< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

90/10/21

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: توهم دوم
 توهم دوم
 منشا این توهم حدیث چهارم از باب یک میقات می باشد.
 وسائل الشيعة، ج‌11، ص: 308 باب 1 ح 4 «وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع الْإِحْرَامُ مِنْ مَوَاقِيتَ خَمْسَةٍ وَقَّتَهَا رَسُولُ اللَّهِ ص- لَا يَنْبَغِي لِحَاجٍّ وَ لَا لِمُعْتَمِرٍ أَنْ يُحْرِمَ قَبْلَهَا وَ لَا بَعْدَهَا وَقَّتَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ ذَا الْحُلَيْفَةِ وَ هُوَ مَسْجِدُ الشَّجَرَةِ كَانَ يُصَلِّي فِيهِ وَ يَفْرِضُ الْحَجَّ فَإِذَا خَرَجَ مِنَ الْمَسْجِدِ وَ سَارَ وَ اسْتَوَتْ بِهِ الْبَيْدَاءُ- حِينَ يُحَاذِي الْمِيلَ الْأَوَّلَ أَحْرَم‌»
 این روایت دلالت دارد بر اینکه حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله در مسجد شجره نماز خواندند و قصد حج کردند و بعد از اینکه از مسجد خارج شدند زمانی که به ابتدای سرزمین بیداء رسیدند محرم شدند.
 لذا با توجه به این روایت احرام از مسجد شجره تعین ندارد در نتیجه این روایت با تمام روایاتی که دلالت بر تعین احرام از مسجد شجره داشت، تعارض می کند.
 وفیه:
 اولا: اگر چه جمله یصلی فیه و یفرض الحج در تهذیب و کافی هم وجود دارد اما جمله فاذا خرج من المسجد...در تهذیب و کافی وجود ندارد.
 و ثانیا: جمله «یفرض الحج» به معنای قصد حج نیست بلکه به معنای احرام می باشد لذا صدر روایت قرینه می شود که جمله «احرم» در ذیل روایت ظهور در احرام در بیداء ندارد بلکه مراد گفتن تلبیه می باشد حال چه تلبیه واجب باشد یا مستحب و چه تلبیه جهرا باشد یا اخفاتا، کما اینکه مرحوم نراقی هم فرموده که به قرینه صدر روایت باید از ظهور ذیل روایت دست برداشت.
 مستند الشيعة في أحكام الشريعة، ج‌11، ص: 178«و كذا لا تنافي ما ذكرناه صحيحة عبيد اللَّه الحلبي المتقدّمة، حيث قال: «فإذا خرج من المسجد و سار و استوت به البيداء حين يحاذي الميل الأول أحرم» .
 حيث إنّ ظاهرها جواز الإحرام من خارج المسجد، كما فهمه صاحب الذخيرة، لأنّ هذا إنّما هو إذا أريد من الإحرام معناه الحقيقي و ليس كذلك قطعا، لمنافاته لصدرها.
 بل المراد: التلبية»
 سیاتی که روایاتی وجود دارد که می فرمایند از سرزمین بیداء تلبیه مستحب است تا زمانی که بیوت مکه دیده شود و سیاتی که نسبت به نقش تلبیه اختلاف است بعضی آن را جزء احرام می دانند و اغلب علماء می فرمایند تلبی جزء احرام نیست بلکه شرط محرمات احرام می باشد یعنی زمانی محرمات احرام بر محرم حرام می شود که شخص تلبیه را بگوید که بعضی از این روایات قبلا اشاره شد.
 الی ذلک اشار مرحوم مجلسی در روضة المتقین
 روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه، ج‌4، ص: 283«و يفرض الحج»
  أي يحرم بالحج بأن ينوي، و ظاهره أن الإحرام هو النية و التلبية خارجة عنه شرط فيه و إن احتمل أن يكون المراد به النية و التلبية التي لا ينعقد الإحرام إلا بها كما قال تعالى. (فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ) و ظاهره الإحرام مع التلبية لقوله تعالى (فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ) فإنها لا تحرم ما لم يلب، و هذا هو المشهور بين المتأخرين، فإنهم يقولون بوجوب مقارنة التلبية بالإحرام مثل النية و تكبيرة الإحرام في الصلاة و هذا خلاف ظواهر الأخبار كما ستعرفه و لكن الاحتياط معهم»
 نتیجه اینکه این توهم اضعف از توهم اول است فعلیه ما افاد سیدنا الاستاذ بقوله الاحوط باید تبدیل به «الاقوی» شود للجمع بین الروایات
 مقتضای اصل
 بر فرض اینکه دلیل لفظی در این زمینه وجود نداشته باشد ما شک می کنیم آیا احرام از مطلق مکان ذوالحلیفه جایز است یا خصوص مسجد می باشد مقتضای اصول عملیه احرام در مسجد می باشد.
  زیرا نسبت به غیر مسجد شک می کنیم که آیا میقات است یا نه اصل عدم جاری می کنیم.
 ان قلت:
 اصل عدم میقات خارج مسجد معارض است با اصل عدم میقات مسجد
 قلت: اگر مراد از اصل عدم میقات بودن محدده ای است که مسجد محیط بر آن می باشد بدون در نظر گرفتن حیثیت مسجدیت، یقینا در این صورت اصل جاری نمی شود زیرا این محدوده قدر متیقن از میقات می باشد و علی ای حال یقین به میقات بودن این مقدار از ذوالحلیفه داریم لذا اصل در ناحیه خارج مسجد بدون معارض جاری می شود.
 اما اگر مراد از این اصل، جریان آن در ناحیه حیثیت مسجدیت باشد یعنی آیا شارع این مکان را بما هو مسجد میقات قرار داده است یا نه علی تقدیر این اصل اثر شرعی ندارد و علی تقدیر اصل مثبت است.
 اگر با جریان این اصل نخواهیم میقات بودن بیداء را ثابت کنیم این اصل اثری ندارد زیرا یقینا احرام از مسجد جایز است چه به بما هو مسجد و چه بما هو ذو الحلیفه و اگر بخواهیم با جریان این اصل در ناحیه مسجد، اثبات میقات بودن بیداء را کنیم این از اوضح مصادیق اصل مثبت است.
 نکتة: قبلا اشاره شد که کلمه وقت در روایات زیادی ذکر شده است اما نسبت به کلمه میقات هم حدود نوزده روایت وجود دارد که در آنها این کلمه آمده است که اکثر این روایات در مورد کسی است که احرام را فراموش کرده است، در نتیجه اگر کسی بخواهد حقیقت متشرعه را انکار کند فرقی بین کلمه وقت و میقات وجود ندارد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo