درس خارج فقه استاد مقتدایی
96/10/11
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: زکات: ضروری دین بودن زکات:
گفتیم یکی از ضروریات دین زکات میباشد، در نتیجه اگر کسی زکات را قبول نداشته باشد از دین اسلام خارج میشود و مرتد میگردد. و نیز در کتاب الطهارات ابواب النجاسات آمده است که یکی از مصادیق نجس کافر است، و یکی از اقسام کافر، کسی است که منکر یکی از ضروریات دین شود و نیز گفته شد منکر ضروری دین بر دو قسم است.
1-انکار ضروری دین بنفسه سبب کفر میشود. 2-انکار ضروری دین اگر مننتهی به انکار رسالت شود سبب کفر میشود.
روایات عقوبت مانع الزکات: همچنین بیان گردید در روایات معصومین(ع) در مورد عقوبت تارک زکات تعبیر به کافر شده است حتی اگر منکر زکات هم نیست، ولی تارک زکات است، مرحوم امام(ره) ضمن بیان روایات متعددی برای عقوبت تارک زکات حکم به کفر منکر زکات میکند و همچنین ایشان بعد از بیان روایات در مورد عقوبت تارک زکات، چند روایت در مورد فضیلت زکات نقل میکند در ذیل به بررسی آنها میپردازیم.
روایت اول: «يُونُسُ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ(ع) قَالَ: مَنْ مَنَعَ قِيرَاطاً مِنَ الزَّكَاةِ فَلَيْسَ بِمُؤْمِنٍ وَ لَا مُسْلِمٍ وَ هُوَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً فِيما تَرَكْتُ﴾[1] »[2] ابوبصیر از امام صادق(ع) نقل میکند، که امام صادق(ع) فرمود: کسی که قیراطی از زکات را منع کند و امتناع از پرداخت آن داشته باشد مؤمن و مسلمان نیست و این از مصادیق آن آیه شریفه قرآن است که برخی مردگان میگویند، ﴿رَبِّ ارْجِعُونِ. لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً فِيما تَرَكْتُ﴾[3] پروردگارا مرا به دنیا برگردان تا به انجام عمل صالح مشغول شوم.
نکته: مرحوم صاحب وسائل در ابواب ما تجب فیه الزکاه باب 4 سه روایت ذکر میکند.[4] که بنظر میرسد که هر سه یک روایت و همین روایتی باشد که از کافی نقل کردیم ابتدا این سه روایت را بررسی میکنیم.
الف: «وَ عَنْ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مَرَّارٍ عَنْ يُونُسَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ(ع) قَالَ: مَنْ مَنَعَ قِيرَاطاً مِنَ الزَّكَاةِ فَلَيْسَ بِمُؤْمِنٍ وَ لَا مُسْلِمٍ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً فِيما تَرَكْتُ﴾[5] »[6] ابوبصیر از امام صادق(ع) نقل میکند، کسی که قیراطی[7] از زکات را منع کند، مؤمن و مسلمان نیست، در ادامه روایت میفرماید: این همان کسی است که این آیه درباره او آمده است که فرمود: «عدهای هستند که عمرشان تمام شده و در حال قبض روح هستند و اعمالش را میبیند و عقوبتش را میبیند، در حال سکرات مرگ است دارد همه داشتههای دنیا را ترک میکند و در برابر میبیند که او را میخواهند به سمت عذاب و سختیها ببرند و از کسی از بستگانش هم کاری ساخته نیست در این موقع از خداوند درخواست میکند که خدایا مرا برگردان شاید عمل صالح انجام دهم، در مورد آنچه ترک کردم انجام دهم، که عبارت ﴿لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً﴾[8] را دو جور معنی کردهاند 1-مرا برگردان تا آن کارهای که باید انجام میدادم ترک کردم اکنون برگردان تا آن کارهای خوب را انجام دهم. 2-یا شاید بدین معنی باشد، که مرا برگردان از ترکهای که میگذارم عمل صالحی انجام دهم یعنی از آن اموال زکات مالم را بپردازم[9] ، در نتیجه براساس روایت احتمال دوم شکل میگیرد که انسانی زکات مالش را نداده است و الأن دارند او را میبرند و عقوبتها را میبیند و لذا درخواست میکند خدایا مرا برگردان تا بتوانم زکات مالم را بپردازم اما در جواب به او گفته میشود ﴿كَلاَّ إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَ مِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ﴾[10] یعنی هرگز امکان ندارد و آنکسی که رفت دیگر برنمیگردد علاوه بر اینکه این حرفی است که میزنی ولی واقعیت ندارد و اگر برگردد هم همان روش قبلی را ادامه خواهد داد، لذا میفرماید: بعد از آن عالم برزخ و واسطه بین دنیا و آخرت است میماند تا روزی که قیامت بپا شود. «مَنْ مَنَعَ قِيرَاطاً»[11] یعنی امتناع از اداء داشته باشد، تارک است که نمیدهد و همان هم مانع است.
ب: «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عَمْرٍو وَ أَنَسِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ جَمِيعاً عَنِ الصَّادِقِ(ع) عَنْ آبَائِهِ(ع) فِي وَصِيَّةِ النَّبِيِّ(ص) لِعَلِيٍّ(ع) قَالَ: يَا عَلِيُّ كَفَرَ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ عَشَرَةٌ- وَ عَدَّ مِنْهُمْ مَانِعَ الزَّكَاةِ- ثُمَّ قَالَ يَا عَلِيُّ ثَمَانِيَةٌ لَا يَقْبَلُ اللَّهُ مِنْهُمُ الصَّلَاةَ- وَ عَدَّ مِنْهُمْ مَانِعَ الزَّكَاةِ- ثُمَّ قَالَ يَا عَلِيُّ مَنْ مَنَعَ قِيرَاطاً مِنْ زَكَاةِ مَالِهِ- فَلَيْسَ بِمُؤْمِنٍ وَ لَا بِمُسْلِمٍ وَ لَا كَرَامَةَ- يَا عَلِيُّ تَارِكُ الزَّكَاةِ يَسْأَلُ اللَّهَ الرَّجْعَةَ إِلَى الدُّنْيَا- وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿حتی إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ- قال رَبِّ ارْجِعُونِ الْآيَةَ﴾[12] »[13] حماد بن عمرو و انس بن محمد و خود محمد پدر انس سه نفری از حضرت امام صادق(ع) نقل کردهاند که فرمود: رسول خدا(ص) فرمود: یا علی ده طائفه از این امت کافرند و یکی از آنها مانع الزکات است سپس فرمود: ای علی کسی که قیراطی از زکات مالش را منع کند مؤمن و مسلمان نیست و این همان قول خداوند متعال در سوره مبارکه مؤمنون است.
ج: روایت دیگر روایت 9 همین باب است که مشابه دو روایت قبلی است «قال الصادق من منع قیراطا من الزکاه فلیس بمؤمن و لا مسلم و لا کرامة»[14]
این سه روایت که از وسائل نقل کردیم را میتوان یک روایت حساب کرد و هرسه روایت دلالت بر این دارد که کسی قیراطی از زکات مالش را نپردازد کافر است.
روایت دوم: «أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ حَفْصِ بْنِ عُمَرَ عَنْ سَالِمٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ(ع) قَالَ: مَنْ مَنَعَ قِيرَاطاً مِنَ الزَّكَاةِ فَلْيَمُتْ إِنْ شَاءَ يَهُودِيّاً أَوْ نَصْرَانِيّاً»[15] ابوبصیر از امام صادق(ع) نقل میکند که آن حضرت فرمود: کسی که قیراطی از زکاتش را نداده موقع مرگ باید به دین یهود یا نصرانی بمیرد و به دین اسلام نمیمیرد.
روایت سوم: مرحوم کلینی در کافی از عبدالله بن سنان نقل میکند «يُونُسُ عَنْ عَبْدِاللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ(ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) مَا مِنْ ذِي زَكَاةِ مَالٍ نَخْلٍ أَوْ زَرْعٍ أَوْ كَرْمٍ يَمْنَعُ زَكَاةَ مَالِهِ إِلَّا قَلَّدَهُ اللَّهُ تُرْبَةَ أَرْضِهِ يُطَوَّقُ بِهَا مِنْ سَبْعِ أَرَضِينَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ»[16] عبدالله بن سنان از امام صادق(ع) نقل میکند که امام صادق(ع) فرمود: رسول خدا(ص) فرمود: هیچ صاحب مالی از نخل و زراعت و انگور نیست که مانع شود زکات مالش را مگر اینکه خداوند طوق میکند آن ارض را از طبقه هفتم زمین به گردن او تا روز قیامت یعنی همان مالی که بعهدهاش بود و پرداخت نکرد دوباره به عهدهاش میآید.
این روایت هم ظهور در این دارد که کسی که مانع از پرداخت زکات مالش شده مسلمان نمرده و این عقوبت را دارد.
روایت چهارم: «وَ رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(ع) أَنَّهُ قَالَ مَا مِنْ عَبْدٍ مَنَعَ مِنْ زَكَاةِ مَالِهِ شَيْئاً إِلَّا جَعَلَ اللَّهُ ذَلِكَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ثُعْبَاناً[17] مِنْ نَارٍ مُطَوَّقاً فِي عُنُقِهِ يَنْهَشُ مِنْ لَحْمِهِ حَتَّى يَفْرُغَ مِنَ الْحِسَابِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿سَيُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ يَوْمَ الْقِیامه﴾[18] يَعْنِي مَا بَخِلُوا بِهِ مِنَ الزَّكَاةِ.»[19] محمد بن مسلم از امام باقر(ع) نقل میکند که امام باقر(ع) فرمود: هیچکس از زکات مالش چیزی را منع نمیکند مگر اینکه خداوند در روز قیامت آن را بصورت یک اژدهای آتشین میکند که به صورت طوق دور گردنش میچرخد و او را نیش میزند و یا گاز میگیرد، طول 50 هزار سال و طول محشر تا اینکه خلائق از حساب و کتاب خلاص شوند و این مصداق قول خداوند است که در قرآن میفرماید: ﴿سَيُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ يَوْمَ الْقِیامه﴾[20] کسانی که بخل میورزند و آنچه را که از مالشان در راه خدا باید عطا کنند، عطا نمیکنند همان بخل، طوق میشود به گردنشان آویزان میگردد.
اقول: در این آیه کریمه عنوان زکات مطرح نشده است ولی با توجه به قرائن ذیل باید مراد زکات باشد، نه بخل از انفاق. زیرا اگر بخل کرد و انفاق نکرد مستحبی را ترک کرده است و نمیتوان گفت طوق در گردنش میشود سپس معلوم میشود زکات واجب مراد است.
نتیجه: دو قرینه در روایت هست که نشان میدهد زکات واجب مراد است.
قرینه اول: عدم عقوبت برای ترک امرِ مستحب: اگر کسی از انفاق بخل ورزد امرِ مستحبی را ترک کرده است، ترک امر مستحب باعث عقوبت نمیشود، پس بخل کردن در انفاق در اینجا یعنی زکاتی که به مالش تعلق گرفته و آن را پرداخت ننموده است میباشد، در نتیجه آن عدم پرداخت زکات طوق میگردد و به گردن تارکش آویخته میگردد.
قرینه دوم: استشهاد امام(ع): امام(ع) در این روایت برای مانع زکات، به این آیه کریمه استشهاد میکند.
صدر آیه این است ﴿وَ لاَ يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَبْخَلُونَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَيْراً لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ سَيُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُوا بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ لِلَّهِ مِيرَاثُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ﴾[21] گمان نکنند آنان که بخل میکنند از فضل و کرمیکه خداوند به آنان عطا کرده این خیری است برایشان بلکه شرّی است برایشان و کسانی که بخل میورزند از آنچه که باید از اموالشان در راه خدا بدهند که همان زکات است همین مال طوق میشود به گردنشان.
اقول: مرحوم امام(ره) این روایات را ذکر میکنند ولی عقوبتها تنها در این چهار روایت نیست بلکه الی ماشاءالله روایات متعددی در عقوبت مانع الزکات داریم، و واقعا ما کوتاهی کردیم که برای مردم بیان نکردیم مخصوصا در روستاها که کشاورزی و زراعت دارند حالا یک روایت دیگر میخوانیم تا اهمیت موضوع روشن شود.
روایت پنجم: «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مَرَّارٍ عَنْ يُونُسَ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ يَرْفَعُهُ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(ع) قَالَ: بَيْنَا رَسُولُ اللَّهِ(ص) فِي الْمَسْجِدِ»[22] عبدالله بن مسکان میگوید امام صادق(ع) فرمود: یک روزی پیامبر(ص) در مسجد جهت اداء نماز حاضر شد و مردم هم برای نماز آمدند «اِذْ قَالَ قُمْ يَا فُلَانُ قُمْ يَا فُلَانُ قُمْ يَا فُلَانُ حَتَّى أَخْرَجَ خَمْسَةَ نَفَرٍ»[23] پیامبر(ص) بلند شد و در صفهای نماز قدم زد و بالای سر یک نفر رفت و فرمود: بلند شو از جایت و همینطور تا پنج نفر را بلند کرد، «فَقَالَ اخْرُجُوا مِنْ مَسْجِدِنَا لَا تُصَلُّوا فِيهِ وَ أَنْتُمْ لَا تُزَكُّونَ»[24] از مسجد ما مسلمانان بیرون بروید و حق ندارید نماز بخوانید زیرا شما زکات نمیدهید. بدیهی است از مسجد ما یعنی مسجد ما مسلمانان بیرون بروید معلوم میشود پیامبر(ص) اینها را میشناخت که زکات نمیدادند لذا فرمودند حق ندارید نماز در مسجد بخوانید که نمازتان باطل است، پیامبر(ص) میخواهد عملا نشان بدهند که نهی از منکر بسیار اهمیت دارد.
مرحوم صاحب وسائل وقتی این روایت را از صدوق نقل میکند، در ذیل روایت میفرماید: «و رواه الکلینی و رواه الشیخ فی التهذیب و رواه المفید فی المقنعه»[25] این بزرگان روایت را نقل کردهاند و هیچ ضعفی در آن نیست. و روایت قطعی و مسلم است که براساس آن پیامبر(ص) با مانع زکات به شدت برخورد کرده است.
و روایات دیگری هم در این زمینه وجود دارد، که اگر کسی زکات نداد نماز او هم قبول نمیشود که فردا میخوانیم انشاءاله
و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین.