درس خارج فقه استاد مقتدایی
95/10/11
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: ولایت فقیه (ادله ولایت فقیه)
بررسی شبهات در حدیث «العلماء ورثة الانبیاء» بر اثبات ولایت فقیه:
گفتیم مرحوم امام بعد از اینکه به حدیث «إِنَّ الْعُلَمَاءَ وَرَثَةُ الْأَنْبِيَاءِ»[1] تمسک میکنند برای اثبات ولایت فقیه و روایت را هم از نظر سند و دلالت معتبر میدانند؛ شبهاتی را هم مطرح میکنند.
شبهه اول: گفتهاند مراد از علماء در روایت، ائمه اطهار هستند و روایتی هم داریم که میگوید «نَحْنُ الْعُلَمَاءُ»[2] بنابراین نمیتوان به این حدیث تسمک کرد برای اثبات ولایت برای فقهاء.
جواب شبهه اول:
گفتیم با قرائنی که در خود روایت بود نظیر «مَنْ سَلَكَ طَرِيقاً»[3] و دیگر فقرات به دست میآید که مراد از علماء در روایت امامان معصوم نیستند.
شبهه دوم: گفتهاند انبیاء جمع نبی است از ماده نبا به معنی خبر است و چون از طرف خدا به انبیاء وحی میشود و به دیگران منتقل میکنند نام نبی بر آنان نهاده شد و انبیاء با این وصف عنوانی معتبر هستند و علماء وارث انبیاء با این وصف عنوانی هستند. بنابراین خلافت و زعامت در آنان معتبر نیست. تا علماء آن زعامت و خلافت را ارث ببرند.
جواب شبهه دوم:
حضرت امام در جواب میفرمایند[4] میزان در فهم روایات ملاک فهم عرف است و ما تابع عرف هستیم و عرف هیچ وقت انبیاء را بما هو انبیاء نمیداند بلکه این تحلیلهای عقلی دانشمندان است و اگر علما بخواهند این جهات را در روایات وارد کنند از خیلی از امور باز میمانند بلکه انبیاء عنوان مشیر است و مراد از انبیاء یعنی همین پیامبران گذشته و حال که بعضی از آنان هم نبوت داشتند و هم خلافت داشتند و علما وارث اینان هستند و هر شأنی از شؤونی که قابل انتقال است به علما منتقل میشود. تا اینجا از جواب شبهه دوم را در درس قبل گفتیم.
(بحث امروز)
امام در ادامه جواب شبهه دوم میفرمایند[5] «لو سلمنا» بر فرض بپذیریم که مراد از انبیاء با این وصف عنوانی باشد میگوییم اگر این انبیاء یک حکم دیگری غیر از این وصف به آنان داده باشد مانند اینکه فرموده باشد ﴿النَّبِيُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ أَنْفُسِهِم﴾[6] وقتی علماء وارث هستند هم از جهت آن وصف و هم آن حکمی که داده شده را به ارث میبرند لذا بر اساس این آیه و این اولویت یعنی همان زمامداری و حکومت را به ارث میبرد. امام مثال میزند که اگر بگویند «زید بمنزلة العادل» و بعد گفته میشود «اکرم العادل» وقتی زید بمنزلة العادل شد آن حکم اکرام هم برای زید هست چون عموم تنزیل عدالت را به زید منتقل میکند و لذا اگر حکمی روی عادل آمده است برای زید نیز ثابت است در اینجا هم میفرماید علماء ورثه انبیاء هستند بر فرض که این حدیث به جنبه نبوت بپردازد اما خداوند برای انبیاء با همین وصف نبوت یک حکم دیگری یعنی ولایت گذاشته و فرمود ﴿النَّبِيُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ أَنْفُسِهِم﴾[7] و مراد از ولایت بر اساس روایات همان خلافت و حکومت و زعامت است. پس وقتی علماء وارث پیامبران شدند هم صورت نبی بما هم خبررسان و هم نبی دارای ولایت را شامل است.
شبهه سوم: که عمده این شبهه است و همین است که در ذهن بعضی منتقل میشود که گفتهاند در صدر و ذیل این روایت مطالبی دارد که در رابطه با فضیلت عالم است و بحث روی علم است مثلا میفرماید «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْقَدَّاحِ عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ(ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) مَنْ سَلَكَ طَرِيقاً يَطْلُبُ فِيهِ عِلْماً سَلَكَ اللَّهُ بِهِ طَرِيقاً إِلَى الْجَنَّةِ وَ إِنَّ الْمَلَائِكَةَ لَتَضَعُ أَجْنِحَتَهَا لِطَالِبِ الْعِلْمِ رِضًا بِهِ وَ إِنَّهُ يَسْتَغْفِرُ لِطَالِبِ الْعِلْمِ مَنْ فِي السَّمَاءِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ حَتَّى الْحُوتِ فِي الْبَحْرِ وَ فَضْلُ الْعَالِمِ عَلَى الْعَابِدِ كَفَضْلِ الْقَمَرِ عَلَى سَائِرِ النُّجُومِ لَيْلَةَ الْبَدْرِ وَ إِنَّ الْعُلَمَاءَ وَرَثَةُ الْأَنْبِيَاءِ إِنَّ الْأَنْبِيَاءَ لَمْ يُوَرِّثُوا دِينَاراً وَ لَا دِرْهَماً وَ لَكِنْ وَرَّثُوا الْعِلْمَ فَمَنْ أَخَذَ مِنْهُ أَخَذَ بِحَظٍّ وَافِرٍ.»[8]
کسی که دنبال علم برود خداوند او را به سوی بهشت میبرد
1) «مَنْ سَلَكَ طَرِيقاً يَطْلُبُ فِيهِ عِلْماً سَلَكَ اللَّهُ بِهِ طَرِيقاً إِلَى الْجَنَّةِ» که در مقام فضیلت علم است.
2) «وَ إِنَّ الْمَلَائِكَةَ لَتَضَعُ أَجْنِحَتَهَا لِطَالِبِ الْعِلْمِ رِضًا بِهِ» و ملائکه برای احترام بالشان را برای علما پهن میکنند.
3) «وَ إِنَّهُ يَسْتَغْفِرُ لِطَالِبِ الْعِلْمِ مَنْ فِي السَّمَاءِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ حَتَّى الْحُوتِ فِي الْبَحْرِ» کسانی که در آسمانها و زمین هستند حتی ماهیان دریا طلب مغفرت برای عالم میکنند.
4) «وَ فَضْلُ الْعَالِمِ عَلَى الْعَابِدِ كَفَضْلِ الْقَمَرِ عَلَى سَائِرِ النُّجُومِ لَيْلَةَ الْبَدْرِ» و فضل عالم بر عابد مانند فضل بدر ماه بر ستارگان دیگر است.
5) در نهایت میفرماید «إِنَّ الْعُلَمَاءَ وَرَثَةُ الْأَنْبِيَاءِ» علماء وارث انبیا هستند. این ظهور دارد که علماء علاوه بر چهار فضیلت قبلی به خاطر فراگیری علم نیز فضیلت دارند و دارای درجه وراثت انبیاء شدند و این قرینه میشود که علماء وارث علم انبیاء هستند.
و در ادامه شبهه سوم گفتهاند علاوه بر پنج مورد ذکر شده در روایت قدّاح در روایت ابوالبختری[9] کلماتی هست که قرینه بودن آن افضل است برای نمونه؛
در روایت ابوالبختری آمده است «إِنَّمَا أَوْرَثُوا أَحَادِيثَ» که با «انما» به حصر اشاره میکند که انبیاء به جز احادیث ارث دیگری برجای نمیگذارند.
پس علما وارث انبیا میشوند در علم و نه در حکومت و ولایت.
حضرت امام میفرمایند این شبهه سوم عمدهترین شبهه مستشکلین است.[10]
جواب شبهه سوم: حضرت امام در جواب میفرمایند اولا: ما قبول داریم که صدر این روایت قرائنی دارد که هر کدام یک فضیلتی را برای عالم ذکر میکند و در پایان هم میفرماید «إِنَّ الْعُلَمَاءَ وَرَثَةُ الْأَنْبِيَاءِ» و این هم خود یک فضیلتی است که وارث انبیا هستند و ارث را مطلق ذکر میکند و وارث بودن یک فضیلت در کنار فضائل دیگر است منتهی پرسش این است که با توجه به اطلاق وارث بودن اگر وارث بودن را به معنی علم و حکومت بگیریم بالاتر است یا اگر فقط در علم بگیریم؟ بدیهی است اگر از هر دو جهت وارث باشد یعنی هم وارث علم باشد و هم حق حکومت و زعامت داشته باشد بهتر است تا اینکه فقط در علم انبیاء وارث است. پس در این قرینه برعکس میآید چون فضیلت بیشتر و بالاتر را قائل شد بهتر است و همین هم قرینه شمول هر دو مورد است.
ثانیا: و اینکه گفتهاند «انما» وراثت را منحصر میکند ارث علمی را میگوییم در اینجا «انما» دلالت بر حصر ندارد. زیرا اگر اینگونه باشد خلاف ضرورت است زیرا انبیا وقتی فوت میکردند آنچه داشتند به ورثه منتقل میشد و فرقی بین نبی و غیر نبی نبود. و اینکه میفرماید درهم و دینار ارث نمیگذارند در مقام بیان یک مطلب مهمتر است یعنی اینان (پیامبران) در وادی مادیات نبودند و حکومت معنوی داشتند اگر روایتی خلاف ضرورت شد رد میشود بنابراین در مقام بیان مطلب مهمتر است و انما هم برای حصر نیست زیرا اگر برای حصر باشد خلاف ضرورت است.
نتیجه: مبنای امام در جواب شبهه سوم بسیار متین است. امام در ادامه یک ذیل از روایت که در کتب عامه آمده است مطرح میکنند و جواب میدهند و بعد از دیگر روایات قرائنی ذکر میکنند که مراد از وارث شدن ارث بردن حق زعامت و ولایت هر عالمی نیست بلکه عالم وارث هم شرائطی دارد. انشاءاله برای فردا.