< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

90/10/11

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: جواز حلق در عمره تمتع
 دلیل بر جواز یا وجوب حلق:
 برای این قول به این روایت استدلال شده است:
 وسائل الشیعة ج‌14، ص: 224 باب 7 ح 8 « وَ عَنْهُ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِذَا أَحْرَمْتَ فَعَقَصْتَ شَعْرَ رَأْسِكَ أَوْ لَبَّدْتَهُ فَقَدْ وَجَبَ عَلَيْكَ الْحَلْقُ وَ لَيْسَ لَكَ التَّقْصِيرُ وَ إِنْ أَنْتَ لَمْ تَفْعَلْ فَمُخَيَّرٌ لَكَ التَّقْصِيرُ وَ الْحَلْقُ فِي الْحَجِّ أَفْضَلُ وَ لَيْسَ فِي الْمُتْعَةِ إِلَّا التَّقْصِير»(در بعضی از نسخ کلمه افضل ذکر نشده است کما اینکه در مصادر اصلی هم کلمه افضل نیامده است)
 ادعا شده است که جمله «اذا احرمت» قیدی به جز تلبید و تعقیص ندارد و همه انواع احرام که از آن جمله احرام عمره تمتع می باشد را به اطلاقه او عمومه شامل می شود در نتیجه بخاطر اطلاق یا عموم این جمله در عمره تمتع هم حلق واجب است.
 اگر این ادعا درست باشد تبعا این جمله اول روایت با ادله وجوب تقصیر که منها «و لیس فی المتعة الا التقصیر» تعارض دارد در نتیجه دلیل بر تعیین تقصیر نداریم و جمع بین ادله این می شود که در عمره تمتع شخص مخیر بین حلق و تقصیر می باشد بلکه از بعضی از کلمات اینگونه استفاده می شود که این جمله مانع ظهور ادله تقصیر که می گویند و لیس فی المتعة الا التقصیر می باشد لذا اذا احرمت هم می تواند مانع ظهور ذیل خود روایت و بلکه ادله تعین تقصیر در غیر این روایت شود که اگر این را بپذیریم حلق حرام نخواهد بود.
 و فیه:
 این استدلال جدا ضعیف است زیرا:
 اولا: این استدلال اگر صحیح باشد اخص از مدعاست زیرا این روایت در مورد معقص و ملبد می باشد و دلیلی در غیر این دو صورت نداریم.
 ثانیا: و هو العمده معلوم نیست کسی به این جمله روایت عمل کرده باشد اگر چه به شیخ نسبت داده اند که به این روایت عمل کرده است ولی در مساله 171 خود شیخ تقصیر را برای معتمر بیان کرده است.
 الخلاف، ج‌2، ص: 347 «مسألة 171 [متى يقع التحلّل من إحرام العمرة]
 يقع التحلل من إحرام العمرة إذا طاف و سعى و قصر، و التقصير نسك يثاب عليه. و به قال أبو حنيفة ، و هو أحد قولي الشافعي إذ قال: ان الحلق نسك.
 و الثاني: إنه إطلاق محظور، و ليس بنسك و لا يثاب عليه.
 دليلنا: إجماع الفرقة و أخبارهم»
 و ثالثا: این روایت اجمال دارد زیرا این حلق مردد بین حج تمتع و عمره تمتع می باشد زیرا قید فی الحج در جمله«فَمُخَيَّرٌ لَكَ التَّقْصِيرُ وَ الْحَلْقُ فِي الْحَجِّ» آیا حج قید خصوص جمله دوم(وَ إِنْ أَنْتَ لَمْ تَفْعَلْ) است که در این صورت این توهم جا دارد یا قید مجموع می باشد که در این صورت این توهم اصلا جا ندارد.
 و رابعا: صدر را قرینه بر ذیل قرار دادن مشکل است زیرا ذیل به منزله قرینه می باشد و حکومت بر صدر دارد در نتیجه با قرینیت ذیل این روایت نه عموم دارد نه اطلاق.
 کلام صاحب جواهر:
 صاحب جواهر می فرمایند اظهر این است که این روایت در مورد عمره تمتع می باشد.
  این فرمایش ایشان یک قرینه خارجیه دارد که بیان باشد از اینکه در آن ازمنه مدت احرام در عمره بیشتر از حج بوده است کسی که می خواهد از شجره به مکه برود مدت زیادی طول می کشید لذا ملبد و معقص می شد اما مدت احرام حج تمتع سه روز بوده است و در این مدت نیازی به تلبید و تقعیص نبوده است.
 از ما ذکرنا مشخص شد که این روایت ظهور در مطلق احرام ندارد و ظهور در عمره تمتع هم ندارد.
 جواب حدیث نهم
 وسائل الشیعة ج‌14، ص: 224 باب 7 ح 9 «وَ عَنْهُ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ عِيصٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ عَقَصَ شَعْرَ رَأْسِهِ وَ هُوَ مُتَمَتِّعٌ ثُمَّ قَدِمَ مَكَّةَ فَقَضَى نُسُكَهُ وَ حَلَّ عِقَاصَ رَأْسِهِ فَقَصَّرَ وَ ادَّهَنَ وَ أَحَلَّ قَالَ عَلَيْهِ دَمُ شَاة»
 و همچنین جواب از حدیث نهم که در جلسه قبل نیز بیان شد نیز از ما ذکرنا مشخص شد اگر چه این روایت در خصوص متمتع می باشد ولی این روایت هم اجمال دارد آیا مورد روایت، عمره تمتع بوده است یا حج تمتع است. بعضی گفته اند به قرینه «قدم المکة» ظهور در عمره تمتع دارد زیرا این جمله ظهور در قدوم ابتدایی دارد و اگر در حج باشد «قدم» گفته نمی شود بلکه رجع گفته می شود اگر اختصاص به عمره تمتع داشته باشد «عَلَيْهِ دَمُ شَاة» دلالت بر وجوب حلق دارد زیرا امام فرمود چون خلاف وظیفه انجام داده و تقصیر کرده باید کفاره بدهد اگر تقصیر حرام باشد تبعا باید حلق واجب باشد.
 این بیان فی الجمله صحیح است زیرا رفتن به مکه در عمره مفرده و حج افراد ابتداءً واجب نیست.
 و فیه: همانطور که گفته شد اساسا موضوع این روایت متمتع می باشد و نیازی به این قرینه برای خروج عمره مفرده و حج افراد نیست.
 اشکال بر استدلال به روایت
 اولاً: در این روایت کلمه نسک دارد« ثُمَّ قَدِمَ مَكَّةَ فَقَضَى نُسُكَهُ» این کلمه موجب اجمال این روایت می شود فقصی نسکه آیا مراد نسک عمره است یا حج ، هر یک از این دو محتمل است.
 و ثانیا: در علیه دم شاة سه احتمال داده شده است:
 1- مرحوم مجلسی در روضة المتقین می فرمایند این دم بخاطر این بوده است تحلیلش جایز نبوده است زیرا ملبد و معقص باید در روز دهم موهای خود را باز کنند.
 روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه، ج‌4، ص: 495 «و ظاهر هذا الخبر كأخبار العامة أن العقص غير التلبيد فعلى هذا الأحوط لهما أن لا يحلا العقاص و لا يغسلا الرأس إلا لضرورة كغسل الجنابة حتى يحلقا رأسهما بمنى و الدم مع المخالفة، و ذهب بعض الأصحاب إلى استحباب الدم»
 2- مراد قربانی حج تمتع می باشد
 3- این دم مستحب است
 اما مطلب دوم
 همانطور که اشاره شد در مساله نهم سیدنا الاستاذ در فرق اول سه مطلب را بیان کرده اند مطلب اول این بود که در عمره تمتع فقط تقصیر جایز است مطلب دوم این بود که حلق در عمره تمتع حرام می باشد.
 دلیل:
 اولا: لصحیحة معاویة بن عمار
 و ثانیا: ادله اولیه می گوید حلق حرام است زیرا یکی از محرمات ازالة الشعر می باشد و حلق نیز ازالة الشعر می باشد اگر تقصیر صورت نگرفته است این شخص هنوز محرم می باشد در نتیجه حلق حرام است
 اگر حلق کرده باشد باید کفاره هم بدهد زیرا فعل حرام انجام داده است و حق ازالة الشعر نداشته است.
 نتیجه اینکه از مطالب دوم سیدنا الاستاذ سه مطلب بدست می آید
 1- حلق حرام است.
 2- حلق کفاره دارد.
 3- با حلق احلال صورت نمی گیرد.
 مرحوم کاشف اللثام می فرمایند با حلق در عمره تمتع احلال صورت می گیرد زیرا هر حلقی مسبوق به تقصیر می باشد.
 و فیه: همانطور که قبلا اشاره شد این دو متباینین می باشند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo