درس خارج فقه استاد مقتدایی
95/08/22
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: ولایت فقیه (ادله ولایت فقیه)
بررسی سند روایت عمر بن حنظلة:
3- عمر بن حنظلة:
بحث در این مقبوله عمر بن حنظلة[1] [2] [3] [4] [5] است که استدلال شده برای اثبات ولایت فقیه گفتیم در سند چهار نفر هستند یک نفر خود محمد بن یعقوب کلینی است که بحثی ندارد و سه نفر مورد بحث است
1-محمد بن عیسی 2-صفوان را بررسی کردیم و در مورد صفوان گفتیم از اصحاب اجماع است و در سلسله راویان وجود دارد و گفتیم برخی گفتهاند وجود چنین شخصی کفایت میکند که بقیه راویان بعد از او هم ثقه باشند و نیز گفتیم معنای اصحاب اجماع این نیست بلکه به معنی این است که روایات خود این شخص مورد قبول است بحث مفصلی دارد که اصحاب اجماع چه کسانی هستند و چند نفرند و معنای آنها چیست؟ اختلافی است که در جای خودش باید بحث شود و شاید در آینده به تناسب در مورد اصحاب اجماع بحث کنیم. فعلا بحث ما در خود عمر بن حنظله است آیا مورد اعتماد است یا خیر؟
راه های کشف وثوق عمر بن حنظلة:
راه اول: در ترجمه عمر بن حنظلة دو روایت نقل میشود که میگویند دلالت بر توثیق او میکند هر چند مرحوم آقای خویی[6] در معجم الرجال چهار روایت نقل میکند ولی معمولا بزرگان دو روایت را بررسی میکنند.
روایتی که در باب اوقات الصلاه وارد شده «عَنْ يَزِيدَ بْنِ خَلِيفَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِاللَّهِ(ع) إِنَّ عُمَرَ بْنَ حَنْظَلَةَ أَتَانَا عَنْكَ بِوَقْتٍ فَقَالَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ(ع) إِذاً لَا يَكْذِبُ عَلَيْنَا»[7] [8] [9] [10] [11] [12]
یزید بن خلیفه گوید از امام صادق(ع) پرسیدم عمر بن حنظله از جانب شما خبری میآورد و وقت یکی از نمازها را خبر میدهد آیا قبول کنیم یا خیر؟ امام فرمود إذاً یعنی در این حالی که از ما روایتی نقل میکند بر ما دروغ نمیبندد. چیزی که از ما نشنیده را به نام ما نقل نمیکند و این روایت میرساند که به قولش اعتماد کنید.
ایرادی که گرفته شده این است که یزید بن خلیفه واقفی است رجال ابن داود و رجال طوسی او را واقفی و ضعیف دانستهاند ولی رجال کشی آن را ثقه دانسته است.
روایتی که خود عمر بن حنظله نقل میکند «قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِاللَّهِ(ع) الْقُنُوتُ يَوْمَ الْجُمُعَةِ فَقَالَ أَنْتَ رَسُولِي إِلَيْهِمْ فِي هَذَا إِذَا صَلَّيْتُمْ فِي جَمَاعَةٍ فَفِي الرَّكْعَةِ الْأُولَى وَ إِذَا صَلَّيْتُمْ وُحْدَاناً فَفِي الرَّكْعَةِ الثَّانِيَةِ.»[13]
عمر بن حنظله میگوید از حضرت امام صادق(ع) سوال کردم قنوت در نماز جمعه چگونه است امام فرمود تو از جانب من مأموری در این مورد به آنانی که این سوال را از تو کردند تا از من بپرسی بگویی روز جمعه اگر نماز را به جماعت میخوانید (یعنی نماز جمعه خواندیم) در رکعت اول و اگر فرادا خواندید (یعنی اگر نماز ظهر خواندید) در رکعت دوم قنوت بگیرید.
این روایت ناقل آن خود عمر بن حنظلة است و امام میفرماید تو واسطه ما هستی و امام به هر شخصی این واسطهگری را نمیدهد هرچند برخی اشکال کردند چون خودش ناقل است نمیتوان به آن استناد کرد.
مرحوم مامقانی در تنقیح المقال بعد از نقل دو روایت میفرماید «یظهر منهما توثیقه» از این دو روایت ظاهر میشود که امام او را توثیق کردهاند.
راه دوم برای کشف وثوق به عمر بن حنظلة:
بررسی شواهد بر وثوق:
از جهات دیگر میتوانیم شواهدی بدست بیاوریم که عمر بن حنظله فرد مورد وثوقی است.
1- کثیری از مشایخ و اجلاء علماء بر خودش و بر روایات او اعتماد کردند در کتب روایی حدود 30 روایت از امام نقل میکند و علماء به آن اعتماد کردند. مثلا محمدون ثلاث یعنی مرحوم شیخ در تهذیب[14] [15] [16] [17] [18] [19] [20] [21] [22] [23] [24] [25] [26] [27] [28] [29] [30] [31] [32] [33] [34] [35] [36] [37] و استبصار[38] [39] [40] [41] [42] [43] [44] [45] [46] [47] [48] [49] [50] [51] و کلینی در کافی[52] [53] [54] [55] [56] [57] [58] [59] [60] [61] [62] [63] [64] [65] [66] [67] [68] [69] و صدوق در من لا یحضر[70] [71] [72] [73] [74] [75] [76] در کتب اربعه این 30 روایت را آوردند آیا نمیشود به چنین فردی اعتماد کرد؟
2- علاوه بر این راویانی که از عمر بن حنظله نقل میکنند افرادی مانند زراره و ابن فضال و عبدالله ابن بکیر و هشام بن سالم و دیگران که آقای خویی[77] میشمارد یعنی 70 نفر از أجلاّء مشاهیر روات از ایشان نقل میکنند یک روایت نقل میکنند ممکن است صحیح نباشد ولی این همه روایات و این همه روایات واسطه را میتوانیم به عنوان شاهد بر وثوق به عمر بن حنظلة بگیریم.
3- علاوه بر اینها مثل مرحوم شهید ثانی در بحث درایه[78] میفرماید «و عمر بن حنظله لم ینص الاصحاب فیه بجرح و تعدیل لکن امره عندی سهل لأنی حققت توثیقه من محل آخر و ان کانوا قد اهملوه»
اصحاب به جرح و تعدیل او تصریح نکردند لکن امر او نزد من آسان است زیرا از غیر کتب رجال به این نتیجه رسیدم که او مورد وثوق است ولو علمای دیگر اهمال و کوتاهی کردند و از آن راهی که من رفتم نرفتند.
مثل مرحوم شهید شهادت میدهد اگر یک نفر دیگر باشد برای عدالت عمر بن حنظله کافی است و گفتیم مرحوم مامقانی هم گفته است «یظهر منهما توثیقه» از این دو روایت توثیق عمر بن حنظلة به دست میآید.
4- بالاخره اینها را که به عنوان مجموع شواهد جمع کردیم برای وثاقت عمر بن حنظلة قبول نکنید میگوییم این قضیه که این روایت مورد قبول کافّه علما قرار گرفته حتی اسم روایت را گذاشتند مقبوله - و مقبوله یعنی اعتماد به آن کردیم ولو شبهاتی وجود داشته باشد –کافی است که به روایت عمر بن حنظلة اعتماد شود.
تنبیه: من العجب و الغریب از آقای خویی[79] است که در معجم تقریبا سه صفحه در مورد عمر بن حنظلة بحث دارد. ما در توثیق عمر بن حنظلة دو روایت نقل کردیم اما آقای خویی چهار روایت نقل میکند در وثاقت عمر بن حنظلة که یکی از چهار روایت برادر عمر بن حنظلة بنام علی بن حنظله است.
که از امام صادق(ع) نقل شده که امام فرمود قدر و منزلت و شرافت افراد را به مقدار نقل روایت آنان از ما بدانید یعنی هر چه بیشتر از ما روایت نقل کند معلوم میشود بیشتر با ما بوده و اعتماد بیشتری به او میشود. قهرا از این روایت به دست میآید وقتی شخصی مثل عمر بن حنظلة این همه روایت از معصوم نقل کرده است غیر از آن است که یک یا دو روایت نقل کند.
مرحوم آقای خوئی با اینکه این روایت را نقل میکند میگوید سند این روایت ضعیف است و روایت را نمیپذیرد و پس از نقل هر چهار روایت که در توثیق عمر بن حنظلة استدلال شده را رد میکند.
5- استدلال پنجم برای وثاقت عمر بن حنظلة توسط آقای خویی همین مقبوله بودن روایت عمر بن حنظلة است. آقای خویی بعد از طرح مقبوله بودن در بحث علاج تعارض میفرماید علماء از جهت استدلال برای باب تعارض و رسیدن به علاج به ذیل همین روایت که «خذ باعدلهما و اشهرهما» و غیره دارد مشهور به این روایت عمر بن حنظلة عمل کردند و اگر مشهور علماء به یک روایتی عمل کنند دلیل میشود که روایت صحیحه است ولی بعد روی مبنای خودش این را رد میکند و میفرماید: عمل مشهور موجب جبران ضعف سند نمیشود.
در جواب مرحوم آقای خویی مشهور میگویند و ما بارها گفتیم که عمل مشهور موجب جبران ضعف است حتی گفتهاند کلما ازدادت ضعفا ازدادت قوة هرچه روایت ضعیفتر به نظر برسد وقتی مشهور به آن عمل کردند دلیل قوت بیشتر این روایت است. چون معلوم میشود قرائتی بوده که با این وجود به آن عمل کردند وقتی افرادی مثل شیخ مفید و شیخ طوسی که اصرار به نپذیرفتن روایات ضعیفه دارند وقتی به این روایت که شبهه ضعف دارد عمل میکنند معلوم میشود آنها دلائلی در اختیار داشتهاند پس این کلام مرحوم آقای خویی قابل پذیرش نیست.
6- دلیل ششمیکه مرحوم آقای خویی در مورد ادعای وثاقت عمر بن حنظلة نقل و رد میکنند این است که میفرماید: «ان الاجلاء کزرارة، عبدالله بن مسکان، صفوان بن یحیی و اضرابهم قد روا عنه» برخی خواستند بگویند چون بزرگانی نظیر زراره و عبدالله بن مسکان و صفوان بن یحیی و دیگران از عمر بن حنظلة روایت نقل کردند پس معلوم میشود عمر بن حنظله مورد اعتماد است بعد خود آقای خویی جواب میدهد که صرف نقل بزرگان از یک کسی دلیل بر وثاقت آن شخص نمیشود.
اما در جواب آقای خویی میتوان گفت؛ مرحوم شیخ[80] در عدة که یک کتاب رجالی است شهادت میدهد که صفوان بن یحیی روایت نمیکند الا از ثقه بنابراین با نظر شیخ طوسی وقتی صفوان از عمر بن حنظلة روایت کرد پس علی ای حال بر فرض مجموع شواهد و آنچه که از روایات بدست میآید را نپذیریم همینکه مشهور به این روایت عمل کرده است کافی است بگوییم این روایت عمر بن حنظلة قابل استناد است.
و اما از نظر دلالت: مرحوم امام(ره) برای اثبات دلالت روایت به سه آیه تمسک میکند و تناسبش هم این است که در این روایت به یک آیه ﴿و قد امروا أن یکفروا بالطاغوت﴾ تمسک شده و امام برای اثبات مراد از حاکم در روایت که فرمود «انی قد جعلته علیکم حاکما» به این آیه با دو آیه قبل از آن استناد میکند.
به هر حال باید سه آیه را مورد بحث قرار دهیم تا مراد از «جعلته حاکما» مشخص شود و چون کمی بحث دارد و طولانی است خوب بماند برای بعد از تعطیلی دهه آخر ماه صفر انشاءاله.