درس خارج فقه استاد مقتدایی
95/12/25
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: ولایت فقیه (شرائط ولی فقیه: مراد از اعلمیت)
بحث اخلاقی: سبک زندگی: معاشرت مؤمنین با یکدیگر: برخورد اغنیاء با فقراء:
در بحث اخلاقی راجع به سبک زندگی اسلامی و معاشرت مومنین با یکدیگر صحبت شد از جمله اینکه گروهی از مردم اغنیاء هستند و گروهی فقراء هستند در برخورد با اینها مرحوم کلینی در کافی بابی دارد بنام «بَابُ فَضْلِ فُقَرَاءِ الْمُسْلِمِينَ»[1] که امتیازی برای آنان است که انسان باید این روش را انتخاب کند که بیشتر همنشینانش افرادی باشند که بیبضاعت هستند. چون معمولا انسانهای هستند که ایمانشان کاملتر است زیرا مال زیاد باعث غرور و تکبر و طغیان میشود.
همین ایام نقل کردهاند که ملک سلمان شاه عربستان به مالزی سفر کرد. هفت هواپیمای باری اثاث و لوازمش را حمل کردند و حتی پلکانی طلایی برایش بود که با آن از هواپیما پیاده شود. این مصداق همان آیه شریفه است که فرمود ﴿إِنَّ الْانسَانَ لَيَطْغَى أَن رَّءَاهُ اسْتَغْنى﴾[2]
در زمان پیامبر(ص) جمعی از اغنیاء و بزرگان مکه خدمت پیامبر(ص) آمدند و گفتند ما حرفی نداریم که خدمت شما برسیم ولی میبینیم همیشه اطراف شما افراد بیبضاعت مثل سلمان، اباذر، سهیب، خبّاب و دیگر افراد اینگونه نشستهاند روال کار مجلسنشینی ما اینگونه نیست. اگر شما صدر مجلس بنشینید و ما هم دور شما بنشینیم و این افراد را راه ندهید ما حاضریم خدمت شما بیاییم. و شاید هم مکرر خدمت پیامبر میگفتند این آیه نازل شد که مرحوم طبرسی[3] میفرماید شأن نزول این آیه همین رد پیشنهاد این گروه از اغنیاء بود قرآن کریم فرمود ﴿وَ اصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِيِّ يُريدُونَ وَجْهَهُ وَ لا تَعْدُ عَيْناكَ عَنْهُمْ تُريدُ زينَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ كانَ أَمْرُهُ فُرُطاً﴾[4] ،[5] [6]
خداوند با تعبیر خاص تحمل و صبر میفرماید تحمل کن و تسلیم حرفهای اینها نشو و با همین افرادی که هستی باش و دائما اینان خدا را میخوانند و برای خدا میخوانند و ترس از جهنم و امید بهشت هم ندارند و رویت را از اینها برنگردان به قصد اینکه آن افراد دنیاپرست اطرافت بیایند و از این انسانها اطاعت نکن زیرا اینها کسانی هستند که قلبشان را از یاد خدا خالی کردیم و متابعت از هوای نفس میکنند و همیشه در اسراف کاری و افراط کاری هستند.
و بعد از نزول این آیه آن افراد بیبضاعت که در مسجد بودند وقتی دیدند این ثروتمندان به پیامبر(ص) پیشنهاد میدهند که این فقراء را دور کن تا ما نزد تو بیاییم صحنه را دیدند؛ به گوشهای رفتند و مخفی نشستند و مشغول عبادت شدند و پیامبر(ص) دنبال آنان رفت و پیدا کرد و فرمود خدا را شکر میکنم که نمردم و چنین دستور خوبی خداوند به من داده است و من هم در زندگی با شما هستم و هم در ممات با شما هستم. مرحوم طبرسی نقل میکند که پیامبر(ص) به این مستضعفان فرمود «معکم المحیا و معکم الممات»[7] ،[8] زندگی و مرگ من در کنار شما خواهد بود.
روش اسلام هم همین است مثل روشی که پیامبر(ص) داشتند قبلا روایتی[9] ،[10] خواندیم که شخص فقیری وارد مجلس رسولالله(ص) شد و کنار فرد غنی نشست و آن فرد غنی در این حال خودش را جمع و جور کرد که پیامبر(ص) فرمود چرا خودت را جمع کردی که گفت من قرین (شیطان) و همنشینی دارم که هر امر خوبی را برای من بد جلوه میدهد و امر بد را برای من خوب جلوه میدهد که روایتش را خواندیم.
در روایتی ابن عباس میگوید «يَا رَسُولَ اللَّهِ أَيُّ الْجُلَسَاءِ خَيْرٌ قَالَ مَنْ ذَكَّرَكُمْ بِاللَّهِ رُؤْيَتُهُ وَ زَادَكُمْ فِي عِلْمِكُمْ مَنْطِقُهُ وَ ذَكَّرَكُمْ بِالْآخِرَةِ عَمَلُه»[11]
بهترین افرادی که با آنان همنشین باشیم چه کسانی هستند پیامبر(ص) فرمودند کسانی که وقتی آنان را میبینید یاد خداوند بیفتید و وقتی به سخن میآید و حرف میزند علمتان زیاد میشود و عمل و رفتار او را که میبینیید یاد قیامت میافتید که میزان حسابی است و باید حساب پس دهید.
بنابراین پس یکی از چیزهایی که رعایت آن در همنشینی لازم است احترام گذاشتن به فقراء و با آنان بودن است.
در همین باب روایتی امام باقر(ع) از پدران بزرگوارشان از امیرالمؤمنین نقل میکنند که مفصل است یک فراز آن میتواند مفید باشد که میفرماید «عن الباقر عن آبائه عن امیرالمؤمنین ضَعْ أَمْرَ أَخِيكَ عَلَى أَحْسَنِهِ حَتَّى يَأْتِيَكَ مَا يَغْلِبُكَ مِنْهُ وَ لَا تَظُنَّنَّ بِكَلِمَةٍ خَرَجَتْ مِنْ أَخِيكَ سُوءاً وَ أَنْتَ تَجِدُ لَهَا فِي الْخَيْرِ مَحْمِلاً.»[12]
اگر برادر دینی شما که با او معاشرت دارید کاری کرد که دو پهلو است این را حمل بر وجه حسن بکنید تا جاییکه یقین پیدا کنید که قصدش غیر حسن بوده و گمان بد نبرید به کلامی که کسی گفت که علیه کسی حرفی زده است و تا مادامیکه محمل خیر برای کلام کسی راه دارد حمل کنید برخلاف آنچه که فعلا رواج دارد. گرچه احتمال دارد برای آبروریزی برادر دینی بوده باشد اما شما حمل بر قصد خیر کن مگر اینکه یقین پیدا کنی که قصد هتک حرمت دارد. متأسفانه برخی از افراد ادعای ایمان دارند اما هرگز به این روایت عمل نمیکنند.
امیدواریم بتوانیم این دستورات را در زندگی و معاشرتها پیاده کنیم انشاءاله.
بحث فقهی: ولایت فقیه: شرطیت اعلمیت: مراد از اعلمیت:
بحث ما در شرایط ولی فقیه بود شرط عقل و اسلام و ایمان و عدالت و علم را گفتیم در علم هم بحث کردیم که حتی اعلمیت معتبر است.
اکنون بحثی باقی میماند که مراد از اعلمیت آیا اختصاص به اعلمیت در احکام دارد و یا در امور عادی و اداره کشور و اقتصادی و دفاعی و بین الملل هم باید اعلم باشد.
در روایت عیص بن قاسم[13] که خواندیم امام مثال زدند به شبان گوسفندان که حتی برای شبانی هم سراغ اعلم شبانی میروند و امام این را بعنوان یک حکم عقلی و بناء عقلاء بیان کردند و معنایش این است که کسی که ولایت را عهدهدار است در تمام شؤون باید اعلم باشد که یکی از آن کارها بیان احکام است زیرا ما قصد نداریم مرجع شرعی تعیین کنیم تا گفته شود داشتن فروعات فقه کافی است؛ بلکه میخواهیم ولی امر مسلمین را تعیین کنیم. در امور دیگر اگر بالمباشره انجام میدهد باید اعلم باشد و الا باید سعی کند افرادی که تخصص دارند و بهتر انجام میدهند را انتخاب نماید و منشوری در اختیار آنان قرار دهد که بر اساس آن عمل کنند چون وقتی روایت میگوید اعلم به امر الله باشد یعنی همان ولایت امر یعنی عهدهداری مملکت اسلامی.
بنابراین اعلمیت در ولی امر مسلمین شرط است و بحمدالله در عصر حاضر در نظام جمهوری اسلامیخداوند ولی فقیهی نصیب کرده که در تمام این امور اعلم است و به گواهی محققان یک جامعیتی دارد و در حال اداره کشور و دارای تسلط است و حتی بعضی الهام گونه است که به نحو خیر انجام بدهد.
نتیجه: اعلمیت اختصاص به احکام فقهی ندارد که یکی از شئون ولی فقیه است بلکه در موارد دیگر هم باید اعلم باشد.