< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مقتدایی

96/06/22

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ولایت فقیه (ضرورت تشکیل حکومت اسلامی)

بحث اخلاقی، سبک زندگی اسلامی: تواضع در برخورد با یکدیگر؛

در بحث اخلاقی قبل از درس در روزهای چهارشنبه در سبک زندگی اسلامی و کیفیت معاشرت مردم با یکدیگر از خانواده شروع کردیم؛ کیفیت ارتباط زن و شوهر پدر و فرزند و برادر و خواهر و صله رحم با همسایگان و دیگران و بعد در مورد نوع برادران دینی که رفتارشان با یکدیگر چگونه باشد که بعنوان سبک زندگی اسلامی از آن یاد کردیم.

یکی از مطالبی که باید رعایت شود این است که در برخوردها متواضعانه با یکدیگر برخورد نمایند چه اینکه تواضع یک امر محبوب و فضیلت شرعی است و خداوند فرد متواضع را دوست دارد اعم از اینکه نسبت به خداوند باشد و یا نسبت به بندگان باشد و در روایت خیلی به تواضع توصیه شده است و اگر نسبت به خداوند باشد عظمت آن بیشتر است. در روایتی دارد که در دعاهایتان در درگاه خداوند دست‌ها را بلند کنید و مانند یک گدایی که گدایی می‌کند و بعد از آن سر به خاک بگذارید.

1- «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ عَمَّنْ رَوَاهُ عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ(ع) قَالَ: أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى مُوسَى(ع) أَنْ يَا مُوسَى أَ تَدْرِي لِمَ اصْطَفَيْتُكَ بِكَلَامِي دُونَ‌ خَلْقِي‌ قَالَ يَا رَبِّ وَ لِمَ ذَاكَ قَالَ فَأَوْحَى اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِلَيْهِ أَنْ يَا مُوسَى إِنِّي قَلَّبْتُ عِبَادِي ظَهْراً لِبَطْنٍ فَلَمْ أَجِدْ فِيهِمْ أَحَداً أَذَلَّ لِي نَفْساً مِنْكَ يَا مُوسَى إِنَّكَ إِذَا صَلَّيْتَ وَضَعْتَ خَدَّكَ عَلَى التُّرَابِ أَوْ قَالَ عَلَى الْأَرْضِ.»[1]

خداوند به حضرت موسی(ع) وحی فرمود که یا موسی می‌دانی چرا ترا انتخاب کردم بین جمیع مخلوقات برای کلیم الله بودن و حرف زدن با او؟ موسی گفت نمی‌دانم. خداوند فرمود: ای موسی من زیرورو کردم تمام بندگانم را هم ظاهرشان را و هم باطنشان را و هیچکس را ندیدم که نسبت به من از تو تواضع بیشتری داشته باشد. زیر و رو کردم یعنی از باطن و ظاهر تمام مخلوقات آگاهی دارم و تو از همه بندگان نسبت به من تواضع بیشتری داری. چون تو ای موسی وقتی نماز بجا می‌آوری سر بر سجده می‌گذاری و صورت را بر خاک می‌گذاری.

2- «عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْجَهْمِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا(ع) قَالَ قَالَ‌: التَّوَاضُعُ‌ أَنْ‌ تُعْطِيَ النَّاسَ مَا تُحِبُّ أَنْ تُعْطَاهُ.»[2]

ابن جهم می‌گوید امام رضا(ع) می‌فرماید تواضع این است که هرگونه که دوست داری دیگران با تو رفتار کنند تو هم با آنان همان رفتار را داشته باشی.

این یک ملاک کلی است و یک کلام مختصر و مفیدی است که اگر جمعیت مردم در همه موارد اینگونه عمل کنند خواهید دید چه جامعه پاک و مطهری پیدا خواهیم کرد.

ادامه بحث تواضع را در هفته‌های بعد پیگیر می‌شویم انشاءاله.

بحث فقهی: ولایت فقیه: ضرورت تشکیل حکومت اسلامی:

در مراجعه به احکام اسلام حتی احکام عبادی صرف بازهم جنبه سیاسی در آن دخالت دارد که نماز و روزه و زکات را گفتیم و به خمس رسیدیم و در خمس هم فرمود ﴿وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ‌ مِنْ شَيْ‌ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى‌ وَ الْيَتامى‌ وَ الْمَساكينِ وَ ابْنِ السَّبيلِ﴾[3] آنچه که فائده کسب کردید بعد از کسر مؤونه سال خمس آن را باید بدهید که برای خداوند و رسول و ذی القربی و یتامی و مساکین و ابن سبیل است که شش سهم شد و سه سهم را گفتیم برای امام است یعنی سهم خدا و رسول و سهم امام در هر عصری برای امام است یعنی نصف سهم خمس برای امام است و سه سهم دیگر هم برای ایتام و مساکین و ابن سبیل از بنی هاشم بود که متعلق به سادات و بنی هاشم است آیه می‌فرماید لله خمسه و للرسول و لذی القربی که این سه سهم شد و در روایات فرمود در زمان پیامبر سهم خدا را چه می‌کردند آن سهم که برای خدا بود پیامبر تصرف می‌کردند و بعد از پیامبر دو سهمی که پیامبر می‌گرفت سهم خدا و سهم خودش به امام بعد از او می‌رسید که با سهم خود امام سه سهم می‌شد که مختص امام بود لذا می‌گوییم نصف سهم خمس سهم امام است ولی گفتیم لام در اینجا لام ملکیت است لکن ملک شخص نیست بلکه ملک منصب امامت است. لذا امام فرمود آنچه که در اختیار پدرم بود به حسب امامت به من می‌رسد و آنچه که برای شخص خودش بود میراث است لذا آنچه که برای منصب امامت است به امام بعدی می‌رسد تا زمان امام زمان که می‌گوییم در آنجا حق ولی فقیه است.

سه سهم مختص امام است که باید در زمان حضور امام به امام داد منتهی امام در ملک شخصی که عمل نمی‌کند بلکه در روایت قبلی خواندیم فرمود آن سه سهمی که برای سادات بود حق امام است و در اختیار امام است ولی امام صرف احتیاجات این سه دسته می‌کند. دیروز روایت را خواندیم که امام فرمود «فَأَمَّا الْخُمُسُ فَيُقْسَمُ‌ عَلَى‌ سِتَّةِ أَسْهُمٍ سَهْمٌ لِلَّهِ وَ سَهْمٌ لِلرَّسُولِ(ص) وَ سَهْمٌ لِذِي الْقُرْبَى وَ سَهْمٌ لِلْيَتَامَى وَ سَهْمٌ لِلْمَسَاكِينِ وَ سَهْمٌ لِأَبْنَاءِ السَّبِيلِ فَالَّذِي لِلَّهِ وَ لِرَسُولِ اللَّهِ(ص) فَرَسُولُ اللَّهِ أَحَقُّ بِهِ فَهُوَ لَهُ خَاصَّةً وَ الَّذِي لِلرَّسُولِ هُوَ لِذِي الْقُرْبَى وَ الْحُجَّةِ فِي زَمَانِهِ فَالنِّصْفُ لَهُ خَاصَّةً وَ النِّصْفُ لِلْيَتَامَى وَ الْمَسَاكِينِ وَ أَبْنَاءِ السَّبِيلِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ(ع) الَّذِينَ لَا تَحِلُّ لَهُمُ الصَّدَقَةُ وَ لَا الزَّكَاةُ عَوَّضَهُمُ اللَّهُ مَكَانَ ذَلِكَ بِالْخُمُسِ فَهُوَ يُعْطِيهِمْ عَلَى قَدْرِ كِفَايَتِهِمْ فَإِنْ فَضَلَ مِنْهُمْ شَيْ‌ءٌ فَهُوَ لَهُ وَ إِنْ نَقَصَ عَنْهُمْ وَ لَمْ يَكْفِهِمْ أَتَمَّهُ لَهُمْ مِنْ عِنْدِهِ كَمَا صَارَ لَهُ الْفَضْلُ كَذَلِكَ يَلْزَمُهُ النُّقْصَانُ.»[4]

کسانی که صدقه برایشان حلال نبود نصف خمس برای آنان قرار داده شد لکن مستقیم به آنان داده نمی‌شود یعنی مالی که خمس به آن تعلق گرفت را نباید مستقیم خودش به سادات بدهد بلکه باید به امام بدهد تا امام به سادات بدهد به هر مقداری که نیاز دارد و اگر یک چیزی زیاد آمد برای خود امام است و اگر کم آمد و به همه نرسید از وجوه دیگری که نزد امام است باید نقص را برطرف کند یعنی به همه برسد همانطور که زیادی به امام اختصاص پیدا کرد کم هم اگر بود امام باید جبران نماید.

پس این سه سهم که برای سادات است را به امام می‌دهند تا امام به آنان بدهد و آن سه سهمی هم که مربوط به خود امام است آن را هم دلیل داریم که امام تصرف می‌کند اما نه اینکه تصرف شخصی نماید و ملک شخصی امام شود آنهم امام باید در رفع احتیاجات مسلمانان و تقویت دین و امثال اینها مصرف نماید که روایت داریم در روایت از تفسیر علی بن ابراهیم قمی در ذیل آیه خمس این روایت را نقل می‌کند که «فَمِنَ الْغَنِيمَةِ يُخْرَجُ الْخُمُسُ وَ يُقْسَمُ عَلَى سِتَّةِ أَسْهُمٍ: سَهْمٌ لِلَّهِ وَ سَهْمٌ لِرَسُولِ اللَّهِ وَ سَهْمٌ لِلْإِمَامِ، فَسَهْمُ اللَّهِ وَ سَهْمُ الرَّسُولِ يَرِثُهُ الْإِمَامُ(ع) فَيَكُونُ لِلْإِمَامِ ثَلَاثَةُ أَسْهُمٍ مِنْ سِتَّةٍ وَ ثَلَاثَةُ أَسْهُمٍ لِأَيْتَامِ آلِ الرَّسُولِ وَ مَسَاكِينِهِمْ وَ أَبْنَاءِ سَبِيلِهِمْ، إِنَّمَا صَارَتْ‌ لِلْإِمَامِ‌ وَحْدَهُ‌ مِنَ الْخُمُسِ ثَلَاثَةُ أَسْهُمٍ لِأَنَّ اللَّهَ قَدْ أَلْزَمَهُ مَا أَلْزَمَ النَّبِيَّ مِنْ تَرْبِيَةِ الْأَيْتَامِ وَ مُؤَنِ الْمُسْلِمِينَ وَ قَضَاءِ دُيُونِهِمْ وَ حَمْلِهِمْ فِي الْحَجِّ وَ الْجَهَادِ»[5]

چه شد که از خمس به امام تنها سه سهم خمس می‌رسد زیرا آن تکالیفی را که خداوند بعهده پیامبر گذاشته بود نسبت به امت همان الزامات را برای امام قرار داده یعنی تربیت یتیمان و هزینه‌های مسلمین و پرداخت بدهی‌های آنان و رهبری و سرپرستی آنان در حج و جهاد «وَ ذَلِكَ قَوْلُ رَسُولِ اللهِ(ص) لَمَّا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْهِ ﴿النَّبِيُّ أَوْلى‌ بِالْمُؤْمِنينَ‌ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُم‌﴾[6] »[7] و این الزامات به عهده ائمه هم هست به این دلیل که وقتی آیه نازل شد یعنی پیامبر ولایت دارد بر مؤمنین یعنی تحت اداره پیامبر هستند و پیامبر ولی است و باید اینها را اداره کند و زن‌های پیامبر بمنزله مادر امت می‌باشند و پیامبر اضافه کردند «وَ هُوَ أَبٌ لَهُمْ»[8] در ادامه فرمود و پیامبر پدر است برای مؤمنین یعنی این قسمت آخر دیگر در آیه نیست و خود پیامبر اضافه نموده است «وَ هُوَ أَبٌ لَهُمْ فَلَمَّا جَعَلَهُ اللَّهُ أَباً لِلْمُؤْمِنِينَ»[9] و وقتی خداوند پیامبر را بمنزله پدر برای مؤمنین قرار داده «لَزِمَهُ مَا يَلْزَمُ الْوَالِدَ لِلْوَلَدِ»[10] پس لازم است که پدر احتیاجات ولدش را تامین نماید «فَقَالَ عِنْدَ ذَلِكَ مَنْ تَرَكَ مَالًا فَلِوَرَثَتِهِ وَ مَنْ تَرَكَ دَيْناً أَوْ ضَيَاعاً فَعَلَى الْوَالِي، فَلَزِمَ الْإِمَامَ مَا لَزِمَ الرَّسُولَ فَلِذَلِكَ صَارَ لَهُ مِنَ الْخُمُسِ ثَلَاثَةُ أَسْهُمٍ.»[11] و در چنین جایی بود که پیامبر فرمود کسی که بمیرد اگر مالی دارد برای ورثه‌اش است و اگر مدیون باشد دینش را باید والی ادا نماید. و امام هم والی است و ولایت دارد و آن تکلیفی که پیامبر نسبت به امت داشت همان حکم برای امام است.

لذا به همین علت سه سهم خمس برای امام قرار داده شده است.

پس از مجموع روایات استفاده می‌شود که مجموع خمس حق امام است سه سهم بواسطه خدا و رسول و ذی القربی اما نه ملک شخصی بلکه برای اینکه مصرف نماید در همین مواردی که ذکر شد. و سه سهم هم اختصاص به بنی هاشم داشت که در روایت قبلی خواندیم که باید به امام پرداخت شود و امام در احتیاجات سادات صرف می‌کند.

پس مجموع خمس ولو یک حکم شرعی عبادی است و یک انسانی که فاضل مؤونه داشت واجب است که خمس آن را ادا نماید اما یک تکلیف صرف نیست که خودش برود و آن را حساب کند و به افرادی بپردازد بلکه باید به امام بپردازد در زمان حضور امام و امام هم به تفصیلی که گذشت تقسیم می‌کند.

پس تمام سهم امام و سهم سادات تحویل امام داده می‌شود و در زمان غیبت امام هم که بحث جداگانه‌ای دارد که الان مورد بحث ما نیست زیرا ما می‌خواستیم این جهت را بگوییم که حکمی است مشوب به سیاست و باید به امام پرداخت شود اما الان در زمان غیبت تکلیف این است که به ولی امر داده شود و به هر حاکم شرعی می‌شود داد بحثی است که مفصل درجای خودش بحث کردیم.

رابطه انفال و ضرورت تشکیل حکومت:

یکی از تکالیف که برای امام است و در روایات می‌گوید برای امام است انفال است که در هر زمانی هست مانند زمین‌های موات و کوه‌ها و دریاها و وادی‌ها و جنگل‌ها و جاهایی که مالک خاصی ندارد حتی ارث من وارث له نیز از انفال است و انفال را هم می‌گویند برای امام است پس الان که در زمان غیبت امام است نباید این‌ها رها باشند بلکه صاحب می‌خواهد و حاکمی باید باشد که آن را اداره نماید.

پس این هم از مواردی است که در روایات داریم برای امام است و در زمان غیبت هم باید یک نظام و حاکمی باشد که امور آن‌ها را در اختیار بگیرد که بحث انفال را باید بحث کنیم. در روایت می‌فرماید مطلق انفال برای امام است. در آیه می‌فرماید ﴿يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفالِ‌ قُلِ الْأَنْفالُ لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ﴾[12] آیه می‌فرماید انفال برای خدا و رسول است ولی در روایات هم داریم که آنچه که برای خدا و رسول است در عصر امام به امام می‌رسد. لذا یکی از چیزهایی که ضرورت دارد در هر عصری حکومتی باشد همین انفال است و موارد متعدد و فراوان است که باید کسی باشد آن‌ها را اداره نماید.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo