< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مقتدایی

96/10/10

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: زکات: ادله وجوب زکات: ضروری دین بودن زکات:

گفتیم یکی از واجبات دین مبین اسلام زکات است و ادله وجوب زکات از قرآن کریم و از روایات فی الجمله بیان گردید.

در قرآن کریم موارد متعددی امر به اداء زکات شده است حتی در سوره بقره در پنج مورد آیه وجوب زکات مطرح شده است[1] در سور دیگر قرآن کریم نیز همین آیات دالِّ بر وجوب زکات وجود دارد[2] ، [3] ، [4] ، [5] ، [6] و از روایات ائمه(ع) نیز همان‌طوری‌که بیان گردید همین مطلب استفاده می‌گردد.

بعد از نزول آیه زکات پیامبر(ص) دستور دادند که منادی ندا دهد که خداوند زکات را واجب نموده است.

منتهی بیان گردید جمعی از بزرگان و محققین می‌فرمایند: علاوه بر اینکه زکات واجب است، وجوب آن از ضروریات دین است.[7]

ادله ضروری دین بودن زکات:

الف) اهتمام زیاد اسلام به آن: به جهت اهتمام بالایی که برای زکات قرار داده شده یعنی همان اهتمامی که به نماز در اسلام است به زکات هم هست.

ب) اخت الصلات بودن زکات: صاحب جواهر(ره) می‌فرماید: زکات در قرآن کریم به عنوان اخت الصلات قرار گرفته است «ثم ليعلم أن الزكاة أخت الصلاة، و قد قرنهما الله تعالى في كتابه مشعرا بعدم قيام الصلاة ممن لم يؤد الزكاة‌»[8] بدان که در اسلام زکات اخت نماز قرار گرفته است و قرین بودن نماز و زکات در قرآن مشعر به عدم قیام نماز بدون زکات است.

ج) رکن بودن آن در اسلام: در روایات می‌خوانیم که اسلام بر پنج پایه بنا نهاده شده است[9] ، که یکی از آن پایه‌ها زکات است.

د)عقوبت محیر العقول داشتن تارک آن: عقوبت‌های فراوان و زیادی نیز برای تارک آن قرار داده شده است که مرحوم امام(ره)

می‌فرماید: «مما یبهر به العقول»[10] یعنی عقل انسان مبهوت می‌ماند که عقوبت مانع زکات این مقدار فراوان و زیاد است، پس سزاوار است گفته شود که زکات از احکام ضروری دین است.

و لازمه این‌که یک حکمی از احکام، ضروری دین باشد این است که منکر آن کافر است، لذا مرحوم امام(ره) می‌فرماید: «و ان منکرها مندرج فی الکفار»[11]

مرحوم سید در عروه می‌فرماید: «التي وجوبها من ضروريات الدين و منكره مع العلم به كافر»[12] زکات از ضروریات دین و منکر آن، با علم و یقین به اینکه زکات واجب است کافر است.

کلام مرحوم آقای خویی را دیروز نقل کردیم که زکات را یکی از ضروریات دین اسلام، و منکر آن را جزء کفار می‌دانستند.[13]

نتیجه: این می‌شود که جمعی از بزرگان معتقدند که وجوب زکات از ضروریات دین است، البته مرحوم امام(ره) می‌فرماید: «و هی فی الجمله من الضروریات»[14] شاید مراد از (فی الجمله) این است که در بعضی از مواردِ زکات اختلاف است نُه چیز است که زکات به آن تعلق می‌گیرد همان‌طوری که در قرآن ذکر شده است، این نه چیز از ضروریات است ولی در بعضی موارد آن مانند برنج و یا ذرت اختلاف است که بعضی‌ها قائل به وجوب زکات در این موارد هستند (غلات را تصریح کردند که چه مواردی است) (بله در قرآن غیر از نُه مورد نداریم، ولی در روایات وارد شده است) با توجه به آنچه گذشت مرحوم امام(ره)می‌فرماید: «فی الجمله» یعنی آن مواردی که قطعی است اگر کسی منکر شود کافر است ولی در مواردی که اختلافی است اگر کسی منکر شود کافر نیست، یعنی آن‌جاها چون موارد اختلافی است موضوع محقق نیست.

توضیح پیرامون منکر ضروری دین: اگر کسی منکر ضروری دین شد حکم به کفر او می‌شود و محل بحث آن در کتاب الطهاره است که یکی از نجاسات را کافر می‌داند. در این زمینه بحث هم مفصل می‌شود، اما اجمالا اشاره می‌کنیم در آن‌جا بحث می‌شود که «العاشر الکافر»[15] علماء در تعریف کافر می‌گویند: تحقق کفر به انکار الوهیت، یا منکر یگانگی خدا، یا انکار رسالت پیامبر، یا انکار معاد و یا انکار ضروری دین می‌باشد. بنابراین اگر کسی یک امری از ضروری دین را منکر شود کافر است، و در این‌جا اختلاف است و دو قول وجود دارد.

قول اول: اگر کسی منکر ضروری دین شد، بنفسه و مستقلا موجب کفر می‌شود که صاحب مفتاح الکرامه می‌فرماید: «ظاهر الاصحاب»[16] این است که انکار ضروری دین بنفسه موجب کفر است.

قول دوم: جمعی از محققین می‌گویند: انکار ضروری به نفسه موجب کفر نیست بلکه انکاری ضروری که منتهی به انکار نبوت پیامبر(ص) شود موجب کفر است آنان می‌گویند: اگر کسی ضروری دین را به واسطه شبهه‌ای که وجود دارد منکر شده است و یا اینکه جهل دارد، این موارد چون موجب انکار نبوت نیست باعث کفر نمی‌شود، بله اگر کسی بداند که این حکم از طرف رسول الله(ص) است و از احکام اسلام می‌باشد در عین حال قبول نداشته باشد معنای آن این است که پیامبر(ص) را قبول ندارد لذا باعث کفر می‌شود.[17]

اشکال و جواب: گفته شد انکار ضروری اسلام موجب کفر می‌گردد. حالا این سؤال مطرح می‌گردد که ولایت هم جزء ضروری دین می‌باشد یا نه؟ به همین دلیل انکار ضروری بنفسه موجب کفر نیست گفته‌اند اگر برای کسی شبهه ایجاد شد می‌گوید: سبب کفر او نمی‌گردد، آنان می‌گویند: این‌ها را مثلا آخوندها درآوردند در صدر اسلام نبوده است.

جواب: اگر واقعا اعتقاد درست باشد، حالا بالاخره اگر حکمی از احکام اسلام که ضروری دین است کسی به واسطه شبهه‌ای منکر او شود، انکار او به انکار رسالت برنمی‌گردد؟

پس اگر حکمی از احکام ضروری را با علم به اینکه از احکام ضروری دین است انکار نماید، این انکار، موجب کفر است و هرجا که انکار منتهی به تکذیب پیامبر(ص) و نبوت شود این‌جا موجب کفر است.

این مسئله را مرحوم فاضل لنکرانی(ره) در تفصیل الشریعه کتاب الطهاره بحث نجاسات هردو قول را ذکر می‌کند و استدلال را کامل آورده است می‌توانید مراجعه کنید و نتیجه بحث این می‌شود که «فتلخص مما ذکرناه ان انکار الضروری بنفسه لایکون من اسباب الکفر لعدم الدلیل علیه و لا اجماع علیه و لاشهرة علیه»[18] ایشان قول اول را رد می‌کند زیرا دلیلی بر آن وجود ندارد و روایات وارده را نیز قبول نمی‌کند و آیات دالِّ بر این مطلب را هم قبول نمی‌کند و اجماعی هم در مسئله وجود ندارد بلکه شهرتی هم در مسلئه نیست بلکه حق این است که در صورتی منجر به کفر می‌شود که منتهی به انکار رسالت شود.

مرحوم سید در عروه[19] در بحث زکات می‌فرماید: منکر زکات مع العلم به آن کافر است یعنی بداند از اسلام است و شبهه نداشته باشد و رد نماید پس معلوم می‌شود قول دوم را قبول دارد و مرحوم آقای خویی هم قول دوم را قبول دارد.[20]

مرحوم امام(ره) هم می‌فرماید: «و ان منکرها مندرج فی الکفار بتفصیل مر فی کتاب الطهاره»[21] یعنی منکر زکات مندرج در کفار است به تفصیلی که در کتاب الطهاره گذشت و تفصیلی که آن‌جا داشتند این بود «و ان منکرها مندرج فی الکفار و الکافر من انتحل غیر الاسلام او انتحله و جهد ما یعلم من الدین ضرورتا بحیث یرجع جهوده الی انکار الرساله»[22]

منکر ضروری دین مندرج در کفار است و کافر کسی است که اسلام را قبول ندارد و یا اسلام را قبول کرده لکن انکار می‌کند آنچه که معلوم است که از اسلام است به گونه‌ای که برگشت به انکار رسالت می‌نماید بنابراین مرحوم امام هم قول دوم را قبول می‌نماید، واقعا هم برگشت به انکار رسالت می‌کند اگر کسی می‌داند نماز واجب است و پیامبر فرموده نماز بخوانید و بگوید نماز برای آن زمان‌ها بوده و برای ما نیست این برگشتش به تکذیب پیامبر(ص) و تکذیب اسلام است.

پس در مسئله دو قول است:

قول اول: انکار ضروری دین بنفسه موجب کفر است.

قول دوم: اگر برگشت به انکار رسالت نماید موجب کفر است، یا لج بکند، یا مسلمان غیر مالی باشد و بگوید چرا زکات بدهیم این مفت‌خورها بخورند خودمان احتیاج داریم و الان هم از این شبهات زیاد می‌شود، به هر حال همین‌طور که مقام معظم رهبری فرمودند ما کوتاهی کردیم در امر زکات برای مردم و توضیح لازم را برای مردم بیان نکردیم.

روایات نیز دو دسته است که باید در ادامه مطرح گردد.

یک دسته روایات در مورد عقوبت تارک زکات است، در مورد کسی که زکات را ترک کند، و زکات ندهد کافر است، معنای این کافر که زکات را تارک است باید بیان کنیم.

چون بحث روایات است و اگر شروع کنیم به اتمام نمی‌رسد دو دسته روایات است یک دسته در مورد عقوبت تارک زکات و یک دسته در فضل زکات و فضیلت زکات و عطاء زکات است که انشاءاله برای فردا مطرح خواهد گردید.

وصلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین.


[18] تفصيل الشريعة في شرح تحرير الوسيلة، لنكرانى، ص، 252.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo