذین آمنوا» جمع است و تطبیق بر یک نفر صحیح نیست. چون نظائر اینگونه تعبیر در قرآن زیاد است.

نظیر آیه مباهله که از حضرت فاطمه به نساء تعبیر شده است. ﴿َقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبين﴾[16]

از طرفی مرحوم طبرسی[17] نیز ذیل آیه[18] ولایت می‌فرماید استفاده از لفظ جمع برای مفرد متعارف اهل لغت است.

6- روات: و نیز روات نقله یعنی راویانی که این روایت را نقل می‌کردند زباندان بودند و ایرادی بر استعمال لفظ جمع برای مفرد نگرفتند.

«فلا يعبأ بما ذكره بعضهم: أن حديث نزول الآية في قصة الخاتم موضوع مختلق، و قد أفرط بعضهم كشيخ الإسلام ابن تيمية فادعى إجماع العلماء على كون الرواية موضوعا؟

و هي من عجيب الدعاوي، و قد عرفت ما هو الحق في المقام في البيان المتقدم.»[19]

وقتی می‌بینیم این جمع از علماء، مفسرین، زباندانان، متکلمین این روایت را بالاتفاق نقل کردند حال اگر عده‌ای از اهل تسنن می‌گویند که این روایت جعلی است اصلا قابل اعتنا نیست مضافا بر اینکه بعضی مثل ابن تیمیه در یک ادعای افراطی گفته که اجماع وجود دارد که این روایات جعلی است و این یک ادعای عجیبی است.

در نتیجه می‌گوییم این ایرادی که می‌گیرند دلیل بر این است که دلالت بر ولایت علی بن ابیطالب(ع) دارد. لذا به تکاپو و تلاش افتادند که روایت را به جعلی بودن نسبت دهند. و نیز تلاش کردند ایرادات دیگری هم مطرح کنند که بعد با جواب آن بیان می‌کنیم.

 


[14] الأمالی، شیخ صدوق، ص124، کتابچی.بعید نیست مرحوم صدوق این روایت را نیز از خود ابوالجارود نقل کرده باشد.مرحوم صدوق در ذیل روایت ابی جارود می‌فرماید: «فَرُوِيَ عَنْ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ أَنَّهُ قَالَ وَ اللَّهِ لَقَدْ تَصَدَّقْتُ بِأَرْبَعِينَ خَاتَماً وَ أَنَا رَاكِعٌ لِيَنْزِلَ فِيَّ مَا نَزَلَ فِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام فَمَا نَزَلَ.».روایت شده از عمر که گفت به خدا قسم بعد از این واقعه چهل انگشتر را در حال رکوع در راه خدا صدقه دادم تا مانند آنچه که در مورد علی بن ابیطالب نازل شد در مورد من نیز نازل شود اما نشد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo