درس خارج فقه استاد مقتدایی
95/11/06
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: ولایت فقیه (شرایط ولی فقیه؛ عدالت)
بحث اخلاقی: سبک زندگی اسلامی– دستور العمل معاشرت:
در بحث اخلاقی در سبک زندگی اسلامی و نحوه معاشرت انسانها با یکدیگر از نظر شرعی و آنچه که موازین رسم کردند صحبت شد از جمله یکی از مباحث این است که با چه افرادی صلاح است رفت و آمد داشته باشیم و از معاشرت با چه افرادی منع شده است؟
مرحوم کلینی در کافی بابی دارند بنام «بَابُ مُجَالَسَةِ أَهْلِ الْمَعَاصِي»[1] که روایاتی دارد که امام معصوم میفرمایند با اهل معصیت مجالست نکنید ولی متأسفانه الان مجالسی که رایج است اینگونه مجالس است فراوان در آن معصیت گاهی غیبت میشود و آبروی افراد را میبرند حتی گاهی ممکن است تکذیب کنند ولی فائدهای نخواهد داشت.
1- اجتناب از مجلس معصیت: «عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ(ع) قَالَ: لَا يَنْبَغِي لِلْمُؤْمِنِ أَنْ يَجْلِسَ مَجْلِساً يُعْصَى اللَّهُ فِيهِ وَ لَا يَقْدِرُ عَلَى تَغْيِيرِهِ»[2]
حضرت امام صادق(ع) فرمود نباید یک مومن در مجلسی بنشیند که در آن معصیت خدا میشود و نمیتواند هم جوّ مجلس را تغییر بدهد.
مرحوم مجلسی[3] به عنوان مثال میفرماید یکی از مجلسهای رایج همان مجلسی است که در آن غیبت میکنند و افراد معصیت میکنند.
که اولاً: اگر توان دارد باید جلوی آن را بگیرد. (کما اینکه روش امام خمینی این بود و در مقابل میایستاد حتی آن زمان که استاد حوزه بود وقتی در مجلسی که نشسته بود غیبت میکردند میفرمود ساکت باش یا میفرمود حرف خودمان را بزنیم.)
و ثانیاً: اگر نمیتواند جلوی آن را بگیرد و طرف را ساکت کند حرف دیگری مطرح کند و بحث را عوض کند؛
ثالثاً: و اگر این را هم نمیتواند باید مجلس را ترک کند و اگر باز هم نمیتواند مجلس را ترک کند بنشیند ولی قلبا از این کار متنفر باشد و این گوینده نزد او مبغوض باشد که این خود یک نحو نهی از منکر است و نزد خداوند پاداش هم دارد.
بنابراین با توجه به این روایت در سبک زندگی برای معاشرت محدودیت داریم و با هر کسی نمیتوانیم رفیق و یا همسفر شویم.
2- اجتناب از مجلس عیبجویی: «عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ(ع) قَالَ: ﴿مَنْ كانَ يُؤْمِنُ بِاللّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ﴾[4] فَلَا يَجْلِسُ مَجْلِساً يُنْتَقَصُ فِيهِ إِمَامٌ أَوْ يُعَابُ فِيهِ مُؤْمِنٌ.»[5]
حضرت امام صادق(ع) فرمود: کسی که ایمان به خدا دارد و ایمان به قیامت دارد نباید در مجلسی بنشیند که نقص امامی گفته میشود (در آن زمان معمول شده بود به بهانهها علیه امامان معصوم جوّسازی میکردند و باعث تخریب شخصیت امام معصوم نزد عوام میشدند.) یا اینکه در این مجلس عیب برادر دینی را ذکر میکنند.
ملاحظه میفرمایید نشستن در اینگونه مجالس با ایمان منافات دارد.
3- اجتناب از رفاقت با پنج گروه[6] : «عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ عَنْ أَبِيهِ(ع) قَالَ قَالَ لِي عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ(ع) يَا بُنَيَّ انْظُرْ خَمْسَةً فَلَا تُصَاحِبْهُمْ وَ لَا تُحَادِثْهُمْ وَ لَا تُرَافِقْهُمْ فِي طَرِيقٍ» حضرت امام صادق(ع) نقل کردند که پدرش حضرت امام باقر(ع) فرمود پدرم امام سجاد(ع) خطاب به من فرمود پسرجان پنج گروه از انسانها را بشناس و با آنان در راه رفاقت نکن و همسفر آنان مباش و با آنان همصحبت مباش. «فَقُلْتُ يَا أَبَهْ مَنْ هُمْ» حضرت امام باقر(ع) گفت پدرجان آن پنج گروه چه کسانی هستند.
گروه اول: کذّاب: «قَالَ إِيَّاكَ وَ مُصَاحَبَةَ الْكَذَّابِ فَإِنَّهُ بِمَنْزِلَةِ السَّرَابِ يُقَرِّبُ لَكَ الْبَعِيدَ وَ يُبَاعِدُ لَكَ الْقَرِيبَ» حضرت امام سجاد(ع) فرمود از همسفر و رفیق شدن با دروغگو پرهیز کن چون کذّاب به منزله آیینه و سراب است برایت به هم میبافد غیر ممکنها را برایت ممکن نشان میدهد و ممکنها را برایت غیر ممکن نشان میدهد.
گروه دوم فاسق: «وَ إِيَّاكَ وَ مُصَاحَبَةَ الْفَاسِقِ فَإِنَّهُ بَائِعُكَ بِأُكْلَةٍ أَوْ أَقَلَّ مِنْ ذَلِكَ» از رفاقت با فاسق پرهیز کن چون انسان فاسق با یک وعده غذا و یا کمتر از آن میفروشد (اُکلة به معنای یک وعده غذا و یا یک لقمه غذا است) جالب اینجاست با وعده رسیدن به یک وعده غذا یا یک لقمه و کمتر که هنوز به دست نرسیده است تو را میفروشد.
گروه سوم: بخیل: «وَ إِيَّاكَ وَ مُصَاحَبَةَ الْبَخِيلِ فَإِنَّهُ يَخْذُلُكَ فِي مَالِهِ أَحْوَجَ مَا تَكُونُ إِلَيْهِ» از رفاقت با انسان بخیل بپرهیز و طمع نکن که از مالش بهرهای ببری؛ چون او از کمترین چیزی که از مالش امید داری که به تو برسد تو را منع میکند.
گروه چهارم: احمق: «وَ إِيَّاكَ وَ مُصَاحَبَةَ الْأَحْمَقِ فَإِنَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَنْفَعَكَ فَيَضُرُّكَ» از رفاقت با احمق و نادان و جاهل بپرهیز چون او چه بسا دوست دارد که منفعتی به شما برساند ولی چون نادان است و تدبیر ندارد به شما ضرر میرساند.
گروه پنجم: قاطع رحم: «وَ إِيَّاكَ وَ مُصَاحَبَةَ الْقَاطِعِ لِرَحِمِهِ فَإِنِّي وَجَدْتُهُ مَلْعُوناً فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي ثَلَاثَةِ مَوَاضِعَ» از رفاقت با کسی که قاطع رحم است بپرهیز زیرا من در قرآن کریم در سه مورد دیدهام که خداوند قاطع رحم را مورد لعن قرار داده است.
مورد اول: «قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَ تُقَطِّعُوا أَرْحامَكُمْ أُولئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمى أَبْصارَهُمْ﴾[7] » اگر کسانی که امید به این است که اگر به ولایتی برسند قطع رحم میکنند اینان کسانی هستند که خداوند آنان را مورد لعن قرار داد و آنها را کور و کر میکند.
مورد دوم: «وَ قَالَ ﴿الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثاقِهِ وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدّارِ﴾[8] » کسانی که معاهدهای با خدا میگذارند و بعد نقض عهد میکنند که اینان کسانی هستند که خداوند آنان را مورد لعن قرار داده است و جایگاه بدی دارند.
مورد سوم: «وَ قَالَ فِي الْبَقَرَةِ ﴿الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثاقِهِ وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ﴾[9] » کسانی که با خدا عهد میبندند و نقض عهد میکنند و در مورد صله رحم که دستور خداوند است تخلف کرده و قطع رحم میکنند و فساد در زمین ایجاد میکنند. اینان در زیان و خسران هستند.
نتیجه: مجموعه روایات نشان میدهد که مجالست و رفاقت با افراد در سبک زندگی اسلامی شرائط خاصی دارد که باید مراعات شود به ویژه از مجالست با غیبت کنندگان و تهمت زنندگان و شایعه پراکنها باید پرهیز شود و معالأسف در این روزگار فراوان است و نمونه جدید آن همین جریان حادثه پلاسکو است که چه شایعات و دروغ پردازیهایی علیه دولت و حتی رهبری میکنند و یک چیزهایی میگویند که عقل انسان باور نمیکند گویا یک گروهی اساساً از یک جایی مأموریت دارند که به هر بهانهای مسؤولین و رهبری و حتی کل نظام را زیر سؤال ببرند و باعث یأس و نا امیدی مردم شوند. بدیهی است بر اساس روایات نشستن در چنین جلساتی ممنوع است.
بحث فقهی: شرائط ولی فقیه: عدالت:
در شرایطی که برای ولی فقیه است گفتیم شرط اول این است که عقل داشته باشد. دوم این است که اسلام داشته باشد.
شرط سوم: عدالت است. و هر کسی نمیتواند ولی فقیه باشد حتی اگر اعلم علماء زمان باشد.
نکته: در این شرط دو روش برای بحث مطرح است:
روش اول: ابتدا معنای عدالت را بگوییم و بعد دلیل اعتبار شرط عدالت را بررسی کنیم.
روش دوم: اول عدالت را معنی کنیم و راه تشخیص عدالت را بیان کنیم.
در خیلی جاها نظیر امام جماعت یا شاهد یا قاضی عدالت شرط است و یکی هم ولی فقیه است که در او عدالت شرط است.
اینجا مناسب است که ابتدا معنای عدالت شرح شود و راه تشخیص عدالت بررسی شود گرچه کمی طولانی شود ولی لازم است.
معنای عدالت:
معنای لغوی عدالت: عدالت به معنای لغوی یعنی استقامت و مستقیم است. عدل گاهی نسبت داده میشود به امر محسوس که میگوییم دیوار عدل است یعنی راست و مستقیم است و کجی ندارد که یک امر محسوس است و گاهی به یک امر معنوی است مثلا فلانی در عقیده عدل است یعنی یک فکر مستقیم دارد و اعوجاج ندارد و یا در اخلاق فلانی مستقیم است یعنی افراط و تفریط ندارد[10] .
معنای اصطلاحی عدالت: در اصطلاح در مورد آنچه که از شرح استنباط میشود اختلاف است.
قول اول: بعضی میگوید عدالت یک ملکه است. یک حالت نفسانی است که در انسان طبیعت ثانوی پیدا میشود. مرحوم صاحب جواهر[11] نقل میکند که برخی نسبت دادهاند به مشهور که مشهور فقها میگویند عدالت به معنای ملکه است.
قول دوم: و بعضی میگویند مراد از عدالت حسن ظاهر است.
قول سوم: و بعضی دیگر مثل مرحوم خویی[12] میگویند عدالت یعنی استقامت عملی در جاده شرع و انحراف به طرف معصیت ندارد.
بررسی اقوال برای بعد انشاءاله.