< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

90/07/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اتیان عمره مفرده در دهه اول ذی الحجة

جهت پنجم:

  اتیان عمره مفرده در دهه اول ذی الحجه

 آیا می توان عمره مفرده را در دهه اول ذی الحجه انجام داد یا نه؟

 این فرع در بعضی از صور بخاطر موانعی جایز نخواهد بود مثل اینکه با انجام عمره مفرده فصل بین عمرتین رعایت نشود یا اینکه عمره مفرده بین عمره تمتع و حج تمتع قرار گیرد لذا محل بحث ما در غیر این فروض می باشد.

 مثلا زید در روز اول ذی الحجه از شجره محرم به احرام عمره مفرده شده است و در چهارم ذی الحجه ازمکه خارج شده است آیا این کار جایز است یا نه؟

 این بهترین فرض است نه بین عمره تمتع و حج می باشد و نه مشکله فصل بین عمرتین وجود دارد.

 یا در روز پنجم ذی الحجه محرم به عمره مفرده شده است و در روز هفتم ذی الحجه محرم به عمره تمتع شده است بناء علی عدم الفصل بین عمره مفرده و عمره تمتع علی قول.

 در این فرض، دو طائفه از روایات وجود دارد:

طائفه اولی: روایاتی است که مفادشان این است تمام عمره ها در دهه اولی ذی الحجه عمره تمتع بحساب می آید.

منها: صحیحه عبد الرحمن

 وسائل الشيعة، ج‌14، ص: 313« بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ الْعُمْرَةُ فِي الْعَشْرِ مُتْعَة»

 مراد از این روایت این است که این زمان قابلیت عمره مفرده را ندارد.

منها: صحیحه عبد الله بن سنان

 المصدر«عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمَمْلُوكِ يَكُونُ فِي الظَّهْرِ يَرْعَى وَ هُوَ يَرْضَى أَنْ يَعْتَمِرَ ثُمَّ يَخْرُجَ فَقَالَ إِنْ كَانَ اعْتَمَرَ فِي ذِي الْقَعْدَةِ فَحَسَنٌ وَ إِنْ كَانَ فِي ذِي الْحِجَّةِ فَلَا يَصْلُحُ إِلَّا الْحَج‌»

طائفه دوم: مفاد این روایات این است که انجام عمره مفرده در دهه اول ذی الحجة جایز است.

منها: وسائل الشيعة، ج‌14، ص: 311 «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ رَجُلٍ خَرَجَ فِي أَشْهُرِ الْحَجِّ مُعْتَمِراً ثُمَّ خَرَجَ إِلَى بِلَادِهِ قَالَ لَا بَأْسَ وَ إِنْ حَجَّ مِنْ عَامِهِ ذَلِكَ وَ أَفْرَدَ الْحَجَّ فَلَيْسَ عَلَيْهِ دَمٌ وَ إِنَّ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ ع خَرَجَ يَوْمَ التَّرْوِيَةِ إِلَى الْعِرَاقِ وَ كَانَ مُعْتَمِراً»

منها: المصدر« يُونُسَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مِنْ أَيْنَ افْتَرَقَ الْمُتَمَتِّعُ وَ الْمُعْتَمِرُ فَقَالَ إِنَّ الْمُتَمَتِّعَ مُرْتَبِطٌ بِالْحَجِّ وَ الْمُعْتَمِرَ إِذَا فَرَغَ مِنْهَا ذَهَبَ حَيْثُ شَاءَ وَ قَدِ اعْتَمَرَ الْحُسَيْنُ ع فِي ذِي الْحِجَّةِ- ثُمَّ رَاحَ يَوْمَ التَّرْوِيَةِ إِلَى الْعِرَاقِ وَ النَّاسُ يَرُوحُونَ إِلَى مِنًى- وَ لَا بَأْسَ بِالْعُمْرَةِ فِي ذِي الْحِجَّةِ لِمَنْ لَا يُرِيدُ الْحَج‌ »

 کیفیت استدلال به این روایات قبلا گذشت که حاصلش این بود که به قرینه تطبیق فعل امام حسین علیه السلام بر مورد بوضوح استفاده می شود که عمره مفرده در دهه اولی از ذی الحجه جایز است.

جمع بین دو طائفه:

 برای جمع بین این دو طائفه، دو تقریب بیان شده است.

مراد طائفه اولی از منع، در مورد کسی است که اراده حج تمتع دارد چنین فردی فقط، حق عمره تمتع دارد و نمی تواند عمره مفرده انجام دهد اما کسی که اراده حج ندارد می تواند عمره مفرده انجام دهد.

 شاهد این جمع، ذیل حدیث معاویة بن عمار (حدیث دوم از باب 7 ) « وَ لَا بَأْسَ بِالْعُمْرَةِ فِي ذِي الْحِجَّةِ لِمَنْ لَا يُرِيدُ الْحَج‌» می باشد.

  و بقرینه اینکه بعد از حج انجام عمره مفرده مانعی ندارد چنانکه در حدیث دوازده از باب هفتم آمده است وسائل الشيعة، ج‌14، ص: 313 «عَنِ أَبَانٍ عَنْ أَبِي الْجَارُودِ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْعُمْرَةِ بَعْدَ الْحَجِّ فِي ذِي الْحِجَّةِ قَالَ حَسَن»‌

 از این روایت فهمیده می شود که منع اختصاص به قبل از حج و در دهه اولی دارد.

 ویشهد لذلک ایضا حدیث یازدهم از باب هفتم، المصدر«... وَ إِنْ كَانَ فِي ذِي الْحِجَّةِ فَلَا يَصْلُحُ إِلَّا الْحَج‌» که مرید را می گوید.

طائفه اولی را حمل بر کراهت عمره مفرده و استحباب عمره تمتع کنیم.

 دلیل: در جلسات قبل اشاره کردیم که دلالت روایات مجوزه اقوی و اظهر از روایات مانعه می باشد ضمن اینکه روایات مانعه معلوم نیست عمومیت داشته باشند زیرا در دلالت مفرد محلی بالف و لام بر عموم اختلاف است و عده ای آن را مطلق می دانند نه عام اما روایات مجوزه به قرینه تطبیق مورد بر قاعده کلی به منزله نص می باشند در نتیجه بواسطه نص از ظاهر طائفه اولی دست بر داشته و آنها را حمل بر کراهت می کنیم.

 توضیح بیشتر در مورد این فرع در مسائل آینده خواهد آمد.

جهت ششم

 علی القول بالقلب او الانقلاب این دو در چه زمانی صورت می گیرند؟ در این زمینه سه احتمال وجود دارد:

زمان قلب یا انقلاب هنگام اتمام اعمال عمره مفرده می باشد.

 دلیل: ظهور جمله «من اتی» این است که با اتمام عمره قلب یا انقلاب صورت خواهد گرفت.

2- احتمال دوم این است که این قلب و انقلاب در اول ذی الحجه و زمان اراده فرد به بقاء در مکه صورت می گیرد که در این صورت اراده بقاء، شرط متاخر است عمره انجام شده متعة است بشرط اینکه اراده بقاء حاصل شود.

دلیل: بعد از اراده بقاء خروج از مکه جایز نیست این عدم جواز کاشف از این است که زمان تصمیم بر بقاء، انقلاب یا قلب صورت گرفته است زیرا عدم خروج از احکام عمره تمتع است در حالیکه در عمره مفرده خروج جایز است.

3- احتمال سوم این است که قلب یا انقلاب حین احرام به حج صورت می گیرد یعنی در یوم الترویة.

دلیل: جمله ای از روایات بر این معنا دلالت دارد:

منها: وسائل الشيعة، ج‌14، ص: 312 «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُذَافِرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَنْ دَخَلَ مَكَّةَ مُعْتَمِراً مُفْرِداً لِلْعُمْرَةِ فَقَضَى عُمْرَتَهُ ثُمَّ خَرَجَ كَانَ ذَلِكَ لَهُ وَ إِنْ أَقَامَ إِلَى أَنْ يُدْرِكَ الْحَجَّ كَانَتْ عُمْرَتُهُ مُتْعَةً وَ قَالَ لَيْسَ تَكُونُ مُتْعَةٌ إِلَّا فِي أَشْهُرِ الْحَج»

 در این روایت اگر جمله «و ان اقام الی ان یدرک» به جمله اول «من دخل مکة» شود- کما هو الظاهر- فهمیده می شود که قصد بقاء، تنهایی فایده ای ندارد بلکه موضوع قلب یا انقلاب، درک حج با قصد اقامه می باشد.

منها: وسائل الشيعة، ج‌14، ص: 312 «عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَنْ دَخَلَ مَكَّةَ بِعُمْرَةٍ فَأَقَامَ إِلَى هِلَالِ ذِي الْحِجَّةِ- فَلَيْسَ لَهُ أَنْ يَخْرُجَ حَتَّى يَحُجَّ مَعَ النَّاس‌»

 در این روایت هم اقامه به تنهایی ذکر نشده است.

منها: وسائل الشيعة، ج‌14، ص: 313 «عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَنِ اعْتَمَرَ عُمْرَةً مُفْرَدَةً فَلَهُ أَنْ يَخْرُجَ إِلَى أَهْلِهِ مَتَى شَاءَ إِلَّا أَنْ يُدْرِكَهُ خُرُوجُ النَّاسِ يَوْمَ التَّرْوِيَة»

 در این روایت اصلا اقامه را بیان نکرده است.

 نتیجه اینکه این احادیث یوم الترویه یا هلال را دخیل در قلب یا انقلاب قرار داده است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo