< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مقتدایی

96/01/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ولایت فقیه (شرائط ولی فقیه: شرط پنجم قوت و شجاعت:

در مورد شروط ولی فقیه چهار شرط خوانده شد. اول: عقل؛ دوم: اسلام؛ سوم: عدالت؛ چهارم: اعلمیت؛ بود که در مورد هر کدام بحث کردیم و در مورد اعلمیت در همه موارد اعم از فقاهت و غیره برخی شرط کرده بودند که ما هم تقریباً قبول کردیم. بحث امروز قوت و شجاعت است.

شرط پنجم این است که ذا قوة و شجاعة باشد یعنی باید یک فرد شجاعی باشد به این معنی که توان اجرای اموری که به عهده‌اش آمده است را داشته باشد.

برای این شرط به آیات و روایات و عقل تمسک می‌شود.

عقلای عالم وقتی کاری را به عهده کسی می‌گذارند شرط آن این است که توان اجرای آن را داشته باشد و عقل این حکم را می‌کند البته در بحث حاضر مراد از ولی فقیه و ولی امر یکی است و می‌گوییم شرط ولی امر یکی این است که فقیه باشد از باب این که این ولایت امر را غیر فقیه نمی‌تواند متصدی باشد تسامحاً با اسم خاص مطرح است. و می‌گوییم شرط ولی امر این است که فقیه باشد و لذا نام باب را ولایت فقیه می‌گذارند و الا ولایت امر بحث می‌شود.

از آیات هم به چند آیه می‌توان تمسک کرد:

    1. ﴿وَ قالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طالُوتَ مَلِكاً قالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنا وَ نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَ لَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمالِ قالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاهُ عَلَيْكُمْ وَ زادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ وَ اللَّهُ يُؤْتي‌ مُلْكَهُ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ﴾[1]

قبلا خواندیم که جمعی از قوم موسی بعد از ایشان نزد پیامبرشان آمدند و گفتند که فرماندهی برای ما قرار بده که با جالوت بجنگیم و خداوند هم طالوت را برایشان معین کرد و علت تعیین طالوت هم مزیتی بود که در علم و قدرت داشت و تعبیر قرآن جسم است و معمولا جسم همان هیکل است ولی مراد این نیست که حتما هیکل درشتی دارد لکن اگر مراد هم این باشد ملازمه بزرگی در جسم شجاعت نفسانی هم هست یعنی غالبا اینها با هم تلازم دارند. به هر حال مراد شجاعت نفسانی است. ملازمه عرفی اگر پیدا شد یعنی کسی که قدرت دارد را خداوند انتخاب کرده پس شرط انتخاب داشتن این قدرت است و معمولا تلازم دارد و کم پیش می‌آید که قدرت جسمی داشته باشد و شجاعت نداشته باشد. علی ای حال مراد از جسم قوی، هیکل قوی داشتن نیست بلکه قدرت بالا داشتن مراد است.

بعضی اشکالات جزئی هم بر استدلال به این آیه شده است که خیلی قابل توجه نیست مثلا می‌گویند این برای زمانی بوده و ممکن است در زمان دیگر به گونه دیگر باشد علی ای حال استظهار از روایت استظهار قویی است.

    2. قول حضرت یوسف که وقتی پادشاه مصر از ایشان خواست یک سمتی را قبول کند حضرت یوسف فرمود مرا مسؤول خزائن ارض قرار بده آیه شریفه می‌فرماید ﴿وَ قَالَ الْمَلِكُ ائْتُونىِ بِهِ أَسْتَخْلِصْهُ لِنَفْسىِ فَلَمَّا كلََّمَهُ قَالَ إِنَّكَ الْيَوْمَ لَدَيْنَا مَكِينٌ أَمِينٌ قَالَ اجْعَلْنىِ عَلىَ‌ خَزَائنِ الْأَرْضِ إِنىّ‌ِ حَفِيظٌ عَلِيمٌ﴾[2]

پادشاه گفت او را بیاورید که جزء خواس من شود وقتی یوسف را آوردند و پادشاه با او صحبت کرد خطاب به حضرت یوسف گفت امروز تو نزد ما کسی هستی که مکانتی داری و مخصوص دربار هستی حضرت یوسف فرمود مرا مسؤول دارایی کشور قرار بده. زیرا من حفیظ آن هستم. از این آیه استفاده می‌شود که امور مالی کشور به عهده یوسف باشد و دلیل درخواست این است که حفیظ است. پس شرط اینکه پستی را به کسی بدهند باید قدرت انجام آن را داشته باشد پس وقتی اداره مالی را به کسی می‌دهند باید قدرت داشته باشد از اینجا نتیجه می‌گیریم وقتی ولایت امر را به کسی می‌دهند هم باید قدرت داشته باشد و هم حفیظ باشد یعنی توانایی خرج اموال را داشته باشد.

البته بعضی باز اشکال می‌کنند که گرچه در قرآن آمده است اما کلام یوسف است و کلام الهی نیست که حکم الهی را استفاده کنیم. ولی می‌گوییم بالاخره خداوند نقل کرده و کلام مردودی نبوده و الاّ نقل نمی‌کرده و همین که نقل شده یعنی مورد قبول است پس یکی از شرائط ولی امر حفیظ بودن یعنی محافظ و شجاع بودن است.

به علاوه بعد از قید حفیظ کلمه علیم آمده است یعنی می‌خواهد بگوید دانش حفاظت را هم دارد. و بعید نیست بگوییم تقدم کلمه حفیظ بر کلمه علیم از باب این است که علیم بودن حضرت یوسف از بابت تعبیر رؤیا برای پادشاه مسلم بود و حفیظ بودن ممکن است مورد شکّ قرار گرفته باشد لذا آن حضرت فرمود وقتی علیم بودن را قبول داری اکنون بدان من حفیظ هم هستم.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo